۱۴۶٬۶۲۳
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
| خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
بر اساس اشارات طبع تهران، پدر او رجبعلی، یکی از بازرگانان درجه اول افغانستان، در دورۀ امیر شیرعلی خان بوده است. ندیم، علوم عربی و ادبی را در کابل فراگرفت. اشاراتی در دیوان او وجود دارد که نشان میدهد ندیم باید در دورهای به کارهای دیوانی اشتغال داشته باشد. در یک قطعه یا قصیدۀ او که در ستایش میرزا محمد عمرخان سروده شده، تمامی اصطلاحات قضایی زمانهاش را به کار برده است. معلوم نیست به چه دلیلی او و پدرش و برادرش به فرمان امیر حبیبالله خان به مزارشریف تبعید شدهاند. در پارهای از اشعار و قصاید او اشاراتی به دور ماندنش از دربار شهزاده نصرالله خان، نایبالسلطنه و آرزوی بازگشت به کابل و شرفیاب شدن مربوط به همین دورۀ تبعید باشد. بررسی قصاید او نشان میدهد که وی با راه و رسم ستایشگر پادشاهان و امرای وقت آشنا بوده است. قصاید او غالباً در وزن قصاید شاعران دورههای کهن سروده شده است. | بر اساس اشارات طبع تهران، پدر او رجبعلی، یکی از بازرگانان درجه اول افغانستان، در دورۀ امیر شیرعلی خان بوده است. ندیم، علوم عربی و ادبی را در کابل فراگرفت. اشاراتی در دیوان او وجود دارد که نشان میدهد ندیم باید در دورهای به کارهای دیوانی اشتغال داشته باشد. در یک قطعه یا قصیدۀ او که در ستایش میرزا محمد عمرخان سروده شده، تمامی اصطلاحات قضایی زمانهاش را به کار برده است. معلوم نیست به چه دلیلی او و پدرش و برادرش به فرمان امیر حبیبالله خان به مزارشریف تبعید شدهاند. در پارهای از اشعار و قصاید او اشاراتی به دور ماندنش از دربار شهزاده نصرالله خان، نایبالسلطنه و آرزوی بازگشت به کابل و شرفیاب شدن مربوط به همین دورۀ تبعید باشد. بررسی قصاید او نشان میدهد که وی با راه و رسم ستایشگر پادشاهان و امرای وقت آشنا بوده است. قصاید او غالباً در وزن قصاید شاعران دورههای کهن سروده شده است. | ||
چندگونه در حوزۀ کار قدما تصرف و ابتکار کرده است. یکی آنکه قصیده را با مخاطب قرار دادن ممدوح، بدون آوردن تغزل آغاز کرده است. دوم آنکه پس از ده دوازده بیت آغازین طرح شکایت ابتکاری خویش را در قالب حکایتی بازگفته است. در این شکایت حکایتآمیز از جفایی که دو جفاکار یکی شاهد و دیگری دعوی بر او رفته است به ممدوح شکایت میبرد. بنای شکایت بر اصطلاحات رایج در محاکم قضایی کذاشته شده است مانند: دعوی، شاهد، مفتی، فتوی، وکیل، وصی، جحد، انکار، اقرار، ضابط، اجارهدار، مهر سکوکات، پیمان، قضا، شکستن پیمان، حلال، حرام، گواهی، دفع و جر، ملک، عقار، محضر، حجت، دلیل، الزام، حیله، تملیک، خاصهدار، شفیع، شفع، سوگند، صورت حال، انفصال کار و صدور حکم و ... بهکارگیری این همه اصطلاح در حوزۀ خاص، از روانی و لطف سخن او نهتنها نکاسته، بلکه بر زیبایی و گیرایی آن افزوده است. | چندگونه در حوزۀ کار قدما تصرف و ابتکار کرده است. یکی آنکه قصیده را با مخاطب قرار دادن ممدوح، بدون آوردن تغزل آغاز کرده است. دوم آنکه پس از ده دوازده بیت آغازین طرح شکایت ابتکاری خویش را در قالب حکایتی بازگفته است. در این شکایت حکایتآمیز از جفایی که دو جفاکار یکی شاهد و دیگری دعوی بر او رفته است به ممدوح شکایت میبرد. بنای شکایت بر اصطلاحات رایج در محاکم قضایی کذاشته شده است مانند: دعوی، شاهد، مفتی، فتوی، وکیل، وصی، جحد، انکار، اقرار، ضابط، اجارهدار، مهر سکوکات، پیمان، قضا، شکستن پیمان، حلال، حرام، گواهی، دفع و جر، ملک، عقار، محضر، حجت، دلیل، الزام، حیله، تملیک، خاصهدار، شفیع، شفع، سوگند، صورت حال، انفصال کار و صدور حکم و... بهکارگیری این همه اصطلاح در حوزۀ خاص، از روانی و لطف سخن او نهتنها نکاسته، بلکه بر زیبایی و گیرایی آن افزوده است. | ||
قصیدۀ دیگر او که مردف به ردیف «مهتاب» است، در ستایش عزیزالله خان که منصب فرماندهی داشته سروده شده است که 45 بیت دارد. از اشارات ندیم در مقطع این قصیده چنان فهمیده میشود که وی با ممدوح در شبی از شبهای مهتابی کابل بوده است و فردای آن به وصف مهتاب و ستایش ممدوح پرداخته است. | قصیدۀ دیگر او که مردف به ردیف «مهتاب» است، در ستایش عزیزالله خان که منصب فرماندهی داشته سروده شده است که 45 بیت دارد. از اشارات ندیم در مقطع این قصیده چنان فهمیده میشود که وی با ممدوح در شبی از شبهای مهتابی کابل بوده است و فردای آن به وصف مهتاب و ستایش ممدوح پرداخته است. | ||