رسالة الغفران: کتاب بخشش: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    بدون خلاصۀ ویرایش
    بدون خلاصۀ ویرایش
    خط ۹: خط ۹:
    |زبان  
    |زبان  
    | زبان =
    | زبان =
    | کد کنگره =
    | کد کنگره =‏PJ ۷۷۵۰/الف۲۵ر۵۲
    | موضوع =
    | موضوع = ابوالعلاءالمعری، احمدبن‌عبدالله، ۳۶۳- ۴۴۹ ق
    |ناشر  
    |ناشر  
    | ناشر =شفیعی  
    | ناشر =شفیعی  
    خط ۶۱: خط ۶۱:


    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:زبان‌شناسی، زبان و ادبیات]]
    [[رده:زبان و ادبیات شرقی]]
    [[رده:مقالات(خرداد) باقی زاده]]  
    [[رده:مقالات(خرداد) باقی زاده]]  
    [[رده:مقالات بازبینی نشده2]]
    [[رده:مقالات بازبینی شده2 خرداد 1403]]

    نسخهٔ ‏۹ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۳۲

    رسالة الغفران: کتاب بخشش
    رسالة الغفران: کتاب بخشش
    پدیدآورانابوالعلاء معری، احمد بن عبدالله (نویسنده) عربی، فرشاد (مترجم)
    ناشرشفیعی
    مکان نشرتهران
    سال نشر۱۴۰۲
    شابک7ـ09ـ5926ـ622ـ978
    موضوعابوالعلاءالمعری، احمدبن‌عبدالله، ۳۶۳- ۴۴۹ ق
    کد کنگره
    ‏PJ ۷۷۵۰/الف۲۵ر۵۲

    رسالة الغفران: کتاب بخشش تألیف ابوالعلاء معری، ترجمه و شرح دکتر فرشاد عربی؛ نویسنده این کتاب را در جواب نامۀ علی بن منصور حلبی معروف به ابن‌القارح نوشته است و شامل گفتگوهایی است که نویسنده با شاعران روزگار جاهلی و دورۀ اسلامی و دیگر ادیبان داشته و با ایشان در باب آثار و قصایدشان به سخن پرداخته است.

    ساختار

    در این کتاب ابتدا نامۀ ابن‌ قارح آمده و سپس در دو بخش آغازنامۀ ابوالعلاء و پاسخ او به نامۀ ابن‌قارح آمده است.

    گزارش کتاب

    احمد بن سلیمان معروف به ابوالعلاء معری (363 ـ 669 ق) شاعر، اندیشمند و حکیم سرشناس جهان عرب است که در ایران چندان شناخته‌شده نیست. او در سه‌سالگی به بیماری آبله دچار شد و تا پایان عمر، رنج زشتی چهره و نابینایی دیدگانش را بر خویش هموار کرد؛ این نابغۀ حلبی با وجود قامتی کوتاه و اندامی نحیف، روحی عظیم و جستجوگر داشت، علامۀ روزگار خویش بود، علما و وزرا و خواص آن عصر با وی مکاتبه داشتند و در محضرش به تلمذ می‌آمدند. او در دوران آل بویه زندگی می‌کرد و توسط همین حکام شیعی ایرانی دستگیر و معزول گردید.

    ابوالعلاء گرچه به واسطۀ گرفتاری در دو زندان (خانه‌نشینی و نابینایی) خود را «رهین المحبسین» می‌خواند، در بن این دو زندان، سیر انفس را بر آفاق ترجیح می‌داد و از آن خرسند بود. همین ارادۀ ستودنی موجب شد تا او در این دو زندان، برای خود امکان تألیف و تصنیف حدود سی کتاب و رساله به نظم و نثر را فراهم آورد. نیز بزرگانی چون ابوالقاسم علی بن محسن تنوخی و خطیب ابوزکریای تبریزی از شاگردان برجستۀ وی هستند. همچنین دیوان اشعارش به نام «سقط الزند» را که دربرگیرندۀ اشعار عهد جوانی اوست، خودش شرح کرده و نام «ضوء السقط» را بر آن نهاده است.

    یکی از معروف‌ترین آثار ابوالعلاء معری «رسالة الغفران» است که معری آن را در جواب نامۀ علی بن منصور حلبی معروف به ابن‌ القارح نوشته است. ابن‌ القارح در نامه‌اش به ابوالعلاء ضمن بیان شوق دیدار او و مشکلات پیش‌آمده در روزگارش، مسائل متنوعی را دربارۀ ادبیات عرب، شاعران جاهلی و مخضرم، فلسفه، زندقه، فقه، نحو، لغت، تصوف، تاریخ و سایر امور دینی مطرح می‌کند و ضمن نکوهش ملحدان و منکران دین، در تقبیح دوست ابوالعلاء در دستگاه حمدانی ـ وزیر المغربی ـ سخنانی آورده است. معری در نامۀ خود به ترتیب تمام پندهای نامۀ ابن‌ قارح را در جلد دوم این کتاب پاسخ می‌دهد و انتقادها و نقطه نظراتش را یکی پس از دیگری جواب گفته است.

    آنچه در نامۀ ابوالعلاء آمده، گفتگوهایی است که نویسنده با شاعران روزگار جاهلی و دورۀ اسلامی و دیگر ادیبان داشته و با ایشان در باب آثار و قصایدشان به سخن پرداخته است. اهمیت این رساله در آن است که متضمن سفری ذهنی به بهشت و دوزخ است که مشابه آن را در جهان عرب، در «کمدی الهی» دانته و نیز در «بهشت گمشده» میلتون می‌توان مشاهده کرد.

    شگفت‌کاری‌های علمی و زبانی ابوالعلاء در خلال متن «رسالة الغفران» وجوه متعددی دارد؛ از جمله:

    الف) او در بسیاری موارد و احتمالاً به قصد تفاخر در کلام و اظهار فضل، از واژگانی غریب و ناآشنا حتی برای گویش‌وران عربی استفاده کرده است؛ واژه‌هایی نظیر خثارم، کثکث، جزیز، ناجر، منیح و ... . واژگانی که شاید تنها فرهیختگان و پیران آن روزگار عرب می‌دانستند.

    ب) وی با تکرار واژه‌ها در عبارت‌های پیاپی، مضمون‌ها و معانی متفاوتی خلق می‌کند؛ مثل اینکه در یک صفحه واژۀ «قضیب» را دست‌کم در ده تا دوازده معنای متفاوت از هم در کلام گنجانده است.

    ج) افزون بر بازی با واژگان و آفرینش سجع‌های خوش‌آوا، میان آن اسجاع هم تناسب معنوی و لفظی برقرار می‌کند.

    د) در لابلای آثار او نهانی‌ترین مؤلفه‌های خرده‌فرهنگ عرب می‌توان پی برد؛ برای مثال او با ذکر واژۀ «بله» خواننده را با یکی از رسوم کهن و ازمیان‌رفتۀ اعراب آشنا می‌کند؛ «بله» همان شتر بخت‌برگشته‌ای است که بلای مرگ بر صاحب او نازل شده و او هم به همان گرفتار می‌شد.[۱]

    پانويس


    منابع مقاله

    کتابخانه تخصصی ادبیات

    وابسته‌ها