استعاره (تطور، تحلیل و نقد): تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
خواه دستگاه بلاغی در معنای محدود گذشته شامل صنایع بدیعی و بیانی دانسته شود، یا در معنایی گستردهتر تمام عوامل دخیل در ساختار کلام، در هر صورت استعاره نهتنها یکی از مؤلفههای این دستگاه، بلکه مهمترین آنهاست. اهمیت استعاره نه به اندازهای است که قیروانی آن را برترین مجاز میداند و تأکید میکند که در شعری و شاعری چیزی شگفتآورتر از استعاره وجود ندارد. دیدگاهی که بعدها در آرای جرجانی به گونهای دیگر بیان شده است. [[جرجانی، عبدالقاهر بن عبدالرحمان|عبدالقاهر]] استعاره را بر تمامی صنایع بلاغی رجحان میدهد و جایگاه آن را بین انواع هنرهای بلاغی چون ماه تابان میداند و باور دارد انواع سخن نیازمند استعاره است و بدون استعاره هر سخنی عاطل خواهد بود، بهگونه که اگر از سخن برداشته شود، رونق و زیبایی کلام زائل خواهد شد. به عبارت دیگر جرجانی ادبیات کلام را منوط به استعاره میداند؛ زیرا استعاره مؤلفهای است که باعث شگفتی در سخن و نیز التذاذ هنری میشود. | خواه دستگاه بلاغی در معنای محدود گذشته شامل صنایع بدیعی و بیانی دانسته شود، یا در معنایی گستردهتر تمام عوامل دخیل در ساختار کلام، در هر صورت استعاره نهتنها یکی از مؤلفههای این دستگاه، بلکه مهمترین آنهاست. اهمیت استعاره نه به اندازهای است که قیروانی آن را برترین مجاز میداند و تأکید میکند که در شعری و شاعری چیزی شگفتآورتر از استعاره وجود ندارد. دیدگاهی که بعدها در آرای جرجانی به گونهای دیگر بیان شده است. [[جرجانی، عبدالقاهر بن عبدالرحمان|عبدالقاهر]] استعاره را بر تمامی صنایع بلاغی رجحان میدهد و جایگاه آن را بین انواع هنرهای بلاغی چون ماه تابان میداند و باور دارد انواع سخن نیازمند استعاره است و بدون استعاره هر سخنی عاطل خواهد بود، بهگونه که اگر از سخن برداشته شود، رونق و زیبایی کلام زائل خواهد شد. به عبارت دیگر جرجانی ادبیات کلام را منوط به استعاره میداند؛ زیرا استعاره مؤلفهای است که باعث شگفتی در سخن و نیز التذاذ هنری میشود. | ||
توجه و تأکید بر جایگاه استعاره در میان صنایع ادبی، مختص بلاغیون کنونی یا روزگاران گذشته نبوده و نیست. صاحبنظران غربی از روزگار ارسطو تاکنون بر اهمیت استعاره و رجحان آن بر عناصر ادبی دیگر صحه گذاشتهاند. از طرفی شاید بتوان گفت که اهمیت استعاره به دلیل جایگاه چندوجهی آن است. همین ویژگی سبب شده این موضوع از منظر نشانهشناسی، روانشناسی، مطالعات مختلف زبانی و .... بررسی شود و اهمیت پژوهش دربارۀ استعاره را دوچندان کند. اما نکتهای که در مطالعۀ استعاره مانند هر موضوع دیگری درخور اهمیت است، توجه به مطالعات این حوزه در بستر تاریخ و بررسی دگرگونیهای آن در گذر زمان است. این امر میتواند چشمانداز مناسب از تحولات، دیدگاهها، کاستنها و افزودنها و خلاصه تمام آنچه در این حوزه روی داده و هرآنچه فراموش شده را عرضه کند. به عبارت دیگر چنین پژوهشی میتواند دریافت روشنی از سیر این مبحث ارائه دهد. اهمیت این مسئله زمانی آشکارتر میشود که بدانیم استعارات بر اساس حوزههای فکری و فرهنگی خاص خودشان شکل میگیرند، گسترش پیدا میکنند و از میان میروند. به دیگر سخن، نمیتوان برای تمام استعارات در همهجا، نسخهای واحد پیچید. استعاراتی که در بلاغت ما به وجود آمدهاند، بهیقین با استعارههایی که با زمینۀ فکری و فرهنگی دیگری پدید آمدهاند، متفاوت هستند. چهبسا آنچه ما اسعاره میدانیم، در ساختار فگری دیگری استعاره قلمداد نشود و عکس این قضیه نیز ممکن است صادق باشد. نتیجه آنکه بررسی استعاره در سنت بلاغی ما، از خودبسندگی این موضوع در این ساختار فکری و فرهنگی حکایت میکند. به تعبیری دیگر استعاره در سنت بلاغی ما، بدون توجه به جایگاه یا دریافتهای آن در فرهنگهای دیگر شکل گرفته، بالیده و گسترده شده و محققان نیز دربارۀ ویژگیهای آن بحث کردهاند. | توجه و تأکید بر جایگاه استعاره در میان صنایع ادبی، مختص بلاغیون کنونی یا روزگاران گذشته نبوده و نیست. صاحبنظران غربی از روزگار ارسطو تاکنون بر اهمیت استعاره و رجحان آن بر عناصر ادبی دیگر صحه گذاشتهاند. از طرفی شاید بتوان گفت که اهمیت استعاره به دلیل جایگاه چندوجهی آن است. همین ویژگی سبب شده این موضوع از منظر نشانهشناسی، روانشناسی، مطالعات مختلف زبانی و.... بررسی شود و اهمیت پژوهش دربارۀ استعاره را دوچندان کند. اما نکتهای که در مطالعۀ استعاره مانند هر موضوع دیگری درخور اهمیت است، توجه به مطالعات این حوزه در بستر تاریخ و بررسی دگرگونیهای آن در گذر زمان است. این امر میتواند چشمانداز مناسب از تحولات، دیدگاهها، کاستنها و افزودنها و خلاصه تمام آنچه در این حوزه روی داده و هرآنچه فراموش شده را عرضه کند. به عبارت دیگر چنین پژوهشی میتواند دریافت روشنی از سیر این مبحث ارائه دهد. اهمیت این مسئله زمانی آشکارتر میشود که بدانیم استعارات بر اساس حوزههای فکری و فرهنگی خاص خودشان شکل میگیرند، گسترش پیدا میکنند و از میان میروند. به دیگر سخن، نمیتوان برای تمام استعارات در همهجا، نسخهای واحد پیچید. استعاراتی که در بلاغت ما به وجود آمدهاند، بهیقین با استعارههایی که با زمینۀ فکری و فرهنگی دیگری پدید آمدهاند، متفاوت هستند. چهبسا آنچه ما اسعاره میدانیم، در ساختار فگری دیگری استعاره قلمداد نشود و عکس این قضیه نیز ممکن است صادق باشد. نتیجه آنکه بررسی استعاره در سنت بلاغی ما، از خودبسندگی این موضوع در این ساختار فکری و فرهنگی حکایت میکند. به تعبیری دیگر استعاره در سنت بلاغی ما، بدون توجه به جایگاه یا دریافتهای آن در فرهنگهای دیگر شکل گرفته، بالیده و گسترده شده و محققان نیز دربارۀ ویژگیهای آن بحث کردهاند. | ||
با توجه به نکات پیشگفته، داشتن تصوری درست از استعاره در چنین سنت بلاغیای مستلزم آگاهی از روند تاریخی آن است. چنین دریافتی به معنای جستجوی همهچیز در گذشته نیست. به عبارتی بررسی سیر هر موضوعی به معنای گذشتهپژوهی و ماندن در گذشته نیست، بلکه به مثابۀ شناختی درست و درکی عمیق از ریشههای هر موضوع برای پرورش بهتر آن است. | با توجه به نکات پیشگفته، داشتن تصوری درست از استعاره در چنین سنت بلاغیای مستلزم آگاهی از روند تاریخی آن است. چنین دریافتی به معنای جستجوی همهچیز در گذشته نیست. به عبارتی بررسی سیر هر موضوعی به معنای گذشتهپژوهی و ماندن در گذشته نیست، بلکه به مثابۀ شناختی درست و درکی عمیق از ریشههای هر موضوع برای پرورش بهتر آن است. | ||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
پس از بررسی استعاره در آثار عربی، در بخش بعدی آثار بلاغی فارسی از همین منظر تحلیل شده است. در آثار بلاغی به زبان عربی، اثر متفاوتی مانند «اسرار البلاغه» وجود دارد و این اثر از چنان جایگاهی برخوردار است که میتواند معیار دستهبندی آثار دیگر قرار گیرد؛ اما در میان آثار بلاغی فارسیزبان اثری با این جایگاه که مباحث، شیوه و روش آن متفاوت با آثار دیگر است، دیده نمیشود. نخستین آثار بلاغی فارسی مانند «ترجمان البلاغه»، «حدائق السحر» دو ویژگی دارند: ایجاز و کوتاهی که مانند کتب بلاغی عربی هستند؛ این دسته به آثار ادبی، به ویژه آثار منظوم توجه بیشتری کردهاند. به عبارتی سعی کردهاند مباحث استعاره را بر اساس آثار ادبی فارسی بررسی کنند. | پس از بررسی استعاره در آثار عربی، در بخش بعدی آثار بلاغی فارسی از همین منظر تحلیل شده است. در آثار بلاغی به زبان عربی، اثر متفاوتی مانند «اسرار البلاغه» وجود دارد و این اثر از چنان جایگاهی برخوردار است که میتواند معیار دستهبندی آثار دیگر قرار گیرد؛ اما در میان آثار بلاغی فارسیزبان اثری با این جایگاه که مباحث، شیوه و روش آن متفاوت با آثار دیگر است، دیده نمیشود. نخستین آثار بلاغی فارسی مانند «ترجمان البلاغه»، «حدائق السحر» دو ویژگی دارند: ایجاز و کوتاهی که مانند کتب بلاغی عربی هستند؛ این دسته به آثار ادبی، به ویژه آثار منظوم توجه بیشتری کردهاند. به عبارتی سعی کردهاند مباحث استعاره را بر اساس آثار ادبی فارسی بررسی کنند. | ||
در بخش بعدی ضمن توجه به سیر تاریخی هر موضوع، جوانب مختلف این اصطلاح مانند تعریف، ارکان، انواع و ..... بررسی، تحلیل و نقد شده است. اساس مباحث این کتاب بررسی استعاره در کتابهای بلاغی فارسی و عربی بوده است. بدین معنا که این موضوع در نظام بلاغی غرب بررسی نشده، به جز استعارۀ مفهومی و استعارۀ دستوری که به دلیل توجه و گسترش در حوزه مطالعات استعاره، بخشی را به خود اختصاص دادهاند. در قسمت پایانی این کتاب به این دو موضوع نیز اشاره شده است.<ref> [https://literaturelib.com/books/5617 ر.ک: پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref> | در بخش بعدی ضمن توجه به سیر تاریخی هر موضوع، جوانب مختلف این اصطلاح مانند تعریف، ارکان، انواع و..... بررسی، تحلیل و نقد شده است. اساس مباحث این کتاب بررسی استعاره در کتابهای بلاغی فارسی و عربی بوده است. بدین معنا که این موضوع در نظام بلاغی غرب بررسی نشده، به جز استعارۀ مفهومی و استعارۀ دستوری که به دلیل توجه و گسترش در حوزه مطالعات استعاره، بخشی را به خود اختصاص دادهاند. در قسمت پایانی این کتاب به این دو موضوع نیز اشاره شده است.<ref> [https://literaturelib.com/books/5617 ر.ک: پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref> | ||
نسخهٔ کنونی تا ۱۲ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۴۸
استعاره (تطور، تحلیل و نقد) | |
---|---|
پدیدآوران | رضايي جمکراني، احمد (نویسنده) |
ناشر | پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگى |
مکان نشر | ايران - تهران |
سال نشر | 1398ش. |
چاپ | يکم |
موضوع | استعاره |
زبان | فارسي |
کد کنگره | PN ۲۲۸/ر۶الف۵ |
استعاره (تطور، تحلیل و نقد) تألیف احمد رضایی جمکرانی؛ در این کتاب تلاش شده برای تبیین تطور استعاره، روند آن از نخستین آثار بلاغی فارسی و عربی بررسی شود.
ساختار
کتاب از سه فصل تشکیل شده است.
گزاش کتاب
خواه دستگاه بلاغی در معنای محدود گذشته شامل صنایع بدیعی و بیانی دانسته شود، یا در معنایی گستردهتر تمام عوامل دخیل در ساختار کلام، در هر صورت استعاره نهتنها یکی از مؤلفههای این دستگاه، بلکه مهمترین آنهاست. اهمیت استعاره نه به اندازهای است که قیروانی آن را برترین مجاز میداند و تأکید میکند که در شعری و شاعری چیزی شگفتآورتر از استعاره وجود ندارد. دیدگاهی که بعدها در آرای جرجانی به گونهای دیگر بیان شده است. عبدالقاهر استعاره را بر تمامی صنایع بلاغی رجحان میدهد و جایگاه آن را بین انواع هنرهای بلاغی چون ماه تابان میداند و باور دارد انواع سخن نیازمند استعاره است و بدون استعاره هر سخنی عاطل خواهد بود، بهگونه که اگر از سخن برداشته شود، رونق و زیبایی کلام زائل خواهد شد. به عبارت دیگر جرجانی ادبیات کلام را منوط به استعاره میداند؛ زیرا استعاره مؤلفهای است که باعث شگفتی در سخن و نیز التذاذ هنری میشود.
توجه و تأکید بر جایگاه استعاره در میان صنایع ادبی، مختص بلاغیون کنونی یا روزگاران گذشته نبوده و نیست. صاحبنظران غربی از روزگار ارسطو تاکنون بر اهمیت استعاره و رجحان آن بر عناصر ادبی دیگر صحه گذاشتهاند. از طرفی شاید بتوان گفت که اهمیت استعاره به دلیل جایگاه چندوجهی آن است. همین ویژگی سبب شده این موضوع از منظر نشانهشناسی، روانشناسی، مطالعات مختلف زبانی و.... بررسی شود و اهمیت پژوهش دربارۀ استعاره را دوچندان کند. اما نکتهای که در مطالعۀ استعاره مانند هر موضوع دیگری درخور اهمیت است، توجه به مطالعات این حوزه در بستر تاریخ و بررسی دگرگونیهای آن در گذر زمان است. این امر میتواند چشمانداز مناسب از تحولات، دیدگاهها، کاستنها و افزودنها و خلاصه تمام آنچه در این حوزه روی داده و هرآنچه فراموش شده را عرضه کند. به عبارت دیگر چنین پژوهشی میتواند دریافت روشنی از سیر این مبحث ارائه دهد. اهمیت این مسئله زمانی آشکارتر میشود که بدانیم استعارات بر اساس حوزههای فکری و فرهنگی خاص خودشان شکل میگیرند، گسترش پیدا میکنند و از میان میروند. به دیگر سخن، نمیتوان برای تمام استعارات در همهجا، نسخهای واحد پیچید. استعاراتی که در بلاغت ما به وجود آمدهاند، بهیقین با استعارههایی که با زمینۀ فکری و فرهنگی دیگری پدید آمدهاند، متفاوت هستند. چهبسا آنچه ما اسعاره میدانیم، در ساختار فگری دیگری استعاره قلمداد نشود و عکس این قضیه نیز ممکن است صادق باشد. نتیجه آنکه بررسی استعاره در سنت بلاغی ما، از خودبسندگی این موضوع در این ساختار فکری و فرهنگی حکایت میکند. به تعبیری دیگر استعاره در سنت بلاغی ما، بدون توجه به جایگاه یا دریافتهای آن در فرهنگهای دیگر شکل گرفته، بالیده و گسترده شده و محققان نیز دربارۀ ویژگیهای آن بحث کردهاند.
با توجه به نکات پیشگفته، داشتن تصوری درست از استعاره در چنین سنت بلاغیای مستلزم آگاهی از روند تاریخی آن است. چنین دریافتی به معنای جستجوی همهچیز در گذشته نیست. به عبارتی بررسی سیر هر موضوعی به معنای گذشتهپژوهی و ماندن در گذشته نیست، بلکه به مثابۀ شناختی درست و درکی عمیق از ریشههای هر موضوع برای پرورش بهتر آن است.
در این کتاب نیز تلاش شده برای تبیین تطور استعاره در چنین زمینهای، روند آن از نخستین آثار بلاغی فارسی و عربی بررسی شود. بر این مبنا، ابتدا سیر استعاره از نخستین کتب بلاغی عربی تا عصر تثبیت مباحث این اصطلاح در آثار تفتازانی بررسی شده است. همچنین تلاش شده آثار مهم این حوزه در این بازۀ زمانی با تأکید بر استعاره، بررسی و تمام مباحثی که دربارۀ این موضوع مطرح شده، استخراج و تحلیل شود. آنچه در روند آثار این دوره اهمیت ویژهای دارد، جایگاه جرجانی است. وقتی به «اسرار البلاغۀ» جرجانی و آرای او دربارۀ استعاره نگاه میشود، دیدگاههایی متفاوت، تحلیلی و در یک کلام بسیار نو در آن دیده میشود. دیدگاههایی که در آثار قبل و بعد از او وجود ندارد. گویا این آراء از اندیشهای منحصربهفرد برخاستهاند. همین ویژگیهای «اسرار البلاغه» موجب شده تا در این کتاب به عنوان معیار در نظر گرفته شود و بر مبنای آن، استعاره در آثار بلاغی عربی به سه بخش تقسیم شود: آثار پیش از «اسرار البلاغه»، و آثار بعد از «اسرار البلاغه». مبحث استعاره در آثار دستۀ اول با عنوان نخستینها، بسیار کوتاه و مجمل است و عمدتاً تعریف استعاره و مباحثی بسیار کوتاه یا دستهبندیهای اندک و ذوقی را شامل میشود. سپس اثر جرجانی بررسی شده است. روش جرجانی خاص خود اوست. اگر گرفته شود که در میان همۀ آثار بررسیشده، فقط کتاب «اسرار البلاغه» متدولوژی دارد، سخنی گزاف گفته نشده است. با بررسی موضوعاتی که جرجانی ـ دستکم در بخش استعاره ـ دربارۀ آنها بحث کرده و نیز بررسی شیوۀ او در تحلیل مسائل میتوان به تفاوت شیوۀ او با دیگران در زمینۀ تحلیل پی برد.
پس از بررسی استعاره در آثار عربی، در بخش بعدی آثار بلاغی فارسی از همین منظر تحلیل شده است. در آثار بلاغی به زبان عربی، اثر متفاوتی مانند «اسرار البلاغه» وجود دارد و این اثر از چنان جایگاهی برخوردار است که میتواند معیار دستهبندی آثار دیگر قرار گیرد؛ اما در میان آثار بلاغی فارسیزبان اثری با این جایگاه که مباحث، شیوه و روش آن متفاوت با آثار دیگر است، دیده نمیشود. نخستین آثار بلاغی فارسی مانند «ترجمان البلاغه»، «حدائق السحر» دو ویژگی دارند: ایجاز و کوتاهی که مانند کتب بلاغی عربی هستند؛ این دسته به آثار ادبی، به ویژه آثار منظوم توجه بیشتری کردهاند. به عبارتی سعی کردهاند مباحث استعاره را بر اساس آثار ادبی فارسی بررسی کنند.
در بخش بعدی ضمن توجه به سیر تاریخی هر موضوع، جوانب مختلف این اصطلاح مانند تعریف، ارکان، انواع و..... بررسی، تحلیل و نقد شده است. اساس مباحث این کتاب بررسی استعاره در کتابهای بلاغی فارسی و عربی بوده است. بدین معنا که این موضوع در نظام بلاغی غرب بررسی نشده، به جز استعارۀ مفهومی و استعارۀ دستوری که به دلیل توجه و گسترش در حوزه مطالعات استعاره، بخشی را به خود اختصاص دادهاند. در قسمت پایانی این کتاب به این دو موضوع نیز اشاره شده است.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات