۱۴۴٬۷۱۹
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
{{کاربردهای دیگر|ابن حمزه (ابهامزدایی)}} | {{کاربردهای دیگر|ابن حمزه (ابهامزدایی)}} | ||
'''ابن حَمْزه، نصیرالدین ابوطالب عبدالله بن | '''ابن حَمْزه، نصیرالدین ابوطالب عبدالله بن حمزة بن عبدالله بن حمزة بن حسن بن على طوسى مشهدی شارحى'''، عالمِ امامى سده 6ق/12م. | ||
گفته شده كه ابن حمزه با شیخ طوسى رابطه نسبى داشته و نیز دایى پدر خواجه نصیرالدین طوسى بوده است. از تاریخ ولادت و وفات او گزارشى نرسیده است، اما مىدانیم كه وی بخشى از حكومت سلطان سنجر سلجوقى (حك 511 - 552ق/1117-1157م) را درك كرده است. | گفته شده كه ابن حمزه با [[طوسی، محمد بن حسن|شیخ طوسى]] رابطه نسبى داشته و نیز دایى پدر [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصیرالدین طوسى]] بوده است. از تاریخ ولادت و وفات او گزارشى نرسیده است، اما مىدانیم كه وی بخشى از حكومت سلطان سنجر سلجوقى (حك 511 - 552ق/1117-1157م) را درك كرده است. | ||
==سفرها== | ==سفرها== | ||
آخرین اطلاع در مورد حیات وی، حضور او در اصفهان پس از وفات منتجبالدین ابوالفتوح عجلى (د 600ق/ 1204م) است. چنانكه از شواهد مختلف برمىآید، مسكن وی در مشهد بوده، ولى مسافرتهایى به نقاط مختلف ایران و غیر آن داشته است، از آن جمله از حضور او در كاشان در 560ق و سبزوار در 573ق اطلاع داریم. | آخرین اطلاع در مورد حیات وی، حضور او در اصفهان پس از وفات [[ابوالفتوح اصفهانی، اسعد بن محمود|منتجبالدین ابوالفتوح عجلى]] (د 600ق/ 1204م) است. چنانكه از شواهد مختلف برمىآید، مسكن وی در مشهد بوده، ولى مسافرتهایى به نقاط مختلف ایران و غیر آن داشته است، از آن جمله از حضور او در كاشان در 560ق و سبزوار در 573ق اطلاع داریم. | ||
ابن حمزه در حدود 600ق سفری به ری داشته، سپس عازم مكه گردیده، و پس از انجام مناسك حج به اصفهان وارد شده است. | ابن حمزه در حدود 600ق سفری به ری داشته، سپس عازم مكه گردیده، و پس از انجام مناسك حج به اصفهان وارد شده است. | ||
==مشایخ== | ==مشایخ== | ||
از مشایخ او عفیفالدین محمد بن حسین شوهانى در مشهد، ابوالفتوح حسین بن على رازی در ری، سید فضلالله بن على راوندی و عمادالدین محمد بن ابىالقاسم طبری را مىشناسیم. استفادات ابن حمزه از اعلامالورای ابوعلى فضل بن حسن طبرسى (به عنوان نمونه مقایسه شود بین ابن حمزه و طبرسى) و قرب فاصله بین آن دو این احتمال را كه ابن حمزه از او علم آموخته، تقویت مىكند. | از مشایخ او عفیفالدین محمد بن حسین شوهانى در مشهد، ابوالفتوح حسین بن على رازی در ری، [[سید فضلالله بن على راوندی]] و [[عمادالدین طبری آملی، محمد بن علی|عمادالدین محمد بن ابىالقاسم طبری]] را مىشناسیم. استفادات ابن حمزه از [[إعلام الوری بأعلام الهدی (تحقیق حسن خرسان)|اعلامالورای]] [[طبرسی، فضل بن حسن|ابوعلى فضل بن حسن طبرسى]] (به عنوان نمونه مقایسه شود بین ابن حمزه و طبرسى) و قرب فاصله بین آن دو این احتمال را كه ابن حمزه از او علم آموخته، تقویت مىكند. | ||
==شاگردان== | ==شاگردان== | ||
از شاگردان و راویان او مىتوان خواجه نصیرالدین | از شاگردان و راویان او مىتوان [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصیرالدین طوسى]]، [[بیهقی نیشابوری کیدری، محمد بن حسین|قطبالدین كیذری]]، [[مهذبالدین حسین بن رده]] و [[ابوالحسن على بن یحیى خیاط]] را نام برد. | ||
==اجازات== | ==اجازات== | ||
از اجازات ابن حمزه مىتوان به اجازه او به سید منتهى بن محمد كیسكى در 578ق و اجازه او به كیذری در 596ق اشاره كرد. | از اجازات ابن حمزه مىتوان به اجازه او به سید منتهى بن محمد كیسكى در 578ق و اجازه او به كیذری در 596ق اشاره كرد. | ||
==جایگاه علمی، روایی== | ==جایگاه علمی، روایی== | ||
گرچه ابن حمزه در برخى منابع چون حدائق كیذری، و در اجازات مختلف به عنوان «راوی» مطرح شده و كتاب الثاقب او نیز جنبه روایى دارد، ولى نباید از نظر دور داشت كه منتجبالدین و صاحب معالم او را فقیه خواندهاند، و ابن طاووس از كتاب قضاءالصلاه او در فقه سخن گفته است. | گرچه ابن حمزه در برخى منابع چون حدائق كیذری، و در اجازات مختلف به عنوان «راوی» مطرح شده و كتاب الثاقب او نیز جنبه روایى دارد، ولى نباید از نظر دور داشت كه [[منتجبالدین، علی بن عبیدالله|منتجبالدین]] و [[ابن شهید ثانی، حسن بن زینالدین|صاحب معالم]] او را فقیه خواندهاند، و [[ابن طاووس، علی بن موسی|ابن طاووس]] از كتاب قضاءالصلاه او در فقه سخن گفته است. | ||
از نظر رجالى منتجبالدین ابن حمزه را توثیق كرده و كیذری و علامه حلى او را بسیار ستودهاند. اگر «نصیرالدین حمزه» را در عبارت اولیاءالله آملى همان نصیرالدین ابن حمزه بدانیم كه دور از واقعیت نیست، باید گفت او در فتح طوس و نیشابور به دست غیاثالدین و شهابالدین غوری (597ق)، در مشهد بوده است. بر اساس این گزارش چون سلطان غوری در مشهد از امام فخررازی درباره جامع و جفر سؤال كرد، او ابن حمزه عالم شیعى مشهد را برای پاسخ معرفى كرد و چون از او پرسش شد، پاسخ وافى داد. ناگفته نماند كه در برخى منابع - چنانكه خواهد آمد - بین ابن حمزه صاحب این ترجمه و دیگران خلط شده است. | |||
از نظر رجالى منتجبالدین ابن حمزه را توثیق كرده و كیذری و [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]] او را بسیار ستودهاند. اگر «نصیرالدین حمزه» را در عبارت اولیاءالله آملى همان نصیرالدین ابن حمزه بدانیم كه دور از واقعیت نیست، باید گفت او در فتح طوس و نیشابور به دست غیاثالدین و [[شهابالدین غوری]] (597ق)، در مشهد بوده است. بر اساس این گزارش چون سلطان غوری در مشهد از [[فخر رازی، محمد بن عمر|امام فخررازی]] درباره جامع و جفر سؤال كرد، او ابن حمزه عالم شیعى مشهد را برای پاسخ معرفى كرد و چون از او پرسش شد، پاسخ وافى داد. ناگفته نماند كه در برخى منابع - چنانكه خواهد آمد - بین ابن حمزه صاحب این ترجمه و دیگران خلط شده است. | |||
==آثار== | ==آثار== | ||
1. الثاقب في المناقب، كه در معجزات پیامبر(ص) و ائمه(ع) تألیف شده و در عین اینكه با آثار معاصران ابن حمزه چون مناقب ابن شهرآشوب و الخرائج و الجرائح راوندی مشتركاتى دارد، احادیث منفرد زیادی در آن وارد شده است (به عنوان نمونه مقایسه شود بخش معجزات امام باقر(ع) از 3 كتاب مذكور). مؤلف، تألیف آن را ظاهراً در 560ق به پایان رسانده است. نخستین كسى كه از این كتاب نام برده حسن بن على طبرسى (سده 7ق) است كه در دو اثر خویش، كامل بهائى و مناقبالطاهرین آن را به اشتباه به ابن حمزه صاحب وسیله نسبت داده است. مؤلفان سده 12ق/18م كه نسخه كتاب را در اختیار داشتهاند، ظاهراً مؤلف آن را نمىشناختند اما در منابع دو سده اخیر به تبع از صاحب كامل بهائى معمولاً تصور شده كه ابن حمزه مؤلف كتاب الثاقب، همان صاحب وسیله است. | 1. الثاقب في المناقب، كه در معجزات پیامبر(ص) و ائمه(ع) تألیف شده و در عین اینكه با آثار معاصران ابن حمزه چون مناقب ابن شهرآشوب و الخرائج و الجرائح راوندی مشتركاتى دارد، احادیث منفرد زیادی در آن وارد شده است (به عنوان نمونه مقایسه شود بخش معجزات امام باقر(ع) از 3 كتاب مذكور). مؤلف، تألیف آن را ظاهراً در 560ق به پایان رسانده است. نخستین كسى كه از این كتاب نام برده حسن بن على طبرسى (سده 7ق) است كه در دو اثر خویش، كامل بهائى و مناقبالطاهرین آن را به اشتباه به ابن حمزه صاحب وسیله نسبت داده است. مؤلفان سده 12ق/18م كه نسخه كتاب را در اختیار داشتهاند، ظاهراً مؤلف آن را نمىشناختند اما در منابع دو سده اخیر به تبع از صاحب كامل بهائى معمولاً تصور شده كه ابن حمزه مؤلف كتاب الثاقب، همان صاحب وسیله است. | ||