الفلسفة الطبيعية و الإلهية عند الفارابي: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - '==پانویس == <references />' به '==پانویس== <references/>')
    جز (جایگزینی متن - 'است<ref>' به 'است.<ref>')
    خط ۲۸: خط ۲۸:
    کتاب، شامل دو مقدمه و هشت فصل است.
    کتاب، شامل دو مقدمه و هشت فصل است.


    نویسنده در این اثر به تحلیل علمی زندگانی [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] و آثارش در حوزه فلسفه طبیعی و الهی پرداخته است و نیز روش [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در تصنیف علوم، علل چهارگانه (فاعلی، مادی، صوری و غایی) در موجودات، عالم در طبیعیات [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] (عالم کون و فساد، جهان مادی، عالم پایین‎تر از فلک قمر (آخرین فلک از افلاک نه‎گانه) و یا عالم بالاتر از فلک قمر) را مورد بررسی قرار داده است<ref>ر.ک: مقدمه، ص8-7</ref>.
    نویسنده در این اثر به تحلیل علمی زندگانی [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] و آثارش در حوزه فلسفه طبیعی و الهی پرداخته است و نیز روش [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در تصنیف علوم، علل چهارگانه (فاعلی، مادی، صوری و غایی) در موجودات، عالم در طبیعیات [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] (عالم کون و فساد، جهان مادی، عالم پایین‎تر از فلک قمر (آخرین فلک از افلاک نه‎گانه) و یا عالم بالاتر از فلک قمر) را مورد بررسی قرار داده است.<ref>ر.ک: مقدمه، ص8-7</ref>.


    ==گزارش محتوا==
    ==گزارش محتوا==
    خط ۴۱: خط ۴۱:
    در فصل دوم با رویکرد [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در طبقه‎بندی علوم و توضیح ویژگی‎ها و مبانی ایشان روبه‎رو می‎شویم. [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] اولین شخص در جهان عرب است که دست به تصنیف و احصای علوم زد؛ به‎گونه‎ای که عملکرد او در این زمینه بر فلاسفه شرق و غرب تأثیر گذاشت.
    در فصل دوم با رویکرد [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در طبقه‎بندی علوم و توضیح ویژگی‎ها و مبانی ایشان روبه‎رو می‎شویم. [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] اولین شخص در جهان عرب است که دست به تصنیف و احصای علوم زد؛ به‎گونه‎ای که عملکرد او در این زمینه بر فلاسفه شرق و غرب تأثیر گذاشت.


    نویسنده می‎گوید: از آنجا که در این اثر جوانب طبیعی و الهی فلسفه [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] را مورد بررسی قرار می‎دهیم، به‎ناچار باید از موضوع علم طبیعی و موضوع علم الهی و روش این دو بحث کنیم؛ چنان‎که فارابی در تصنیف علوم این دو را عرضه نموده است. در ادامه مقصود [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] از فلسفه طبیعی و موضوعات آن توضیح داده شده و از چگونگی دستیابی فارابی به علم الهی طبیعی به حکم تداخل بین موضوعات فلسفه طبیعی الهی، سخن به میان آمده است<ref>ر.ک: همان، ص19-18</ref>.
    نویسنده می‎گوید: از آنجا که در این اثر جوانب طبیعی و الهی فلسفه [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] را مورد بررسی قرار می‎دهیم، به‎ناچار باید از موضوع علم طبیعی و موضوع علم الهی و روش این دو بحث کنیم؛ چنان‎که فارابی در تصنیف علوم این دو را عرضه نموده است. در ادامه مقصود [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] از فلسفه طبیعی و موضوعات آن توضیح داده شده و از چگونگی دستیابی فارابی به علم الهی طبیعی به حکم تداخل بین موضوعات فلسفه طبیعی الهی، سخن به میان آمده است.<ref>ر.ک: همان، ص19-18</ref>.


    در فصل سوم به فلسفه طبیعی [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] پرداخته شده است. این فصل از سه قسمت تشکیل شده: قسمت اول به بیان مبادی موجودات طبیعی اختصاص یافته است. قسمت دوم به علل موجودات طبیعی و اقسام آن از قبیل، علت مادی، علت صوری، علت فاعلی و علت غایی اشاره کرده است. نویسنده در این قسمت، نظر فارابی را در مسئله بغرنج سببیت و انکار تصادف و اختبار مطرح نموده است و این بدان جهت است که هرچیزی که در جهان هستی پدید می‎آید، با اسبابی محدود حادث می‎شود. در آخر مسئله سببیت را در خلال دیدگاه انتقادی مطرح‎شده توسط غزالی و اشاعره مبنی بر رد رابطه ضروری بین اسباب و مسببات آنها مطرح کرده است. در قسمت سوم، لواحق موجودات طبیعی (حرکت، زمان، مکان و خلأ) مطرح شده است<ref>ر.ک: همان، ص20-19</ref>.
    در فصل سوم به فلسفه طبیعی [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] پرداخته شده است. این فصل از سه قسمت تشکیل شده: قسمت اول به بیان مبادی موجودات طبیعی اختصاص یافته است. قسمت دوم به علل موجودات طبیعی و اقسام آن از قبیل، علت مادی، علت صوری، علت فاعلی و علت غایی اشاره کرده است. نویسنده در این قسمت، نظر فارابی را در مسئله بغرنج سببیت و انکار تصادف و اختبار مطرح نموده است و این بدان جهت است که هرچیزی که در جهان هستی پدید می‎آید، با اسبابی محدود حادث می‎شود. در آخر مسئله سببیت را در خلال دیدگاه انتقادی مطرح‎شده توسط غزالی و اشاعره مبنی بر رد رابطه ضروری بین اسباب و مسببات آنها مطرح کرده است. در قسمت سوم، لواحق موجودات طبیعی (حرکت، زمان، مکان و خلأ) مطرح شده است.<ref>ر.ک: همان، ص20-19</ref>.


    در فصل چهارم، نظر [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] درباره موجودات عالم و مراتب آنها در وجود و سپس اقسام وجود عرضه شده است. [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] به تبعیت از [[ارسطو]] عالم را به عالم مافوق فلک قمر و عالم پایین‎تر از این فلک تقسیم نموده است. سپس از تأثیر عالم بالا بر عالم سفلی بحث نموده است. فارابی هرچند عالم را به دو قسم تقسیم نموده، لکن آن را واحد و محدود تصور نموده است و زمین را کروی و ثابت در مرکز جهان دانسته است.
    در فصل چهارم، نظر [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] درباره موجودات عالم و مراتب آنها در وجود و سپس اقسام وجود عرضه شده است. [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] به تبعیت از [[ارسطو]] عالم را به عالم مافوق فلک قمر و عالم پایین‎تر از این فلک تقسیم نموده است. سپس از تأثیر عالم بالا بر عالم سفلی بحث نموده است. فارابی هرچند عالم را به دو قسم تقسیم نموده، لکن آن را واحد و محدود تصور نموده است و زمین را کروی و ثابت در مرکز جهان دانسته است.


    در ادامه چگونگی ابطال نظریات [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در فلسفه طبیعی، توسط دانش جدید، مطرح و سپس به مسائل فلسفه الهی پرداخته شده است<ref>ر.ک: همان، ص20</ref>.
    در ادامه چگونگی ابطال نظریات [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در فلسفه طبیعی، توسط دانش جدید، مطرح و سپس به مسائل فلسفه الهی پرداخته شده است.<ref>ر.ک: همان، ص20</ref>.


    در فصل پنجم، مبحث «خداوند و فلسفه الهی [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]]» بررسی شده و دلایل وجود و صفات او بیان گردیده است. در این بخش منابع دینی و فلسفی که [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] از آنها تأثیر پذیرفته تبیین شده است. همچنین ادله‎ای که [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] بر وجود خداوند آورده عرضه شده است. این ادله شامل ادله کونیه و عقلیه است. ادله کونیه شامل دلیل حرکت، دلیل علت تامه، دلیل عنایت و غایت و ادله عقلیه شامل دلیل ماهیت و وجود و دلیل ممکن و واجب است.
    در فصل پنجم، مبحث «خداوند و فلسفه الهی [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]]» بررسی شده و دلایل وجود و صفات او بیان گردیده است. در این بخش منابع دینی و فلسفی که [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] از آنها تأثیر پذیرفته تبیین شده است. همچنین ادله‎ای که [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] بر وجود خداوند آورده عرضه شده است. این ادله شامل ادله کونیه و عقلیه است. ادله کونیه شامل دلیل حرکت، دلیل علت تامه، دلیل عنایت و غایت و ادله عقلیه شامل دلیل ماهیت و وجود و دلیل ممکن و واجب است.
    خط ۵۳: خط ۵۳:
    از آنجا که عقل بشر از رسیدن به حقیقت خداوند و ذات او عاجز است، پس چاره‎ای نیست از به کار بردن وسایلی برای پی بردن به این ماهیت مقدسه. نظر [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در این موضوع چنین است که باید مجموعه‎ای از صفات را که می‎توان به کمک آنها به حقیقت ذات خدا واقف شد، جداگانه بررسی نمود. لذا ایشان صفات خداوند را به‎تفصیل شرح می‎دهد و برای او صفت «الوحدانية الأولیة» و پاره‎ای از صفات دیگر را ثابت و پاره‎ای از صفات را از او نفی می‎کند<ref>ر.ک: همان، ص21-20</ref>.
    از آنجا که عقل بشر از رسیدن به حقیقت خداوند و ذات او عاجز است، پس چاره‎ای نیست از به کار بردن وسایلی برای پی بردن به این ماهیت مقدسه. نظر [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در این موضوع چنین است که باید مجموعه‎ای از صفات را که می‎توان به کمک آنها به حقیقت ذات خدا واقف شد، جداگانه بررسی نمود. لذا ایشان صفات خداوند را به‎تفصیل شرح می‎دهد و برای او صفت «الوحدانية الأولیة» و پاره‎ای از صفات دیگر را ثابت و پاره‎ای از صفات را از او نفی می‎کند<ref>ر.ک: همان، ص21-20</ref>.


    نویسنده در فصل ششم، از رابطه خداوند با عالم سخن به میان می‎آورد و نظر [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] را درباره چگونگی صدور موجودات متکثر از خداوند واحد بیان می‎کند. [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] این مشکل و بسیاری از مشکلات دیگر فلسفی را با نظریه صدور یا فیض حل نموده است<ref>ر.ک: همان، ص21</ref>.
    نویسنده در فصل ششم، از رابطه خداوند با عالم سخن به میان می‎آورد و نظر [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] را درباره چگونگی صدور موجودات متکثر از خداوند واحد بیان می‎کند. [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] این مشکل و بسیاری از مشکلات دیگر فلسفی را با نظریه صدور یا فیض حل نموده است.<ref>ر.ک: همان، ص21</ref>.


    فصل هفتم به تحقیق و مطالعه مسئله بغرنج اتصال انسان به خداوند و دست یافتن به سعادت نهایی اختصاص یافته است. در این فصل نظریه اتصال، ابعاد معرفتی و متافیزیکی آن، تأثیر نظریه اتصال [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در اندیشه عربی و جهان غرب و... بررسی شده است<ref>ر.ک: همان، ص22-21</ref>.
    فصل هفتم به تحقیق و مطالعه مسئله بغرنج اتصال انسان به خداوند و دست یافتن به سعادت نهایی اختصاص یافته است. در این فصل نظریه اتصال، ابعاد معرفتی و متافیزیکی آن، تأثیر نظریه اتصال [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در اندیشه عربی و جهان غرب و... بررسی شده است.<ref>ر.ک: همان، ص22-21</ref>.


    در فصل هشتم که فصل پایانی کتاب است، به مسئله نبوت و دلیل اهمیت آن نزد [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] پرداخته شده است<ref>ر.ک: همان، ص22</ref>.
    در فصل هشتم که فصل پایانی کتاب است، به مسئله نبوت و دلیل اهمیت آن نزد [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] پرداخته شده است.<ref>ر.ک: همان، ص22</ref>.


    ==وضعیت کتاب==
    ==وضعیت کتاب==

    نسخهٔ ‏۲۴ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۸:۰۳

    الفلسفة الطبیعیة و الإلهية عند الفارابي
    الفلسفة الطبيعية و الإلهية عند الفارابي
    پدیدآورانعفيفي، زينب (نويسنده) عراقی، عاطف (مقدمه‌نويس)
    ناشردار الوفاء
    مکان نشرمصر - اسکندريه
    چاپ1
    شابک977-327-250-8
    زبانعربي
    تعداد جلد1

    الفلسفة الطبیعیة و الإلهية عند الفارابي، رساله دکترای زینب عفیفی است که استادش عاطف عراقی بر آن مقدمه نوشته است.

    ساختار

    کتاب، شامل دو مقدمه و هشت فصل است.

    نویسنده در این اثر به تحلیل علمی زندگانی فارابی و آثارش در حوزه فلسفه طبیعی و الهی پرداخته است و نیز روش فارابی در تصنیف علوم، علل چهارگانه (فاعلی، مادی، صوری و غایی) در موجودات، عالم در طبیعیات فارابی (عالم کون و فساد، جهان مادی، عالم پایین‎تر از فلک قمر (آخرین فلک از افلاک نه‎گانه) و یا عالم بالاتر از فلک قمر) را مورد بررسی قرار داده است.[۱].

    گزارش محتوا

    در فصل اول آنچه که به زندگی فارابی و جایگاه علمی و تأثیرگذاری ایشان در تاریخ فلسفه مربوط می‎شود آمده است. نویسنده سعی نموده که تأثیر شرایط زمان، شرایط سیاسی و فکری در برخی از آثارش را نشان دهد؛ زیرا او بیرون از آن محیط نبود. او در شهری زندگی می‎کرد که مدینه فاضله نبود.

    او در زمان و مکانی زندگی می‎کرد که در آنجا مأمنی برای منازعات و ظهور جریان‎های مختلف فکری بود. فارابی با رونق جنبش ترجمه و برخورد با نظریات فلسفی و مسائل مشکل آن، سعی بر آشتی و برقراری رابطه بین مسائل طبیعی و فلسفی با مسائل الهی و عقیدتی خود نمود.

    آثار فارابی توضیح می‎دهند که چگونه فارابی در زمینه‎های مختلف به بهترین نتیجه ممکن دست یافته است. او حدود صد کتاب در موضوع فلسفه داشته است که متأسفانه بسیاری از آن‎ها از بین رفته است. و آن آثاری که باقی مانده است برخی از محققان و مستشرقان در انتساب آنها به فارابی شک نموده‎اند.

    در خلال این فصل نیز برای خواننده محترم معلوم می‎شود که مستشرقان تلاش بسیاری در زمینه ترجمه و تحقیق این آثار نموده و این تفکر را به دیگر کشورها از جمله کشورهای اروپایی انتقال داده‎اند[۲].

    در فصل دوم با رویکرد فارابی در طبقه‎بندی علوم و توضیح ویژگی‎ها و مبانی ایشان روبه‎رو می‎شویم. فارابی اولین شخص در جهان عرب است که دست به تصنیف و احصای علوم زد؛ به‎گونه‎ای که عملکرد او در این زمینه بر فلاسفه شرق و غرب تأثیر گذاشت.

    نویسنده می‎گوید: از آنجا که در این اثر جوانب طبیعی و الهی فلسفه فارابی را مورد بررسی قرار می‎دهیم، به‎ناچار باید از موضوع علم طبیعی و موضوع علم الهی و روش این دو بحث کنیم؛ چنان‎که فارابی در تصنیف علوم این دو را عرضه نموده است. در ادامه مقصود فارابی از فلسفه طبیعی و موضوعات آن توضیح داده شده و از چگونگی دستیابی فارابی به علم الهی طبیعی به حکم تداخل بین موضوعات فلسفه طبیعی الهی، سخن به میان آمده است.[۳].

    در فصل سوم به فلسفه طبیعی فارابی پرداخته شده است. این فصل از سه قسمت تشکیل شده: قسمت اول به بیان مبادی موجودات طبیعی اختصاص یافته است. قسمت دوم به علل موجودات طبیعی و اقسام آن از قبیل، علت مادی، علت صوری، علت فاعلی و علت غایی اشاره کرده است. نویسنده در این قسمت، نظر فارابی را در مسئله بغرنج سببیت و انکار تصادف و اختبار مطرح نموده است و این بدان جهت است که هرچیزی که در جهان هستی پدید می‎آید، با اسبابی محدود حادث می‎شود. در آخر مسئله سببیت را در خلال دیدگاه انتقادی مطرح‎شده توسط غزالی و اشاعره مبنی بر رد رابطه ضروری بین اسباب و مسببات آنها مطرح کرده است. در قسمت سوم، لواحق موجودات طبیعی (حرکت، زمان، مکان و خلأ) مطرح شده است.[۴].

    در فصل چهارم، نظر فارابی درباره موجودات عالم و مراتب آنها در وجود و سپس اقسام وجود عرضه شده است. فارابی به تبعیت از ارسطو عالم را به عالم مافوق فلک قمر و عالم پایین‎تر از این فلک تقسیم نموده است. سپس از تأثیر عالم بالا بر عالم سفلی بحث نموده است. فارابی هرچند عالم را به دو قسم تقسیم نموده، لکن آن را واحد و محدود تصور نموده است و زمین را کروی و ثابت در مرکز جهان دانسته است.

    در ادامه چگونگی ابطال نظریات فارابی در فلسفه طبیعی، توسط دانش جدید، مطرح و سپس به مسائل فلسفه الهی پرداخته شده است.[۵].

    در فصل پنجم، مبحث «خداوند و فلسفه الهی فارابی» بررسی شده و دلایل وجود و صفات او بیان گردیده است. در این بخش منابع دینی و فلسفی که فارابی از آنها تأثیر پذیرفته تبیین شده است. همچنین ادله‎ای که فارابی بر وجود خداوند آورده عرضه شده است. این ادله شامل ادله کونیه و عقلیه است. ادله کونیه شامل دلیل حرکت، دلیل علت تامه، دلیل عنایت و غایت و ادله عقلیه شامل دلیل ماهیت و وجود و دلیل ممکن و واجب است.

    از آنجا که عقل بشر از رسیدن به حقیقت خداوند و ذات او عاجز است، پس چاره‎ای نیست از به کار بردن وسایلی برای پی بردن به این ماهیت مقدسه. نظر فارابی در این موضوع چنین است که باید مجموعه‎ای از صفات را که می‎توان به کمک آنها به حقیقت ذات خدا واقف شد، جداگانه بررسی نمود. لذا ایشان صفات خداوند را به‎تفصیل شرح می‎دهد و برای او صفت «الوحدانية الأولیة» و پاره‎ای از صفات دیگر را ثابت و پاره‎ای از صفات را از او نفی می‎کند[۶].

    نویسنده در فصل ششم، از رابطه خداوند با عالم سخن به میان می‎آورد و نظر فارابی را درباره چگونگی صدور موجودات متکثر از خداوند واحد بیان می‎کند. فارابی این مشکل و بسیاری از مشکلات دیگر فلسفی را با نظریه صدور یا فیض حل نموده است.[۷].

    فصل هفتم به تحقیق و مطالعه مسئله بغرنج اتصال انسان به خداوند و دست یافتن به سعادت نهایی اختصاص یافته است. در این فصل نظریه اتصال، ابعاد معرفتی و متافیزیکی آن، تأثیر نظریه اتصال فارابی در اندیشه عربی و جهان غرب و... بررسی شده است.[۸].

    در فصل هشتم که فصل پایانی کتاب است، به مسئله نبوت و دلیل اهمیت آن نزد فارابی پرداخته شده است.[۹].

    وضعیت کتاب

    فهرست محتویات و مصادر در پایان کتاب آمده است.

    پاورقی‎ها به‎صورت یکجا در انتهای کتاب قبل از نتایج بحث آمده است.

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه، ص8-7
    2. ر.ک: مقدمه نویسنده، ص18
    3. ر.ک: همان، ص19-18
    4. ر.ک: همان، ص20-19
    5. ر.ک: همان، ص20
    6. ر.ک: همان، ص21-20
    7. ر.ک: همان، ص21
    8. ر.ک: همان، ص22-21
    9. ر.ک: همان، ص22

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.


    وابسته‌ها

    فارابی، محمد بن محمد

    الفارابي (غالب)