۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مىكردند' به 'میكردند') |
جز (جایگزینی متن - 'مي' به 'می') |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
|- class="articleCode" | |- class="articleCode" | ||
|کد مؤلف | |کد مؤلف | ||
| data-type="authorCode" | | | data-type="authorCode" |AUTHORCODE00192AUTHORCODE | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
==تولد== | ==تولد== | ||
درباره تاريخ ولادت او در منابع گزارشى ديده نمىشود، اما از آنجا كه قديمترين استاد شناختهشده او | درباره تاريخ ولادت او در منابع گزارشى ديده نمىشود، اما از آنجا كه قديمترين استاد شناختهشده او حمید بن زياد، در 310ق، وفات يافته، وى مىبايست مدتى پيش از 300ق، متولد شده باشد. | ||
==وفات== | ==وفات== | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
ابن جنيد گرچه به كلام و حديث نيز اهتمام داشت، ولى جنبه بارز شخصيت علمى وى در فقه استدلالى اوست. | ابن جنيد گرچه به كلام و حديث نيز اهتمام داشت، ولى جنبه بارز شخصيت علمى وى در فقه استدلالى اوست. | ||
ابن جنيد یکى از برجستهترين عالمان امامى زمان خود به شمار مىرفته است. اينكه او فقه را از چه كسانى آموخته، دانسته نيست، تنها سبک او در کتاب «الإفهام لأصول الأحكام» نشان مىدهد كه با آثار [[طبری، محمد بن جریر|محمد بن جرير طبرى]] (د 310ق) پايهگذار مكتب جريرى مأنوس بوده است. شايد عدم استقبال از فقه ابن جنيد در بغداد موجب شد تا او آهنگ مشرق كند. وى در مسير خود از بغداد به نيشابور، طبعاً از رى، مقر حكومت ركن الدوله ديلمى گذر كرد، ولى شايد سبب عدم اقامت او در آنجا نفوذ شديد فقيهان اخبارى قم بوده باشد. طبق آنچه مقدسى معاصر ابن جنيد از مذهب مردم نيشابور گزارش كرده، در آنجا اكثريت با حنفيان بوده، ولى مذهب شيعه نيز رواج داشته است. ابن جنيد در آنجا مذاكراتى با حنفيان داشته است. نفوذ تعاليم او در خراسان به حدى بود كه حتى پس از بازگشت به بغداد مردم آنجا ارتباط خود را با او حفظ كرده و بهطور مستمر به او كمك مالى میكردند. وى در بغداد از جانب معز الدوله ديلمى و | ابن جنيد یکى از برجستهترين عالمان امامى زمان خود به شمار مىرفته است. اينكه او فقه را از چه كسانى آموخته، دانسته نيست، تنها سبک او در کتاب «الإفهام لأصول الأحكام» نشان مىدهد كه با آثار [[طبری، محمد بن جریر|محمد بن جرير طبرى]] (د 310ق) پايهگذار مكتب جريرى مأنوس بوده است. شايد عدم استقبال از فقه ابن جنيد در بغداد موجب شد تا او آهنگ مشرق كند. وى در مسير خود از بغداد به نيشابور، طبعاً از رى، مقر حكومت ركن الدوله ديلمى گذر كرد، ولى شايد سبب عدم اقامت او در آنجا نفوذ شديد فقيهان اخبارى قم بوده باشد. طبق آنچه مقدسى معاصر ابن جنيد از مذهب مردم نيشابور گزارش كرده، در آنجا اكثريت با حنفيان بوده، ولى مذهب شيعه نيز رواج داشته است. ابن جنيد در آنجا مذاكراتى با حنفيان داشته است. نفوذ تعاليم او در خراسان به حدى بود كه حتى پس از بازگشت به بغداد مردم آنجا ارتباط خود را با او حفظ كرده و بهطور مستمر به او كمك مالى میكردند. وى در بغداد از جانب معز الدوله ديلمى و امیر او سبک تكين حاجب مورد توجه قرار گرفت و در بسيارى مسائل فقهى مورد رجوع آنان بود. آوازه ابن جنيد از بغداد و نيشابور فراتر رفت، چنانكه از نقاط مختلف از جمله مصر با او مكاتبه میكردند و [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]] حجم پرسش و پاسخهاى او را 2500 برگ دانسته است. | ||
اينكه ابن جنيد كلام را از چه كسانى فراگرفته و اينكه رابطه او با متكلمان امامى آن دوره بغداد چون بنو نوبخت و محمد بن بحر رُهنى (د پيش از 330ق) و نيز متكلمان ديگرمذاهب، همچون معتزله چگونه بوده، بهدرستى روشن نيست. تنها مىدانيم كه وى بهعنوان یک متكلم شناخته مىشده و تأليفاتى نيز در كلام داشته است. از جمله نظرات كلامى او، چنانكه گذشت، یکى این است كه اقوال فقهى امامان را حاصل اجتهاد و رأى ايشان مىدانست. وى همچنين از آن دسته متكلمان است كه معتقدند، حكم امامان همواره بر اساس ظواهر است، نه بر اساس علم ايشان بر بواطن امور. | اينكه ابن جنيد كلام را از چه كسانى فراگرفته و اينكه رابطه او با متكلمان امامى آن دوره بغداد چون بنو نوبخت و محمد بن بحر رُهنى (د پيش از 330ق) و نيز متكلمان ديگرمذاهب، همچون معتزله چگونه بوده، بهدرستى روشن نيست. تنها مىدانيم كه وى بهعنوان یک متكلم شناخته مىشده و تأليفاتى نيز در كلام داشته است. از جمله نظرات كلامى او، چنانكه گذشت، یکى این است كه اقوال فقهى امامان را حاصل اجتهاد و رأى ايشان مىدانست. وى همچنين از آن دسته متكلمان است كه معتقدند، حكم امامان همواره بر اساس ظواهر است، نه بر اساس علم ايشان بر بواطن امور. | ||
ابن جنيد در | ابن جنيد در زمینههاى حساس كلام امامیه آثارى تأليف كرده است، چون: | ||
#إزالة الران عن قلوب الإخوان (در مسئله غيبت)؛ | #إزالة الران عن قلوب الإخوان (در مسئله غيبت)؛ | ||
#کتاب الظلامة لفاطمة(ع) (ظاهراً درباره مسائل پيش آمده بين فاطمه(ع) و ابوبكر)؛ | #کتاب الظلامة لفاطمة(ع) (ظاهراً درباره مسائل پيش آمده بين فاطمه(ع) و ابوبكر)؛ | ||
#إيضاح خطأ من شنع على الشيعة في أمر القرآن (احتمالاً در دفاع و توجيه موضع | #إيضاح خطأ من شنع على الشيعة في أمر القرآن (احتمالاً در دفاع و توجيه موضع امامیه در مورد تحريف يا خلق قرآن)؛ | ||
#رديهاى بر مرتدان با عنوان الأسفار؛ | #رديهاى بر مرتدان با عنوان الأسفار؛ | ||
#نقضى بر زجاجى نيشابورى (در دفاع از [[ابن شاذان، فضل بن شاذان|فضل بن شاذان]])؛ | #نقضى بر زجاجى نيشابورى (در دفاع از [[ابن شاذان، فضل بن شاذان|فضل بن شاذان]])؛ | ||
#رديهاى بر ابوالقاسم ابن بقال با عنوان شديد اللحن «الشهب المحرقة للأباليس المسترقة». | #رديهاى بر ابوالقاسم ابن بقال با عنوان شديد اللحن «الشهب المحرقة للأباليس المسترقة». | ||
با تفحصى در اسناد ثبتشده در [[الفهرست (طوسی)|الفهرست طوسى]] و [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]] آشكار مىشود كه ابن جنيد در روايت آثار سلف | با تفحصى در اسناد ثبتشده در [[الفهرست (طوسی)|الفهرست طوسى]] و [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]] آشكار مىشود كه ابن جنيد در روايت آثار سلف امامیه اهتمام ویژهاى داشته است. متأسفانه به جهت تعمدى كه در ترك روايات ابن جنيد بوده، تعداد اندكى از این روايات در فهارس ثبت شده است. با اطلاعات قليل موجود، مىتوان از مشايخ روايى او حمید بن زياد واقفى، عبدالواحد بن عبدالله بن يونس موصلى، [[عاصمی، احمد بن محمد|احمد بن محمد عاصمى]]، محمد بن على بن معمر كوفى از امامیه، ابوالعباس محمد بن حسین بن احمد بن عبدالله [احتمالاً فرزند على بن حسن بن زيد بن على بن حسین(ع)] علوى از زيديه و ابوعثمان بن عثمان بن احمد [[ذهبى]] احتمالاً از اهل سنت را نام برد. | ||
از راویان وى نيز حسین بن عبيدالله غضايرى، [[شيخ مفيد]] و ابن عبدون را مىشناسیم. ظاهراً جمعى ديگر از مشايخ [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]] و طوسى نيز از وى روايت كردهاند. با اطلاعات موجود نمىتوان ابن جنيد را با قاطعيت از طبقه [[کلینی، محمد بن یعقوب|كلينى]] يا تلعكبرى شمرد. آنچه احتمال دوم را تقویت مىكند، از طرفى روايت ابن جنيد از عبدالواحد بن عبدالله است كه خود در طبقه [[کلینی، محمد بن یعقوب|كلينى]] قرار دارد و از طرفى روايت باواسطه او از على بن محمد بن رباح است كه رجال طبقه [[کلینی، محمد بن یعقوب|كلينى]] چون ابن همام مستقيماً از او روايت مىكنند. از بغداديان، [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]]، ابن جنيد را توثيق كرده، اما طوسى ضمن سكوت در این مورد در «الفهرست» و «رجال» و در «عدة الأصول» بهاشاره روايت او را متروك دانسته و در «تهذيب» و «الاستبصار» حديثى از او نياورده است. بااينهمه وى در «المبسوط» شهادت امثال ابن جنيد را نافذ دانسته است. از مكتب حلّه،[[ابنادریس، محمد بن احمد| ابن ادريس]]، او را مدح كرده، ابن داوود حلى او را در زمره ممدوحين آورده و [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]] او را توثيق كرده است. [[شهيد اول]] نه تنها او را ثقه دانسته، بلكه حديث مرسل او را در مرتبه مسند دانسته است. در | از راویان وى نيز حسین بن عبيدالله غضايرى، [[شيخ مفيد]] و ابن عبدون را مىشناسیم. ظاهراً جمعى ديگر از مشايخ [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]] و طوسى نيز از وى روايت كردهاند. با اطلاعات موجود نمىتوان ابن جنيد را با قاطعيت از طبقه [[کلینی، محمد بن یعقوب|كلينى]] يا تلعكبرى شمرد. آنچه احتمال دوم را تقویت مىكند، از طرفى روايت ابن جنيد از عبدالواحد بن عبدالله است كه خود در طبقه [[کلینی، محمد بن یعقوب|كلينى]] قرار دارد و از طرفى روايت باواسطه او از على بن محمد بن رباح است كه رجال طبقه [[کلینی، محمد بن یعقوب|كلينى]] چون ابن همام مستقيماً از او روايت مىكنند. از بغداديان، [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]]، ابن جنيد را توثيق كرده، اما طوسى ضمن سكوت در این مورد در «الفهرست» و «رجال» و در «عدة الأصول» بهاشاره روايت او را متروك دانسته و در «تهذيب» و «الاستبصار» حديثى از او نياورده است. بااينهمه وى در «المبسوط» شهادت امثال ابن جنيد را نافذ دانسته است. از مكتب حلّه،[[ابنادریس، محمد بن احمد| ابن ادريس]]، او را مدح كرده، ابن داوود حلى او را در زمره ممدوحين آورده و [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]] او را توثيق كرده است. [[شهيد اول]] نه تنها او را ثقه دانسته، بلكه حديث مرسل او را در مرتبه مسند دانسته است. در میان متأخرين تنها كسى كه به تضعيف او میل كرده، شيخ محمد نواده [[شهيد ثانى]] است. | ||
ابن جنيد رواياتى را ثبت كرده كه در هيچیک از مصادر موجود حديث شيعه ديده نمىشود. ابن جنيد در مقام روايت در بيان نحوه نقل حديث از شيوخ خود الفاظ «حدثنا»، «حدثنى» و «اخبرنا» را به كار مىبرد و سند را بهطور كامل نقل مىكند، اما در مقام استناد به حديث در مسائل فقهى اغلب كل سند را حذف مىكند و در مواردى تنها طريق خود به اصل مورد استناد را ناديده مىگيرد. | ابن جنيد رواياتى را ثبت كرده كه در هيچیک از مصادر موجود حديث شيعه ديده نمىشود. ابن جنيد در مقام روايت در بيان نحوه نقل حديث از شيوخ خود الفاظ «حدثنا»، «حدثنى» و «اخبرنا» را به كار مىبرد و سند را بهطور كامل نقل مىكند، اما در مقام استناد به حديث در مسائل فقهى اغلب كل سند را حذف مىكند و در مواردى تنها طريق خود به اصل مورد استناد را ناديده مىگيرد. |
ویرایش