مناهل العرفان في علوم القرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '»د' به '» د'
جز (جایگزینی متن - '»ن' به '» ن')
جز (جایگزینی متن - '»د' به '» د')
خط ۴۸: خط ۴۸:
اين عالمان هر يك با آثار و تأليف‌هاى خود، رشتۀ علوم قرآن را در قرن چهاردهم بارور ساختند.تك‌نگارى‌هاى ارزشمند و پرمحتوا و نيز بررسى‌هاى جامع علوم قرآنى كه در اين قرن به رشتۀ تحرير در آمد، عمدتا پالايش مضامين منابع و مآخذ اين علم در قالبى جديد و متناسب بازمانه و همراه با نوآورى‌هاى ارزشمندى بود و به نوبۀ خود زمينه را براى آثار گران قدر بعدى فراهم ساخت.ذكر و شرح تك‌نگارى‌ها و بررسى‌هاى جامع در علوم قرآن كه در اين قرن منتشر شده‌اند،خود نيازمند مقاله‌اى مفصل است.لذا از آن در مى‌گذريم.
اين عالمان هر يك با آثار و تأليف‌هاى خود، رشتۀ علوم قرآن را در قرن چهاردهم بارور ساختند.تك‌نگارى‌هاى ارزشمند و پرمحتوا و نيز بررسى‌هاى جامع علوم قرآنى كه در اين قرن به رشتۀ تحرير در آمد، عمدتا پالايش مضامين منابع و مآخذ اين علم در قالبى جديد و متناسب بازمانه و همراه با نوآورى‌هاى ارزشمندى بود و به نوبۀ خود زمينه را براى آثار گران قدر بعدى فراهم ساخت.ذكر و شرح تك‌نگارى‌ها و بررسى‌هاى جامع در علوم قرآن كه در اين قرن منتشر شده‌اند،خود نيازمند مقاله‌اى مفصل است.لذا از آن در مى‌گذريم.


محمد عبدالعظيم زرقانى يكى از همين عالمان است و اثر ارجمند او «مناهل العرفان فى علوم القرآن»در ميان آثار ساير عالمان اين دوره از مقام و منزلت خاصى برخوردار است.از زرقانى اطلاعات چندانى در دست نداريم.خير الدين زركلى به معرفى كوتاهى از وى، به شرح زير بسنده كرده است:«محمد عبدالعظيم زرقانى(م 1372 ق)از عالمان الازهر مصر.وى از دانشكدۀ اصول الدين،دانشگاه الازهر فارغ التحصيل شد و به عنوان مدرس علوم قرآن و حديث در همان دانشكده به تدريس پرداخت.آثار او عبارت‌اند از:«مناهل العرفان فى علوم القرآن» و كتابى به نام«بحث دربارۀ تبليغ و ارشاد»[1].
محمد عبدالعظيم زرقانى يكى از همين عالمان است و اثر ارجمند او «مناهل العرفان فى علوم القرآن» در ميان آثار ساير عالمان اين دوره از مقام و منزلت خاصى برخوردار است.از زرقانى اطلاعات چندانى در دست نداريم.خير الدين زركلى به معرفى كوتاهى از وى، به شرح زير بسنده كرده است:«محمد عبدالعظيم زرقانى(م 1372 ق)از عالمان الازهر مصر.وى از دانشكدۀ اصول الدين،دانشگاه الازهر فارغ التحصيل شد و به عنوان مدرس علوم قرآن و حديث در همان دانشكده به تدريس پرداخت.آثار او عبارت‌اند از:«مناهل العرفان فى علوم القرآن» و كتابى به نام«بحث دربارۀ تبليغ و ارشاد»[1].


مرورى بر كتاب مناهل، اطلاعات بيش‌ترى از وى به دست مى‌دهد.زرقانى از نسل همان عالمانى است كه برشمرديم و با آنان حشر و نشر داشته است.او در كتاب مناهل به دوستى خود با شيخ عبدالله درّاز كه از عالمان برجستۀ مصرى است تصريح دارد[2].علاوه بر دو اثرى كه زركلى از وى ثبت كرده،آثار ديگرى نيز به رشتۀ تحرير در آورده است.از جمله كتاب «المنهل الحديث فى علوم الحديث»[3].با توجه به تشابه نام اين كتاب با نام كتاب مناهل، به نظر مى‌رسد زرقانى براى تدوين كتابى همانند مناهل،در زمينۀ علوم الحديث نيز طبع خود را آزموده است.
مرورى بر كتاب مناهل، اطلاعات بيش‌ترى از وى به دست مى‌دهد.زرقانى از نسل همان عالمانى است كه برشمرديم و با آنان حشر و نشر داشته است.او در كتاب مناهل به دوستى خود با شيخ عبدالله درّاز كه از عالمان برجستۀ مصرى است تصريح دارد[2].علاوه بر دو اثرى كه زركلى از وى ثبت كرده،آثار ديگرى نيز به رشتۀ تحرير در آورده است.از جمله كتاب «المنهل الحديث فى علوم الحديث»[3].با توجه به تشابه نام اين كتاب با نام كتاب مناهل، به نظر مى‌رسد زرقانى براى تدوين كتابى همانند مناهل،در زمينۀ علوم الحديث نيز طبع خود را آزموده است.
خط ۵۷: خط ۵۷:




مرورى نه چندان دقيق و كامل بر آثار جامعى كه در قرن چهاردهم در رشتۀ علوم قرآنى به رشتۀ تحرير در آمده،نشان مى‌دهد كه ظاهرا مناهل العرفان سومين كتاب جامع در اين رشته است.پيش از زرقانى، محمد على سلامة المصرى(؟-1362)با تدوين كتاب «منهج العرفان فى علوم القرآن» و شيخ طاهر جزايرى با تأليف كتاب «التبيان فى علوم القرآن» بر وى سبقت جسته‌اند.ظاهرا كتاب «التبيان فى علوم القرآن»از عمق و جامعيت بيش‌ترى نسبت به كتاب محمد على سلامه برخوردار است،زيرا زرقانى در كتاب خود از آن سود برده و در موارد بسيارى بدان استناد كرده است، اما در هيچ كجا از كتاب «منهج العرفان»محمد على سلامه ياد نكرده است.متأسفانه كتاب «التبيان فى علوم القرآن»در دسترس اين جانب نيست،لذانمى‌توان دربارۀ جامعيت آن قضاوت درستى داشت، اما نام دوم كتاب،يعنی «التبيان لبعض المباحث المتعلقة بالقرآن» نشان مى‌دهد كه ظاهرا همۀ مباحث علوم قرآنى را شامل نيست.
مرورى نه چندان دقيق و كامل بر آثار جامعى كه در قرن چهاردهم در رشتۀ علوم قرآنى به رشتۀ تحرير در آمده،نشان مى‌دهد كه ظاهرا مناهل العرفان سومين كتاب جامع در اين رشته است.پيش از زرقانى، محمد على سلامة المصرى(؟-1362)با تدوين كتاب «منهج العرفان فى علوم القرآن» و شيخ طاهر جزايرى با تأليف كتاب «التبيان فى علوم القرآن» بر وى سبقت جسته‌اند.ظاهرا كتاب «التبيان فى علوم القرآن»از عمق و جامعيت بيش‌ترى نسبت به كتاب محمد على سلامه برخوردار است،زيرا زرقانى در كتاب خود از آن سود برده و در موارد بسيارى بدان استناد كرده است، اما در هيچ كجا از كتاب «منهج العرفان»محمد على سلامه ياد نكرده است.متأسفانه كتاب «التبيان فى علوم القرآن» در دسترس اين جانب نيست،لذانمى‌توان دربارۀ جامعيت آن قضاوت درستى داشت، اما نام دوم كتاب،يعنی «التبيان لبعض المباحث المتعلقة بالقرآن» نشان مى‌دهد كه ظاهرا همۀ مباحث علوم قرآنى را شامل نيست.


علاوه بر اين، بعدها اهل نظر به اندازۀ كتاب مناهل از آن استقبال نكرده‌اند.به ويژه نويسندگان ايرانى هر جا به كتاب جزايرى استناد جسته‌اند، مرجع‌شان مناهل بوده است.بنابراين، اگر فضل تقدم با شيخ طاهر جزايرى و محمد على سلامه است،فضل تأليف كتابى معتبرتر و جامع‌تر در زمينۀ علوم قرآنى از آن زرقانى است.
علاوه بر اين، بعدها اهل نظر به اندازۀ كتاب مناهل از آن استقبال نكرده‌اند.به ويژه نويسندگان ايرانى هر جا به كتاب جزايرى استناد جسته‌اند، مرجع‌شان مناهل بوده است.بنابراين، اگر فضل تقدم با شيخ طاهر جزايرى و محمد على سلامه است،فضل تأليف كتابى معتبرتر و جامع‌تر در زمينۀ علوم قرآنى از آن زرقانى است.
خط ۱۰۵: خط ۱۰۵:
نمونۀ ديگر دفاع تعصب‌آميز و بى‌منطق مؤلف از كسانى چون كعب الاحبار و وهب بن منبّه و توجيه ناموجه اسراييليات منقول از ايشان است[11]و اين در حالى است كه از صحابۀ پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله نظير على عليه السّلام، ابن عباس و عمر گرفته تا برخى از عالمان معاصر اهل سنت هم چون رشيد رضا، به كذاب بودن و يهودى‌گرى اين دو تصريح كرده‌اند[12].
نمونۀ ديگر دفاع تعصب‌آميز و بى‌منطق مؤلف از كسانى چون كعب الاحبار و وهب بن منبّه و توجيه ناموجه اسراييليات منقول از ايشان است[11]و اين در حالى است كه از صحابۀ پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله نظير على عليه السّلام، ابن عباس و عمر گرفته تا برخى از عالمان معاصر اهل سنت هم چون رشيد رضا، به كذاب بودن و يهودى‌گرى اين دو تصريح كرده‌اند[12].


نمونۀ ديگر، معرفى كتاب «مرآت الانوار و مشكات الاسرار»اثر شيخ ابوالحسن محمد طاهر بن عبدالحميد اصفهانى نجفى، به عنوان نمونه‌اى از كتاب‌هاى تفسيرى شيعه است[13].صرف‌نظر از اين كه مؤلف،خطاط كتاب مذكور را نويسندۀ آن تصور كرده و اين خود از ديگر خطاهاى وى به شمار مى‌رود،«مرآت الانوار» تأويل قرآن است و نبايد بر آن نام تفسير نهاد.اين در حالى است كه تفسيرارجمند«مجمع البيان»در دسترس زرقانى بوده و وى در كتاب خود چند بار بدان استناد كرده است.لذا به راحتى مى‌توانست تفسير مذكور را به عنوان نمونه‌اى از تفاسير شيعى معرفى كند.
نمونۀ ديگر، معرفى كتاب «مرآت الانوار و مشكات الاسرار»اثر شيخ ابوالحسن محمد طاهر بن عبدالحميد اصفهانى نجفى، به عنوان نمونه‌اى از كتاب‌هاى تفسيرى شيعه است[13].صرف‌نظر از اين كه مؤلف،خطاط كتاب مذكور را نويسندۀ آن تصور كرده و اين خود از ديگر خطاهاى وى به شمار مى‌رود،«مرآت الانوار» تأويل قرآن است و نبايد بر آن نام تفسير نهاد.اين در حالى است كه تفسيرارجمند«مجمع البيان» در دسترس زرقانى بوده و وى در كتاب خود چند بار بدان استناد كرده است.لذا به راحتى مى‌توانست تفسير مذكور را به عنوان نمونه‌اى از تفاسير شيعى معرفى كند.


3.ورود به مباحث معقول كه خارج از حيطه تخصصى نويسنده است و يا بعضا نقل و تأييد برخى از تفاسير علمى غير قابل قبول از كتاب خدا و نيز در غلطيدن به اطناب و تفصيل‌هاى بى‌حاصل(هر چند در جاى‌هاى معدود)از ديگر نارسايى‌ها و ضعف‌هاى كتاب مناهل است، به عنوان نمونه مى‌توان به نقل تأييدآميز سخن طنطاوى در توجيه علمى حروف مقطعه اشاره كرد.
3.ورود به مباحث معقول كه خارج از حيطه تخصصى نويسنده است و يا بعضا نقل و تأييد برخى از تفاسير علمى غير قابل قبول از كتاب خدا و نيز در غلطيدن به اطناب و تفصيل‌هاى بى‌حاصل(هر چند در جاى‌هاى معدود)از ديگر نارسايى‌ها و ضعف‌هاى كتاب مناهل است، به عنوان نمونه مى‌توان به نقل تأييدآميز سخن طنطاوى در توجيه علمى حروف مقطعه اشاره كرد.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش