۱۴۴٬۶۷۲
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' (ص)' به '(ص)') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
| خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
از آنجا که نامهها درحال و هوای خاص روحانی و غالباً در حالت سکر و جذبه بهنوشتن درمیآمده است و سوادی بوده که بیاضش نیز همان سواد بوده است، یعنی بازبینی و اصلاح نمیشده، و هر چه در دل خطور میکرده بر زبان قلم جاری میشده است، غیرمرتب بودن این نامهها امری بدیهی و از ویژگیهای نامههایی است که در چنان احوالی نگاشته میشود. | از آنجا که نامهها درحال و هوای خاص روحانی و غالباً در حالت سکر و جذبه بهنوشتن درمیآمده است و سوادی بوده که بیاضش نیز همان سواد بوده است، یعنی بازبینی و اصلاح نمیشده، و هر چه در دل خطور میکرده بر زبان قلم جاری میشده است، غیرمرتب بودن این نامهها امری بدیهی و از ویژگیهای نامههایی است که در چنان احوالی نگاشته میشود. | ||
نویسنده نامه به کرات از حال خاص خویش به هنگام نگارش نامهها خبر داده است. [[مکی حسینی، محمد بن جعفر|محمد حسینی]] ضمن بیان دو رؤیای خویش که در آن جمال نورانی حضرت محمد(ص) را رؤیت میکند یک بار نامه دوم را که نگاشته است به آن حضرت نشان میدهد و بار دیگر نامه سیوششم را. در نوبت پیشین رسول (ص) به او میفرماید که «ای فرزند بیش از این علمهای من در صحرا منه» و در نویت دوم تمام بحرالمعانی را به حضرت رسول میدهد و پیامبر پس از مطالعه، دستور میدهند که بیش از این اسرار را بر صحرا ننهد و او میپذیرد و به این ترتیب کتابت نامهها پایان مییابد. | نویسنده نامه به کرات از حال خاص خویش به هنگام نگارش نامهها خبر داده است. [[مکی حسینی، محمد بن جعفر|محمد حسینی]] ضمن بیان دو رؤیای خویش که در آن جمال نورانی حضرت محمد(ص) را رؤیت میکند یک بار نامه دوم را که نگاشته است به آن حضرت نشان میدهد و بار دیگر نامه سیوششم را. در نوبت پیشین رسول(ص) به او میفرماید که «ای فرزند بیش از این علمهای من در صحرا منه» و در نویت دوم تمام بحرالمعانی را به حضرت رسول میدهد و پیامبر پس از مطالعه، دستور میدهند که بیش از این اسرار را بر صحرا ننهد و او میپذیرد و به این ترتیب کتابت نامهها پایان مییابد. | ||
در مکتوبات او آنچه مکرر میخوانیم و نامهای نیست که از آن خالی باشد، شکوهها و گلایههای اوست از علمای ظاهرجو و قصور فهم آنان در ادراک حقایقی که در این مکتوبات از عالم بیحرف و صوت، لباس حرف و صوت (لفظ) پوشیده است که این شکایات و طنزها و تعریضها پیوسته خواننده نامههای او را به یاد عینالقضات همدانی و طعنها و لعنهای او در حق این ظاهربینان میاندازد و در موارد بسیار عین کلمات او را با اندک تصرفی در این نامهها میتوان یافت. | در مکتوبات او آنچه مکرر میخوانیم و نامهای نیست که از آن خالی باشد، شکوهها و گلایههای اوست از علمای ظاهرجو و قصور فهم آنان در ادراک حقایقی که در این مکتوبات از عالم بیحرف و صوت، لباس حرف و صوت (لفظ) پوشیده است که این شکایات و طنزها و تعریضها پیوسته خواننده نامههای او را به یاد عینالقضات همدانی و طعنها و لعنهای او در حق این ظاهربینان میاندازد و در موارد بسیار عین کلمات او را با اندک تصرفی در این نامهها میتوان یافت. | ||