الگو:صفحهٔ اصلی/مقالهٔ برگزیده دوم: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    بدون خلاصۀ ویرایش
    بدون خلاصۀ ویرایش
    خط ۱: خط ۱:
    <div class="boxTitle"><big>'''[[حائری یزدی، عبدالکریم|آیت‌الله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی]]'''</big></div>
    <div class="boxTitle"><big>'''[[أصل الشيعة و أصولها]]'''</big></div>
    [[پرونده:NUR00176.jpg|بندانگشتی|حائری یزدی، عبدالکریم|175px]]
    [[پرونده:NUR01057J1.jpg|بندانگشتی|أصل الشيعة و أصولها|175px]]


    '''عبدالكریم حائرى یزدى''' (1238-1315ش)، فقیه امامی، مرجع تقلید و مؤسس حوزه علمیه قم از سال ۱۳۰۱ تا ۱۳۱۵ش، از مهمترین شاگردان او می‌توان به [[آملی، هاشم|میرزاهاشم آملى]]، [[اراکی، محمدعلی|محمدعلى اراكى]]، [[خمینی، سید روح‌الله|امام خمینى]]، [[موسوی خوانساری، سید احمد|سیداحمد خوانسارى]]، [[گلپایگانی، سید محمدرضا|سیدمحمدرضا گلپایگانى]]، [[مرعشی، سید شهاب‌الدین|سید شهاب‌الدین نجفى مرعشى]] اشاره کرد.
    '''أصل الشيعة و أصولها'''، تألیف [[آل‌کاشف‌الغطاء، محمدحسین|محمدحسین کاشف‌الغطاء]]، کتابی است مختصر و جامع در معرفی تاریخ، اعتقادات و احکام شیعه که در سال 1350ق، در نجف اشرف نوشته شده است.


    حائرى یزدی در 1337ق به قصد زیارت مرقد [[امام رضا(ع)|امام رضا علیه‌السلام]] عازم مشهد شد و در مسیر خود چند روز در قم ماند و با اوضاع این شهر و حوزه علمى آن آشنا شد و از مهجورى و غربت مدارس علمى آنجا افسوس خورد. در ماه رجب 1340ق بار دیگر، در پى دعوت تنى چند از عالمان قم از او (از جمله دعوت كتبى میرزا محمد فیض) و نیز براى زیارت مرقد حضرت معصومه(س)، با همراهى چند تن، از جمله فرزند خردسالش مرتضى، به قم رفت و با استقبال بسیارى از علما و مردم قم و درخواست آنان براى اقامت او در این شهر مواجه شد. نخست تردید داشت، ولى پس از پافشارى شمارى از عالمان، به‌ویژه محمدتقى بافقى، حائرى استخاره كرد و سپس تصمیم گرفت در قم بماند؛ تصمیمى كه در پى آن حوزه‌اى بزرگ در آن شهر تأسیس شد و حائرى، «آیت‌اللّه مؤسس» لقب گرفت.
    مؤلف پس از مقدمه، از چگونگی شکل‌گیری مذهب شیعه سخن می‌گوید. وی معتقد است که پیامبر(ص) نخستین کسی است که بذر تشیع را پاشیده و آن را به‌خوبی آبیاری و مراقبت نموده، تااینکه برومند شده و بعد از وفاتش به ثمر نشسته است. مؤلف با تکیه بر نقل روایاتی از از دانشمندانی از اهل سنت، چون [[سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر|سیوطی]]، ابن عدی، [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر]]، ابن اثیر و زمخشری این مطلب را اثبات نموده است.


    علاوه بر سیدمحمدتقى خوانسارى، كه همراه حائرى به قم رفته بود، بسیارى از شاگردان او، از جمله شاگردان برجسته‌اى چون [[موسوی خوانساری، سید احمد|سید احمد خوانسارى]]، [[خمینی، سید روح‌الله|سید روح الله خمینی (امام خمینى)]]، [[گلپایگانی، سید محمدرضا|سید محمدرضا گلپایگانى]] و [[اراکی، محمدعلی|محمدعلى اراكى]] به قم منتقل شدند. با این هجرت و آغاز شدن درس حائرى در قم و همراهى و همكارى عالمان قم حال و هواى مدارس دینى آنجا دگرگون و حوزه علمى قم پرتحرك شد.  
    آنچه باعث شد که بعد از وفات پیامبر(ص)، خلافت از مسیر خود خارج شود، این بود که عده‌ای از صحابه، تصمیم گرفتند که خلافت را از [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] به‌سوی دیگری برگردانند، به بهانه کم سن بودن آن حضرت یا با این عذر که قریش نمی‌خواهد نبوت و خلافت هر دو در خاندان بنی‌هاشم باشد.


    از آن پس، نام شیخ عبدالكریم - كه دوستان و شاگردانش بیشتر از او با عنوان «حاج شیخ» یاد می‌كردند- با نام حوزه قم پیوند خورد...<div class="mw-ui-button">[[حائری یزدی، عبدالکریم|'''ادامه''']]</div>
    در ادامه، از زهد [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] سخن رفته و سپس درباره واقعه طف (کربلا) و ظلم بنی‌امیه و بنی‌عباس مطالبی بیان شده است.
     
    نویسنده می‌گوید در زمانی که امویان و عباسیان مشغول تحکیم پایه‌های سلطنت و حکومت خود بودند و بساط عیش و نوش خود را گسترانده و آشکارا به لهو و لعب دامن می‌زدند، فرزندان [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی(ع)]]، تمام توجه خود را صرف علم، عبادت، ورع و زهد کردند و به زندگی مادی دل نبستند و در مسائل حکومت و سیاست دخالت نکردند؛ لذا باعث شدند که مسلمانان به‌سوی آنان گرایش پیدا کرده و مذهب تشیع گسترش یابد. آنان با این عمل خود باعث شدند که مسلمانان به آنها روی کرده و از بنی‌امیه و بنی‌عباس روی بر‌گردانند....<div class="mw-ui-button">[[أصل الشيعة و أصولها|'''ادامه''']]</div>

    نسخهٔ ‏۱۹ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۰۴:۰۰

    أصل الشيعة و أصولها

    أصل الشيعة و أصولها، تألیف محمدحسین کاشف‌الغطاء، کتابی است مختصر و جامع در معرفی تاریخ، اعتقادات و احکام شیعه که در سال 1350ق، در نجف اشرف نوشته شده است.

    مؤلف پس از مقدمه، از چگونگی شکل‌گیری مذهب شیعه سخن می‌گوید. وی معتقد است که پیامبر(ص) نخستین کسی است که بذر تشیع را پاشیده و آن را به‌خوبی آبیاری و مراقبت نموده، تااینکه برومند شده و بعد از وفاتش به ثمر نشسته است. مؤلف با تکیه بر نقل روایاتی از از دانشمندانی از اهل سنت، چون سیوطی، ابن عدی، ابن حجر، ابن اثیر و زمخشری این مطلب را اثبات نموده است.

    آنچه باعث شد که بعد از وفات پیامبر(ص)، خلافت از مسیر خود خارج شود، این بود که عده‌ای از صحابه، تصمیم گرفتند که خلافت را از حضرت علی(ع) به‌سوی دیگری برگردانند، به بهانه کم سن بودن آن حضرت یا با این عذر که قریش نمی‌خواهد نبوت و خلافت هر دو در خاندان بنی‌هاشم باشد.

    در ادامه، از زهد حضرت علی(ع) سخن رفته و سپس درباره واقعه طف (کربلا) و ظلم بنی‌امیه و بنی‌عباس مطالبی بیان شده است.

    نویسنده می‌گوید در زمانی که امویان و عباسیان مشغول تحکیم پایه‌های سلطنت و حکومت خود بودند و بساط عیش و نوش خود را گسترانده و آشکارا به لهو و لعب دامن می‌زدند، فرزندان امیرالمؤمنین علی(ع)، تمام توجه خود را صرف علم، عبادت، ورع و زهد کردند و به زندگی مادی دل نبستند و در مسائل حکومت و سیاست دخالت نکردند؛ لذا باعث شدند که مسلمانان به‌سوی آنان گرایش پیدا کرده و مذهب تشیع گسترش یابد. آنان با این عمل خود باعث شدند که مسلمانان به آنها روی کرده و از بنی‌امیه و بنی‌عباس روی بر‌گردانند....