۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'براي' به 'برای') |
جز (جایگزینی متن - 'كيفيت' به 'کیفیت') |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
#مقام معرفت: مقام معرفت، سه قسم است: معرفت عوام، معرفت خواص و معرفت اخص الخواص. در معرفت عوام، صرفاً استدلال عقلى بر وجود صانع و وحدانيت اوست. معرفت خواص، مخصوص اهل بصيرت و رؤيت از ارباب قلوب سليمه و زكيه مىباشد و سومين معرفت كه همان مقام معرفت شهودى است، مختص به اصحاب مشاهدات جمال و ارباب مكاشفات جلال است و كسى مىتواند به اين مقام راه يابد كه از مقامات نفس، قلب، سر، روح و خفى بگذرد و مؤيد به تأييدات الهى باشد. | #مقام معرفت: مقام معرفت، سه قسم است: معرفت عوام، معرفت خواص و معرفت اخص الخواص. در معرفت عوام، صرفاً استدلال عقلى بر وجود صانع و وحدانيت اوست. معرفت خواص، مخصوص اهل بصيرت و رؤيت از ارباب قلوب سليمه و زكيه مىباشد و سومين معرفت كه همان مقام معرفت شهودى است، مختص به اصحاب مشاهدات جمال و ارباب مكاشفات جلال است و كسى مىتواند به اين مقام راه يابد كه از مقامات نفس، قلب، سر، روح و خفى بگذرد و مؤيد به تأييدات الهى باشد. | ||
#مقام توحيد: توحيد داراى سه مقام است: توحيد عوام، توحيد خواص و توحيد اخص الخواص. توحيد عوام، همان توحيد مبتدى است كه در آن، به اثبات صفات كماليه و سلب صفات نقصان مىپردازد. توحيد خواص، مبتنى بر تجريد از تعلقات كونيه است و توحيد اخص الخواص كه بر تفريد، بعد از آداب حق تجريد، مبتنى است، اختصاص به امت محمدى(ص) دارد. | #مقام توحيد: توحيد داراى سه مقام است: توحيد عوام، توحيد خواص و توحيد اخص الخواص. توحيد عوام، همان توحيد مبتدى است كه در آن، به اثبات صفات كماليه و سلب صفات نقصان مىپردازد. توحيد خواص، مبتنى بر تجريد از تعلقات كونيه است و توحيد اخص الخواص كه بر تفريد، بعد از آداب حق تجريد، مبتنى است، اختصاص به امت محمدى(ص) دارد. | ||
#مقام نبوت: مؤلف، در اين باب، درباره | #مقام نبوت: مؤلف، در اين باب، درباره کیفیت ارتقاى حس به مرحله دريافت وحى، کیفیت وحى، اصناف وحى، مطاع و فرمانبردار بودن عقل، منام صادق، دلايل نبوت و فرق بين رسول و نبى، اثبات نبوت مصطفى(ص) و فضيلت پيامبر اكرم(ص) بر ساير انبيا صحبت مىكند. | ||
#مقام ولايت: مراتب مقامات اوليا بر سه قسم است: بدايت، وسط و نهايت. اهل بدايت، همان مؤمنان صالح هستند كه با اداى فرايض، به حق تعالى تقرب حاصل مىكنند. متوسطين اهل ولايت، كسانى هستند كه با انجام فرايض به مقام محبت رسيده، ولى از مقام ولايت خود غافلند، اما اهل نهايت از اوليا، افرادى هستند كه خداوند سبحان آنها را از ظلمات حدوث خلقت، با افناى از وجودشان، به نور تجلى صفات قدم خارج مىكند و اين بزرگترين كرامتى است كه نصيب اولياى كمل الهى مىگردد. | #مقام ولايت: مراتب مقامات اوليا بر سه قسم است: بدايت، وسط و نهايت. اهل بدايت، همان مؤمنان صالح هستند كه با اداى فرايض، به حق تعالى تقرب حاصل مىكنند. متوسطين اهل ولايت، كسانى هستند كه با انجام فرايض به مقام محبت رسيده، ولى از مقام ولايت خود غافلند، اما اهل نهايت از اوليا، افرادى هستند كه خداوند سبحان آنها را از ظلمات حدوث خلقت، با افناى از وجودشان، به نور تجلى صفات قدم خارج مىكند و اين بزرگترين كرامتى است كه نصيب اولياى كمل الهى مىگردد. | ||
#مقام احسان: يكى از مباحث مهم اين باب، | #مقام احسان: يكى از مباحث مهم اين باب، کیفیت تعلق روح به قالب است. به نظر مؤلف، روح كه يكى از مراتب وجود انسان است، قبل از خلقت بدن، موجودى در ملكوت اعلى بوده و در آنجا حياتى منطبق بر سرشت ملكوتى خويش داشته است. تعلق روح به بدن، در حقيقت، پديد آمدن نفس ناطقه در قالب بدن است كه با جلوهاى از روح به نفس حيوانى، به وجود مىآيد و نفس ناطقه، بعد از تولد از روح، محور وجود انسان قرار مىگيرد و روح، در سير صعودى انسان به يارى دهنده نفس تبديل مىشود. | ||
#مقام خلافتى است كه اختصاص به انسان دارد: به نظر مؤلف، حقيقت خلافت مبنى بر سه اصل است: فناء، بقاء و ثبات بر قدم تسليم و رضا. وى، بعد از بيان ماهيت خلافت و اختصاص داشتن انسان به آن و تفاوت و درجه آن، تصريح مىكند كه سر خلافت آن است كه انسان، مظهر اتم اسماء و صفات الهى است. | #مقام خلافتى است كه اختصاص به انسان دارد: به نظر مؤلف، حقيقت خلافت مبنى بر سه اصل است: فناء، بقاء و ثبات بر قدم تسليم و رضا. وى، بعد از بيان ماهيت خلافت و اختصاص داشتن انسان به آن و تفاوت و درجه آن، تصريح مىكند كه سر خلافت آن است كه انسان، مظهر اتم اسماء و صفات الهى است. | ||
#مقامات انسان به هنگام رجوع به حضرت حق: روح انسانى، از آنجا كه در احسن تقويم خلق شده، لذا استعداد قبول فيض الهى را بدون واسطه داراست، پس همين روح زمانى كه به اصل فطرت خود نظر كند، نزديكترين موجود به حضرت حق به شمار مىرود و زمانى كه به اسفل السافلين تنزل كند و متوجه آنجا شود، دورترين موجود از پروردگار متعال خواهد شد. انسان، در مقام رجوع به اصل خويش، بايد از مقامات خواص جواهر عبور كرده و با خرق حجابهاى ظلمانى و نورانى به حضرت حق رجوع نمايد. | #مقامات انسان به هنگام رجوع به حضرت حق: روح انسانى، از آنجا كه در احسن تقويم خلق شده، لذا استعداد قبول فيض الهى را بدون واسطه داراست، پس همين روح زمانى كه به اصل فطرت خود نظر كند، نزديكترين موجود به حضرت حق به شمار مىرود و زمانى كه به اسفل السافلين تنزل كند و متوجه آنجا شود، دورترين موجود از پروردگار متعال خواهد شد. انسان، در مقام رجوع به اصل خويش، بايد از مقامات خواص جواهر عبور كرده و با خرق حجابهاى ظلمانى و نورانى به حضرت حق رجوع نمايد. | ||
#مقامات نفس و معرفت آن: معرفت نفس، سر همه سعادتهاست و تا انسان نفس خود را نشناسد، نمىتواند به تربيت آن اقدام نمايد. مؤلف، بعد از تبيين معرفت نفس، به صفات مختلفى از قبيل كبر، حرص، حسد، شهوت، غضب، بخل، و حقد اشاره كرده و علاج آنها را توضيح مىدهد و در پايان به مراتب توبه بر حسب مقامات نفس اشاره مىكند. به نظر وى، توبه، داراى چهار مرتبه است: مرتبه اول، در مقام نفس اماره؛ مرتبه دوم، در مقام نفس لوامه؛ مرتبه سوم، در مقام نفس ملهمه و مرتبه چهارم، در مقام نفس مطمئنه است كه مخصوص اولياء و انبياست؛ بنابراین، توبه، دائر مدار منازل و مراحل سير و سلوك انسانى است. | #مقامات نفس و معرفت آن: معرفت نفس، سر همه سعادتهاست و تا انسان نفس خود را نشناسد، نمىتواند به تربيت آن اقدام نمايد. مؤلف، بعد از تبيين معرفت نفس، به صفات مختلفى از قبيل كبر، حرص، حسد، شهوت، غضب، بخل، و حقد اشاره كرده و علاج آنها را توضيح مىدهد و در پايان به مراتب توبه بر حسب مقامات نفس اشاره مىكند. به نظر وى، توبه، داراى چهار مرتبه است: مرتبه اول، در مقام نفس اماره؛ مرتبه دوم، در مقام نفس لوامه؛ مرتبه سوم، در مقام نفس ملهمه و مرتبه چهارم، در مقام نفس مطمئنه است كه مخصوص اولياء و انبياست؛ بنابراین، توبه، دائر مدار منازل و مراحل سير و سلوك انسانى است. | ||
#معرفت قلب و مقامات آن: نجمالدين، پس از معرفى قلب و ويژگىهاى آن به كمك آيات و روايات، درباره مقامات قلب سخن گفته و يكايك آنها را از قبيل زهد، ورع، توكل، رضا، يقين، صدق، خوف، رجاء، اخلاص، مراقبه، محاسبه، خلق، ذكر و خلوت، شرح داده است. | #معرفت قلب و مقامات آن: نجمالدين، پس از معرفى قلب و ويژگىهاى آن به كمك آيات و روايات، درباره مقامات قلب سخن گفته و يكايك آنها را از قبيل زهد، ورع، توكل، رضا، يقين، صدق، خوف، رجاء، اخلاص، مراقبه، محاسبه، خلق، ذكر و خلوت، شرح داده است. | ||
#معرفت روح و مقامات آن: روح انسانى، از عالم امر است و آنچنان قربى به حضرت حق دارد كه هيچ موجودى چنين تقربى ندارد و عالم امر، عبارت است از عالمى كه مقدار و كميت و | #معرفت روح و مقامات آن: روح انسانى، از عالم امر است و آنچنان قربى به حضرت حق دارد كه هيچ موجودى چنين تقربى ندارد و عالم امر، عبارت است از عالمى كه مقدار و كميت و کیفیت ندارد. مقامات روح، عبارت است از: اراده، استقامت، حياء، حريت، محبت، مراقبه، فقر، تصوف، ادب، صحبت و سماع. | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == |
ویرایش