سلطان العشاق: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'عـ' به 'ع'
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NUR154119J1.jpg | عنوان = سلطان العشاق | عنوان‌های دیگر = شکوی الغریب‌ عن‌ الأوطا‌ن‌ إلی‌ علما‌ء البلدان‌ | پدیدآورندگان | پدیدآوران = افراسیابی، غلامرضا (نويسنده) عین‌القضاة، عبدالله بن محمد (نویسنده) |زبان | ز...» ایجاد کرد)
 
جز (جایگزینی متن - 'عـ' به 'ع')
خط ۳۶: خط ۳۶:
در باب چهارم و پنجم، افراسیابی پژوهش ویژه‌ای را در باره زندگی، تکفیر و کشتن مظلومانۀ عین القضات با استناد به منابع تاریخی و تذکره‌ها انجام می‌دهد که به باور وی، دستاوردهای شگفت‌انگیزی از تکفیر و قتل‌های تاریخی را دربر دارد. او با تاکید بر خواندن دو باب چهارم (محیط زندگی) و پنجم (ستیزه با کفر و نابکاری در اسلام)، خواسته است تا داغ کفر و الحاد و بدنامی را از پیشانی پاک مردانی چون عین القضات بزداید.<ref>ر.ک: مقدمه نویسنده، ص10</ref>‏
در باب چهارم و پنجم، افراسیابی پژوهش ویژه‌ای را در باره زندگی، تکفیر و کشتن مظلومانۀ عین القضات با استناد به منابع تاریخی و تذکره‌ها انجام می‌دهد که به باور وی، دستاوردهای شگفت‌انگیزی از تکفیر و قتل‌های تاریخی را دربر دارد. او با تاکید بر خواندن دو باب چهارم (محیط زندگی) و پنجم (ستیزه با کفر و نابکاری در اسلام)، خواسته است تا داغ کفر و الحاد و بدنامی را از پیشانی پاک مردانی چون عین القضات بزداید.<ref>ر.ک: مقدمه نویسنده، ص10</ref>‏


در باب ششم، افراسیابی دیدگاه‌ها و باورهای‌ عین القضات را در ده فصل بررسی می‌کند که عبارتند از‌: اثبات وجودخدا، نفی جـسمیت، خـلق و ایجاد، یگانگی ذات، علم خداوند به جزئیات‌، صـفات‌ خـداوند‌، عـینیت صـفات و ذات، وحـدت ذات و تعدد صفات، پیـامبر و پیـامبری و معاد.
در باب ششم، افراسیابی دیدگاه‌ها و باورهای‌ عین القضات را در ده فصل بررسی می‌کند که عبارتند از‌: اثبات وجودخدا، نفی جـسمیت، خـلق و ایجاد، یگانگی ذات، علم خداوند به جزئیات‌، صـفات‌ خـداوند‌، عینیت صـفات و ذات، وحـدت ذات و تعدد صفات، پیـامبر و پیـامبری و معاد.


در باب هفتم، افراسیابی با بررسی اندیشه عرفانی عین‌القضات، بر آن‌ است‌ که‌ دیدگاه‌های او در تصوّف همان‌هایی است که صوفیه، پیش‌تر، از آن‌ها‌ سخن‌ گفته‌اند.، البته بیان او پخـتگی ‌ ‌و شـور و حال افزون‌تری از‌ پیشینیان دارد. نویسنده به‌ بررسی برخی عقاید عین القضات در «طریقت» و «حقیقت» می‌پردازد. دریغ که او این کار را با اختصار بسیار، که تـوجیه‌پذیر نیست، انجام می‌دهد.
در باب هفتم، افراسیابی با بررسی اندیشه عرفانی عین‌القضات، بر آن‌ است‌ که‌ دیدگاه‌های او در تصوّف همان‌هایی است که صوفیه، پیش‌تر، از آن‌ها‌ سخن‌ گفته‌اند.، البته بیان او پخـتگی ‌ ‌و شـور و حال افزون‌تری از‌ پیشینیان دارد. نویسنده به‌ بررسی برخی عقاید عین القضات در «طریقت» و «حقیقت» می‌پردازد. دریغ که او این کار را با اختصار بسیار، که تـوجیه‌پذیر نیست، انجام می‌دهد.
خط ۴۸: خط ۴۸:
نوشته عین القضات همدانی (525-492ق) است که آن را در پایان [[شکوی الغریب]] در سه فصل آورده است. این رساله، فصل الخـتام شـکوی الغـریب به شمار می‌آید و سه شهادتنامۀ اعتقادی وی را دربردارد. او در «حقیقت مذهب» به ترتیب بـه وحـدانیّت و حـقانیّت حق تعالی، پیامبری حضرت‌ رسول (ص) و به حقیقت روز‌ رستاخیز گواهی داده و از خود رفع اتهام نموده است.<ref>ر.ک: همان، ص376-368</ref>‏
نوشته عین القضات همدانی (525-492ق) است که آن را در پایان [[شکوی الغریب]] در سه فصل آورده است. این رساله، فصل الخـتام شـکوی الغـریب به شمار می‌آید و سه شهادتنامۀ اعتقادی وی را دربردارد. او در «حقیقت مذهب» به ترتیب بـه وحـدانیّت و حـقانیّت حق تعالی، پیامبری حضرت‌ رسول (ص) و به حقیقت روز‌ رستاخیز گواهی داده و از خود رفع اتهام نموده است.<ref>ر.ک: همان، ص376-368</ref>‏


اِشکال علما به عین القضات این‌ است کـه او بـا اعـتقادی که‌ نسبت به نبوت دارد، اغلب‌ خَلق‌ را از ایمان‌آوردن نومید‌ ساخته، مانع ایشان در ایمان بـه نـبوت شـده است. او پاسخ می‌دهد: «من به هیچ روی مدعی نیستم کـه ایمان به «نبوت» بـه‌ ظـهور‌ طوری بالاتر از عقل بستگی دارد، بلکه مـی‌گویم حـقیقت نبوت طوری است برتر از طور «ولایت» و ولایت طوری است ورای طور «عقل». عین القضات در واقع، مـیان حـقیقت نبوت و طریقۀ شناخت و اعتراف بـه آن تمایز می‌دهد. انتساب به طریقت «اسماعیلیه» و باور به «اتحاد خلق و مخلوق و عدم تنزیه‌ باری تعالی‌ از نواقص مخلوقات» از اتهام‌های دیگر به او است که در پاسخ می‌گوید: همۀ‌ هستی‌ را یک وجود دربرگرفته است و تنها وجود قدیم الهی است که موجود است‌ و موجودات‌ حادث به راستی وجود ندارند و وجودشان تنها‌ در ارتباط با خداوند‌ است که‌ معنا می‌یابد.<ref>ر.ک: رحمتی، جمیله، ص46-44</ref>‏
اِشکال علما به عین القضات این‌ است کـه او بـا اعتقادی که‌ نسبت به نبوت دارد، اغلب‌ خَلق‌ را از ایمان‌آوردن نومید‌ ساخته، مانع ایشان در ایمان بـه نـبوت شـده است. او پاسخ می‌دهد: «من به هیچ روی مدعی نیستم کـه ایمان به «نبوت» بـه‌ ظـهور‌ طوری بالاتر از عقل بستگی دارد، بلکه مـی‌گویم حـقیقت نبوت طوری است برتر از طور «ولایت» و ولایت طوری است ورای طور «عقل». عین القضات در واقع، مـیان حـقیقت نبوت و طریقۀ شناخت و اعتراف بـه آن تمایز می‌دهد. انتساب به طریقت «اسماعیلیه» و باور به «اتحاد خلق و مخلوق و عدم تنزیه‌ باری تعالی‌ از نواقص مخلوقات» از اتهام‌های دیگر به او است که در پاسخ می‌گوید: همۀ‌ هستی‌ را یک وجود دربرگرفته است و تنها وجود قدیم الهی است که موجود است‌ و موجودات‌ حادث به راستی وجود ندارند و وجودشان تنها‌ در ارتباط با خداوند‌ است که‌ معنا می‌یابد.<ref>ر.ک: رحمتی، جمیله، ص46-44</ref>‏


در پایان، او از عالمانی که سعایتش کرده‌اند، شِکوه می‌کند و دردمندانه می‌گوید: «بهتر آن است به همین اندازه بسندگی نمایم و سخن را با این‌همه دلتنگی، که گریبان‌گیر من شده، به درازا نکشم.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص375</ref>‏
در پایان، او از عالمانی که سعایتش کرده‌اند، شِکوه می‌کند و دردمندانه می‌گوید: «بهتر آن است به همین اندازه بسندگی نمایم و سخن را با این‌همه دلتنگی، که گریبان‌گیر من شده، به درازا نکشم.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص375</ref>‏