ابن ایاس، محمد بن احمد: تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
    برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
    جز (جایگزینی متن - 'يك' به 'یک')
    خط ۳۱: خط ۳۱:
    </div>
    </div>


    '''ابن اياس، ابوالبركات محمد بن احمد بن اِياس ناصرى حنفى'''، مورخ مصرى در ششم ربيع‌الاخر 852 متولد شد. نياى پدرى او، فخرى اِياس (د 853ق) كه از مماليك سلطان ظاهر برقوق بود و به نام يا لقب نخستين صاحب خود، «من جنيد» خوانده مى‌شد، در دولت الملك الناصر فرج به منصب دوادارى (دواتدارى يا دبيرى) گماشته شد. پدرش شهابى (شهاب‌الدّين احمد بن‌اياس، د 908ق). نيز در دولت الناصر فرج بن برقوق دوادار ثانى (دبير دوم) شد. او 84 سال زيست و صاحب 25 فرزند شد كه از آنان دو پسر و يك دختر زنده ماندند. احمد با امرا و ارباب دولت معاشرت داشت و از مشاهير بود. ابن اياس از جلال‌الدين سيوطى، عبدالباسط بن خليل حنفى و شمس‌الدين قادرى به عنوان استاد خود (شيخنا) سخن گفته است.
    '''ابن اياس، ابوالبركات محمد بن احمد بن اِياس ناصرى حنفى'''، مورخ مصرى در ششم ربيع‌الاخر 852 متولد شد. نياى پدرى او، فخرى اِياس (د 853ق) كه از ممالیک سلطان ظاهر برقوق بود و به نام يا لقب نخستين صاحب خود، «من جنيد» خوانده مى‌شد، در دولت الملك الناصر فرج به منصب دوادارى (دواتدارى يا دبيرى) گماشته شد. پدرش شهابى (شهاب‌الدّين احمد بن‌اياس، د 908ق). نيز در دولت الناصر فرج بن برقوق دوادار ثانى (دبير دوم) شد. او 84 سال زيست و صاحب 25 فرزند شد كه از آنان دو پسر و یک دختر زنده ماندند. احمد با امرا و ارباب دولت معاشرت داشت و از مشاهير بود. ابن اياس از جلال‌الدين سيوطى، عبدالباسط بن خليل حنفى و شمس‌الدين قادرى به عنوان استاد خود (شيخنا) سخن گفته است.


    ابن‌اياس در 882ق به حج رفت و از سختى‌هاى آن سفر ياد كرده است (144/3- 145). همچنين با رجال دربار و اميران مصرى رابطه نزدیک داشت و بسيارى از آنان را مدح كرد يا در مرگشان مرثيه سرود. قطعاتى از اين مدايح كه شمار آن اندك نيست، در کتاب او آمده است؛ از آن جمله ابياتى است در مدح امير خايربك نائب السلطنه، ابن اجا، كاتب‌السر، احمد بن جيعان نائب كاتب‌السر، قاضى القضاة كمال‌ الدين. ابن‌اياس، سلطان اشرف غورى را نيز به مناسبت‌هاى مختلف مدح گفته و در موردى اشاره به تحسين سلطان از نظم خویش دارد، اما گویا به سلطان نزدیک نبوده چون گاهى اخبار سلطان را از زبان خاصان و از زبان اشخاص موثق نقل كرده است.
    ابن‌اياس در 882ق به حج رفت و از سختى‌هاى آن سفر ياد كرده است (144/3- 145). همچنين با رجال دربار و اميران مصرى رابطه نزدیک داشت و بسيارى از آنان را مدح كرد يا در مرگشان مرثيه سرود. قطعاتى از اين مدايح كه شمار آن اندك نيست، در کتاب او آمده است؛ از آن جمله ابياتى است در مدح امير خايربك نائب السلطنه، ابن اجا، كاتب‌السر، احمد بن جيعان نائب كاتب‌السر، قاضى القضاة كمال‌ الدين. ابن‌اياس، سلطان اشرف غورى را نيز به مناسبت‌هاى مختلف مدح گفته و در موردى اشاره به تحسين سلطان از نظم خویش دارد، اما گویا به سلطان نزدیک نبوده چون گاهى اخبار سلطان را از زبان خاصان و از زبان اشخاص موثق نقل كرده است.