۱۴۴٬۶۸۸
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'جهان بینی ' به 'جهانبینی') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
| خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
}} | }} | ||
'''مولوی و جهانبینیها''' تألیف [[جعفری تبریزی، محمدتقی|محمدتقی جعفری تبریزی]]، این کتاب، پس از بررسی چند مسأله مقدماتی، به مقایسه | '''مولوی و جهانبینیها''' تألیف [[جعفری تبریزی، محمدتقی|محمدتقی جعفری تبریزی]]، این کتاب، پس از بررسی چند مسأله مقدماتی، به مقایسه جهانبینیمولانا با دیگر مکاتب و جهانبینیهای شرقی و غربی میپردازد و در آخر به معرفتهای علمی مولانا نیز اشاره میکند. | ||
علامه جعفری، صاحب شرح پانزده جلدی مثنوی، ابتدا معنی و مفهوم کلمه واقعیت، انواع واقعیت و اقسام کیفیت ارتباط انسان با واقعیت را به طور مبسوط مورد بحث قرار میدهد و به این نکته میرسد که شخصیتهایی مانند مولانا، با جوش و خروش در میدان معرفت، با نمودهای عینی جهان هستی آشنایی داشته و با عینک علمی به آنها مینگریستهاند و واقعیتهایی در ماورای نمودهای عینی، آنان را به طور جدی تحریک نموده و با این حال اصول بنیادین فراوانی را که مکتبهای جهانی بر مبنای آنها پایه ریزی شده است، مطرح ساخته است و در ادامه، با شرح و بررسی پنج قلمرو فکری مولانا، مانند قلمرو داستان پردازی؛ قلمرو بینشهای علمی؛ قلمرو بینشهای جهان بینی؛ قلمرو معرفتی؛ و قلمرو عرفانی به این نتیجه میرسد که قلمرو معرفتی مولانا را نمیتوان در هیچ یک از جهانبینیهای سیستماتیک موجود محدود ساخت. | علامه جعفری، صاحب شرح پانزده جلدی مثنوی، ابتدا معنی و مفهوم کلمه واقعیت، انواع واقعیت و اقسام کیفیت ارتباط انسان با واقعیت را به طور مبسوط مورد بحث قرار میدهد و به این نکته میرسد که شخصیتهایی مانند مولانا، با جوش و خروش در میدان معرفت، با نمودهای عینی جهان هستی آشنایی داشته و با عینک علمی به آنها مینگریستهاند و واقعیتهایی در ماورای نمودهای عینی، آنان را به طور جدی تحریک نموده و با این حال اصول بنیادین فراوانی را که مکتبهای جهانی بر مبنای آنها پایه ریزی شده است، مطرح ساخته است و در ادامه، با شرح و بررسی پنج قلمرو فکری مولانا، مانند قلمرو داستان پردازی؛ قلمرو بینشهای علمی؛ قلمرو بینشهای جهان بینی؛ قلمرو معرفتی؛ و قلمرو عرفانی به این نتیجه میرسد که قلمرو معرفتی مولانا را نمیتوان در هیچ یک از جهانبینیهای سیستماتیک موجود محدود ساخت. | ||
مؤلف پس از این مباحث پیش زمینهای، به مقایسه | مؤلف پس از این مباحث پیش زمینهای، به مقایسه جهانبینیمولانا با مکاتب و جهانبینیهای شرقی و غربی میپردازد. هدف وی از این مقایسه، اثبات این موضوع است که با وجود اینکه اصول اساسی اغلب مکتبها و جهانبینیها در مثنوی مولانا دیده میشود ولی معارف مولانا مافوق همۀ این جهانبینیهاست. | ||
در این بحث، جهانبینی مولانا با نوزده جهانبینی شرقی و غربی از جمله با این جهانبینیها به صورت تطبیقی مقایسه و بررسی شده است: مولانا و جهانبینی اسلامی؛ مولانا و حکمای هند؛ مولانا و مکتب بودائیسم؛ مولانا و مکتب اشراق افلاطونی؛ مولانا و مکتب مشاء ارسطویی؛ مولانا و مکتب رواقیون؛ مولانا و نو افلاطونی؛ مولانا و متب دکارت؛ مولانا و مکتب برکلی؛ مولانا و مکتب تنازغ بقا؛ مولانا و فلسفه رئالیست؛ مولانا و مکتب کانت؛ مولانا و مکتب هگل؛ مولانا و مکتب پراگماتیسم؛ مولانا و مکتب اگزیستانسیالیسم. | در این بحث، جهانبینی مولانا با نوزده جهانبینی شرقی و غربی از جمله با این جهانبینیها به صورت تطبیقی مقایسه و بررسی شده است: مولانا و جهانبینی اسلامی؛ مولانا و حکمای هند؛ مولانا و مکتب بودائیسم؛ مولانا و مکتب اشراق افلاطونی؛ مولانا و مکتب مشاء ارسطویی؛ مولانا و مکتب رواقیون؛ مولانا و نو افلاطونی؛ مولانا و متب دکارت؛ مولانا و مکتب برکلی؛ مولانا و مکتب تنازغ بقا؛ مولانا و فلسفه رئالیست؛ مولانا و مکتب کانت؛ مولانا و مکتب هگل؛ مولانا و مکتب پراگماتیسم؛ مولانا و مکتب اگزیستانسیالیسم. | ||