ثلاث رسائل فلسفية: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - '(مقدمه نويس)' به '(مقدمه‌نويس)')
    بدون خلاصۀ ویرایش
    خط ۲۶: خط ۲۶:
    | پیش از =  
    | پیش از =  
    }}
    }}
    '''ثلاث مسائل فلسفیة'''، نوشته [[جابر بن حیان]] (متوفای 198ق) است. او در سه رسالۀ کوچک مباحثی را درباره «معرفت» (کتاب المعرفة)، «نفس» (کتاب النفس) و «قسمت» (کتاب القسمة) انجام داده است. این اثر زیر نظر مستشرق «پیِر لوری» با خوانش و پژوهشی که «زکی نجیب محمود» از دیدگاه‌های جابر در مقدمه کتاب انجام داده و با تحقیق «محمد عبدالهادی ابوریده» عرضه شده است.
    '''ثلاث مسائل فلسفیة'''، نوشته [[جابر بن حیان]] (متوفای 198ق) است. او در سه رسالۀ کوچک مباحثی را درباره «معرفت» (کتاب المعرفة)، «نفس» (کتاب النفس) و «قسمت» (کتاب القسمة) انجام داده است. این اثر زیر نظر مستشرق «پیِر لوری» با خوانش و پژوهشی که «[[محمود، زکی نجیب|زکی نجیب محمود]]» از دیدگاه‌های جابر در مقدمه کتاب انجام داده و با تحقیق «محمد عبدالهادی ابوریده» عرضه شده است.


    ==کتاب المعرفة==
    ==کتاب المعرفة==
    این رساله درباره «شناخت» و نسبت آن با «دانش» است. جابر در آغاز می‌گوید: چون فیلسوفانِ پیشین میان دو واژۀ «معرفت» و «علم» فرق می‌گذاشتند، بایسته می‌دانم که بگویم فرقی میان این دو  نیست مگر از حیث تفاوتی که در علوم برمی‌شمرند. دانشمندان نیز میان شناخت و دانش به حسب لغت، و نه به حسب معنی، فرق می‌گذارند. جابر آنگاه، این تفاوت‌ها را برمی‌شمرد و مباحثی را در باره جنس، نوع، حس، طبیعت، عقل، نفس، علت اُولی و  هیولی طرح می‌کند، سپس مدعی می‌شود که بیانی افزون بر سخن فلاسفه در فرق میان معرفت و علم دارد. او از آمیختگی معرفت، که خود از جنس نور است، با تاریکی هیولی سخن می‌گوید و پس از طرح مباحثی، معرفت را در نقطۀ آغاز علم می‌نشاند، به‌گونه‌ای که علم سهم کوچکی در آن دارد. جابر مدعی است که معرفت آمیخته به تاریکی است و علم از ذات نور است. او در آخر، معرفت را از علم ‌دانسته، علم را ماده و صورت معرفت برمی‌شمرد.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص192-187</ref>‏گفتنی است که این رساله فقط در مجموعه «الخواص الکبیر» نویسنده آمده و جابر همان‌جا از آن یاد کرده است.<ref>ر.ک: همان، ص185</ref>‏
    این رساله درباره «شناخت» و نسبت آن با «دانش» است. [[جابر بن حیان|جابر]] در آغاز می‌گوید: چون فیلسوفانِ پیشین میان دو واژۀ «معرفت» و «علم» فرق می‌گذاشتند، بایسته می‌دانم که بگویم فرقی میان این دو  نیست مگر از حیث تفاوتی که در علوم برمی‌شمرند. دانشمندان نیز میان شناخت و دانش به حسب لغت، و نه به حسب معنی، فرق می‌گذارند. جابر آنگاه، این تفاوت‌ها را برمی‌شمرد و مباحثی را در باره جنس، نوع، حس، طبیعت، عقل، نفس، علت اُولی و  هیولی طرح می‌کند، سپس مدعی می‌شود که بیانی افزون بر سخن فلاسفه در فرق میان معرفت و علم دارد. او از آمیختگی معرفت، که خود از جنس نور است، با تاریکی هیولی سخن می‌گوید و پس از طرح مباحثی، معرفت را در نقطۀ آغاز علم می‌نشاند، به‌گونه‌ای که علم سهم کوچکی در آن دارد. [[جابر بن حیان|جابر]] مدعی است که معرفت آمیخته به تاریکی است و علم از ذات نور است. او در آخر، معرفت را از علم ‌دانسته، علم را ماده و صورت معرفت برمی‌شمرد.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص192-187</ref>‏گفتنی است که این رساله فقط در مجموعه «الخواص الکبیر» نویسنده آمده و جابر همان‌جا از آن یاد کرده است.<ref>ر.ک: همان، ص185</ref>‏


    ==کتاب النفس==
    ==کتاب النفس==
    جابر راه شناخت نفس را کاری دشوار نزد فیلسوفان می‌داند. او به دیدگاه‌های گوناگونی، که در آثار جالینوس، ارسطو، پُورفیری (فُرفوریوس)، پیساگوراس (فیثاغورس) و اَمپدُکلُس (اَنباذُقلیس) نمود یافته، اشاره می‌کند و می‌گوید: پس از شناخت چیستی جوهر نفس، بایسته است که پژوهشی در گوهر آن و اینکه چگونه نفس به شناخت دست می‌یابد و همچنین پژوهشی دربارۀ اراده، خواهش، مهرورزی، کینه‌ورزی، خشم و خشنودی نفس انجام گیرد. او دراین باره، توضیح‌های فشرده‌ای را در کتابش می‌آورد.<ref>ر.ک: همان، ص197-192</ref>‏
    [[جابر بن حیان|جابر]] راه شناخت نفس را کاری دشوار نزد فیلسوفان می‌داند. او به دیدگاه‌های گوناگونی، که در آثار [[جالینوس]]، ارسطو، پُورفیری (فُرفوریوس)، پیساگوراس (فیثاغورس) و اَمپدُکلُس (اَنباذُقلیس) نمود یافته، اشاره می‌کند و می‌گوید: پس از شناخت چیستی جوهر نفس، بایسته است که پژوهشی در گوهر آن و اینکه چگونه نفس به شناخت دست می‌یابد و همچنین پژوهشی دربارۀ اراده، خواهش، مهرورزی، کینه‌ورزی، خشم و خشنودی نفس انجام گیرد. او دراین باره، توضیح‌های فشرده‌ای را در کتابش می‌آورد.<ref>ر.ک: همان، ص197-192</ref>‏


    رساله دوم (کتاب النفس) با خوانش‌های گوناگونی ثبت شده است. این نسخه با نسخه‌ای که در مجموعۀ خطی کتاب‌های جابر در «دارالکتب» قاهره نگهداری می‌شود و نیز با نسخۀ دیگری که در کتابخانه «ملک» فاس است، اختلاف دارد.<ref>ر.ک: همان، ص186</ref>‏
    رساله دوم (کتاب النفس) با خوانش‌های گوناگونی ثبت شده است. این نسخه با نسخه‌ای که در مجموعۀ خطی کتاب‌های جابر در «دارالکتب» قاهره نگهداری می‌شود و نیز با نسخۀ دیگری که در کتابخانه «ملک» فاس است، اختلاف دارد.<ref>ر.ک: همان، ص186</ref>‏


    ==رساله سوم (کتاب القسمة)==
    ==رساله سوم (کتاب القسمة)==
    ابن‌حیان قسمت را یکی از اسباب برهان می‌داند و می‌گوید: «قسمت، بدون واسطه جانشین برهان می‌شود. استقراء نیز از یکسو بدون واسطه جانشین قسمت است و از سوی دیگر با واسطه جانشین برهان می‌شود. جابر قسمت را واسطه‌ای میان «استقراء» و «برهان» و گیرنده از هر دو (به مانند گیرندگی هوا از آب و آتش) می‌داند. او می‌گوید: پس درست می‌نماید که قسمت را ماده‌ای برای استقراء و برهان بدانیم که با هر یک آمیخته گشته است.<ref>ر.ک: همان، ص199،202</ref> ‏محقق برای رساله سوم به جز همان مجموعه‌ای که هر سه رساله را دربردارد و در کتابخانه لیبی نگهداری می‌شود، نسخه خطی دیگری نیافته است. <ref>ر.ک: همان، ص186-185</ref>‏
    [[جابر بن حیان|ابن‌ حیان]] قسمت را یکی از اسباب برهان می‌داند و می‌گوید: «قسمت، بدون واسطه جانشین برهان می‌شود. استقراء نیز از یکسو بدون واسطه جانشین قسمت است و از سوی دیگر با واسطه جانشین برهان می‌شود. [[جابر بن حیان|جابر]] قسمت را واسطه‌ای میان «استقراء» و «برهان» و گیرنده از هر دو (به مانند گیرندگی هوا از آب و آتش) می‌داند. او می‌گوید: پس درست می‌نماید که قسمت را ماده‌ای برای استقراء و برهان بدانیم که با هر یک آمیخته گشته است.<ref>ر.ک: همان، ص199،202</ref> ‏محقق برای رساله سوم به جز همان مجموعه‌ای که هر سه رساله را دربردارد و در کتابخانه لیبی نگهداری می‌شود، نسخه خطی دیگری نیافته است. <ref>ر.ک: همان، ص186-185</ref>‏


    ==مقدمه زکی نجیب محمود==
    ==مقدمه زکی نجیب محمود==
    در آغاز این سه رساله، پژوهشی دربارۀ ابن حیان و روش علمی و آثار و آرای او به دست «زکی نجیب محمود» در هشت مبحث و پنج عنوان انجام شده است. عنوانِ نخست با شرح زندگی ابن‌حیان و جایگاه والای او در علم «کیمیا» آغاز می‌شود. زکی در اینجا به نقد دیدگاه «برتلو»، که کتاب «الخالص» را از جابر نمی‌داند، می‌پردازد و در این باره، از گزارش شاگرد او (جلدکی) بهره می‌جوید.<ref>ر.ک: پژوهش زکی نجیب محمود، ص21-5</ref>‏زکی سپس، از شیوه نگارش جابر سخن گفته، اثر مهم او را با نشانی آن‌ها فهرست می‌کند.<ref>ر.ک: همان، ص35-21</ref>‏
    در آغاز این سه رساله، پژوهشی دربارۀ [[جابر بن حیان|ابن حیان]] و روش علمی و آثار و آرای او به دست «[[محمود، زکی نجیب|زکی نجیب محمود]]» در هشت مبحث و پنج عنوان انجام شده است. عنوانِ نخست با شرح زندگی [[جابر بن حیان|ابن‌ حیان]] و جایگاه والای او در علم «کیمیا» آغاز می‌شود. [[محمود، زکی نجیب|زکی]] در اینجا به نقد دیدگاه «برتلو»، که کتاب «الخالص» را از جابر نمی‌داند، می‌پردازد و در این باره، از گزارش شاگرد او (جلدکی) بهره می‌جوید.<ref>ر.ک: پژوهش زکی نجیب محمود، ص21-5</ref>‏[[محمود، زکی نجیب|زکی]] سپس، از شیوه نگارش جابر سخن گفته، اثر مهم او را با نشانی آن‌ها فهرست می‌کند.<ref>ر.ک: همان، ص35-21</ref>‏


    «عنوان دوم» درباره منشأ دانش جابر و تجربه‌های علمی او است. زکی دیدگاه ابن‌حیان را درباره استقراء و نحوه استنباطی که با استدلال از راه «مجانست» و یا از «جریان عادت» به دست می‌آید، می‌کاود و نیز از باور او به روابط ریاضی هستی‌بخش موجودات، که «موازین» خوانده می‌شود، سخن می‌گوید. در آخر نیز بایسته‌هایی را از ابن‌حیان درباره اخلاق علمی دانشمندان گوشزد می‌کند.<ref>ر.ک: همان، ص86-37</ref>‏
    «عنوان دوم» درباره منشأ دانش [[جابر بن حیان|جابر]] و تجربه‌های علمی او است. زکی دیدگاه ابن‌حیان را درباره استقراء و نحوه استنباطی که با استدلال از راه «مجانست» و یا از «جریان عادت» به دست می‌آید، می‌کاود و نیز از باور او به روابط ریاضی هستی‌بخش موجودات، که «موازین» خوانده می‌شود، سخن می‌گوید. در آخر نیز بایسته‌هایی را از [[جابر بن حیان|ابن‌ حیان]] درباره اخلاق علمی دانشمندان گوشزد می‌کند.<ref>ر.ک: همان، ص86-37</ref>‏


    عنوان سوم «سرّ اللغة و سحرها» است. زکی نگاه ابن‌حیان به زبان و رابطه‌اش با جهان بیرون را توضیح می‌دهد. او این مبحث را به فرعی از مباحث منطق جدید و فلسفه تحلیلی که در آرای لودویگ ویتگنشتاین‏ و فلسفهٔ زبان و ذهن او و نیز در آرای برتراند راسل دیده می‌شود، مانند می‌کند.<ref>ر.ک: همان، ص90-87</ref>‏زکی همچنین، نگاه جابر را به منشأ لغت، متأثر از محاوره‌های هراکلیتوس یونانی می‌داند.<ref>ر.ک: همان، ص98-91</ref>‏او بحث را با رابطه‌ای که وضع حروف با طبیعت اشیاء دارد، دنبال می‌کند و منشأ و جوهر لغت را طبع (و نه وضع)، آن هم به قصد نفسانی می‌داند. ازاین‌رو، شکی نیست که کلام و نظم حروفِ آن، طبعی دارد؛ چرا که موجود بوده، به سان هر موجودی از گونه‌ای طبیعت برخوردار است.<ref>ر.ک: همان، ص120-119، 99</ref>‏
    عنوان سوم «سرّ اللغة و سحرها» است. زکی نگاه [[جابر بن حیان|ابن‌ حیان]] به زبان و رابطه‌اش با جهان بیرون را توضیح می‌دهد. او این مبحث را به فرعی از مباحث منطق جدید و فلسفه تحلیلی که در آرای لودویگ ویتگنشتاین‏ و فلسفهٔ زبان و ذهن او و نیز در آرای برتراند راسل دیده می‌شود، مانند می‌کند.<ref>ر.ک: همان، ص90-87</ref>‏زکی همچنین، نگاه جابر را به منشأ لغت، متأثر از محاوره‌های هراکلیتوس یونانی می‌داند.<ref>ر.ک: همان، ص98-91</ref>‏او بحث را با رابطه‌ای که وضع حروف با طبیعت اشیاء دارد، دنبال می‌کند و منشأ و جوهر لغت را طبع (و نه وضع)، آن هم به قصد نفسانی می‌داند. ازاین‌رو، شکی نیست که کلام و نظم حروفِ آن، طبعی دارد؛ چرا که موجود بوده، به سان هر موجودی از گونه‌ای طبیعت برخوردار است.<ref>ر.ک: همان، ص120-119، 99</ref>‏


    عنوان چهارم در باره «فلسفه پیدایش» است و با شرح مرحله‌های «کَون»، که بیانی از عنصرهای چهارگانۀ گرمی، سردی، خشکی و تری و سپس حرکت و سکون است، آغاز می‌شود. آنگاه، به پیدایش آتش، هوا، زمین و آب از مزاوجت عناصر اربعه می‌رسد. زکی سپس به دانش نجوم و ترکیب کائنات و مقولات پنجگانۀ «جوهر»، «کم»، «کیف»، «زمان» و «مکان» اشاره می‌کند و به گونه‌های حیوانات پرداخته، از برتری آدمی نسبت به حیوان، به سبب عقلی که دارد و نیز از ویژگی‌های گیاهان سخن می‌گوید. در آخر، بنای آفرینش را ترسیم می‌کند.<ref>ر.ک: همان، ص154-121</ref>‏
    عنوان چهارم در باره «فلسفه پیدایش» است و با شرح مرحله‌های «کَون»، که بیانی از عنصرهای چهارگانۀ گرمی، سردی، خشکی و تری و سپس حرکت و سکون است، آغاز می‌شود. آنگاه، به پیدایش آتش، هوا، زمین و آب از مزاوجت عناصر اربعه می‌رسد. [[محمود، زکی نجیب|زکی]] سپس به دانش نجوم و ترکیب کائنات و مقولات پنجگانۀ «جوهر»، «کم»، «کیف»، «زمان» و «مکان» اشاره می‌کند و به گونه‌های حیوانات پرداخته، از برتری آدمی نسبت به حیوان، به سبب عقلی که دارد و نیز از ویژگی‌های گیاهان سخن می‌گوید. در آخر، بنای آفرینش را ترسیم می‌کند.<ref>ر.ک: همان، ص154-121</ref>‏


    زکی عنوان پنجم یا «جدل فیلسوف» را در سه مبحث دنبال کرده، اصول اندیشۀ فلسفی جابر را با مباحثی در «فلسفه و قاعده‌های آن»، «یکتایی هستی و قدمت و حدوث آن» و «خالق و مخلوق» بیان می‌نماید.<ref>ر.ک: همان، ص184-155</ref>‏
    زکی عنوان پنجم یا «جدل فیلسوف» را در سه مبحث دنبال کرده، اصول اندیشۀ فلسفی جابر را با مباحثی در «فلسفه و قاعده‌های آن»، «یکتایی هستی و قدمت و حدوث آن» و «خالق و مخلوق» بیان می‌نماید.<ref>ر.ک: همان، ص184-155</ref>‏


    محقق (ابوریده) می‌گوید: من با مقایسه میان این سه رساله و نوشته‌های دیگر جابر با آثار فیلسوفان مسلمانی که پس از او آمدند، بروشنی می‌بینم که ابن‌حیان راه و روش استدلال فلسفی و شناخت مفاهیم‌ و اصول بزرگ آن را در فرایند تاسیس فلسفه اسلامی پیش پای بزرگانی چون کِندی نهاده است.<ref>ر.ک: همان، ص186</ref>‏ابوریده در تحقیق خود برخی واژه‌ها را به اقتضای سیاق کلام جایگزین نموده، کتاب را با فهرست مطالب آن به پایان می‌برد.<ref>ر.ک: همان، ص202-186</ref>‏
    محقق ([[ابوریده، محمد عبدالهادی|ابوریده]]) می‌گوید: من با مقایسه میان این سه رساله و نوشته‌های دیگر جابر با آثار فیلسوفان مسلمانی که پس از او آمدند، بروشنی می‌بینم که ابن‌حیان راه و روش استدلال فلسفی و شناخت مفاهیم‌ و اصول بزرگ آن را در فرایند تاسیس فلسفه اسلامی پیش پای بزرگانی چون کِندی نهاده است.<ref>ر.ک: همان، ص186</ref>‏[[ابوریده، محمد عبدالهادی|ابوریده]] در تحقیق خود برخی واژه‌ها را به اقتضای سیاق کلام جایگزین نموده، کتاب را با فهرست مطالب آن به پایان می‌برد.<ref>ر.ک: همان، ص202-186</ref>‏





    نسخهٔ ‏۲۹ ژوئیهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۹:۵۴

    ثلاث رسائل فلسفية
    ثلاث رسائل فلسفية
    پدیدآورانجابر بن حیان (نويسنده)

    محمود، زکی نجیب (مقدمه‌نويس)

    ابو ریده، محمد عبد الهادی (محقق)
    ناشردار بيبليون
    مکان نشرفرانسه - پاریس
    سال نشر2010م
    چاپ1
    شابک-
    موضوعفلسفه اسلامی - متون قدیمی تا قرن 14 - ریاضیات اسلامی - متون قدیمی تا قرن 14
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    /آ3الف2 87 BBR
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    ثلاث مسائل فلسفیة، نوشته جابر بن حیان (متوفای 198ق) است. او در سه رسالۀ کوچک مباحثی را درباره «معرفت» (کتاب المعرفة)، «نفس» (کتاب النفس) و «قسمت» (کتاب القسمة) انجام داده است. این اثر زیر نظر مستشرق «پیِر لوری» با خوانش و پژوهشی که «زکی نجیب محمود» از دیدگاه‌های جابر در مقدمه کتاب انجام داده و با تحقیق «محمد عبدالهادی ابوریده» عرضه شده است.

    کتاب المعرفة

    این رساله درباره «شناخت» و نسبت آن با «دانش» است. جابر در آغاز می‌گوید: چون فیلسوفانِ پیشین میان دو واژۀ «معرفت» و «علم» فرق می‌گذاشتند، بایسته می‌دانم که بگویم فرقی میان این دو نیست مگر از حیث تفاوتی که در علوم برمی‌شمرند. دانشمندان نیز میان شناخت و دانش به حسب لغت، و نه به حسب معنی، فرق می‌گذارند. جابر آنگاه، این تفاوت‌ها را برمی‌شمرد و مباحثی را در باره جنس، نوع، حس، طبیعت، عقل، نفس، علت اُولی و هیولی طرح می‌کند، سپس مدعی می‌شود که بیانی افزون بر سخن فلاسفه در فرق میان معرفت و علم دارد. او از آمیختگی معرفت، که خود از جنس نور است، با تاریکی هیولی سخن می‌گوید و پس از طرح مباحثی، معرفت را در نقطۀ آغاز علم می‌نشاند، به‌گونه‌ای که علم سهم کوچکی در آن دارد. جابر مدعی است که معرفت آمیخته به تاریکی است و علم از ذات نور است. او در آخر، معرفت را از علم ‌دانسته، علم را ماده و صورت معرفت برمی‌شمرد.[۱]‏گفتنی است که این رساله فقط در مجموعه «الخواص الکبیر» نویسنده آمده و جابر همان‌جا از آن یاد کرده است.[۲]

    کتاب النفس

    جابر راه شناخت نفس را کاری دشوار نزد فیلسوفان می‌داند. او به دیدگاه‌های گوناگونی، که در آثار جالینوس، ارسطو، پُورفیری (فُرفوریوس)، پیساگوراس (فیثاغورس) و اَمپدُکلُس (اَنباذُقلیس) نمود یافته، اشاره می‌کند و می‌گوید: پس از شناخت چیستی جوهر نفس، بایسته است که پژوهشی در گوهر آن و اینکه چگونه نفس به شناخت دست می‌یابد و همچنین پژوهشی دربارۀ اراده، خواهش، مهرورزی، کینه‌ورزی، خشم و خشنودی نفس انجام گیرد. او دراین باره، توضیح‌های فشرده‌ای را در کتابش می‌آورد.[۳]

    رساله دوم (کتاب النفس) با خوانش‌های گوناگونی ثبت شده است. این نسخه با نسخه‌ای که در مجموعۀ خطی کتاب‌های جابر در «دارالکتب» قاهره نگهداری می‌شود و نیز با نسخۀ دیگری که در کتابخانه «ملک» فاس است، اختلاف دارد.[۴]

    رساله سوم (کتاب القسمة)

    ابن‌ حیان قسمت را یکی از اسباب برهان می‌داند و می‌گوید: «قسمت، بدون واسطه جانشین برهان می‌شود. استقراء نیز از یکسو بدون واسطه جانشین قسمت است و از سوی دیگر با واسطه جانشین برهان می‌شود. جابر قسمت را واسطه‌ای میان «استقراء» و «برهان» و گیرنده از هر دو (به مانند گیرندگی هوا از آب و آتش) می‌داند. او می‌گوید: پس درست می‌نماید که قسمت را ماده‌ای برای استقراء و برهان بدانیم که با هر یک آمیخته گشته است.[۵] ‏محقق برای رساله سوم به جز همان مجموعه‌ای که هر سه رساله را دربردارد و در کتابخانه لیبی نگهداری می‌شود، نسخه خطی دیگری نیافته است. [۶]

    مقدمه زکی نجیب محمود

    در آغاز این سه رساله، پژوهشی دربارۀ ابن حیان و روش علمی و آثار و آرای او به دست «زکی نجیب محمود» در هشت مبحث و پنج عنوان انجام شده است. عنوانِ نخست با شرح زندگی ابن‌ حیان و جایگاه والای او در علم «کیمیا» آغاز می‌شود. زکی در اینجا به نقد دیدگاه «برتلو»، که کتاب «الخالص» را از جابر نمی‌داند، می‌پردازد و در این باره، از گزارش شاگرد او (جلدکی) بهره می‌جوید.[۷]زکی سپس، از شیوه نگارش جابر سخن گفته، اثر مهم او را با نشانی آن‌ها فهرست می‌کند.[۸]

    «عنوان دوم» درباره منشأ دانش جابر و تجربه‌های علمی او است. زکی دیدگاه ابن‌حیان را درباره استقراء و نحوه استنباطی که با استدلال از راه «مجانست» و یا از «جریان عادت» به دست می‌آید، می‌کاود و نیز از باور او به روابط ریاضی هستی‌بخش موجودات، که «موازین» خوانده می‌شود، سخن می‌گوید. در آخر نیز بایسته‌هایی را از ابن‌ حیان درباره اخلاق علمی دانشمندان گوشزد می‌کند.[۹]

    عنوان سوم «سرّ اللغة و سحرها» است. زکی نگاه ابن‌ حیان به زبان و رابطه‌اش با جهان بیرون را توضیح می‌دهد. او این مبحث را به فرعی از مباحث منطق جدید و فلسفه تحلیلی که در آرای لودویگ ویتگنشتاین‏ و فلسفهٔ زبان و ذهن او و نیز در آرای برتراند راسل دیده می‌شود، مانند می‌کند.[۱۰]‏زکی همچنین، نگاه جابر را به منشأ لغت، متأثر از محاوره‌های هراکلیتوس یونانی می‌داند.[۱۱]‏او بحث را با رابطه‌ای که وضع حروف با طبیعت اشیاء دارد، دنبال می‌کند و منشأ و جوهر لغت را طبع (و نه وضع)، آن هم به قصد نفسانی می‌داند. ازاین‌رو، شکی نیست که کلام و نظم حروفِ آن، طبعی دارد؛ چرا که موجود بوده، به سان هر موجودی از گونه‌ای طبیعت برخوردار است.[۱۲]

    عنوان چهارم در باره «فلسفه پیدایش» است و با شرح مرحله‌های «کَون»، که بیانی از عنصرهای چهارگانۀ گرمی، سردی، خشکی و تری و سپس حرکت و سکون است، آغاز می‌شود. آنگاه، به پیدایش آتش، هوا، زمین و آب از مزاوجت عناصر اربعه می‌رسد. زکی سپس به دانش نجوم و ترکیب کائنات و مقولات پنجگانۀ «جوهر»، «کم»، «کیف»، «زمان» و «مکان» اشاره می‌کند و به گونه‌های حیوانات پرداخته، از برتری آدمی نسبت به حیوان، به سبب عقلی که دارد و نیز از ویژگی‌های گیاهان سخن می‌گوید. در آخر، بنای آفرینش را ترسیم می‌کند.[۱۳]

    زکی عنوان پنجم یا «جدل فیلسوف» را در سه مبحث دنبال کرده، اصول اندیشۀ فلسفی جابر را با مباحثی در «فلسفه و قاعده‌های آن»، «یکتایی هستی و قدمت و حدوث آن» و «خالق و مخلوق» بیان می‌نماید.[۱۴]

    محقق (ابوریده) می‌گوید: من با مقایسه میان این سه رساله و نوشته‌های دیگر جابر با آثار فیلسوفان مسلمانی که پس از او آمدند، بروشنی می‌بینم که ابن‌حیان راه و روش استدلال فلسفی و شناخت مفاهیم‌ و اصول بزرگ آن را در فرایند تاسیس فلسفه اسلامی پیش پای بزرگانی چون کِندی نهاده است.[۱۵]ابوریده در تحقیق خود برخی واژه‌ها را به اقتضای سیاق کلام جایگزین نموده، کتاب را با فهرست مطالب آن به پایان می‌برد.[۱۶]


    پانویس

    1. ر.ک: متن کتاب، ص192-187
    2. ر.ک: همان، ص185
    3. ر.ک: همان، ص197-192
    4. ر.ک: همان، ص186
    5. ر.ک: همان، ص199،202
    6. ر.ک: همان، ص186-185
    7. ر.ک: پژوهش زکی نجیب محمود، ص21-5
    8. ر.ک: همان، ص35-21
    9. ر.ک: همان، ص86-37
    10. ر.ک: همان، ص90-87
    11. ر.ک: همان، ص98-91
    12. ر.ک: همان، ص120-119، 99
    13. ر.ک: همان، ص154-121
    14. ر.ک: همان، ص184-155
    15. ر.ک: همان، ص186
    16. ر.ک: همان، ص202-186

    منابع مقاله

    1. متن کتاب و مقدمه محقق
    2. پژوهش زکی نجیب محمود


    وابسته‌ها