المغني في أبواب التوحيد و العدل: تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - 'جاحظ' به 'جاحظ ')
    جز (جایگزینی متن - ' عبد ' به ' عبد')
    خط ۶۳: خط ۶۳:


    == معرفى اجمالى ==
    == معرفى اجمالى ==
    '''المغنى فى أبواب التوحيد و العدل'''، اثر قاضى عبد الجبار، است كه به زبان عربى، پيرامون مسائل كلامى مذهب معتزله مى‌باشد.
    '''المغنى فى أبواب التوحيد و العدل'''، اثر قاضى عبدالجبار، است كه به زبان عربى، پيرامون مسائل كلامى مذهب معتزله مى‌باشد.


    == ساختار ==
    == ساختار ==




    كتاب مغنى، در بيست مجلد به وسيله قاضى عبد الجبار در مسجد رامهرمز املاء شده است. در اين كتاب مسائل مختلف علم كلام مورد بحث و تحليل قرار گرفته و افكار و عقايد فرق اسلامى در آن نقد شده است. مهم‌ترين بخش اين كتاب، فصل بيستم است كه مورد نقد و بررسى بسيارى از كتب شيعى قرار گرفته است.
    كتاب مغنى، در بيست مجلد به وسيله قاضى عبدالجبار در مسجد رامهرمز املاء شده است. در اين كتاب مسائل مختلف علم كلام مورد بحث و تحليل قرار گرفته و افكار و عقايد فرق اسلامى در آن نقد شده است. مهم‌ترين بخش اين كتاب، فصل بيستم است كه مورد نقد و بررسى بسيارى از كتب شيعى قرار گرفته است.


    == گزاش محتوا ==
    == گزاش محتوا ==




    مؤلف، در مجلد شانزدهم اين كتاب در باره اعجاز قرآن از جنبه بلاغى بحث كرده و آن را در عالى‌ترين درجه بلاغت دانسته است. او معتقد است كه لفظ و معنا به تنهايى چندان اهميتى ندارند و اين، صورت تركيبى كلام است كه بيان‌گر فصاحت و بلاغت است. قابل ذكر است كه همين نظريه را پس از عبد الجبار معتزلى، عبد القاهر جرجانى در كتاب«دلائل الاعجاز» مشروح‌تر بيان كرده و بلاغت را در نظم، ارتباط كلمه با ديگر كلمات مجاور آن مى‌داند و كيفيت تركيب در نظر او بسيار اهميت دارد
    مؤلف، در مجلد شانزدهم اين كتاب در باره اعجاز قرآن از جنبه بلاغى بحث كرده و آن را در عالى‌ترين درجه بلاغت دانسته است. او معتقد است كه لفظ و معنا به تنهايى چندان اهميتى ندارند و اين، صورت تركيبى كلام است كه بيان‌گر فصاحت و بلاغت است. قابل ذكر است كه همين نظريه را پس از عبدالجبار معتزلى، عبدالقاهر جرجانى در كتاب«دلائل الاعجاز» مشروح‌تر بيان كرده و بلاغت را در نظم، ارتباط كلمه با ديگر كلمات مجاور آن مى‌داند و كيفيت تركيب در نظر او بسيار اهميت دارد


    متكلمان اسلامى در اثبات وجوب امامت در جامعه اسلامى طرق مختلفى را پيموده‌اند، و از اين جهت مسئله امامت، رهگذر اختلافاتى شده است.
    متكلمان اسلامى در اثبات وجوب امامت در جامعه اسلامى طرق مختلفى را پيموده‌اند، و از اين جهت مسئله امامت، رهگذر اختلافاتى شده است.
    خط ۸۱: خط ۸۱:
    معتزله بصره وجوب امامت را شرعى، و معتزله بغداد وجوب آن را عقلى و گاهى نيز شرعى مى‌دانند.
    معتزله بصره وجوب امامت را شرعى، و معتزله بغداد وجوب آن را عقلى و گاهى نيز شرعى مى‌دانند.


    قاضى عبد الجبار دو جلد از كتابش، المغنى فى ابواب التوحيد و العدل، را به نقد و نقض عقيد اماميه در باب امامت اختصاص داده است.
    قاضى عبدالجبار دو جلد از كتابش، المغنى فى ابواب التوحيد و العدل، را به نقد و نقض عقيد اماميه در باب امامت اختصاص داده است.


    او وجود امام را براى انجام حدود الهى و فرمان‌دهى نظامى سپاه اسلام به هنگام جهاد واجب مى‌داند، در نتيجه لزومى ندارد كه امام اعلم از امتش، و يا معصوم باشد، بلكه اين اندازه از علم كه با استفاده از آن و فتاوى علماى امت بتواند اجتهاد كند و تقوايى داشته باشد كه از او انسانى افتاده‌حال بسازد، براى امامت او كفايت مى‌كند، و نيازى نيست كه افضل از امتش باشد، بلكه جايگاه او در اجتماعش بايد چنان باشد كه مردم بتوانند او را به عنوان امام بپذيرند، و وظيفه نصب او بر عهده گروهى از افراد امت است كه قاضى آنها را اهل حل و عقد مى‌خواند.
    او وجود امام را براى انجام حدود الهى و فرمان‌دهى نظامى سپاه اسلام به هنگام جهاد واجب مى‌داند، در نتيجه لزومى ندارد كه امام اعلم از امتش، و يا معصوم باشد، بلكه اين اندازه از علم كه با استفاده از آن و فتاوى علماى امت بتواند اجتهاد كند و تقوايى داشته باشد كه از او انسانى افتاده‌حال بسازد، براى امامت او كفايت مى‌كند، و نيازى نيست كه افضل از امتش باشد، بلكه جايگاه او در اجتماعش بايد چنان باشد كه مردم بتوانند او را به عنوان امام بپذيرند، و وظيفه نصب او بر عهده گروهى از افراد امت است كه قاضى آنها را اهل حل و عقد مى‌خواند.
    خط ۹۳: خط ۹۳:
    وى در بحث صفات امام مى‌كوشد تا لزوم اين صفات را از راه عقل تبيين كند و ديدگاه اماميه را اثبات نمايد، وى دليل مى‌آورد كه چرا اماميه از معصوم، افضل و اعلم بودن امام و منصوص بودن او را نتيجه مى‌گيرند و چرا افراد امت اسلامى صلاحيت انتخاب امام را ندارند.
    وى در بحث صفات امام مى‌كوشد تا لزوم اين صفات را از راه عقل تبيين كند و ديدگاه اماميه را اثبات نمايد، وى دليل مى‌آورد كه چرا اماميه از معصوم، افضل و اعلم بودن امام و منصوص بودن او را نتيجه مى‌گيرند و چرا افراد امت اسلامى صلاحيت انتخاب امام را ندارند.


    قاضى عبد الجبار قسمت مهمى از كتاب خود را اختصاص به مسئله‌ى امامت داده تا آنچه را كه پيشوايان او مانند [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]]  و جبايى گفته بودند استوار سازد.
    قاضى عبدالجبار قسمت مهمى از كتاب خود را اختصاص به مسئله‌ى امامت داده تا آنچه را كه پيشوايان او مانند [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]]  و جبايى گفته بودند استوار سازد.


    كتاب مغنى بسيار زود در ميان دانشمندان اسلامى شهرت پيدا كرد چنان‌كه ابو العلاء معرى شاعر نابيناى عرب كه سخت از مباحثات و مجادلات مذهبى بيزار بود به اين كتاب و كتاب ديگر قاضى اشاره كرده است:
    كتاب مغنى بسيار زود در ميان دانشمندان اسلامى شهرت پيدا كرد چنان‌كه ابو العلاء معرى شاعر نابيناى عرب كه سخت از مباحثات و مجادلات مذهبى بيزار بود به اين كتاب و كتاب ديگر قاضى اشاره كرده است:
    خط ۱۰۲: خط ۱۰۲:
    |}
    |}


    آخرين جزء كتاب مغنى؛ يعنى جزء بيستم، اختصاص به مسئله‌ى امامت داده شده و در آن اين مسئله به طور تفصيل مورد بحث و نقد قرار گرفته است. همين فراوانى مطالب و وسعت دامنه بحث در كتاب مغنى، موجب گرديد متكلمان اهل سنت در مسئله‌ى امامت ديگر خود را زحمت ندهند و به اجمال برگزار كنند و تفصيل را به كتاب قاضى عبد الجبار ارجاع دهند و به احتمال قوى آن‌جا كه جوينى مى‌گويد: قاضى و پيشوايان ديگر ما كتاب‌هايى مبسوط در امامت تأليف كرده‌اند كه مستبصر را اقناع مى‌كند، نظر به قسمت امامت كتاب مغنى داشته است. قاضى، در اين كتاب مباحث مختلف را مطرح ساخته و در هر يك احتجاجات اماميه را كه از آنها تعبير به شبهات مى‌كند نقل كرده و آنها را پاسخ داده است.
    آخرين جزء كتاب مغنى؛ يعنى جزء بيستم، اختصاص به مسئله‌ى امامت داده شده و در آن اين مسئله به طور تفصيل مورد بحث و نقد قرار گرفته است. همين فراوانى مطالب و وسعت دامنه بحث در كتاب مغنى، موجب گرديد متكلمان اهل سنت در مسئله‌ى امامت ديگر خود را زحمت ندهند و به اجمال برگزار كنند و تفصيل را به كتاب قاضى عبدالجبار ارجاع دهند و به احتمال قوى آن‌جا كه جوينى مى‌گويد: قاضى و پيشوايان ديگر ما كتاب‌هايى مبسوط در امامت تأليف كرده‌اند كه مستبصر را اقناع مى‌كند، نظر به قسمت امامت كتاب مغنى داشته است. قاضى، در اين كتاب مباحث مختلف را مطرح ساخته و در هر يك احتجاجات اماميه را كه از آنها تعبير به شبهات مى‌كند نقل كرده و آنها را پاسخ داده است.


    شكى نيست كه فصل امامت از كتاب مغنى بر شيعيان بسيار گران آمده و آنان در صدد دفاع از خود برآمدند. دانشمندى به نام محمد بن احمد بن على بن الوليد كه از متكلمان زيديه بوده رساله‌اى در رد كتاب مغنى نوشته و آن را«الجواب الحاسم المغنى لشبه المغنى» ناميده و بيشتر توجه اين دانشمند، مواردى بوده است كه قاضى عبد الجبار در آن با زيديه مخالفت ورزيده است. ولى مهم‌ترين جوابى كه به قسمت امامت كتاب مغنى داده شده، جواب [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]] علم الهدى است. [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]] از بزرگان شيعه و از بنيان‌گذاران كلام و اصول فقه شيعه است او و برادرش سيد رضى همچون دو ستاره‌اى در تاريخ تشيع درخشندگى دارند و بى جهت نبوده كه ابو العلاء معرى در مرثيه پدرشان گفت:
    شكى نيست كه فصل امامت از كتاب مغنى بر شيعيان بسيار گران آمده و آنان در صدد دفاع از خود برآمدند. دانشمندى به نام محمد بن احمد بن على بن الوليد كه از متكلمان زيديه بوده رساله‌اى در رد كتاب مغنى نوشته و آن را«الجواب الحاسم المغنى لشبه المغنى» ناميده و بيشتر توجه اين دانشمند، مواردى بوده است كه قاضى عبدالجبار در آن با زيديه مخالفت ورزيده است. ولى مهم‌ترين جوابى كه به قسمت امامت كتاب مغنى داده شده، جواب [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]] علم الهدى است. [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]] از بزرگان شيعه و از بنيان‌گذاران كلام و اصول فقه شيعه است او و برادرش سيد رضى همچون دو ستاره‌اى در تاريخ تشيع درخشندگى دارند و بى جهت نبوده كه ابو العلاء معرى در مرثيه پدرشان گفت:


    {| class="wikitable poem"
    {| class="wikitable poem"