دستور الجمهور في مناقب سلطان العارفين ابويزيد طيفور: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    بدون خلاصۀ ویرایش
    بدون خلاصۀ ویرایش
    خط ۳۶: خط ۳۶:
    '''دستور الجمهور في مناقب سلطان العارفين ابويزيد طيفور''' تألیف احمد بن حسین بن شیخ خرقانی(قرن هشتم) به کوشش محمدتقی دانش‌پژوه و ایرج افشار، متنی عرفانی است به‌جای‌مانده از قرن هشتم هجری که در روزگار ایلخانان مغول نگاشته شده و در شرح حال بایزید بسطامی، عارف نامدار ایرانی است.
    '''دستور الجمهور في مناقب سلطان العارفين ابويزيد طيفور''' تألیف احمد بن حسین بن شیخ خرقانی(قرن هشتم) به کوشش محمدتقی دانش‌پژوه و ایرج افشار، متنی عرفانی است به‌جای‌مانده از قرن هشتم هجری که در روزگار ایلخانان مغول نگاشته شده و در شرح حال بایزید بسطامی، عارف نامدار ایرانی است.


    این کتاب حدود سالهای 700 تا 730 (شاید بیشتر) به قلم «احمد بن الحسین بن الشیخ الخرقانی»<ref>ر.ک: متن کتاب، ص3</ref>، به نام یکی از احفاد بایزید که نامش شرف‌الدین محمد و شیخ الاسلام اعظم عنوانش بود و در عهد خود صاحب «سجاده بایزیدی» و مورد احترام خاص اولجایتوخان (703-716) بود تألیف شده. بعد از تصنیف این کتاب بود که صفی‌الله فرزند شیخ الاسلام مذکور متولد شده است. به هر حال چون ذکر سال 730 درآن آمده است پس تألیف در زمان سلطان ابوسعید بهادر (716-736ق) به پایان می‌رسد.<ref>ر.ک: گزارش، ص‌سی</ref>
    این کتاب حدود سالهای 700 تا 730 (شاید بیشتر) به قلم «احمد بن الحسین بن الشیخ الخرقانی»<ref>ر.ک: متن کتاب، ص3</ref>، به نام یکی از احفاد بایزید که نامش شرف‌الدین محمد و شیخ الاسلام اعظم عنوانش بود و در عهد خود صاحب «سجاده بایزیدی» و مورد احترام خاص اولجایتوخان (703-716) بود تألیف شده. بعد از تصنیف این کتاب بود که صفی‌الله فرزند شیخ الاسلام مذکور متولد شده است. به هر حال چون ذکر سال 730 درآن آمده است پس تألیف در زمان سلطان ابوسعید بهادر (716-736ق) به پایان می‌رسد.<ref>ر.ک: مقدمه، ص‌سی</ref>


    مؤلف انگیزه خود را برای تألیف کتاب پراکنده بودن سخنان بایزید در جهان می‌داند.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص2</ref> و می‌نویسد که به قصد استفاده گسترده‌تر خوانندگان، کتاب خود را به زبان فارسی نگاشته است.<ref>ر.ک: همان، ص4</ref>  
    مؤلف انگیزه خود را برای تألیف کتاب پراکنده بودن سخنان بایزید در جهان می‌داند.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص2</ref> و می‌نویسد که به قصد استفاده گسترده‌تر خوانندگان، کتاب خود را به زبان فارسی نگاشته است.<ref>ر.ک: همان، ص4</ref>  
    خط ۷۴: خط ۷۴:
    ==منابع مقاله==
    ==منابع مقاله==
     
    مقدمه و متن کتاب


    ==وابسته‌ها==
    ==وابسته‌ها==
    خط ۸۴: خط ۸۴:
    [[رده:مقالات بازبینی نشده1]]                 
    [[رده:مقالات بازبینی نشده1]]                 
    [[رده:مقالات بازبینی نشده2]]
    [[رده:مقالات بازبینی نشده2]]
    [[رده:مقالات کامل مهرماه باقی زاده]]

    نسخهٔ ‏۴ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۰۶

    دستور الجمهور في مناقب سلطان العارفين ابو يزيد طيفور
    دستور الجمهور في مناقب سلطان العارفين ابويزيد طيفور
    پدیدآورانخرقاني ،‌احمد بن حسين (نویسنده)

    دانش‌پژوه، محمدتقی (مصحح)

    افشار، ایرج (مصحح)
    ناشرايران - تهران : انجمن ايران شناسي فرانسه در ايران ايران - تهران : مرکز پژوهشي ميراث مکتوب
    مکان نشرايران - تهران : انجمن ايران شناسي فرانسه در ايران ايران - تهران : مرکز پژوهشي ميراث مکتوب
    سال نشر1388ش.
    چاپيکم
    شابک978-964-8700-74-9
    موضوعبايزيد بسطامي، طيفور بن عيسي، 188؟ - 261ق. - سرگذشت نامه
    بايزيد بسطامي، طيفور بن عيسي، 188؟ - 261ق. - کلمات قصار
    
    عارفان - ايران - سرگذشت نامه
    زبانفارسي
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏‎‏/‎‏ب‎‏2‎‏خ‎‏4 / 278/4 BP
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    دستور الجمهور في مناقب سلطان العارفين ابويزيد طيفور تألیف احمد بن حسین بن شیخ خرقانی(قرن هشتم) به کوشش محمدتقی دانش‌پژوه و ایرج افشار، متنی عرفانی است به‌جای‌مانده از قرن هشتم هجری که در روزگار ایلخانان مغول نگاشته شده و در شرح حال بایزید بسطامی، عارف نامدار ایرانی است.

    این کتاب حدود سالهای 700 تا 730 (شاید بیشتر) به قلم «احمد بن الحسین بن الشیخ الخرقانی»[۱]، به نام یکی از احفاد بایزید که نامش شرف‌الدین محمد و شیخ الاسلام اعظم عنوانش بود و در عهد خود صاحب «سجاده بایزیدی» و مورد احترام خاص اولجایتوخان (703-716) بود تألیف شده. بعد از تصنیف این کتاب بود که صفی‌الله فرزند شیخ الاسلام مذکور متولد شده است. به هر حال چون ذکر سال 730 درآن آمده است پس تألیف در زمان سلطان ابوسعید بهادر (716-736ق) به پایان می‌رسد.[۲]

    مؤلف انگیزه خود را برای تألیف کتاب پراکنده بودن سخنان بایزید در جهان می‌داند.[۳] و می‌نویسد که به قصد استفاده گسترده‌تر خوانندگان، کتاب خود را به زبان فارسی نگاشته است.[۴]

    این اثر از آنجا که دربردارنده برخی نکات و فواید ادبی و عارفانه است، ارزش و اهمیت بسیاری دارد. برخی از فواید این کتاب از این قرار است:

    1. اطلاعات تاریخی از جمله درباهر دیدار طغرل سلجوقی با فقیه محمد بویزیدان. و ارادت اولیجایتو به خاندان بایزید و پدر خواندن شرف‌ا‌لدین محمد و برادر خواندن رضی‌الدین فضل‌الله و ایجاد ساختمانهایی در روضه بایزید آن‌چنان که پیش‌ازاین آورده شد. دیگر از این قبیل وقایع تاریخی اشاره است به عصیان هرقوطاق(ص380) که قضیه آن از جمله در روضة الصفا مضبوط است.
    2. ضبط اقوال و کلمات بایزید و خرقانی و بعضی از معاشران و معاصران ابویزید مانند موسی خادم و جمعی از متصوفان مهم دیگر و حفظ کردن آنها از پراکندگی
    3. جغرافیای تاریخی ناحیه بسطام که ولایت قومش قدیم از آنجا آغاز می‌شد و به سوی غرب دامنه می‌گرفت. بازماندن چند نام از آبادیهای پیشینه که امروز نامی دیگر دارند. همچنین است وضع بافت و ترکیب شهری بسطام و موقع استقرار بعضی از امکنه آن که از نظر باستان شناختی اهمیت دارد.
    4. ضبط عده‌ای از عبارات و کلمات گویشی که در منطقه قومش از قرن چهارم تا عصر مؤلف کاربرد داشته و برای مردم قرن هشتم مفهوم بوده است.
    5. جنبه‌های اجتماعی ناقدانه که گاهی در کلمات خفته‌اند. مانند: زاهدگونه، قراءگونه و حتی قراآن.
    6. ضبط مقادیری از اشعار لطیف یا مناسب از سروده‌های سنایی تا سعدی که نگاهی به فهرست آنها در پایان گویای چگونگی آنها است.
    7. وجود بعضی واژه‌های فارسی کم استعمال مانند: دست‌اندوخت (پس‌انداز).
    8. نشانه‌هایی از وضع اجتماعی زمانه از جمله مخالفت حاکم عرب بسطام با اینکه پسرش چرا با سروشان مجوس همنشینی پیدا کرده بود.[۵]

    این کتاب از سه مقدمه و هفت باب و یک خاتمه بخش‌بندی شده است.

    در سه مقدمه اول کتاب به 1-ولادت [۶] 2-زن و فرزند [۷] 3-عالم بودن او می‌پردازد.[۸]

    ابواب کتاب عبارتند از : 1-مادر و پدر و اجداد و برادران [۹] 2-استادان و بزرگان و ارادت‌ورزان [۱۰] 3-کلمات و کرامات و حالات [۱۱] 4-کلمات مخصوص [۱۲] 5-معراج باطنی [۱۳] 6-سجاده‌نشینان او[۱۴] 7-سایر اولاد و احفاد[۱۵] در پایان کتاب خاتمه‌ای ذکر شده است[۱۶]، درباره روش ترکیب کتاب، مؤلف در اواخر متن تصریح کرده است بر این‌که : «این ضعیف نیز این کتاب را از آیات قرآن و احادیث سرور رسولان و کلمات سلطان بایزید قدوه موحدان جهان جمع کرد.»[۱۷]

    پانويس

    1. ر.ک: متن کتاب، ص3
    2. ر.ک: مقدمه، ص‌سی
    3. ر.ک: متن کتاب، ص2
    4. ر.ک: همان، ص4
    5. ر.ک: مقدمه، ص37-38
    6. ر.ک: متن کتاب، ص7
    7. ر.ک: متن کتاب، ص15
    8. ر.ک: متن کتاب، ص15
    9. ر.ک: متن کتاب، ص53
    10. ر.ک: متن کتاب، ص67
    11. ر.ک: متن کتاب، ص135
    12. ر.ک: متن کتاب، ص249
    13. ر.ک: متن کتاب، ص301
    14. ر.ک: متن کتاب، ص331
    15. ر.ک: متن کتاب، ص341
    16. ر.ک: متن کتاب، ص381
    17. ر.ک: متن کتاب، ص391


    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب

    وابسته‌ها