شرح فارسی الأسفار الأربعة: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۹ مارس ۲۰۲۰
جز
جایگزینی متن - 'ه‎عن' به 'ه‌عن'
جز (جایگزینی متن - 'مى‎ک' به 'می‌ک')
جز (جایگزینی متن - 'ه‎عن' به 'ه‌عن')
خط ۳۴: خط ۳۴:
نویسنده، از همان مقدمه، شروع به شرح محتوای مطالب صدرای شیرازی می‎کند. شیوه او در شرح مطالب این است که بخش یا کلماتی از عبارت مصنف به زبان عربی را ذکر می‎کند و سپس به شرح آن مطلب به زبان فارسی می‎پردازد. شرحی که بر کتاب نوشته شده، از دقت و قلم روان برخوردار است. محمدحسین نائیجی، در ابتدای مقدمه‌ای که بر این کتاب نوشته، به تفاوت ظاهری روش‎های افلاطون و ارسطو در ارائه فلسفه و رجوع واقعی هر دو به یک طریق، نبی بودن بسیاری از حکمای یونان قدیم، حکیم بودن فارابی به دلیل نگارش کتاب فصوص و بوعلی به دلیل عباراتش در اواخر عمر و ملاصدرا با استناد به عباراتش، می‎پردازد و نهایتا نتیجه می‎گیرد که: «از راه تصفیه و تزکیه و معرفت نفس می‎توان به درجه حکمای حقیقی رسید»<ref>ر.ک: مقدمه مقرر، ص15-23</ref>.
نویسنده، از همان مقدمه، شروع به شرح محتوای مطالب صدرای شیرازی می‎کند. شیوه او در شرح مطالب این است که بخش یا کلماتی از عبارت مصنف به زبان عربی را ذکر می‎کند و سپس به شرح آن مطلب به زبان فارسی می‎پردازد. شرحی که بر کتاب نوشته شده، از دقت و قلم روان برخوردار است. محمدحسین نائیجی، در ابتدای مقدمه‌ای که بر این کتاب نوشته، به تفاوت ظاهری روش‎های افلاطون و ارسطو در ارائه فلسفه و رجوع واقعی هر دو به یک طریق، نبی بودن بسیاری از حکمای یونان قدیم، حکیم بودن فارابی به دلیل نگارش کتاب فصوص و بوعلی به دلیل عباراتش در اواخر عمر و ملاصدرا با استناد به عباراتش، می‎پردازد و نهایتا نتیجه می‎گیرد که: «از راه تصفیه و تزکیه و معرفت نفس می‎توان به درجه حکمای حقیقی رسید»<ref>ر.ک: مقدمه مقرر، ص15-23</ref>.


وی سپس از معرفت نفس و طریقه کشف و شهود به‎عنوان راه رسیدن به حقایق صحبت می‎کند و به عبارات فراوانی از صدرا و دیگران استشهاد می‎کند و نتیجه می‎گیرد که: «صاحبان مکتب اشراق و مشاء و حکمت متعالیه بر این متفقند که رسیدن به امهات حقایق از راه فکر ممکن نیست، گرچه در ارائه مطالب و بیان برای مردم دیگر باید از راه و روش عقلی و قیاسات یقینی کمک گرفت»<ref>ر.ک: همان، ص23-27</ref>.
وی سپس از معرفت نفس و طریقه کشف و شهود به‌عنوان راه رسیدن به حقایق صحبت می‎کند و به عبارات فراوانی از صدرا و دیگران استشهاد می‎کند و نتیجه می‎گیرد که: «صاحبان مکتب اشراق و مشاء و حکمت متعالیه بر این متفقند که رسیدن به امهات حقایق از راه فکر ممکن نیست، گرچه در ارائه مطالب و بیان برای مردم دیگر باید از راه و روش عقلی و قیاسات یقینی کمک گرفت»<ref>ر.ک: همان، ص23-27</ref>.


او در اواخر مقدمه‌اش می‌نویسد: «صدرالمتألهین از مشارب گوناگونى در این کتاب استفاده کرده و در صدد تلفیق آنها بوده است؛ از یک طرف حقایق کشفى را که حکما و عرفا از راه کشف به آنها رسیده‏‌اند، در قالب حکمت می‌‏ریزد و طریق اشراق و عرفان نظرى را در نظر دارد و نیز شرط می‌کند که هرکس می‌‏خواهد از این حکمت بهره ببرد و به وادی‌هاى ناشناخته آن برسد، باید از اهل کشف و شهود باشد و نیز از استشهاد به آیات و روایات معلوم می‌‏شود کسانى که می‌‏خواهند به مغز آن دست یابند، آشنایى کامل با قرآن و احادیث داشته باشند.
او در اواخر مقدمه‌اش می‌نویسد: «صدرالمتألهین از مشارب گوناگونى در این کتاب استفاده کرده و در صدد تلفیق آنها بوده است؛ از یک طرف حقایق کشفى را که حکما و عرفا از راه کشف به آنها رسیده‏‌اند، در قالب حکمت می‌‏ریزد و طریق اشراق و عرفان نظرى را در نظر دارد و نیز شرط می‌کند که هرکس می‌‏خواهد از این حکمت بهره ببرد و به وادی‌هاى ناشناخته آن برسد، باید از اهل کشف و شهود باشد و نیز از استشهاد به آیات و روایات معلوم می‌‏شود کسانى که می‌‏خواهند به مغز آن دست یابند، آشنایى کامل با قرآن و احادیث داشته باشند.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش