۱٬۱۲۴
ویرایش
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
همچنین نوشتهاند كه وی آداب و رسوم اجتماع را پاس نمىداشت، زیرا هرگز شلوار نمىپوشید و نیز همواره با سر برهنه بیرون مىرفت، و اگر مردم از مقام علمى و پارسایى او آگاه نمىبودند، هر آینه او را به سبب آن هیأت ناهنجار سنگباران مىكردند. از كسى هدیه نمىپذیرفت، چنانكه وقتى عمیدالملك كندری وزیر به بغداد وارد شد و او را به خدمت خویش فراخواند و كلام ابن برهان موجب اعجاب او گردید، مالى به وی بخشید اما ابن برهان از قبول آن خودداری كرد. وزیر در عوض آن، مصحفى و عصایى زیبا برای او فرستاد. ابن برهان نخست آنها را پذیرفت، ولى چون ابوعلى بن ولید متكلم او را - با داشتن قرآن در سینه و عصایى در دست - از پذیرفتن هدیه وزیر ملامت كرد، ابن برهان آنها را نیز توسط ابوعبدالله بن دامغانى قاضى القضاة نزد وزیر پس فرستاد. | همچنین نوشتهاند كه وی آداب و رسوم اجتماع را پاس نمىداشت، زیرا هرگز شلوار نمىپوشید و نیز همواره با سر برهنه بیرون مىرفت، و اگر مردم از مقام علمى و پارسایى او آگاه نمىبودند، هر آینه او را به سبب آن هیأت ناهنجار سنگباران مىكردند. از كسى هدیه نمىپذیرفت، چنانكه وقتى عمیدالملك كندری وزیر به بغداد وارد شد و او را به خدمت خویش فراخواند و كلام ابن برهان موجب اعجاب او گردید، مالى به وی بخشید اما ابن برهان از قبول آن خودداری كرد. وزیر در عوض آن، مصحفى و عصایى زیبا برای او فرستاد. ابن برهان نخست آنها را پذیرفت، ولى چون ابوعلى بن ولید متكلم او را - با داشتن قرآن در سینه و عصایى در دست - از پذیرفتن هدیه وزیر ملامت كرد، ابن برهان آنها را نیز توسط ابوعبدالله بن دامغانى قاضى القضاة نزد وزیر پس فرستاد. | ||
برخى كوشیدهاند ابن برهان را به غلامبارگى متهم كنند، مثلاً ابن جوزی كه با وی به سبب تمایلش به آیین مرجئه معتزله نظر خوشى نداشت، محبت او را نسبت به كودكان و نوجوانان خالى از شائبه نمىدید، اما او مردی پارسا بود و علاقهاش به كودكان رنگ گناه نداشت. او نوجوانان را در محضر پدرانشان مىبوسید، اما چون پدرانشان از دیانت و وارستگى وی به خوبى آگاه بودند، بر این عمل اعتراض نمىكردند. نسبت به شاگردان غریب نیز محبت مىورزید و به پیشوازشان مىرفت یا در رفع مشكلاتشان مىكوشید، در عوض با بزرگ زادگان متكبرانه رفتار مىكرد. | برخى كوشیدهاند ابن برهان را به غلامبارگى متهم كنند، مثلاً ابن جوزی كه با وی به سبب تمایلش به آیین مرجئه معتزله نظر خوشى نداشت، محبت او را نسبت به كودكان و نوجوانان خالى از شائبه نمىدید، اما او مردی پارسا بود و علاقهاش به كودكان رنگ گناه نداشت. او نوجوانان را در محضر پدرانشان مىبوسید، اما چون پدرانشان از دیانت و وارستگى وی به خوبى آگاه بودند، بر این عمل اعتراض نمىكردند. نسبت به شاگردان غریب نیز محبت مىورزید و به پیشوازشان مىرفت یا در رفع مشكلاتشان مىكوشید، در عوض با بزرگ زادگان متكبرانه رفتار مىكرد. | ||
گرایشات علمی== | ==گرایشات علمی== | ||
در فقه، نخست تابع مذهب حنبلى بود، اما پس از مدتى به مذهب حنفى گروید و سخت در آن مذهب تعصب ورزید. | در فقه، نخست تابع مذهب حنبلى بود، اما پس از مدتى به مذهب حنفى گروید و سخت در آن مذهب تعصب ورزید. | ||
در كلام، پیرو مذهب مرجئه معتزله بود و به همین سبب خلود كفار را در جهنم انكار مىكرد. وی در آغاز، چندی به علم نجوم پرداخت، ولى عاقبت در سلك نحویان بغداد درآمد. ابن خلكان گوید: ابوالقاسم عمر بن ثابت ثمانینى نحوی (د 442ق/1050م) با ابوالقاسم بن برهان در تعلیم مردم در كرخ بغداد رقابت مىكرد، بهگونهای كه خواص نزد ابن برهان و عوام نزد ثمانینى به تعلم نحو مىپرداختند. ظاهراً در كار نحو، شهرت و اعتبار فراوانى كسب كرده بود، آنچنانكه ابن ماكولا گوید: با فوت ابن برهان علم عربیت از بغداد رخت بربست. وی در علم كلام و فقه نیز صاحب نظر بود و از علومى چون لغت، ایام عرب، اخبار و تواریخ و معانى قرآن بىبهره نبود و با وجود اینكه به حدیث، علاقه فراوانى داشت، از نقل آن خودداری مىكرد. همچنین علومى چون كیمیا، سحر و نجوم را مذمت مىنمود. وی غالباً از ابوعبدالله ابن بطه استماع حدیث كرده و با وی مصاحبت داشته، ولى از وی نیز حدیثى نقل نكرده است. | در كلام، پیرو مذهب مرجئه معتزله بود و به همین سبب خلود كفار را در جهنم انكار مىكرد. وی در آغاز، چندی به علم نجوم پرداخت، ولى عاقبت در سلك نحویان بغداد درآمد. ابن خلكان گوید: ابوالقاسم عمر بن ثابت ثمانینى نحوی (د 442ق/1050م) با ابوالقاسم بن برهان در تعلیم مردم در كرخ بغداد رقابت مىكرد، بهگونهای كه خواص نزد ابن برهان و عوام نزد ثمانینى به تعلم نحو مىپرداختند. ظاهراً در كار نحو، شهرت و اعتبار فراوانى كسب كرده بود، آنچنانكه ابن ماكولا گوید: با فوت ابن برهان علم عربیت از بغداد رخت بربست. وی در علم كلام و فقه نیز صاحب نظر بود و از علومى چون لغت، ایام عرب، اخبار و تواریخ و معانى قرآن بىبهره نبود و با وجود اینكه به حدیث، علاقه فراوانى داشت، از نقل آن خودداری مىكرد. همچنین علومى چون كیمیا، سحر و نجوم را مذمت مىنمود. وی غالباً از ابوعبدالله ابن بطه استماع حدیث كرده و با وی مصاحبت داشته، ولى از وی نیز حدیثى نقل نكرده است. | ||
==شاگردان== | ==شاگردان== | ||
نزد وی شاگردانى چون ابوالكرم مبارك بن فاخر نحوی تربیت یافتند. | نزد وی شاگردانى چون ابوالكرم مبارك بن فاخر نحوی تربیت یافتند. |