اندیشه‌های عطار در لسان الغيب، وصلت‌نامه و مفتاح الإرادة: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ی‎ت' به 'ی‌ت'
جز (جایگزینی متن - 'ی‎ا' به 'ی‌ا')
جز (جایگزینی متن - 'ی‎ت' به 'ی‌ت')
خط ۴۲: خط ۴۲:
این مثنوی از سیر و سلوک با‎ پیروی‎ از شریعت و امامان بزرگوار و مدح شاه اولیا [[امام على(ع)|علی(ع)]] سخن گفته و وصف «لسان‎ الغيب» کرده و به عزلت ناصرخسرو در یمگان (به‎غلط ملکان) اشاره نموده و به وصیت شیخ‎ پایان داده‎ است.<ref>ر.ک: سجادی، سید ضیاءالدین، ص57 </ref>.
این مثنوی از سیر و سلوک با‎ پیروی‎ از شریعت و امامان بزرگوار و مدح شاه اولیا [[امام على(ع)|علی(ع)]] سخن گفته و وصف «لسان‎ الغيب» کرده و به عزلت ناصرخسرو در یمگان (به‎غلط ملکان) اشاره نموده و به وصیت شیخ‎ پایان داده‎ است.<ref>ر.ک: سجادی، سید ضیاءالدین، ص57 </ref>.


ابیات پایانی این مثنوی، بدین قرار است:{{شعر}}{{ب|''در حیاتم نیست قید هیچ چیز''|2=''لیک دارم ترس بس از بی‎تمیز''}}{{ب|''مصطفی بگریخته از حاسدان ''|2=''مرتضی خورده است زخم فاسقان''}}{{ب|''با حسین مرتضی کردند زور''|2=''هیچ اندیشه نه‎شان از حال گور''}}{{ب|''همچو ایشان رفت خواهم از جهان''|2=''این بود حال فریدالدین بدان''}}{{ب|''ختم اسرارم بر ایشان بود بس''|2=''این بود ما را به عقبی دسترس''}}{{پایان شعر}}<ref>متن کتاب، ص421</ref>.
ابیات پایانی این مثنوی، بدین قرار است:{{شعر}}{{ب|''در حیاتم نیست قید هیچ چیز''|2=''لیک دارم ترس بس از بی‌تمیز''}}{{ب|''مصطفی بگریخته از حاسدان ''|2=''مرتضی خورده است زخم فاسقان''}}{{ب|''با حسین مرتضی کردند زور''|2=''هیچ اندیشه نه‎شان از حال گور''}}{{ب|''همچو ایشان رفت خواهم از جهان''|2=''این بود حال فریدالدین بدان''}}{{ب|''ختم اسرارم بر ایشان بود بس''|2=''این بود ما را به عقبی دسترس''}}{{پایان شعر}}<ref>متن کتاب، ص421</ref>.


مثنوی «وصلت‎نامه»، دومین مثنوی این مجموعه است که منسوب‎ به عطار بوده و در بعضی‎ نسخ خطی باستان، به نام «بهلول» و در یک‎ نسخه‎ به‎ نام‎ «خاکی» آمده و با نام اول آغازش چنین است:{{شعر}}{{ب|''آن‎چنانم گفت عطار امین''|2=''در‎ کتاب‎ منطق از نور یقین''}}{{ب|''گفته عطار خود از مغز بود''|2='' لیک اندر‎ صد‎ لباس‎ نغز بود''}}{{ب|''گفته بهلول از جانان بود''|2=''هرچه گوید آیت و برهان بود''}}{{پایان شعر}}.
مثنوی «وصلت‎نامه»، دومین مثنوی این مجموعه است که منسوب‎ به عطار بوده و در بعضی‎ نسخ خطی باستان، به نام «بهلول» و در یک‎ نسخه‎ به‎ نام‎ «خاکی» آمده و با نام اول آغازش چنین است:{{شعر}}{{ب|''آن‎چنانم گفت عطار امین''|2=''در‎ کتاب‎ منطق از نور یقین''}}{{ب|''گفته عطار خود از مغز بود''|2='' لیک اندر‎ صد‎ لباس‎ نغز بود''}}{{ب|''گفته بهلول از جانان بود''|2=''هرچه گوید آیت و برهان بود''}}{{پایان شعر}}.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش