دیوان وثوقی: تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - 'ی‎ج' به 'ی‌ج')
    جز (جایگزینی متن - 'ه‎س' به 'ه‌س')
    خط ۳۶: خط ۳۶:
    {{شعر}}{{ب|''من جز تو کسی ندارم ای دوست ''|2='' فریادرسی ندارم ای دوست''}}
    {{شعر}}{{ب|''من جز تو کسی ندارم ای دوست ''|2='' فریادرسی ندارم ای دوست''}}
    {{ب|''جز عشق تو کز هوس مبراست''|2='' در سر هوسی ندارم ای دوست''}}
    {{ب|''جز عشق تو کز هوس مبراست''|2='' در سر هوسی ندارم ای دوست''}}
    {{ب|''تو آتش سینه‎سوزی و من''|2='' سوز تو به سینه دارم ای دوست''}}
    {{ب|''تو آتش سینه‌سوزی و من''|2='' سوز تو به سینه دارم ای دوست''}}
    {{ب|''هرچند که با گل وجودت''|2='' مقدار خسی ندارم ای دوست''}}
    {{ب|''هرچند که با گل وجودت''|2='' مقدار خسی ندارم ای دوست''}}
    {{ب|''با من دو سه روز مهربان باش''|2=''کز عمر بسی ندارم ای دوست''}}
    {{ب|''با من دو سه روز مهربان باش''|2=''کز عمر بسی ندارم ای دوست''}}
    خط ۶۹: خط ۶۹:
    {{ب|''کهکشان‌افرازی و کیهان‎وشی ''|2='' آفتاب‌افروزی و انجم‎فری''<ref>ر.ک: همان، ص7-‎8</ref>}}{{پایان شعر}}.
    {{ب|''کهکشان‌افرازی و کیهان‎وشی ''|2='' آفتاب‌افروزی و انجم‎فری''<ref>ر.ک: همان، ص7-‎8</ref>}}{{پایان شعر}}.


    شاعر این دیوان ارزشمند، انسانی نازک‎خیال بوده که از هنگامی که قلم به دست گرفته و چامه‎سرایی را آغاز کرده، جز درباره دردها و آلام مردم، زیباشناسی، دوست‎یابی، محبت‎پروری و مشاعره با بزرگان ادب و هنر معاصر خود و اخوانیات و چامه‌های عاشقانه و چکامه‌های باارزش ادبی، سخنی نگفته و خلق اثری نکرده است. او در نهایت سادگی و روانی، زیباترین واژه‌ها را استخدام و قشنگ‎ترین مضمون‌ها را آفریده است:
    شاعر این دیوان ارزشمند، انسانی نازک‎خیال بوده که از هنگامی که قلم به دست گرفته و چامه‌سرایی را آغاز کرده، جز درباره دردها و آلام مردم، زیباشناسی، دوست‎یابی، محبت‎پروری و مشاعره با بزرگان ادب و هنر معاصر خود و اخوانیات و چامه‌های عاشقانه و چکامه‌های باارزش ادبی، سخنی نگفته و خلق اثری نکرده است. او در نهایت سادگی و روانی، زیباترین واژه‌ها را استخدام و قشنگ‎ترین مضمون‌ها را آفریده است:
    {{شعر}}
    {{شعر}}
    {{ب|''بی‌فروغ آید به چشمم چشمه خورشید و ماه''|2='' بینم ار بی روی و مویت رنگ صبح و شام را''}}
    {{ب|''بی‌فروغ آید به چشمم چشمه خورشید و ماه''|2='' بینم ار بی روی و مویت رنگ صبح و شام را''}}
    خط ۹۲: خط ۹۲:
    {{شعر}}
    {{شعر}}
    {{ب|''برگیر از آن بنفشه‎ی مو، شانه ''|2=''بر یاس شانه، مشک‎ تر افشان کن''}}
    {{ب|''برگیر از آن بنفشه‎ی مو، شانه ''|2=''بر یاس شانه، مشک‎ تر افشان کن''}}
    {{ب|''در چشمه‎سار، سرمه بشوی از چشم''|2='' در جویبار، موی پریشان کن''<ref>ر.ک: همان</ref>}}{{پایان شعر}}.
    {{ب|''در چشمه‌سار، سرمه بشوی از چشم''|2='' در جویبار، موی پریشان کن''<ref>ر.ک: همان</ref>}}{{پایان شعر}}.


    [[وثوقی، کيومرث|وثوقی]] آنجا که دلش از نامردمی‎های دوست‎نمایان به تنگ می‌آید، بی هیچ مداهنه و ظاهرفریبی، روشن روشن فریاد برمی‌آورد:
    [[وثوقی، کيومرث|وثوقی]] آنجا که دلش از نامردمی‎های دوست‎نمایان به تنگ می‌آید، بی هیچ مداهنه و ظاهرفریبی، روشن روشن فریاد برمی‌آورد: