شرح بر مقامات اربعین یا مبانی سیر و سلوک عرفانی: تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - ':==' به '==')
    بدون خلاصۀ ویرایش
    خط ۴۳: خط ۴۳:




    «شرح بر مقامات اربعين يا مبانى سير و سلوك عرفانى» اثر دكتر سيد محمد دامادى، شرح و توضيح مقامات چهل‌گانه عرفاست كه به زبان فارسى و در سال 1374ش نوشته شده است.
    '''شرح بر مقامات اربعين يا مبانى سير و سلوك عرفانى''' اثر دكتر سيد محمد دامادى، شرح و توضيح مقامات چهل‌گانه عرفاست كه به زبان فارسى و در سال 1374ش نوشته شده است.


    نويسنده، بدين اميد دست به تأليف اين اثر زده است كه مطالب عرفانى ارزنده آن، خفتگان را بيدار و بيداران را واقف اسرار گرداند و آتش عشق در جان آنان برافروخته و سلسله شوق بجنبانند و عامه خوانندگان را علاوه بر افزايش علم و اطلاع از مبانى تصوف و عرفان، اعتماد و اتكاء بر نيروى معنوى مايه‌ور از ميراث ادبى و ذوقى و عرفانى ايرانيان مسلمان، ارزانى دارد.
    نويسنده، بدين اميد دست به تأليف اين اثر زده است كه مطالب عرفانى ارزنده آن، خفتگان را بيدار و بيداران را واقف اسرار گرداند و آتش عشق در جان آنان برافروخته و سلسله شوق بجنبانند و عامه خوانندگان را علاوه بر افزايش علم و اطلاع از مبانى تصوف و عرفان، اعتماد و اتكاء بر نيروى معنوى مايه‌ور از ميراث ادبى و ذوقى و عرفانى ايرانيان مسلمان، ارزانى دارد.
    خط ۶۳: خط ۶۳:
    در بررسى ابعاد گوناگون عرفان، نويسنده معتقد است با آنكه در كتب لغت عربى، عرفان و معرفت را به معنى علم و دانش تفسير مى‌كنند، اما از نظر فقه اللغه، ما بين اين دو، چندين فرق وجود دارد، از جمله اين‌كه:
    در بررسى ابعاد گوناگون عرفان، نويسنده معتقد است با آنكه در كتب لغت عربى، عرفان و معرفت را به معنى علم و دانش تفسير مى‌كنند، اما از نظر فقه اللغه، ما بين اين دو، چندين فرق وجود دارد، از جمله اين‌كه:


    1- معرفت را در مورد ادارك امر جزيى و بسيط و علم را در مورد ادراك امر كلى مركب استعمال مى‌كنند.
    #معرفت را در مورد ادارك امر جزيى و بسيط و علم را در مورد ادراك امر كلى مركب استعمال مى‌كنند.
     
    #معرفت، علم بعد از جهل و يادكرد پس از فراموشى است.
    2- معرفت، علم بعد از جهل و يادكرد پس از فراموشى است.
    #علم به معنى يقين و از افعال دو مفعولى است اما ماده عرف، يك مفعولى مى‌باشد.
     
    3- علم به معنى يقين و از افعال دو مفعولى است اما ماده عرف، يك مفعولى مى‌باشد.


    نويسنده معتقد است اين‌كه بعضى خيال مى‌كنند عارف با صوفى و عرفان با تصوف يكى است، اشتباه مى‌باشد. به اعتقاد وى، درست است كه كم‌كم لفظ عارف و صوفى را به يك معنى گفته‌اند، اما در اصل، تصوف هم يكى از شعب و جلوه‌هاى عرفان محسوب مى‌شود؛ تصوف يك نحله و طريقه سير و سلوك عملى است كه از منبع عرفان سرچشمه گرفته است، اما عرفان، يك مفهوم عام كلى‌ترى بوده كه شامل تصوف و ساير نحله‌ها نيز مى‌شود و به عبارت ديگر، نسبت ما بين تصوف و عرفان، عموم و خصوص من وجه مى‌باشد، به اين معنى كه ممكن است شخص عارف باشد اما صوفى نباشد، چنان‌كه ممكن است شخص به ظاهر داخل طريقه تصوف بوده اما از عرفان بهره نبرده باشد.
    نويسنده معتقد است اين‌كه بعضى خيال مى‌كنند عارف با صوفى و عرفان با تصوف يكى است، اشتباه مى‌باشد. به اعتقاد وى، درست است كه كم‌كم لفظ عارف و صوفى را به يك معنى گفته‌اند، اما در اصل، تصوف هم يكى از شعب و جلوه‌هاى عرفان محسوب مى‌شود؛ تصوف يك نحله و طريقه سير و سلوك عملى است كه از منبع عرفان سرچشمه گرفته است، اما عرفان، يك مفهوم عام كلى‌ترى بوده كه شامل تصوف و ساير نحله‌ها نيز مى‌شود و به عبارت ديگر، نسبت ما بين تصوف و عرفان، عموم و خصوص من وجه مى‌باشد، به اين معنى كه ممكن است شخص عارف باشد اما صوفى نباشد، چنان‌كه ممكن است شخص به ظاهر داخل طريقه تصوف بوده اما از عرفان بهره نبرده باشد.