موسیقی هزارساله: تاریخ جدید سنت‌های موسیقایی ایران: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۶: خط ۲۶:
| پیش از =
| پیش از =
}}
}}
'''موسیقی هزارساله: تاریخ جدید سنت‌های موسیقایی ایران''' تألیف ان ایی. لوکاس، مترجم سهند سلطان‌دوست؛ خانم دکتر ان لوکاس در این کتاب کوشیده با پیگیری روند تاریخ سیاسی و موسیقایی مناطق فارسی‌زبان، گره‌گاه‌های گسست را برجسته‌تر سازد تا از این رهگذر بتواند بر روی نظریۀ پرزور و زورآور تداوم تاریخی فرهنگ موسیقایی ایران خط بطلان بکشد. ایشان منکر وجود چیزی تحت عنوان تاریخ یکه و یکتای موسیقی ایرانی است و در جایی از کتاب به این نکتۀ مهم اشاره می‌کند که برخلاف برخی موسیقی‌شناسان ایرانی که انگار به دنبال تکۀ گمشده‌ای از جورچین تصویر تمام‌نمای موسیقی تاریخی در یک فرهنگ واحد ایرانی بوده‌اند، او در مقاطع زمانی و مواضع مکانی مختلف، عوالم موسیقایی متفاوتی را در این منطقه می‌دیده که طبعاً سخن‌گفتن از «اصول دست‌نخورده» را منتفی می‌کند.
'''موسیقی هزارساله: تاریخ جدید سنت‌های موسیقایی ایران''' تألیف [[لوکاس، ان ایی.|ان ایی. لوکاس]]، مترجم [[سلطان‌دوست، سهند|سهند سلطان‌دوست]]؛ خانم دکتر [[لوکاس، ان ایی.|ان لوکاس]] در این کتاب کوشیده با پیگیری روند تاریخ سیاسی و موسیقایی مناطق فارسی‌زبان، گره‌گاه‌های گسست را برجسته‌تر سازد تا از این رهگذر بتواند بر روی نظریۀ پرزور و زورآور تداوم تاریخی فرهنگ موسیقایی ایران خط بطلان بکشد. ایشان منکر وجود چیزی تحت عنوان تاریخ یکه و یکتای موسیقی ایرانی است و در جایی از کتاب به این نکتۀ مهم اشاره می‌کند که برخلاف برخی موسیقی‌شناسان ایرانی که انگار به دنبال تکۀ گمشده‌ای از جورچین تصویر تمام‌نمای موسیقی تاریخی در یک فرهنگ واحد ایرانی بوده‌اند، او در مقاطع زمانی و مواضع مکانی مختلف، عوالم موسیقایی متفاوتی را در این منطقه می‌دیده که طبعاً سخن‌گفتن از «اصول دست‌نخورده» را منتفی می‌کند.
==ساختار==
==ساختار==
پس از قدردانی مؤلف و مقدمۀ مترجم، ده عنوان در دو بخش فرهنگ مقامی، فرهنگ دستگاهی آمده است و در پایان کتاب فهرست آثار موسیقی، منابع فارسی، منابع انگلیسی، واژه‌نامه و نمایه بیان گردیده، فهرست کتاب عبارت است از:   
پس از قدردانی مؤلف و مقدمۀ مترجم، ده عنوان در دو بخش فرهنگ مقامی، فرهنگ دستگاهی آمده است و در پایان کتاب فهرست آثار موسیقی، منابع فارسی، منابع انگلیسی، واژه‌نامه و نمایه بیان گردیده، فهرست کتاب عبارت است از:   
خط ۵۶: خط ۵۶:
برهۀ تاریخی خاص سنت ردیف‌دستگاهی تمایز آن را با نظام دوازده مقام برجسته می‌کند. هیچ‌کس از آنهایی که در قرن نهم جری در قالب نظام دوازده مقام می‌نوشت، می‌اندیشید یا اجرا می‌کرد، گوی سحرآمیز نداشت که به او از رخدادهای تاریخی‌ای خبر دهد که سنت ردیف‌دستگاهی چهار قرن بعد از دل آنها پدیدار شد. گرچه فرهنگ موسیقی امروزی در سنت ردیف‌دستگاهی نیازمند آن است که تاریخ نظام دوازده مقام را با نظم فرهنگی امروز ایران تطبیق دهد؛ اما نظام دوازده مقام مربوط به نظم فرهنگی دیگری بود که در تطبیق با رخدادهای به‌کلی متفاوت تاریخی در جهان فارسی‌زبان پدید آمد: ظهور اسلام از جانب عرب‌زبانان در غرب و یورش مغولان همراه با مهاجرت ترکان از شرق.
برهۀ تاریخی خاص سنت ردیف‌دستگاهی تمایز آن را با نظام دوازده مقام برجسته می‌کند. هیچ‌کس از آنهایی که در قرن نهم جری در قالب نظام دوازده مقام می‌نوشت، می‌اندیشید یا اجرا می‌کرد، گوی سحرآمیز نداشت که به او از رخدادهای تاریخی‌ای خبر دهد که سنت ردیف‌دستگاهی چهار قرن بعد از دل آنها پدیدار شد. گرچه فرهنگ موسیقی امروزی در سنت ردیف‌دستگاهی نیازمند آن است که تاریخ نظام دوازده مقام را با نظم فرهنگی امروز ایران تطبیق دهد؛ اما نظام دوازده مقام مربوط به نظم فرهنگی دیگری بود که در تطبیق با رخدادهای به‌کلی متفاوت تاریخی در جهان فارسی‌زبان پدید آمد: ظهور اسلام از جانب عرب‌زبانان در غرب و یورش مغولان همراه با مهاجرت ترکان از شرق.


خانم دکتر ان لوکاس در این کتاب کوشیده با پیگیری روند تاریخ سیاسی و موسیقایی مناطق فارسی‌زبان، گره‌گاه‌های گسست را برجسته‌تر سازد تا از این رهگذر بتواند بر روی نظریۀ پرزور و زورآور تداوم تاریخی فرهنگ موسیقایی ایران خط بطلان بکشد. ایشان منکر وجود چیزی تحت عنوان تاریخ یکه و یکتای موسیقی ایرانی است و در جایی از کتاب به این نکتۀ مهم اشاره می‌کند که برخلاف برخی موسیقی‌شناسان ایرانی که انگار به دنبال تکۀ گمشده‌ای از جورچین تصویر تمام‌نمای موسیقی تاریخی در یک فرهنگ واحد ایرانی بوده‌اند، او در مقاطع زمانی و مواضع مکانی مختلف، عوالم موسیقایی متفاوتی را در این منطقه می‌دیده که طبعاً سخن‌گفتن از «اصول دست‌نخورده» را منتفی می‌کند. گرچه پاره‌ای از انگاره‌ها و پیش‌داوری‌های ریشه‌دار و سخت‌جان را برای نمونه قضاوت‌های فوق‌العاده منفی قائل به انحطاط کامل موسیقی در عصر صفوی را به چالش می‌کشد؛ با این وجود و به بیان کلی‌تر بی‌آنکه به‌صراحت از تقابل یا تخاصم دو چارچوب نظری و دستگاه فکری باورمند به «تداوم»/ «گسست» در تحلیل تاریخ و فرهنگ ایران نام ببرد، دست آخر در اردوگاه افرادی جای می‌گیرد که گسست و ناهمگونی‌ها را پررنگ‌تر از تداوم و همسانی‌ها ارزیابی می‌کنند. در جبهۀ مقابل عموماً صاحب‌نظرانی ایستاده‌اند که شواهد و قراینی همچون تداوم زبانی را، یعنی زنده‌ماندن زبان فارسی دست‌کم در مقام زبان میانجی، در فلات ایران را که به‌حق می‌توان از عوامل قوام و انسجام هویت ملی قلمداد کرد، ساده‌انگارانه و سهل‌گیرانه به ساحت‌ها و سپهرهای گوناگون فکری، فرهنگی و حتی هنری بسط و تعمیم می‌دهند.
خانم دکتر [[لوکاس، ان ایی.|ان لوکاس]] در این کتاب کوشیده با پیگیری روند تاریخ سیاسی و موسیقایی مناطق فارسی‌زبان، گره‌گاه‌های گسست را برجسته‌تر سازد تا از این رهگذر بتواند بر روی نظریۀ پرزور و زورآور تداوم تاریخی فرهنگ موسیقایی ایران خط بطلان بکشد. ایشان منکر وجود چیزی تحت عنوان تاریخ یکه و یکتای موسیقی ایرانی است و در جایی از کتاب به این نکتۀ مهم اشاره می‌کند که برخلاف برخی موسیقی‌شناسان ایرانی که انگار به دنبال تکۀ گمشده‌ای از جورچین تصویر تمام‌نمای موسیقی تاریخی در یک فرهنگ واحد ایرانی بوده‌اند، او در مقاطع زمانی و مواضع مکانی مختلف، عوالم موسیقایی متفاوتی را در این منطقه می‌دیده که طبعاً سخن‌گفتن از «اصول دست‌نخورده» را منتفی می‌کند. گرچه پاره‌ای از انگاره‌ها و پیش‌داوری‌های ریشه‌دار و سخت‌جان را برای نمونه قضاوت‌های فوق‌العاده منفی قائل به انحطاط کامل موسیقی در عصر صفوی را به چالش می‌کشد؛ با این وجود و به بیان کلی‌تر بی‌آنکه به‌صراحت از تقابل یا تخاصم دو چارچوب نظری و دستگاه فکری باورمند به «تداوم»/ «گسست» در تحلیل تاریخ و فرهنگ ایران نام ببرد، دست آخر در اردوگاه افرادی جای می‌گیرد که گسست و ناهمگونی‌ها را پررنگ‌تر از تداوم و همسانی‌ها ارزیابی می‌کنند. در جبهۀ مقابل عموماً صاحب‌نظرانی ایستاده‌اند که شواهد و قراینی همچون تداوم زبانی را، یعنی زنده‌ماندن زبان فارسی دست‌کم در مقام زبان میانجی، در فلات ایران را که به‌حق می‌توان از عوامل قوام و انسجام هویت ملی قلمداد کرد، ساده‌انگارانه و سهل‌گیرانه به ساحت‌ها و سپهرهای گوناگون فکری، فرهنگی و حتی هنری بسط و تعمیم می‌دهند.


نویسنده در بررسی اسناد تاریخی موسیقی در جهان فارسی‌زبان با توجه به رخدادهای ناسازگار تاریخی، سه دستۀ گفتمان موسیقایی را شناسایی کرده است که در مکتوبات موسیقی از قرن سیزدهم میلادی تا دهۀ 1940 یافت می‌شود و تضادهای نظم فرهنگی حاکم بر نظام دوازده مقام را با سنت ردیف‌دستگاه نشان می‌دهد. بر اساس این سه دسته، گفتمان حاکم بر دو نظام متمایز موسیقی، تحلیل خود را در دو بخش ترتیب داده است؛ بخش نخست مخصوص نظام دوازده مقام از قرن سیزدهم تا هجدهم میلادی/ هفتم تا دوازدهم هجری و بخش دوم مختص سنت ردیف‌دستگاهی از قرن نوزدهم میلادی تا دهۀ 1940.
نویسنده در بررسی اسناد تاریخی موسیقی در جهان فارسی‌زبان با توجه به رخدادهای ناسازگار تاریخی، سه دستۀ گفتمان موسیقایی را شناسایی کرده است که در مکتوبات موسیقی از قرن سیزدهم میلادی تا دهۀ 1940 یافت می‌شود و تضادهای نظم فرهنگی حاکم بر نظام دوازده مقام را با سنت ردیف‌دستگاه نشان می‌دهد. بر اساس این سه دسته، گفتمان حاکم بر دو نظام متمایز موسیقی، تحلیل خود را در دو بخش ترتیب داده است؛ بخش نخست مخصوص نظام دوازده مقام از قرن سیزدهم تا هجدهم میلادی/ هفتم تا دوازدهم هجری و بخش دوم مختص سنت ردیف‌دستگاهی از قرن نوزدهم میلادی تا دهۀ 1940.