ابن قاضی شهبه، ابوبکر بن احمد: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    بدون خلاصۀ ویرایش
    خط ۵۰: خط ۵۰:
    وى در كودكى، [[صحيح بخارى]] را نزد پدر خویش آموخت. در 11 سالگى پدر را از دست داد و آن‌گاه در محضر درس عالمان زمان خویش چون ابن حجى، شرفان شريشى، جمال طيمانى، بدر بن مكتوم، ابوهريرۀ بن ذهبى، علاء بن ابوالمجد و ديگران به كسب علم پرداخت. او سرانجام فقيهى برجسته شد و رياست مذهب شافعى به او رسيد ‎و متصدى فتوا و مرجع عموم گرديد. شهرت علمى وى باعث شد كه از اَطراف و اكناف، طالبان علم به نزد او شتافته، از درس وى استفاده كنند. او در دمشق و نيز در بيت‌المقدس، به نقل حديث پرداخت. سخاوى تصريح كرده كه از او اجازۀ نقل حديث دريافت داشته است. وى نخست در مدارس مجاهديه و عذراویه به عنوان معيدِ درس مشغول بوده است، اما چنان‌كه خود او تصريح كرده، در 797ق در مدارس طبريه و امینيه به تدريس پرداخته است. همچنين در مدارس مختلف ديگرى چون: اقباليه، تقویه و جز آن تدريس كرده و جمع بسيارى از اعيان و بزرگان شام در جلسۀ درس وى شركت جسته‌اند. او در 842ق مستقلاً به عنوان قاضى القضاة دمشق انتخاب گرديد، اما چون در واقعۀ اينال جَكَمى، بر منبر جامع اموى، خطبه به نام ملك عزيز يوسف بن اشرف برسباى خواند، در حالى كه آن زمان در دمشق خطبه به نام ملك ظاهر جَقمق خوانده مى‌شد، از اين‌رو جقمق او را از مقام قضا بركنار كرد؛ اما بار ديگر در 843ق به این مقام منصوب گرديد. در همین سال وى از مقام خطيبى جامع اموى بركنار شد و در 844ق مقام قاضى القضاتى را از او گرفتند و از آن پس او یکسره به اشتغالات علمى روى آورد.
    وى در كودكى، [[صحيح بخارى]] را نزد پدر خویش آموخت. در 11 سالگى پدر را از دست داد و آن‌گاه در محضر درس عالمان زمان خویش چون ابن حجى، شرفان شريشى، جمال طيمانى، بدر بن مكتوم، ابوهريرۀ بن ذهبى، علاء بن ابوالمجد و ديگران به كسب علم پرداخت. او سرانجام فقيهى برجسته شد و رياست مذهب شافعى به او رسيد ‎و متصدى فتوا و مرجع عموم گرديد. شهرت علمى وى باعث شد كه از اَطراف و اكناف، طالبان علم به نزد او شتافته، از درس وى استفاده كنند. او در دمشق و نيز در بيت‌المقدس، به نقل حديث پرداخت. سخاوى تصريح كرده كه از او اجازۀ نقل حديث دريافت داشته است. وى نخست در مدارس مجاهديه و عذراویه به عنوان معيدِ درس مشغول بوده است، اما چنان‌كه خود او تصريح كرده، در 797ق در مدارس طبريه و امینيه به تدريس پرداخته است. همچنين در مدارس مختلف ديگرى چون: اقباليه، تقویه و جز آن تدريس كرده و جمع بسيارى از اعيان و بزرگان شام در جلسۀ درس وى شركت جسته‌اند. او در 842ق مستقلاً به عنوان قاضى القضاة دمشق انتخاب گرديد، اما چون در واقعۀ اينال جَكَمى، بر منبر جامع اموى، خطبه به نام ملك عزيز يوسف بن اشرف برسباى خواند، در حالى كه آن زمان در دمشق خطبه به نام ملك ظاهر جَقمق خوانده مى‌شد، از اين‌رو جقمق او را از مقام قضا بركنار كرد؛ اما بار ديگر در 843ق به این مقام منصوب گرديد. در همین سال وى از مقام خطيبى جامع اموى بركنار شد و در 844ق مقام قاضى القضاتى را از او گرفتند و از آن پس او یکسره به اشتغالات علمى روى آورد.


    وى سرانجام در دمشق درگذشت. او را در مقبرۀ خانوادگى در باب الصغير به خاک سپردند.
    ==وفات==
     
    وى سرانجام در دمشق درگذشت. او را در مقبرۀ خانوادگى در باب الصغير به خاک سپردند.<ref>بخش ادبیات عرب، ج2، ص124</ref>.
     
    ==پانویس==
    <references />


    ==آثار==
    ==آثار==

    نسخهٔ ‏۳ مارس ۲۰۲۰، ساعت ۲۰:۴۴

    ابن قاضی شهبه، ابوبکر بن احمد
    نام ابن قاضی شهبه، ابوبکر بن احمد
    نام‌های دیگر ابن قاضی شهبه، تقی‌الدین ابوبکر بن احمد
    نام پدر محمد
    متولد 779ق
    محل تولد دمشق
    رحلت 851 ق یا 1448 م
    اساتید ابن حجى

    شرفان شريشى

    جمال طيمانى

    بدر بن مكتوم

    ابوهريرۀ بن ذهبى

    علاء بن ابوالمجد

    برخی آثار تاريخ ابن قاضي شهبة

    مناقب الإمام الشافعي و طبقات أصحابه

    تراجم طبقات النحاة و اللغویین و المفسرین و الفقهاء

    کد مؤلف AUTHORCODE04215AUTHORCODE

    ابوبكر بن احمد بن محمد بن عمر (779-11 ذيقعدۀ 851ق1377/-19 ژانویۀ 1448م)، ملقب به تقى‌الدين، فقيه، قاضى القضاة و مورخ بود.

    تحصیلات

    وى در كودكى، صحيح بخارى را نزد پدر خویش آموخت. در 11 سالگى پدر را از دست داد و آن‌گاه در محضر درس عالمان زمان خویش چون ابن حجى، شرفان شريشى، جمال طيمانى، بدر بن مكتوم، ابوهريرۀ بن ذهبى، علاء بن ابوالمجد و ديگران به كسب علم پرداخت. او سرانجام فقيهى برجسته شد و رياست مذهب شافعى به او رسيد ‎و متصدى فتوا و مرجع عموم گرديد. شهرت علمى وى باعث شد كه از اَطراف و اكناف، طالبان علم به نزد او شتافته، از درس وى استفاده كنند. او در دمشق و نيز در بيت‌المقدس، به نقل حديث پرداخت. سخاوى تصريح كرده كه از او اجازۀ نقل حديث دريافت داشته است. وى نخست در مدارس مجاهديه و عذراویه به عنوان معيدِ درس مشغول بوده است، اما چنان‌كه خود او تصريح كرده، در 797ق در مدارس طبريه و امینيه به تدريس پرداخته است. همچنين در مدارس مختلف ديگرى چون: اقباليه، تقویه و جز آن تدريس كرده و جمع بسيارى از اعيان و بزرگان شام در جلسۀ درس وى شركت جسته‌اند. او در 842ق مستقلاً به عنوان قاضى القضاة دمشق انتخاب گرديد، اما چون در واقعۀ اينال جَكَمى، بر منبر جامع اموى، خطبه به نام ملك عزيز يوسف بن اشرف برسباى خواند، در حالى كه آن زمان در دمشق خطبه به نام ملك ظاهر جَقمق خوانده مى‌شد، از اين‌رو جقمق او را از مقام قضا بركنار كرد؛ اما بار ديگر در 843ق به این مقام منصوب گرديد. در همین سال وى از مقام خطيبى جامع اموى بركنار شد و در 844ق مقام قاضى القضاتى را از او گرفتند و از آن پس او یکسره به اشتغالات علمى روى آورد.

    وفات

    وى سرانجام در دمشق درگذشت. او را در مقبرۀ خانوادگى در باب الصغير به خاک سپردند.[۱].

    پانویس

    1. بخش ادبیات عرب، ج2، ص124

    آثار

    به او آثار و تأليفات بسيارى نسبت داده‌اند كه بيشتر آن‌ها تلخيص، ذيل و شرح آثار ديگران است. وى در آثار خود از تأليفات ابن حجر عسقلانى بهره برده و گاهى آراء او را نقد كرده است، او بر تاريخ ابن حجى ذيلى نوشته كه حوادث تا سال 840ق را در آن آورده است و ذيلى نيز بر تاريخ‌هاى ذهبى، برزالى، ابن رافع، ابن كثير و ديگران نوشته كه در 8 جلد و شامل حوادث 741ق تا 820 و اندى مى‌شده و بعد آن را در دو جلد و سپس در یک جلد خلاصه كرده است. برخى از آثار وى به این شرح است:

    1. تاريخ؛
    2. طبقات الشافعية؛
    3. طبقات النجاة و اللغویين؛
    4. الاعلام بتاريخ اهل الاسلام، كه شامل حوادث سال‌هاى 200 تا 792ق است.
    5. تاريخ بناءِ مدينة دمشق و من بنا مِن المتقدّمین، كه با عنوان‌هاى: تاريخ دمشق و من بناها من المتقدمین و تاريخ بناء دمشق و معرفة من بناها و طرف من اخبارها و تلخيص ابن قاضى شهبة لمقدمة تاريخ دمشق از ابن عساكر و المنتقى من تاريخ ابن عساكر نيز معرفى شده است.
    6. تراجم الفقهاء الشافعية من ذيل الروضتين از ابوشامه؛
    7. فتاوى شيخ الاسلام ابن قاضى شهبۀ؛
    8. مناقب الشافعى. ظاهراً بخشى از تاريخ الاسلام ذهبى است؛
    9. مجموعۀ احاديث (اربعون) در خزائن كتب الاوقاف؛
    10. منتخب مِن درة الاسلاك ابن حبيب؛
    11. منتقى العبر؛
    12. المنتقى من تاريخ ابن دقماق به نام نزهة الانام في تاريخ الاسلام؛
    13. المنتقى من تاريخ ابن فرات.

    منابع مقاله

    دائرةالمعارف بزرگ اسلامى ج4، ص442.


    وابسته‌ها