۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '== ساختار ==' به '==ساختار==') |
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
| عنوانهای دیگر = | | عنوانهای دیگر = | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[مظاهری، محمد]] ( | [[مظاهری، محمد]] (نویسنده) | ||
| زبان =فارسی | | زبان =فارسی | ||
| کد کنگره =BP 224/4 /م6الف8 | | کد کنگره =BP 224/4 /م6الف8 | ||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
مقصود از تأسيس بخش چهارم، مطرح نمودن آياتى است كه دلالت بر عمرهاى طولانىترى نسبت به آنچه تاكنون مؤلف مطرح كرده دارد. | مقصود از تأسيس بخش چهارم، مطرح نمودن آياتى است كه دلالت بر عمرهاى طولانىترى نسبت به آنچه تاكنون مؤلف مطرح كرده دارد. | ||
روش | روش نویسنده در اين بخش بدين گونه است كه ابتدا، آيه مربوطه را با تفاسيرى كه درباره آن شده، بيان كرده، سپس به نتيجهگيرى از آن پرداخته و در نهايت قضاوت اصلى را به عهده خواننده گذاشته است. | ||
آنچه از مجموع آيات مطرحشده در اين بخش، فهميده شده و مورد بررسى مؤلف قرار گرفته، اين است كه عمر، يك حد خاص نداشته و امكان دارد خداوند عمر افرادى را تا صدها هزار سال، طولانى كند. | آنچه از مجموع آيات مطرحشده در اين بخش، فهميده شده و مورد بررسى مؤلف قرار گرفته، اين است كه عمر، يك حد خاص نداشته و امكان دارد خداوند عمر افرادى را تا صدها هزار سال، طولانى كند. | ||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
در اين بخش، با استناد به برخى از آيات قرآن، به دو هزار و پانصد سال عمر حضرت نوح و اصحاب او، زنده بودن حضرت عيسى تا به امروز، زنده ماندن اصحاب كهف به مدت سىصد سال در غار بدون خوردن غذا و سالم ماندن غذاى حضرت عزير در مدت صد سال در هواى آزاد، اشاره شده است. | در اين بخش، با استناد به برخى از آيات قرآن، به دو هزار و پانصد سال عمر حضرت نوح و اصحاب او، زنده بودن حضرت عيسى تا به امروز، زنده ماندن اصحاب كهف به مدت سىصد سال در غار بدون خوردن غذا و سالم ماندن غذاى حضرت عزير در مدت صد سال در هواى آزاد، اشاره شده است. | ||
با توجه به مطالبى كه در بخشهاى قبلى مطرح شده و دلايل ديگرى كه در خلال بخش پنجم، بيان مىشود و با اشاره به اين نكته كه اين چنين نيست كه انسان، با عقل قاصر خود بتواند مسئله عمر را درك و يا حل كند، مؤلف در صدد اثبات اين مدعاست كه عمر، حد معينى نداشته و امكان دارد انسانى تا قيامت عمر كند و به تعبيرى ديگر، | با توجه به مطالبى كه در بخشهاى قبلى مطرح شده و دلايل ديگرى كه در خلال بخش پنجم، بيان مىشود و با اشاره به اين نكته كه اين چنين نيست كه انسان، با عقل قاصر خود بتواند مسئله عمر را درك و يا حل كند، مؤلف در صدد اثبات اين مدعاست كه عمر، حد معينى نداشته و امكان دارد انسانى تا قيامت عمر كند و به تعبيرى ديگر، نویسنده معتقد است امكان دارد انسانى بدون درك مرگ، به جهان آخرت راه يابد. | ||
در اين بخش، به آياتى استناد شده كه حكايت از داستان فرار حضرت يونس و طولانى بودن عمر حضرت خضر تا به امروز دارد و مؤلف بر اين باور است كه چنين امورى، حكايت از امكان طول عمر تا بىنهايت دارد. | در اين بخش، به آياتى استناد شده كه حكايت از داستان فرار حضرت يونس و طولانى بودن عمر حضرت خضر تا به امروز دارد و مؤلف بر اين باور است كه چنين امورى، حكايت از امكان طول عمر تا بىنهايت دارد. |
ویرایش