جمحی، محمد بن سلام: تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - 'ابن ماسويه' به 'ابن ماسويه ')
    جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،')
    خط ۴۴: خط ۴۴:
    ابن سلام، علاوه بر اين، در خانواده‌اى علم‌دوست نشو و نما يافت. پدرش با يونس بن حبيب مجالست داشت و در حلقه درس وى حاضر مى‌شد. تنوع اخبارى كه ابن سلام از پدرش روايت مى‌كند، حكايت از آن دارد كه سلام در توجيه و ارشاد پسر كوشا بوده و راه‌هاى تحصيل علم را براى وى هموار مى‌گردانيده است.
    ابن سلام، علاوه بر اين، در خانواده‌اى علم‌دوست نشو و نما يافت. پدرش با يونس بن حبيب مجالست داشت و در حلقه درس وى حاضر مى‌شد. تنوع اخبارى كه ابن سلام از پدرش روايت مى‌كند، حكايت از آن دارد كه سلام در توجيه و ارشاد پسر كوشا بوده و راه‌هاى تحصيل علم را براى وى هموار مى‌گردانيده است.


    ابن سلام، سال‌هاى كودكى و نوجوانى را در كسب دانش سپرى كرد و در جلسات درس عالمان بصره دانش اندوخت. احتمالاً نحو را نزد حماد بن سَلَمه فراگرفت و بر همين سياق، در هر رشته از علوم و فنون رايج آن زمان نزد استادان بزرگ بصره شاگردى كرد، اما با توجه به روابط صميمانه‌اى كه با يونس بن حبيب داشته، شايد وى بيش از ديگران در تكوين دانش لغوى و نحوى و ادبى و تاريخى ابن سلام مؤثر بوده است و از اين حيث، ابن سلام در رديف ديگر شاگردان يونس چون [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سيبويه]] ، كسائى و فراء كه خود استادان بزرگى بوده‌اند، قرار مى‌گيرد.
    ابن سلام، سال‌هاى كودكى و نوجوانى را در كسب دانش سپرى كرد و در جلسات درس عالمان بصره دانش اندوخت. احتمالاً نحو را نزد حماد بن سَلَمه فراگرفت و بر همين سياق، در هر رشته از علوم و فنون رايج آن زمان نزد استادان بزرگ بصره شاگردى كرد، اما با توجه به روابط صميمانه‌اى كه با يونس بن حبيب داشته، شايد وى بيش از ديگران در تكوين دانش لغوى و نحوى و ادبى و تاريخى ابن سلام مؤثر بوده است و از اين حيث، ابن سلام در رديف ديگر شاگردان يونس چون [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سيبويه]]، كسائى و فراء كه خود استادان بزرگى بوده‌اند، قرار مى‌گيرد.


    مشاهير ديگرى كه وى مستقيماً از آنان روايت كرده و احتمالاً در خدمتشان دانشى اندوخته، عبارتند از: ابوعبيده مَعْمَر بن مثنى كه در ادب و شعر و اخبار و انساب، مأخذ ابن سلام بوده و حدود 10 روايت مستقيم از او در طبقات آمده است؛ ابوالغرّاف سُلَمى، شاعر معروف سندى كه عمده‌ترين مأخذ ابن سلام در روايات مربوط به فرزدق و جرير و اخطل و ديگر شعراى دوران اموى بوده و ده‌ها روايت مستقيم از او در طبقات آمده است؛ شعيب بن صخر، جدّ ابوخليفه و ابويحيى ضبّى نيز، با توجه به شمار اخبارى كه ابن سلام از آن دو روايت كرده است، در زمره منابع اصلى او قرار مى‌گيرند.
    مشاهير ديگرى كه وى مستقيماً از آنان روايت كرده و احتمالاً در خدمتشان دانشى اندوخته، عبارتند از: ابوعبيده مَعْمَر بن مثنى كه در ادب و شعر و اخبار و انساب، مأخذ ابن سلام بوده و حدود 10 روايت مستقيم از او در طبقات آمده است؛ ابوالغرّاف سُلَمى، شاعر معروف سندى كه عمده‌ترين مأخذ ابن سلام در روايات مربوط به فرزدق و جرير و اخطل و ديگر شعراى دوران اموى بوده و ده‌ها روايت مستقيم از او در طبقات آمده است؛ شعيب بن صخر، جدّ ابوخليفه و ابويحيى ضبّى نيز، با توجه به شمار اخبارى كه ابن سلام از آن دو روايت كرده است، در زمره منابع اصلى او قرار مى‌گيرند.
    خط ۵۶: خط ۵۶:
    ابن سلام در واقع دو كتاب تأليف كرده بود كه يكى را به شاعران جاهلى و ديگرى را به شاعران اسلامى تا اواخر سده اول قمرى اختصاص داده بود. آنچه اينك به جاى مانده، خلاصه‌اى از آن دو كتاب است كه اين مطالب را در بر دارد:
    ابن سلام در واقع دو كتاب تأليف كرده بود كه يكى را به شاعران جاهلى و ديگرى را به شاعران اسلامى تا اواخر سده اول قمرى اختصاص داده بود. آنچه اينك به جاى مانده، خلاصه‌اى از آن دو كتاب است كه اين مطالب را در بر دارد:


    شاعران جاهلى، در 10 طبقه، هر طبقه شامل 4 شاعر؛ شاعران اسلامى نيز در 10 طبقه و هر طبقه شامل 4 شاعر. در ميان اين دو بخش، شاعران مرثيه‌سرا، شاعران شهرهاى مدينه، مكه، طائف، بحرين و نيز شعراى يهود قرار دارند. محدود كردن هر طبقه به 4، البته كار را بر وى تنگ كرده و او خود نيز بر اين امر آگاهى داشته، اما گزينش شعر و شاعر، خود نوعى ارزيابى ادبى است و پيش از هر چيز به ذوق و سليقه شخصى گزيننده وابسته است. از اينجاست كه بايد ابن سلام را در تاريخ نقد نيز مورد بررسى قرار دهيم. وى دريافته بود كه شعرشناسى بيشتر به پيشه گوهريان و صرافان مى‌ماند و بيش از هر چيز به ممارست و تجربه و ذوق و استعداد نياز دارد، به همين جهت در صلاحيت دانشمندانى كه خود شاعر نبوده‌اند و به روايت شعر پرداخته‌اند، به ديده ترديد مى‌نگرد، و اشتباهات شعبى دانشمند و مورخ عرب را به‌عنوان مثل برمى‌شمارد. ابن سلام به تأثير عوامل روانى و نيز تأثير زمان و مكان در شعر پى برده بود و ازاين‌رو، ميان شاعران باديه‌نشين و شهرنشين فرق نهاد و براى هر دسته طبقه‌اى جداگانه قرار داد. ابن سلام در پرتو اين وسعت و دقت‌نظر، در اصالت و صحت انتساب انبوه شعر جاهلى به شاعران معروف دوران جاهلى ترديد كرد و با دلايل عقلى و نقلى به اين ترديد قوت بخشيد و حتى [[ابن اسحاق، محمد|ابن اسحاق]] ، صاحب سيره را در شمار جعّالان نهاد.
    شاعران جاهلى، در 10 طبقه، هر طبقه شامل 4 شاعر؛ شاعران اسلامى نيز در 10 طبقه و هر طبقه شامل 4 شاعر. در ميان اين دو بخش، شاعران مرثيه‌سرا، شاعران شهرهاى مدينه، مكه، طائف، بحرين و نيز شعراى يهود قرار دارند. محدود كردن هر طبقه به 4، البته كار را بر وى تنگ كرده و او خود نيز بر اين امر آگاهى داشته، اما گزينش شعر و شاعر، خود نوعى ارزيابى ادبى است و پيش از هر چيز به ذوق و سليقه شخصى گزيننده وابسته است. از اينجاست كه بايد ابن سلام را در تاريخ نقد نيز مورد بررسى قرار دهيم. وى دريافته بود كه شعرشناسى بيشتر به پيشه گوهريان و صرافان مى‌ماند و بيش از هر چيز به ممارست و تجربه و ذوق و استعداد نياز دارد، به همين جهت در صلاحيت دانشمندانى كه خود شاعر نبوده‌اند و به روايت شعر پرداخته‌اند، به ديده ترديد مى‌نگرد، و اشتباهات شعبى دانشمند و مورخ عرب را به‌عنوان مثل برمى‌شمارد. ابن سلام به تأثير عوامل روانى و نيز تأثير زمان و مكان در شعر پى برده بود و ازاين‌رو، ميان شاعران باديه‌نشين و شهرنشين فرق نهاد و براى هر دسته طبقه‌اى جداگانه قرار داد. ابن سلام در پرتو اين وسعت و دقت‌نظر، در اصالت و صحت انتساب انبوه شعر جاهلى به شاعران معروف دوران جاهلى ترديد كرد و با دلايل عقلى و نقلى به اين ترديد قوت بخشيد و حتى [[ابن اسحاق، محمد|ابن اسحاق]]، صاحب سيره را در شمار جعّالان نهاد.


    تحقيقات نقادان معاصرِ شعر و ادب جاهلى، چون [[طه حسین|طه حسين]] سبب شده است كه آراء ابن سلام پس از قرن‌ها مورد توجه قرار گيرد و جاى خود را بازيابد. ابن سلام در صدد ارزيابى شعر شاعران معاصرش چون ابونواس و بشار و ابوتمام برنيامده است و اين نيز نكته‌اى شايان بررسى است.
    تحقيقات نقادان معاصرِ شعر و ادب جاهلى، چون [[طه حسین|طه حسين]] سبب شده است كه آراء ابن سلام پس از قرن‌ها مورد توجه قرار گيرد و جاى خود را بازيابد. ابن سلام در صدد ارزيابى شعر شاعران معاصرش چون ابونواس و بشار و ابوتمام برنيامده است و اين نيز نكته‌اى شايان بررسى است.