اتعاظ الحنفا بأخبار الأئمة الفاطميين الخلفا: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'راهي' به 'راهی') |
جز (جایگزینی متن - 'هو' به 'هو') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
نسخهٔ ۹ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۲۷
اتعاظ الحنفا باخبار الائمه الفاطمیین الخلفا | |
---|---|
پدیدآوران | احمد، محمد حلمی (محقق) مقریزی، احمد بن علی (نویسنده) |
ناشر | جمهوریة مصر العربية، وزارة الاوقاف، المجلس الاعلی للشئون الاسلامیة، لجنة احياء التراث الاسلامی |
مکان نشر | قاهره - مصر |
سال نشر | 1416 ق |
چاپ | 2 |
موضوع | فاطمیان - تاریخ - 297 - 567ق. |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 3 |
کد کنگره | DT 95/7 /م7الف2 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
اتّعاظ الحنفا بأخبار الأئمة الفاطمیّين الخلفا، تأليف تقىالدين احمد مقريزى (766 - 845ق)، مورخ برجسته و صاحبنام مصرى است كه با تحقيق جمالالدين الشيّال به چاپ رسيده است. کتاب به زبان عربى است و در آن اطلاعات ارزنده و گاهى نادر از مصر در روزگار خلفاى فاطمى ذكر شده و مىتوان آن را عظيمترين شرح راجع به تاريخ خلفاى فاطمى و مهمترين تاريخ سلسلهاى و محلى در تاريخنگارى فاطمیان دانست.
ساختار
کتاب، مشتمل بر مقدمه محقق، مؤلف و متن اثر در سه جلد است. در مقدمه تحقيقى اثر، مطالبى درباره مؤلف، آثار وى، نسخهها و مطالب کتاب ذكر شده است. مقريزى را مىتوان در رديف مورخان بزرگ مسلمانى همچون يعقوبى، طبرى، مسعودى بشمار آورد كه در نگارش تاريخ داراى روش علمى بودهاند. وى در هریک از آثار خویش راه و روش مناسب آن را پيشه كرده و در مقدمه کتابهایش به آنها اشاره كرده است.[۱]وى در این اثر، تاريخ مصر را بر اساس سالنگارى حوادث (حولیات) آورده است؛ روشى كه قرنها پيش از او طبرى و ديگر مورخان بدان شيوه عمل كردهاند. او پس از ذكر مقدماتى در نسب فاطمیان و تأييد نسب علوى - فاطمى آنان، به ذكر اولاد على(ع) و خروج عبيدالله مهدى، تا سال 358ق، رویدادها را دنبال كرده و از سال 359ق، كه فاطمیان به قدرت مىرسند، تا سال 567ق، محور مباحث او خلفاى فاطمى مىباشند.[۲]
گزارش محتوا
اين اثر همچون دو کتاب ديگر مقريزى، خطط و المقفى، کتابى است منحصراً مربوط به فاطمیان. در حقيقت این کتاب یکى از سه اثر مربوط به تاريخ مصر، از فتح عرب تا سال درگذشت مقريزى است. نخستين اثر، «عقد الجواهر الأسقاط من أخبار المدينة الفسطاط»، تأليف سال 358ق، است. کتاب دوم، «اتعاظ» و سومین، «السلوك لمعرفة دول الملوك» از مقريزى است كه تاريخ ايوبيان و ممالیک را نيز شامل مىشود. الگوى این تواريخ نشان مىدهد تاريخ فاطمىها چندان مورد توجه تاريخنگاران نبوده است؛ آنچنانكه تاريخ این عهد را منحصراً در یک کتاب بگنجانند، اما اگر این اثر فقط یک نمونه منحصربهفرد باشد، باز هم شايان توجه است؛ حتى اگر این کتاب صرفاً بخشى از تاريخ مفصل این دوران و جزئى از مبحث مربوط به فاطمیان باشد، باز هم کتاب «اتعاظ» تنها اثر تاريخنگارانه قرون میانه است كه ما درباره فاطمیان در دست داريم.[۳]
نویسنده، در این کتاب تاريخ دولت فاطمیان مصر را از زمان قيام آنها در مغرب عربى تا زوال آن در مصر به نگارش درآورده است. او پيش از پرداختن به خلفاى فاطمى، از فرزندان على بن ابىطالب(ع) از نسل امام حسن(ع) و امام حسین(ع) سخن به میان آورده و سپس به نسب فاطمیان پرداخته است. او از مورخانى است كه نسب فاطمیان مصر را تأييد كرده است (چنانكه استادش ابن خلدون نيز بر همین عقيده بوده است)؛ به همین دليل سخاوى او را به اسماعيلى بودن متهم كرده است. از امتيازهاى این کتاب توجه نویسنده به مسائل اجتماعى و اقتصادى مصر در عصر فاطمیان است.[۴]
توجه مفرط مقريزى به فاطمىها، همدردى آشكارش با آنها و پذيرفتن ادعاى انتساب ايشان به على و فاطمه - با وجود انكار این ادعا توسط غالب مورخان سنى - باعث توجه جدى معاصران، اعم از دوست و دشمن به او شده است. یک نمونه از این واكنشهاى آشكار را از سوى یک نویسنده ناشناس، در تحشيه بر نسخه خطى «گوتا»؛ يعنى دستخط اصلى کتاب «اتعاظ»، بلافاصله پس از عبارت مقريزى درباره نسب فاطمیان مىتوان مشاهده كرد؛ با این عبارات كه: «رابطه نویسنده با تكذيب آنچه متخصصان درباره اعتبار شجره نسب فاطمیان گفتهاند و تلاش او برای توجيه و تمجيد ايشان و تحسين اقداماتشان توجيهپذير مىنمايد؛ زيرا او به دنبال ايجاد پيوند نسبى با دودمان فاطمى بوده و تلاش دارد تا بهویژه در آغاز بحث، به هر شكل ممكن، دودمان خود را به تمیم [ابن مُعتز] برساند. مقريزى مىخواسته هم از موقعيت فاطمیان حمايت كند و هم گزارش طرفدارانهاى از حكمرانى ايشان بنگارد». این ديدگاه از سوى افراد ديگر نيز بيان شده است كه آن را دليلى برای ابراز علاقه بسيار مقريزى به فاطمیان قلمداد كردهاند.[۵]
به نظر مىآيد پویش مقريزى برای ثبت و ضبط تاريخ شكوهمند عصر فاطمیون و يادكرد سازمانهاى تمدنى آن عصر، او را چنان مجذوب ویژگىهاى ارزنده دوران فاطمى ساخته بود كه ناخودآگاه با آنها احساس نزدیکى و قرابت مىنمود. به ياد داشته باشيم كه نویسنده پيش از پرداختن به مبحث خلفاى فاطمى، از فرزندان امام على(ع) سخن رانده، سپس به نسب فاطمیان مىپردازد. شايد این پيوستگى بحث، باعث شده است تصور شود وى نسبنامه فاطمیان را تأييد كرده است و به همین دليل سخاوى او را به اسماعيلى بودن متهم نمايد. به نظر مىآيد حق با جمالالدين شيال باشد كه معتقد است: اگرچه او در «اتعاظ» درباره خلافت معز و تمیم بسيار بيشتر داد سخن داده، ولى متهم كردن او به تأييد نسبنامه فاطمیون به دليل وجود اقوال گوناگون و گاه متناقض در این خصوص، كارى نادرست است؛ ضمن آنكه وى به اقوال مورخان مخالف، مطالبى افزوده و براهینى را نيز ذكر مىنمايد.[۶]
مقريزى در کتاب «اتعاظ الحنفاء» در بررسى مسائل نظامى، سياسى، اجتماعى و اقتصادى، توازن را رعايت نموده و همانگونهكه مسائل سياسى و نظامى فاطمیان را بررسى كرده به تحولات اجتماعى و اقتصادى و مسائل دينى و ادارى نيز پرداخته است. او مورخى نيست كه فقط به نقل اخبار بسنده نمايد، بلكه نصوص تاريخى را با یکديگر مقايسه كرده و به تحليل و نقد آنها پرداخته و رأى صحيح و صواب را گزينش نموده است. او معتقد است مورخ هر سرزمینى به تاريخ آن منطقه آگاهتر از ديگر مورخان است؛ بنابراین، اگر آراى مورخان در موضوعى گوناگون بود، مورخان آن سرزمین رأيشان شايسته برای قبول و تصديق از ديگران است؛ از باب نمونه، مقريزى به نقل از ابن اثير مىنویسد: معز (خليفه فاطمى) مدتى - یک سال پيش از وفاتش - در سردابى پنهان شد و پسرش نزار (العزيز) را پيش از اختفا جانشين خود نمود. به دنبال این روايت، گزارش ديگرى متفاوت با گزارش قبلى، از کتاب «سيرة المعز»، نوشته مورخ مصرى، حسن بن زولاق، آورده است كه معز دو روز پيش از مرگ خود، پسرش را جانشين خود نمود. مقريزى سپس از میان رأى این دو مورخ؛ يعنى ابن اثير و ابن زولاق، مىنویسد: ابن زولاق به احوال مصر آگاهتر از ابن اثير است؛ چون او در زمان معز فاطمى در مصر حضور داشته و نزد او رفتوآمد داشته است؛ درحالىكه ابن اثير گزارش خود را به پيروى از مورخان عراق و شام آورده است.[۷]
وضعيت کتاب
در انتهاى جلد اول کتاب، در ضمن شش بخش الحاقى، همسران على بن ابىطالب و فرزندان آنها، دختران على(ع)، نسل امام حسن(ع)، نسل امام حسین(ع)، خلفاى فاطمى و خلفاى فاطمى و فرزندانشان، برخى در قالب نمودار ارائه شده است.
فهرست مطالب هر جلد در انتهاى آن و فهارس اعلام، اماكن، امم و قبايل و احزاب، الفاظ اصطلاحى و فهرست موضوعات در انتهاى جلد سوم کتاب آمده است.
پانویس
منابع مقاله
- مقدمه و متن کتاب.
- غلامى دهقى، على، «شناخت شخصيت و آثار تقىالدين مقريزى (766 - 845ق)»، پايگاه مجلات تخصصى نور، نشريه: تاريخ در آيينه پژوهش، زمستان 1382، پيششماره 4، ص99 تا 132.
- سليم، محمدنبى، «تاريخ فاطمیان از ديدگاه تقىالدين مقريزى»، پايگاه مجلات تخصصى نور، نشريه: شيعهشناسى، زمستان 1387، شماره 24، ص75 تا 104.