۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'یپ' به 'یپ') |
جز (جایگزینی متن - 'میک' به 'میک') |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
از مقدمه دکتر بدوی، برمیآید که این کتاب را بعد از کتاب [[ارسطو عند العرب]] نوشته است. وی مینویسد: بر ما لازم است که صورت دیگری که در تضاد با [[ارسطو]] است و درعینحال در اهمیت پابهپای آن میآید، یعنی تصویر افلاطونی جدید در آن مدلی که عرب آن را (از روی آثار اصلی وی) میشناسد را هم ارائه کنیم. هرچند اکثر این آثار غالباً ً به صاحبان حقیقی آنان نسبت داده نمیشود و آنها را هم از آن ارسطو میپندارند....<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/19700/2/1 ر.ک: مقدمه کتاب، ص1]</ref> | از مقدمه دکتر بدوی، برمیآید که این کتاب را بعد از کتاب [[ارسطو عند العرب]] نوشته است. وی مینویسد: بر ما لازم است که صورت دیگری که در تضاد با [[ارسطو]] است و درعینحال در اهمیت پابهپای آن میآید، یعنی تصویر افلاطونی جدید در آن مدلی که عرب آن را (از روی آثار اصلی وی) میشناسد را هم ارائه کنیم. هرچند اکثر این آثار غالباً ً به صاحبان حقیقی آنان نسبت داده نمیشود و آنها را هم از آن ارسطو میپندارند....<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/19700/2/1 ر.ک: مقدمه کتاب، ص1]</ref> | ||
او در این کتاب، مجموعهای از متون را ارائه | او در این کتاب، مجموعهای از متون را ارائه میکند که برخی از آنها از آن «ابرقلس» و برخی دیگر جعلی است؛ برخی از آنها به افلاطون نسبت داده شدهاند و برخی دیگر به هرمس ولی این امر الهام گرفته از افلاطونگرایی جدید (الافلاطونیة المحدثة) است. درباره نصو ص«ابرقلس» باید گفت که برخی از آنها صراحتاً به خود او نسبت داده شده است و برخی دیگر «بهاشتباه یا کذب» به ارسطو منسوب شده ولی در واقع از آن اوست. هدف اصلی نویسنده در این اثر، احیای آثار «برقلس» نزد عربزبانان است؛ او توجهش را به جمع تمام آثاری عربی وی تا زمان حاضر، معطوف داشته است تا بتواند اطلاعات جامعی از این فیلسوف به محققان عرب ارائه کند.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/19700/2/1 ر.ک: همان]</ref> | ||
اولین کتابی که وی از آثار «برقلس» برمیشمارد «الإيضاح فى الخير المحض» است که از نظر نویسنده قصهاش طولانی است. ظاهراً منشأ این اشتباه فهرست ترجمه آثاری است که ژرار کرمونایی از عربی به لاتینی ترجمه کرده و توسط شاگردانش جمعآوری شده است. یکی از کتابهایی که در این فهرست، ذکر شده «كتاب أرسطوطاليس فى إيضاح الخير المحض» است. عادت ژرار این بوده که در کتاب، ذکر | اولین کتابی که وی از آثار «برقلس» برمیشمارد «الإيضاح فى الخير المحض» است که از نظر نویسنده قصهاش طولانی است. ظاهراً منشأ این اشتباه فهرست ترجمه آثاری است که ژرار کرمونایی از عربی به لاتینی ترجمه کرده و توسط شاگردانش جمعآوری شده است. یکی از کتابهایی که در این فهرست، ذکر شده «كتاب أرسطوطاليس فى إيضاح الخير المحض» است. عادت ژرار این بوده که در کتاب، ذکر نمیکرده این ترجمه از آن اوست ازاینرو ترجمه لاتینی کتاب «الخیر المحض» از نام او خالی است و در نسخه دیگری که در بروخه بلژیک است ترجمه این اثر را به شخ صدیگری (گیلبرتس پوریتانوس) نسبت دادهاند اما محققان ترجیح میدهند این ترجمه را به ژرار نسبت دهند.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/19700/2/1 ر.ک: همان، ص1-2]</ref> بدوی سپس بهصورت مشروح از این کتاب بحث میکند. | ||
تأثیر برقلس در عالم اسلام و فلسفه مدرسی بیشتر از طریق همین کتاب بوده است. بدوی از سرگذشت این اثر بهتفصیل سخن گفته است. ایضاح... در حقیقت از اصول الهیات برگرفته شده است و در منابع اسلامی آن را به ارسطو منتسب کردهاند. پیش از همه در قرن ششم، عبداللطیف بن یوسف بغدادی، از آن با عنوان ایضاح الخیر و پس از وی ابن ابی اصیبعه با عنوان ایضاح الخیر المحض و ابن سبعین (متوفی 668) با نام الخیرالمحض یاد کردهاند<ref>سلیمان حشمت، رضا، ج3، ص149</ref>. | تأثیر برقلس در عالم اسلام و فلسفه مدرسی بیشتر از طریق همین کتاب بوده است. بدوی از سرگذشت این اثر بهتفصیل سخن گفته است. ایضاح... در حقیقت از اصول الهیات برگرفته شده است و در منابع اسلامی آن را به ارسطو منتسب کردهاند. پیش از همه در قرن ششم، عبداللطیف بن یوسف بغدادی، از آن با عنوان ایضاح الخیر و پس از وی ابن ابی اصیبعه با عنوان ایضاح الخیر المحض و ابن سبعین (متوفی 668) با نام الخیرالمحض یاد کردهاند<ref>سلیمان حشمت، رضا، ج3، ص149</ref>. | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
وی درباره «حجج برقلس فى قدم العالم» هم مینویسد که این نص، دارای اهمیت فراوانی است زیرا اصل یونانی آن از بین رفته و فقط ترجمه عربی آن موجود است. متن این نص، با ن صحجت اول از حجج برقلس عینیت دارد؛ بااینکه اصل کتاب حجج برقلس هم از بین رفته است اما به (بهجز حجت اولی) سایر حجج در داخل کتاب رد یحیای نحوی بر برقلس موجود است. ازاینجهت میتوان از لابهلای کتاب یحیای نحوی، متن برقلس را زنده کرد.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/19700/2/30 ر.ک: مقدمه، ص30]</ref> | وی درباره «حجج برقلس فى قدم العالم» هم مینویسد که این نص، دارای اهمیت فراوانی است زیرا اصل یونانی آن از بین رفته و فقط ترجمه عربی آن موجود است. متن این نص، با ن صحجت اول از حجج برقلس عینیت دارد؛ بااینکه اصل کتاب حجج برقلس هم از بین رفته است اما به (بهجز حجت اولی) سایر حجج در داخل کتاب رد یحیای نحوی بر برقلس موجود است. ازاینجهت میتوان از لابهلای کتاب یحیای نحوی، متن برقلس را زنده کرد.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/19700/2/30 ر.ک: مقدمه، ص30]</ref> | ||
شهرت برقلس در عالم اسلام عمدتاًً به سبب قول او به قِدَم عالم بوده است. برقلس در اثرش مسیحیان را مخاطب کلام خود ساخته از اعتقاد آنان به خلق از عدم انتقاد | شهرت برقلس در عالم اسلام عمدتاًً به سبب قول او به قِدَم عالم بوده است. برقلس در اثرش مسیحیان را مخاطب کلام خود ساخته از اعتقاد آنان به خلق از عدم انتقاد میکند؛ زیرا این عقیده با اعتقاد نوافلاطونیان بهنظام ازلی عالم منافات و تعارض دارد. در مقابل او، یحیی نحوی از عقیده مسیحیان دفاع کرده است.<ref>[http://rch.ac.ir/article/Details?id=6389&&searchText= سلیمان حشمت، رضا، ج3، ص152]</ref>. | ||
در عالم اسلام، [[رازی، محمد بن زکریا|محمد بن زکریای رازی]] در الشکوک علی البرقلس، به «جده دلیل در ازلیت عالم» برقلس اشاره | در عالم اسلام، [[رازی، محمد بن زکریا|محمد بن زکریای رازی]] در الشکوک علی البرقلس، به «جده دلیل در ازلیت عالم» برقلس اشاره میکند و چهبسا شخصاً از کتاب یحیی نحوی استفاده کرده باشد. ابوالحسن عامری نیشابوری نیز در کتاب «الامد علی الابد» در مسئله حدوث و قدم عالم، مینویسد که در این باب در مذهب افلاطون اختلاف هست، زیرا افلاطون، در کتاب خود بولوطیقوس گفته است که عالم غیر مکوَّن، ابدی و دائم البقاست و نظر برقلس دهری به این گفته او تعلق دارد؛ و سپس در کتاب طیماؤس ذکر کرده که عالم مکوَّن است و باریتعالی آن را از بینظمی ابداع کرده است و ارسطو به شرح و جمع این دو قول او پرداخته است. [[ابوریحان بیرونی، محمد بن احمد|ابوریحان بیرونی]] در «[[تحقيق ما للهند|تحقیق ماللهند]]» دستکم سه بار از کتاب یحیی نحوی نقل کرده است. ابن خمار در مقالهای، دلیل یحیی نحوی بر حدوث عالم را از دلیل متکلمان پذیرفتنیتر دانسته است. [[غزالی، محمد بن محمد|ابوحامد غزالی]] هرچند در [[تهافت الفلاسفة|تهافت الفلاسفه]] از یحیی نحوی نام نبرده اما احتمال استفاده او از کتاب وی بسیار قوی است. شهرستانی در بخش نحلهها به برخی از دلایل برقلس در ازلیت عالم متعرّض شده و گفته است که اعتقاد به قدم عالم از زمان [[ارسطو]] شهرت یافته است. [[شهرستانی، محمد بن عبدالکریم|شهرستانی]]، هشت شبهه از شبهات برقلس را نقل کرده، مینویسد که در هر یک از آنها نوعی مغالطه هست و بسیاری از آنها تحکماتاند. وی در مفردهای که اکنون در دست نیست، به رد و نقض شبهات [[ارسطو]] و برقلس و تقریرات [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|بوعلی سینا]] دراینباره پرداخته است.<ref>[http://rch.ac.ir/article/Details?id=6389&&searchText= همان]</ref>. | ||
نویسنده درباره «مسائل فرقليس فى الأشياء الطبيعية» هم بیان میدارد برخی از کتابها که به نام برقلس بهدستآمده، ولی با وضع فکری و آثار مسلّم او سازگاری ندارد. از این دسته، بدوی مسائل فرقلیس فی الاشیاء الطبیعیه را چاپ و منتشر کرده است (الافلاطونیة، ص43ـ49). این کتاب مشتمل بر هشت مسئله است که در صدر آن، مترجم کتاب اسحاق بن حنین معرفی شده است. بدوی مینویسد که نمیداند آیا مراد از فرقلیس همان برقلس است یا خیر و هر چه پژوهش کرده به پاسخ روشنی نرسیده است.<ref>[http://rch.ac.ir/article/Details?id=6389&&searchText= همان، ص150]</ref>. | نویسنده درباره «مسائل فرقليس فى الأشياء الطبيعية» هم بیان میدارد برخی از کتابها که به نام برقلس بهدستآمده، ولی با وضع فکری و آثار مسلّم او سازگاری ندارد. از این دسته، بدوی مسائل فرقلیس فی الاشیاء الطبیعیه را چاپ و منتشر کرده است (الافلاطونیة، ص43ـ49). این کتاب مشتمل بر هشت مسئله است که در صدر آن، مترجم کتاب اسحاق بن حنین معرفی شده است. بدوی مینویسد که نمیداند آیا مراد از فرقلیس همان برقلس است یا خیر و هر چه پژوهش کرده به پاسخ روشنی نرسیده است.<ref>[http://rch.ac.ir/article/Details?id=6389&&searchText= همان، ص150]</ref>. | ||
نویسنده میگوید: من در کتاب «العناصر الطبیعیة» برقلس کنکاش کردم ولی چیزی از این نوشتهها و عقاید را در آن کتاب نیافتم. وی پس از شرح مطالب موجود در «العناصر الطبیعیة» و کتاب مذکور، نتیجه را به این شکل با پرسش مطرح | نویسنده میگوید: من در کتاب «العناصر الطبیعیة» برقلس کنکاش کردم ولی چیزی از این نوشتهها و عقاید را در آن کتاب نیافتم. وی پس از شرح مطالب موجود در «العناصر الطبیعیة» و کتاب مذکور، نتیجه را به این شکل با پرسش مطرح میکند که؛ آیا این کتاب، از آثار مفقود ابرقلس است؟ یا برگرفته از آثار دیگرش است؟ و یا اینکه اساساً از آثار دیگری است؟<ref>ر[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/19700/2/37.ک: همان، ص37]</ref> | ||
کتاب بعدی، «معاذلة النفس» است. این کتابی است مجعول که در یکی از نسخهها آن را به افلاطون نسبت دادهاند و در دیگر نُسَخ به هرمس. وی سپس از وجود پنج نسخه خطی برای این اثر در کتابخانههای آکسفورد و پاریس و لیدن و... خبر میدهد. دو نسخ از این نسخهها ناق صو سه نسخه دیگر کامل هستند. این کتاب نامهای متفاوتی دارد؛ رسالة هرمس الحكيم الفاضل، رسالة هرمس المثلث بالحكمة، كتاب رسالة الحكيم هرمس المثلث بالحكمة، كتاب معاذلة النفس لأفلاطون، رسالة ارسطيطاليس الحكيم الفاضل و يدعى زجر النفس. اوتو بردنهیور آلمانی، نسبت این کتاب به هرمس را تقویت کرده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/19700/2/38 ر.ک: همان، ص38-39]</ref> | کتاب بعدی، «معاذلة النفس» است. این کتابی است مجعول که در یکی از نسخهها آن را به افلاطون نسبت دادهاند و در دیگر نُسَخ به هرمس. وی سپس از وجود پنج نسخه خطی برای این اثر در کتابخانههای آکسفورد و پاریس و لیدن و... خبر میدهد. دو نسخ از این نسخهها ناق صو سه نسخه دیگر کامل هستند. این کتاب نامهای متفاوتی دارد؛ رسالة هرمس الحكيم الفاضل، رسالة هرمس المثلث بالحكمة، كتاب رسالة الحكيم هرمس المثلث بالحكمة، كتاب معاذلة النفس لأفلاطون، رسالة ارسطيطاليس الحكيم الفاضل و يدعى زجر النفس. اوتو بردنهیور آلمانی، نسبت این کتاب به هرمس را تقویت کرده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/19700/2/38 ر.ک: همان، ص38-39]</ref> |
ویرایش