۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
(غنی یازی متن) |
(غنی سازی متن) |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
در سال 1282ش، در تهران به دنيا آمد. دوران كودكى وى در سامره گذشت. پدرش براى درس فقه و اصول به آن شهر رفته بود و در آنجا از [[شیرازی، محمدتقی بن محبعلی|میرزا محمدتقى شيرازى]] درس مىگرفت. از سه سالگى تا نه سالگى او در آن شهر گذشت و در همان جا به مكتب مىرفت و پنج سال و سه ماه بيشتر نداشت كه به خواندن قرآن و گلستان و حافظ مشغول شد. | در سال 1282ش، در تهران به دنيا آمد. دوران كودكى وى در سامره گذشت. پدرش براى درس فقه و اصول به آن شهر رفته بود و در آنجا از [[شیرازی، محمدتقی بن محبعلی|میرزا محمدتقى شيرازى]] درس مىگرفت. از سه سالگى تا نه سالگى او در آن شهر گذشت و در همان جا به مكتب مىرفت و پنج سال و سه ماه بيشتر نداشت كه به خواندن قرآن و گلستان و حافظ مشغول شد. | ||
پس از بازگشت از سامره، نخست در مدرسه «امانت»، سپس در مدرسه «اسلام» كه سيد محمد طباطبايى، پدر سيد محمدصادق طباطبايى مشروطهطلب معروف، مؤسس آن مدرسه بود و ناظمالاسلام | پس از بازگشت از سامره، نخست در مدرسه «امانت»، سپس در مدرسه «اسلام» كه سيد محمد طباطبايى، پدر سيد محمدصادق طباطبايى مشروطهطلب معروف، مؤسس آن مدرسه بود و [[ناظم الاسلام کرمانی، محمد بن علی|ناظمالاسلام کرمانى]]، صاحب كتاب [[تاریخ بیداری ایرانیان|تاريخ بيدارى ايرانيان،]] معلم و ناظم آنجا بود مشغول به تحصيل شد. | ||
بعد از آن به مدرسه «افتخاريّه» و سپس به دارالفنون رفت. پس از آن، مدتى كوتاه معلم شد و سپس در عدليه لاهيجان به كار دفتردارى پرداخت. در سال 1299ش، وارد دارالمعلمين شد و ضمن تحصيل در دارالمعلمين، به كار تندنويسى در مجلس شوراى ملى مشغول شد. پس از آن، وارد خدمت وزارت معارف شد و براى مدت كوتاهى رياست كتابخانه معارف را برعهده گرفت. | بعد از آن به مدرسه «افتخاريّه» و سپس به دارالفنون رفت. پس از آن، مدتى كوتاه معلم شد و سپس در عدليه لاهيجان به كار دفتردارى پرداخت. در سال 1299ش، وارد دارالمعلمين شد و ضمن تحصيل در دارالمعلمين، به كار تندنويسى در مجلس شوراى ملى مشغول شد. پس از آن، وارد خدمت وزارت معارف شد و براى مدت كوتاهى رياست كتابخانه معارف را برعهده گرفت. | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
وى سپس به پاريس رفت و بعد از آن، عازم لندن شد. در آنجا با علاقه فراوان به ياد گرفتن زبان انگليسى، گاه پيش اشخاص و مدتى هم در كينگز كالج و مدرسه پلىتكنيك مشغول گرديد. | وى سپس به پاريس رفت و بعد از آن، عازم لندن شد. در آنجا با علاقه فراوان به ياد گرفتن زبان انگليسى، گاه پيش اشخاص و مدتى هم در كينگز كالج و مدرسه پلىتكنيك مشغول گرديد. | ||
وى سپس به تهران آمد و وارد خدمت معارف شد و پنج سال در تهران ماند. اين پنج سال، دوره كمال كارورى و كاربرى او بود. در همين سالها بود وى نامه تنسر و نوروزنامه و اطلال شهر پارسه را چاپ كرد و با صادق هدايت كتاب مازيار را نوشت، كه تهيه قسمت تاريخى اين كتاب با وى بود و صادق قسمت نمايش را تهيه كرد و باز در همين سالها بود كه وى «ويس و رامين» و جلد اول شاهنامه را چاپ كرد و خلاصه شاهنامه را هم با مرحوم [[فروغی، محمدعلی|فروغى]] تهيه كرد و شاهنشاهى ساسانيان، اثر | وى سپس به تهران آمد و وارد خدمت معارف شد و پنج سال در تهران ماند. اين پنج سال، دوره كمال كارورى و كاربرى او بود. در همين سالها بود وى نامه تنسر و نوروزنامه و اطلال شهر پارسه را چاپ كرد و با صادق هدايت كتاب مازيار را نوشت، كه تهيه قسمت تاريخى اين كتاب با وى بود و صادق قسمت نمايش را تهيه كرد و باز در همين سالها بود كه وى «ويس و رامين» و جلد اول شاهنامه را چاپ كرد و خلاصه شاهنامه را هم با مرحوم [[فروغی، محمدعلی|فروغى]] تهيه كرد و شاهنشاهى ساسانيان، اثر [[کریستنسن، آرتور امانویل|كريستنسن]]، را ترجمه نمود. پس از چاپ اين كتاب براى دو ماهى به لندن رفت. در لندن بود كه كتاب شاهنشاهى ساسانيان توقيف شد. | ||
در تمام ايام جنگ (جهانى دوم)، وى در انگلستان بود و در آنجا كارهاى مختلفى را انجام داد، از جمله ترجمه «اعلان»، نوشتن كاتالوگ كتابهاى چستربيتى در سه جلد، همكارى با آرثور آپم پوپ و همسرش فيليس آكرمن در نوشتن كتاب بررسى هنرهاى ايران (وى تمام هفتاد و دو مقاله اين كتاب را مطالعه كرد و درباره هر موضوع، مطالب و يادداشتهايى از كتب فارسى و عربى فراهم آورد و در اختيارشان گذاشت كه همه را ذكر كردهاند، بهطورىكه بيش از صد و پنجاه بار در اين كتاب به وى و تذكراتى كه داده است، اشاره شده است). | در تمام ايام جنگ (جهانى دوم)، وى در انگلستان بود و در آنجا كارهاى مختلفى را انجام داد، از جمله ترجمه «اعلان»، نوشتن كاتالوگ كتابهاى چستربيتى در سه جلد، همكارى با آرثور آپم پوپ و همسرش فيليس آكرمن در نوشتن كتاب بررسى هنرهاى ايران (وى تمام هفتاد و دو مقاله اين كتاب را مطالعه كرد و درباره هر موضوع، مطالب و يادداشتهايى از كتب فارسى و عربى فراهم آورد و در اختيارشان گذاشت كه همه را ذكر كردهاند، بهطورىكه بيش از صد و پنجاه بار در اين كتاب به وى و تذكراتى كه داده است، اشاره شده است). | ||
وى در لندن هم تحصيل مىكرد و هم تدريس؛ مثلا پيش هنينگ درس پهلوى مىخواند و در | وى در لندن هم تحصيل مىكرد و هم تدريس؛ مثلا پيش هنينگ درس پهلوى مىخواند و در آكسفورد تدريس مىكرد كه تا شروع جنگ ادامه داشت و پس از آن، مدت ده سال، براى دستگاه بىبىسى، هفتهاى دو گفتار فرهنگى تهيه مىكرد كه بعدا بهصورت مقالات متعدد در مجله يغما به چاپ رسيد و نيز بهصورت كتابهاى پانزده گفتار و عمر دوباره منتشر شد. | ||
وى در آن گفتارها كلماتى برابر اصطلاحات خارجى درست مىكرد كه امروزه متداول شده است، مثل: سخنپراكنى، منشور ملل، منشور آتلانتيك. در سال 1950م برابر با 1329ش، از لندن به استانبول رفت و در آنجا رياست دبستان ايرانيان در استانبول را براى مدت چهار ماه به عهده گرفت. وى در آنجا متوجه عظمت كتابخانههاى تركيه شد و در مقالهاى به نام «شهر كتابخانهها» - يا «شهر كتبخانهها» - در باب اهميت تركيه و انگلستان از لحاظ كتابخانه، مطالبى نوشت. پس از برگشتن به ايران، اقدام كرد كه از كتابهاى موجود در كتابخانههاى تركيه عكسبردارى شود. | وى در آن گفتارها كلماتى برابر اصطلاحات خارجى درست مىكرد كه امروزه متداول شده است، مثل: سخنپراكنى، منشور ملل، منشور آتلانتيك. در سال 1950م برابر با 1329ش، از لندن به استانبول رفت و در آنجا رياست دبستان ايرانيان در استانبول را براى مدت چهار ماه به عهده گرفت. وى در آنجا متوجه عظمت كتابخانههاى تركيه شد و در مقالهاى به نام «شهر كتابخانهها» - يا «شهر كتبخانهها» - در باب اهميت تركيه و انگلستان از لحاظ كتابخانه، مطالبى نوشت. پس از برگشتن به ايران، اقدام كرد كه از كتابهاى موجود در كتابخانههاى تركيه عكسبردارى شود. |
ویرایش