عارض خورشید: مقدمه‌ای بر اندیشه سیاسی امام خمینی: تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - 'ریشه ها' به 'ریشه‌ها')
    برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
    بدون خلاصۀ ویرایش
    خط ۶۲: خط ۶۲:
    خاستگاه اندیشه سیاسی امام دریافت‌هایی ناب از اسلام نبوی و ولایی است، چنانکه رهنمودها و سلوک آنان بر زبان و در رفتار امام جلوه یافته است. ایشان موانع فهم درست را دنیادوستی و خودبینی و خودخواهی، غرق شدن در اصطلاحات و مفاهیم، آرای فاسد و مسالک و مذاهب باطل، و جمود و خشک مغزی و تحجّر، و معاصی و کدورات حاصل از طغیان و سرکشی نسبت به ساحت قدس الهی معرّفی کرده و خود در رفع این موانع چنان کوشیده  که آن توفیق شگفت را یافته است.
    خاستگاه اندیشه سیاسی امام دریافت‌هایی ناب از اسلام نبوی و ولایی است، چنانکه رهنمودها و سلوک آنان بر زبان و در رفتار امام جلوه یافته است. ایشان موانع فهم درست را دنیادوستی و خودبینی و خودخواهی، غرق شدن در اصطلاحات و مفاهیم، آرای فاسد و مسالک و مذاهب باطل، و جمود و خشک مغزی و تحجّر، و معاصی و کدورات حاصل از طغیان و سرکشی نسبت به ساحت قدس الهی معرّفی کرده و خود در رفع این موانع چنان کوشیده  که آن توفیق شگفت را یافته است.


    ریشه‌های اندیشه سیاسی امام خمینی:
    '''ریشه‌های اندیشه سیاسی امام خمینی:'''


    ریشه‌های اندیشه سیاسی امام سرچشمه جوشانی است که اندیشه های امام از آنجا جوشیده است و عبارتند از نحوه خداشناسی، هستی شناسی و انسان شناسی امام که همه چیز اندیشه امام در آن ریشه دارد.ریشه‌های اندیشه سیاسی امام در دل دریای معرفت الله است و بر این مبنا نگاه امام به همه امور نگاهی عارفانه و دریافتی حکیمانه است. امام خمینی در نگاه توحیدی خود عرفان و حکمت را جمع کرده و در نظر و عمل به معرفت و حکمتی دست یافته است که همه چیز او ریشه در آن معرفت و حکمت دارد. بنابراین تمام اندیشه سیاسی امام خمینی به نگاه عارفانه و دریافت حکیمانه امام از وجود و مظاهر اسماء و صفات حق و کیفیت رجوع به خدا و مقامات و احوال سیر و سلوک الی الله بازگشت می کند؛ و دریافت امام از سیاست و حکومت و دولت و مدیریت و همه امور سیاسی بدین ریشه‌ها بازگشت می کند که در این میان اصل، انسان است، زیرا بنابر حکمت انسی امام، انسان گل سرسبد عالم وجود است و همه چیز برای اوست.
    ریشه‌های اندیشه سیاسی امام سرچشمه جوشانی است که اندیشه های امام از آنجا جوشیده است و عبارتند از نحوه خداشناسی، هستی شناسی و انسان شناسی امام که همه چیز اندیشه امام در آن ریشه دارد.ریشه‌های اندیشه سیاسی امام در دل دریای معرفت الله است و بر این مبنا نگاه امام به همه امور نگاهی عارفانه و دریافتی حکیمانه است. [[موسوی خمینی، سید روح‌الله|امام خمینی]] در نگاه توحیدی خود عرفان و حکمت را جمع کرده و در نظر و عمل به معرفت و حکمتی دست یافته است که همه چیز او ریشه در آن معرفت و حکمت دارد. بنابراین تمام اندیشه سیاسی امام خمینی به نگاه عارفانه و دریافت حکیمانه امام از وجود و مظاهر اسماء و صفات حق و کیفیت رجوع به خدا و مقامات و احوال سیر و سلوک الی الله بازگشت می کند؛ و دریافت امام از سیاست و حکومت و دولت و مدیریت و همه امور سیاسی بدین ریشه‌ها بازگشت می کند که در این میان اصل، انسان است، زیرا بنابر حکمت انسی امام، انسان گل سرسبد عالم وجود است و همه چیز برای اوست.
    مبانی اندیشه سیاسی امام خمینی:
     
    1. سیاست: امام برای سیاست جایگاه و شأنی والا و انسانی و الهی قائل است: «سیاست به معنای این که جامعه را راه ببرد و هدایت کند و به آن جایی که صلاح جامعه و صلاح افراد هست»...  
    '''مبانی اندیشه سیاسی امام خمینی:'''
    2. مبارزه: در اندیشه امام اساسا زندگی عرصه مبارزه در جهت کمال مطلق است، و قیام برای خداستً که آدمی را از منزل تاریک طبیعت می رهاند و زمینه اتصاف به صفات و کمالات الهی را در آدمی فراهم می نماید و اصلاحات اجتماعی را میسر می سازد.
     
    3. حکومت: از منظر امام همه قوانین و احکام شرع برای تربیت انسان کامل و فاضل و انسانی است که قانون متحرّک و مجسّم باشد و حکومت جلوه جامع قوانین و احکام شریعت است برای تربیت انسان.
    1.سیاست: امام برای سیاست جایگاه و شأنی والا و انسانی و الهی قائل است: «سیاست به معنای این که جامعه را راه ببرد و هدایت کند و به آن جایی که صلاح جامعه و صلاح افراد هست»...  
    4. فرهنگ: در اندیشه سیاسی امام، مبنای همه روابط و مناسبات فرهنگ است و تمام امور سیاسی از فرهنگ نشأت می گیرد و هر تحول سیاسی نیازمند تحولی فرهنگی است.
     
    5. آزادی: آزادی در اندیشه سیاسی امام گوهری است والا که از توحید برمی خیزد و بدون آن انسان از مرتبه والای خود به مرتبه حیوانی تنزّل می نماید. در اندیشه سیاسی ایشان، آزادی حقی است الهی و ذاتی برای انسان؛ حقی برای انتخاب خود و سرنوشت خود، چه به صورت فردی و چه به صورت جمعی؛ و حقی در انتخاب اندیشه، اعتقادات، راه و رسم و نوع زندگی.
    2.مبارزه: در اندیشه امام اساسا زندگی عرصه مبارزه در جهت کمال مطلق است، و قیام برای خداستً که آدمی را از منزل تاریک طبیعت می رهاند و زمینه اتصاف به صفات و کمالات الهی را در آدمی فراهم می نماید و اصلاحات اجتماعی را میسر می سازد.
    6. قانون: در منظر امام معیار همه چیز قانون است و حرف آخر را در همه امور قانون می زند و جز با تحقق قانون سعادت فرد و جامعه تأمین نمی شود؛ و اسلام دین قانون است و حکومت در اسلام، حکومت قانون. <ref> ر.ک: بی‌نام، ص7-8 </ref>
     
    3.حکومت: از منظر امام همه قوانین و احکام شرع برای تربیت انسان کامل و فاضل و انسانی است که قانون متحرّک و مجسّم باشد و حکومت جلوه جامع قوانین و احکام شریعت است برای تربیت انسان.
     
    4.فرهنگ: در اندیشه سیاسی امام، مبنای همه روابط و مناسبات فرهنگ است و تمام امور سیاسی از فرهنگ نشأت می گیرد و هر تحول سیاسی نیازمند تحولی فرهنگی است.
     
    5.آزادی: آزادی در اندیشه سیاسی امام گوهری است والا که از توحید برمی خیزد و بدون آن انسان از مرتبه والای خود به مرتبه حیوانی تنزّل می نماید. در اندیشه سیاسی ایشان، آزادی حقی است الهی و ذاتی برای انسان؛ حقی برای انتخاب خود و سرنوشت خود، چه به صورت فردی و چه به صورت جمعی؛ و حقی در انتخاب اندیشه، اعتقادات، راه و رسم و نوع زندگی.
     
    6.قانون: در منظر امام معیار همه چیز قانون است و حرف آخر را در همه امور قانون می زند و جز با تحقق قانون سعادت فرد و جامعه تأمین نمی شود؛ و اسلام دین قانون است و حکومت در اسلام، حکومت قانون. <ref> ر.ک: بی‌نام، ص7-8 </ref>


    ==پانویس ==
    ==پانویس ==