۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '== ساختار ==' به '==ساختار==') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
[[ابوزید، بکر بن عبدالله]] (مصحح) | [[ابوزید، بکر بن عبدالله]] (مصحح) | ||
[[نجدی، محمد بن عبدالله]] ( | [[نجدی، محمد بن عبدالله]] (نویسنده) | ||
| زبان =عربی | | زبان =عربی | ||
| کد کنگره =BP 54/8 /الف2س3 | | کد کنگره =BP 54/8 /الف2س3 | ||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
در مقدمه، ضمن تعريف كتاب، شرح حال مفصلى از | در مقدمه، ضمن تعريف كتاب، شرح حال مفصلى از نویسنده ارائه گرديده است.<ref>مقدمه، ج1، ص5-111</ref> | ||
محمد بن عبدالوهاب قرائت خود را از اسلام، تنها قرائت مشروع از فقه حنبلى مىدانست و با اشارات فراوان به اقوال بزرگان حنبلى پيش از خود، در صدد اشاره به همين مفهوم بود. بر همين مبنا و در راستاى تأكيد بر رديات درونگفتمانى اهل سنت بر انديشههاى ابن عبداالوهاب، جايگاه علماى حنبلى معاصر ابن عبدالوهاب در شبه جزيره عربى بسيار حائز اهميت و تأثير است. يكى از چهرههاى برجسته در اين گروه «محمد بن عبدالله بن حميد» و كتابش «السحب الوابلة في ضرائح الحنابلة» است.<ref>رفيعى، محمدحسين، 1393</ref> | محمد بن عبدالوهاب قرائت خود را از اسلام، تنها قرائت مشروع از فقه حنبلى مىدانست و با اشارات فراوان به اقوال بزرگان حنبلى پيش از خود، در صدد اشاره به همين مفهوم بود. بر همين مبنا و در راستاى تأكيد بر رديات درونگفتمانى اهل سنت بر انديشههاى ابن عبداالوهاب، جايگاه علماى حنبلى معاصر ابن عبدالوهاب در شبه جزيره عربى بسيار حائز اهميت و تأثير است. يكى از چهرههاى برجسته در اين گروه «محمد بن عبدالله بن حميد» و كتابش «السحب الوابلة في ضرائح الحنابلة» است.<ref>رفيعى، محمدحسين، 1393</ref> | ||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
اثر ابن حميد دريچهاى تازه بر سنت فقهى حنابله مىگشايد و از زمينههاى غنى اين سنت در شبه جزيره سخن مىگويد كه در زمان نگارش اثر بهصورت جدى تحت تأثير قرائت خاص وهابيان قرار گرفته بود. پيش از اين نيز تلاشهاى متعددى از سوى محققان همسو با وهابيت انجام شده بود تا تمامى علماى سلفى يا حنبلى حجاز، شامات و شمال آفريقا را از زمان آغاز دعوت ابن عبدالوهاب به بعد، وهابى تلقى كنند.<ref>همان</ref> | اثر ابن حميد دريچهاى تازه بر سنت فقهى حنابله مىگشايد و از زمينههاى غنى اين سنت در شبه جزيره سخن مىگويد كه در زمان نگارش اثر بهصورت جدى تحت تأثير قرائت خاص وهابيان قرار گرفته بود. پيش از اين نيز تلاشهاى متعددى از سوى محققان همسو با وهابيت انجام شده بود تا تمامى علماى سلفى يا حنبلى حجاز، شامات و شمال آفريقا را از زمان آغاز دعوت ابن عبدالوهاب به بعد، وهابى تلقى كنند.<ref>همان</ref> | ||
يكى از ويژگىهاى مهم اين اثر، آن است كه دغدغه | يكى از ويژگىهاى مهم اين اثر، آن است كه دغدغه نویسنده فارغ از جمعآورى تراجم علماى حنبلى، تأكيد بر رويكردهاى معارض با وهابيت نيز بوده است. به ديگر سخن، او در توضيحاتى كه در زندگىنامه هريك از اين علما جمعآورى كرده، به نظرات يا آرائى اشاره نموده است كه در واقع شاهدى براى انحراف عقايد وهابى از متن فقه حنبلى محسوب مىشود. او در بازه حساس آغاز قرن دوازدهم هجرى، به شرح حال 24 تن از حنابله ضد وهابى پرداخته، درحالىكه در كل كتاب، تنها از چهار تن عالم وهابى ياد كرده است. جالب اينجاست كه از اين 24 تن، 21 نفر از شهر زبير در جنوب عراق هستند كه پايگاه مهمى براى تمركز علماى ضد وهابى در شبه جزيره محسوب مىشد.<ref>همان</ref> | ||
تصوير حنابله غير وهابى شبه جزيره عربى، كه از تراجم مندرج در اثر حاضر برمىآيد، برخلاف قرائت خاص وهابيان، بسيار تحت تأثير گرايشهاى صوفيانه (كرامات) است. ابن حميد در اين راستا از قديمىترين عالم حنبلى نجدى، احمد بن يحيى بن عطوه (م 948ق)، ياد كرده است كه به دمشق رفته و تحت تأثير گرايشهاى صوفيانه رشد و تعالى يافته است. ابن حميد در شرح فضائل او مىآورد: «العارف بالله تعالى ذي الكرامات الظاهرة و الآيات الباهرة، الذي فتحالله به مقفلات القلوب و كشف به معضلات الكروب». تأكيد ويژه ابن حميد بر كرامات صوفيانه در شرح حالى كه از زيد بن خطاب و كرامات او ارائه مىكند، كاملا آشكار است. او زيد بن خطاب را نخستين نجدىاى مىداند كه از وى كرامات و غرائب صوفيانه آشكار شده است. توجه ويژه ابن حميد به زيد بن خطاب را بايد در مخالفت او با وهابيت ريشهيابى كرد. همانطوركه مىدانيم ابن عبدالوهاب در آغاز دعوت خويش در زادگاهش، عيينه، به سه كار مهم دست زد كه يكى از آنها تخريب بارگاه زيد بن خطاب در ناحيه جبيله بود كه مردم نجد براى اهداى نذورات در آن تجمع مىكردند. اساسا مىتوان توجه ويژه ابن حميد به كرامات و اعمال صوفيانه را در پرتو مخالفت او با انديشههاى وهابيت تعبير و تفسير نمود. از ديگر موارد اشاره جدى او به بحث كرامات صوفيانه، در ترجمهى جدّ بزرگش حميدان بن تركى نمايان شده است؛ جايى كه حميدان، درحالىكه هيچ نشانى از مريضى و مرگ در او ديده نمىشود، از تاريخ و زمان دقيق مرگ خود خبر مىدهد و وصاياى لازمه را به فرزندان خويش ابلاغ مىكند.<ref>همان</ref> | تصوير حنابله غير وهابى شبه جزيره عربى، كه از تراجم مندرج در اثر حاضر برمىآيد، برخلاف قرائت خاص وهابيان، بسيار تحت تأثير گرايشهاى صوفيانه (كرامات) است. ابن حميد در اين راستا از قديمىترين عالم حنبلى نجدى، احمد بن يحيى بن عطوه (م 948ق)، ياد كرده است كه به دمشق رفته و تحت تأثير گرايشهاى صوفيانه رشد و تعالى يافته است. ابن حميد در شرح فضائل او مىآورد: «العارف بالله تعالى ذي الكرامات الظاهرة و الآيات الباهرة، الذي فتحالله به مقفلات القلوب و كشف به معضلات الكروب». تأكيد ويژه ابن حميد بر كرامات صوفيانه در شرح حالى كه از زيد بن خطاب و كرامات او ارائه مىكند، كاملا آشكار است. او زيد بن خطاب را نخستين نجدىاى مىداند كه از وى كرامات و غرائب صوفيانه آشكار شده است. توجه ويژه ابن حميد به زيد بن خطاب را بايد در مخالفت او با وهابيت ريشهيابى كرد. همانطوركه مىدانيم ابن عبدالوهاب در آغاز دعوت خويش در زادگاهش، عيينه، به سه كار مهم دست زد كه يكى از آنها تخريب بارگاه زيد بن خطاب در ناحيه جبيله بود كه مردم نجد براى اهداى نذورات در آن تجمع مىكردند. اساسا مىتوان توجه ويژه ابن حميد به كرامات و اعمال صوفيانه را در پرتو مخالفت او با انديشههاى وهابيت تعبير و تفسير نمود. از ديگر موارد اشاره جدى او به بحث كرامات صوفيانه، در ترجمهى جدّ بزرگش حميدان بن تركى نمايان شده است؛ جايى كه حميدان، درحالىكه هيچ نشانى از مريضى و مرگ در او ديده نمىشود، از تاريخ و زمان دقيق مرگ خود خبر مىدهد و وصاياى لازمه را به فرزندان خويش ابلاغ مىكند.<ref>همان</ref> | ||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
تلاش ابن حميد، براى به تصوير كشيدن فعالیتهای حنابله غير وهابى شبه جزيره، تنها بر ابن فيروز خلاصه نمىشود. شخصيت ديگرى كه ابن حميد توجه زيادى به شأن و جايگاهش مصروف داشته است، عبدالله بن فائز بن منصور اباالخيل (1251-1200ق) است. اباالخيل نيز، همچون ابن حميد، شاگرد دو تن از فقهاى مشهور حنبلى حجاز، محمد الهديبى و شيخ عيسى بن محمد بود كه هر دو اصالتا زبيرى بودند. اباالخيل يكى از طلايهداران مخالفت با وهابيت در قلب شبه جزيره محسوب مىشد. او دربازگشت به عنيزه كه همزمان با قدرتگيرى امير تركى سعودى بود، از ضعف علماى حنبلى در برابر خطر عقايد وهابى آگاه شد و طى نامهاى به محمد بن سلوم از او تقاضاى كمك و يارى كرد. تحركات اباالخيل منجر به تبعيدش به حجاز شد؛ اما اندكى پس از ترور امير تركى و استقلال عنيزه از رياض، مردم شهر از او خواستند كه به عنيزه بازگردد. زمينهسازىهاى اباالخيل در عنيزه به فعاليت برادرزادهاش، محمد بن ابراهيم بن عريكان (م 1270ق)، ختم شد كه آخرين نماينده حنابله سرشناس ضد وهابى در اثر ابن حميد است. عريكان كه برآمده محضر درس عمويش اباالخيل بود پس از گذراندن مراحل اوليه تحصيل به حجاز رفت و در آنجا با محمد السنوسى ديدار كرد. تأثير عريكان در پيشرفت حركت سنوسيه يكى از زمينههاى تحقيق و بررسى درباره پيوند اين دو حوزه علمى در جهان اسلام است.<ref>همان</ref> | تلاش ابن حميد، براى به تصوير كشيدن فعالیتهای حنابله غير وهابى شبه جزيره، تنها بر ابن فيروز خلاصه نمىشود. شخصيت ديگرى كه ابن حميد توجه زيادى به شأن و جايگاهش مصروف داشته است، عبدالله بن فائز بن منصور اباالخيل (1251-1200ق) است. اباالخيل نيز، همچون ابن حميد، شاگرد دو تن از فقهاى مشهور حنبلى حجاز، محمد الهديبى و شيخ عيسى بن محمد بود كه هر دو اصالتا زبيرى بودند. اباالخيل يكى از طلايهداران مخالفت با وهابيت در قلب شبه جزيره محسوب مىشد. او دربازگشت به عنيزه كه همزمان با قدرتگيرى امير تركى سعودى بود، از ضعف علماى حنبلى در برابر خطر عقايد وهابى آگاه شد و طى نامهاى به محمد بن سلوم از او تقاضاى كمك و يارى كرد. تحركات اباالخيل منجر به تبعيدش به حجاز شد؛ اما اندكى پس از ترور امير تركى و استقلال عنيزه از رياض، مردم شهر از او خواستند كه به عنيزه بازگردد. زمينهسازىهاى اباالخيل در عنيزه به فعاليت برادرزادهاش، محمد بن ابراهيم بن عريكان (م 1270ق)، ختم شد كه آخرين نماينده حنابله سرشناس ضد وهابى در اثر ابن حميد است. عريكان كه برآمده محضر درس عمويش اباالخيل بود پس از گذراندن مراحل اوليه تحصيل به حجاز رفت و در آنجا با محمد السنوسى ديدار كرد. تأثير عريكان در پيشرفت حركت سنوسيه يكى از زمينههاى تحقيق و بررسى درباره پيوند اين دو حوزه علمى در جهان اسلام است.<ref>همان</ref> | ||
گرچه | گرچه نویسنده، مدخلى مستقل از كتابش را به محمد بن عبدالوهاب يا نوادگان و پيروانش اختصاص نداده و آنها را جزء حنبلیانِ شايسته ذكر نام و ياد قلمداد نكرده است؛ اما در جاىجاى كتاب، اثرات تفكر وهابى و مخالفت با آن را مىتوان ديد. اين اثرات را مىتوان به سه دسته عمده تقسيم كرد: | ||
1. شرح حال اعضاى خاندان محمد بن عبدالوهاب (آل مشرف) كه با او مخالف بودند: پدر، برادر و نوهاش؛ | 1. شرح حال اعضاى خاندان محمد بن عبدالوهاب (آل مشرف) كه با او مخالف بودند: پدر، برادر و نوهاش؛ |
ویرایش