۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مى-دهد' به 'میدهد') |
|||
| خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
وى ادامه مىدهد كه در رابطه با موضوع علم اصول گفته مىشود كه مشهور و از جمله [[میرزای قمی، ابوالقاسم بن محمدحسن|ميرزاى قمى]] فرمودهاند: موضوع علم اصول ادله اربعه است آنهم با وصف دليليت يعنى موضوع مقيد و موصوف به وصفى با وصفش و حيثيت تقييديهاش. [[حائری اصفهانی، محمدحسین|مرحوم صاحب فصول]] معتقد است كه موضوع علم اصول ادله اربعه است اما نه با وصف دليليت بلكه بما هى يعنى ذوات الادله الاربعه با قطع نظر از وصف حجيّت. | وى ادامه مىدهد كه در رابطه با موضوع علم اصول گفته مىشود كه مشهور و از جمله [[میرزای قمی، ابوالقاسم بن محمدحسن|ميرزاى قمى]] فرمودهاند: موضوع علم اصول ادله اربعه است آنهم با وصف دليليت يعنى موضوع مقيد و موصوف به وصفى با وصفش و حيثيت تقييديهاش. [[حائری اصفهانی، محمدحسین|مرحوم صاحب فصول]] معتقد است كه موضوع علم اصول ادله اربعه است اما نه با وصف دليليت بلكه بما هى يعنى ذوات الادله الاربعه با قطع نظر از وصف حجيّت. | ||
گروهى از متأخرين مىگويند علم اصول موضوع معينى ندارد ولى [[آخوند خراسانی، محمدکاظم بن حسین|مرحوم آخوند]] تصريح مىكند كه موضوع علم اصول مفهوم كلى منطبق بر موضوعات مسائل علم است.مؤلف همه اقوال را بيان كرده و يكايك آنها را مورد بررسى قرار | گروهى از متأخرين مىگويند علم اصول موضوع معينى ندارد ولى [[آخوند خراسانی، محمدکاظم بن حسین|مرحوم آخوند]] تصريح مىكند كه موضوع علم اصول مفهوم كلى منطبق بر موضوعات مسائل علم است.مؤلف همه اقوال را بيان كرده و يكايك آنها را مورد بررسى قرار میدهد. | ||
[[مجتهد تبریزی، صادق بن محمد|ميرزا صادق]] در مقاله اول به بحث پيرامون مباحث لغت مىپردازد و آن را از وجوه مختلف بررسى مىكند مانند تقسيم مفهوم به كلى و جزئى، بيان حقيقت وضع، معناى دلالت، حقيقت بودن لفظ در ارائه معناى خودش، علائم حقيقت و مجاز، بررسى اشتباه لفظ در استعمال بين حقيقت و مجاز، شك در مراد و مسأله تعويل، تقسيم حقيقت به لغوى و عرفى و شرعى، بحث صحيح و اعم، مشتق. مؤلف در هركدام از اين فصول نظريات ابتكارى ارائه مىدهد كه بيشتر آنها متأثر از نظريات استادش شيخ هادى تهرانى است. | [[مجتهد تبریزی، صادق بن محمد|ميرزا صادق]] در مقاله اول به بحث پيرامون مباحث لغت مىپردازد و آن را از وجوه مختلف بررسى مىكند مانند تقسيم مفهوم به كلى و جزئى، بيان حقيقت وضع، معناى دلالت، حقيقت بودن لفظ در ارائه معناى خودش، علائم حقيقت و مجاز، بررسى اشتباه لفظ در استعمال بين حقيقت و مجاز، شك در مراد و مسأله تعويل، تقسيم حقيقت به لغوى و عرفى و شرعى، بحث صحيح و اعم، مشتق. مؤلف در هركدام از اين فصول نظريات ابتكارى ارائه مىدهد كه بيشتر آنها متأثر از نظريات استادش شيخ هادى تهرانى است. | ||
ویرایش