۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '}} '''' به '}} '''') |
جز (جایگزینی متن - 'مثلا ' به 'مثلاً') |
||
| خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
مصحح در مقدمه، ضمن ارائه شرح حال مختصری از نویسنده و توثیق وی و نیز توضیح اسلوب و روش کار نویسنده، به این نکته اشاره کرده است که علت تألیف [[حکیم ترمذی، محمد بن علی|ترمذی]]، این بود که میدید بعضی، کتابهای وجوه قرآن نوشتهاند و میگویند: یک کلمه، وجوه متباین زیادی دارد؛ | مصحح در مقدمه، ضمن ارائه شرح حال مختصری از نویسنده و توثیق وی و نیز توضیح اسلوب و روش کار نویسنده، به این نکته اشاره کرده است که علت تألیف [[حکیم ترمذی، محمد بن علی|ترمذی]]، این بود که میدید بعضی، کتابهای وجوه قرآن نوشتهاند و میگویند: یک کلمه، وجوه متباین زیادی دارد؛ مثلاًکلمه ذکر، یک جا به معنای نماز و در جاهای دیگر، به معنای موعظه، شرف و همچنین به معنای قرآن، به کار رفته است و [[حکیم ترمذی، محمد بن علی|ترمذی]] با تألیف این اثر، به مقابله با این نظریه رفته است. وی همه این معانی را به ریشه کلمه، ارتباط میدهد<ref>ر.ک: فائز، قاسم، ص43</ref>. | ||
علم «وجوه قرآن» در دامن علم تفسیر قرآن پرورش یافته است و بیانگر آن است که بعضی از کلمات قرآن در جاهای مختلف، معانی متفاوت دارند. این معانی، بعضی حقیقیاند و بعضی مجازی، برخی استعاریاند و برخی کنایی و گروهی ذکر مصداقند. اینگونه الفاظ را «نظائر» یا «اشباه» و معانی آن را «وجوه» میخوانند<ref>همان، ص38</ref>. | علم «وجوه قرآن» در دامن علم تفسیر قرآن پرورش یافته است و بیانگر آن است که بعضی از کلمات قرآن در جاهای مختلف، معانی متفاوت دارند. این معانی، بعضی حقیقیاند و بعضی مجازی، برخی استعاریاند و برخی کنایی و گروهی ذکر مصداقند. اینگونه الفاظ را «نظائر» یا «اشباه» و معانی آن را «وجوه» میخوانند<ref>همان، ص38</ref>. | ||
| خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
[[حکیم ترمذی، محمد بن علی|ترمذی]] تلاش کرده است تا نظریهاش را بر بسیاری از واژگان وجوه تطبیق دهد و تعدد آن واژگان در این کتاب به 81 واژه رسیده است؛ به عقیده برخی، این انقلاب به توقف روند تألیف به شیوه قدیم در این علم (شیوه مقاتل) نینجامیده و به نظر میرسد که میان مفسران چندان رواج نیافته است<ref>ر.ک: همان</ref>. | [[حکیم ترمذی، محمد بن علی|ترمذی]] تلاش کرده است تا نظریهاش را بر بسیاری از واژگان وجوه تطبیق دهد و تعدد آن واژگان در این کتاب به 81 واژه رسیده است؛ به عقیده برخی، این انقلاب به توقف روند تألیف به شیوه قدیم در این علم (شیوه مقاتل) نینجامیده و به نظر میرسد که میان مفسران چندان رواج نیافته است<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
برخی از واژگان بررسیشده در این کتاب عبارتند از: الهدی؛ الكفر؛ الشرك؛ سواء؛ المرض؛ الفساد؛ المشي؛ اللباس؛ السوء؛ الخزي و... | برخی از واژگان بررسیشده در این کتاب عبارتند از: الهدی؛ الكفر؛ الشرك؛ سواء؛ المرض؛ الفساد؛ المشي؛ اللباس؛ السوء؛ الخزي و... مثلاًدر مورد واژه «الهدی» چنین آمده است: | ||
این واژه به هجده صورت آمده و حاصل از آن تنها یک کلمه است؛ چون هدی در اصل به معنای میل است... هدیه را هم که به این اسم نامیدهاند، بدان جهت است که دل را به هدیهکننده، مایل مینماید... این معنای اصلی کلمه یادشده است؛ اما تفسیر آن به معانی زیر آمده است: بیان، اسلام، توحید، دین، دعا، بصیرت، معرفت، قرآن، رسول، رشد، صواب، تقوا، توفیق، توبه و ممر<ref>ر.ک: متن کتاب، ص19-24</ref>. | این واژه به هجده صورت آمده و حاصل از آن تنها یک کلمه است؛ چون هدی در اصل به معنای میل است... هدیه را هم که به این اسم نامیدهاند، بدان جهت است که دل را به هدیهکننده، مایل مینماید... این معنای اصلی کلمه یادشده است؛ اما تفسیر آن به معانی زیر آمده است: بیان، اسلام، توحید، دین، دعا، بصیرت، معرفت، قرآن، رسول، رشد، صواب، تقوا، توفیق، توبه و ممر<ref>ر.ک: متن کتاب، ص19-24</ref>. | ||
ویرایش