تاريخ دولة آل سلجوق: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'آذرتاش آذرنوش' به 'آذرتاش آذرنوش') |
||
خط ۹۸: | خط ۹۸: | ||
2- بندارى اصفهانى، محمد بن محمد «تاريخ سلسله سلجوقى زبده النصره و نخبه العصره»، ترجمه محمد حسين جليلى، انتشارات بنياد فرهنگ ايران. | 2- بندارى اصفهانى، محمد بن محمد «تاريخ سلسله سلجوقى زبده النصره و نخبه العصره»، ترجمه محمد حسين جليلى، انتشارات بنياد فرهنگ ايران. | ||
3- بجنوردى، سيد كاظم و همكاران (1377)، دائره المعارف بزرگ اسلامى (چاپ دوم)، تهران: مركز دائره المعارف بزرگ اسلامى، ج12، ص580، آذرتاش آذرنوش. | 3- بجنوردى، سيد كاظم و همكاران (1377)، دائره المعارف بزرگ اسلامى (چاپ دوم)، تهران: مركز دائره المعارف بزرگ اسلامى، ج12، ص580، [[آذرتاش آذرنوش]]. | ||
نسخهٔ ۲۹ اکتبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۶:۴۰
نام کتاب | تاریخ دولة آل سلجوق |
---|---|
نام های دیگر کتاب | |
پدیدآورندگان | مراد، یحیی (مصحح)
عمادالدین کاتب، محمد بن محمد (نويسنده) |
زبان | عربی |
کد کنگره | DSR 809 /ع8ت2 1383 |
موضوع | ایران - تاریخ - سلجوقیان، 429 - 590ق. |
ناشر | دار الکتب العلمية، منشورات محمد علي بيضون |
مکان نشر | بیروت - لبنان |
سال نشر | 1425 هـ.ق |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE10306AUTOMATIONCODE |
معرفى اجمالى
تاريخ دوله آل سلجوق تأليف عمادالدين محمد بن محمد بن حامد اصفهانى، كتابى است به زبان عربى پيرامون تاريخ حكومت سلجوقيان در ايران.
اين اثر سهبار تحرير شده و اتفاقا سهبار هم متن عربى آن طبع و نشر گرديده است. تحرير اولى كتاب اثر قلم انوشروان بن خالد بن محمد كاشانى وزير معروف سلطان محمود و سلطان مسعود سلجوقى و خليفه عباسى المسترشد باللّه، در آغاز قرن 6ق است كه در دستگاه دين و دولت محترم زيسته و به زيروبم كارها آگاهى داشته است. نوشته انوشروان رسالهگونهاى بوده است كه به تعبير هند و شاه نخجوانى، با نام «نفثه المصدور فى فتور زمان الصدور و صدور زمان الفتور» به فارسى در شرح احوال وزراى دوره سلجوقى تأليف گرديده كه هم از نظر تاريخى و هم از جهت ادبى مورد اهميت قرار گرفته و در اهميت تاريخى آن همين قدر بس است كه نجم الدين ابوالرجاء قمى بر آن ذيل نوشته است [۱].
چون اصل «نقثه المصدور» اكنون در دست نيست نمىتوان در ارزش ادبى آن زياد مبالغه كرد. ولى آنچه مسلم است طورى تحرير شده بوده كه كاتبان و مترسلان از آن مايه مىگرفتهاند [۲].
عماد الدين معروف به كاتب اصفهانى (برادر زاده انوشروان) نفثه المصدور را به عربى ترجمه كرد و بر آن «نصره الفتره و عصره الفطره» نام گذاشت و حوادث 50 ساله بعد از انوشروان را بدان افزود (اثر حاضر). كتاب عماد تنها ترجمه نيست، بلكه وى مقدمه و تكلمه و اضافاتى بر نفثه المصدور تعليق كرده است و در حقيقت، تاريخى از سلسله سلجوقى با نقل مطالب نفثه المصدور در سال 579، يعنى چهل و هفت سال پس از مرگ انوشروان پرداخته است [۳].
همشهرى عماد، فتح بن على بندارى كه خود از بزرگان فقهاء و ادباى قرن هفتم است و به كتابهاى عماد عنايتى مخصوص داشته، «نصره الفتره و عصره الفطره» را در سال 623ق خلاصه نموده و به پادشاه دمشق ملك عيسى ايوبى اتحاف كرده است.
در دو طبع اخير كتاب بندارى، نام آن «تاريخ حكومت سلجوقيان» ذكر شده، در صورتىكه بنابر نقل «كشف الظنون»، «قاموس الاعلام» و «معجم المؤلفين» نام كتاب بندارى «زبده النصره و نخبه العصره» مىباشد.
ساختار
كتاب با دو مقدمه از دكتر يحيى مراد و نويسنده آغاز و مطالب نه بر اساس سالشمار و روزشمار، كه بر اساس وقايع مهمى كه در هر دوران اتفاق افتاده، از جمله عزل و نصبهاى مهم، تنظيم شده است.
گزارش محتوا
در مقدمه اول، كه بسيار مفصل بوده و تقريبا نيمى از حجم كتاب را به خود اختصاص داده، نگاهى به تاريخ تركان سلجوقى و برخورد آنان با خوارزميان، تاتار و مغولان، شده است [۴].
در مقدمه نويسنده، به عنوان و تاريخ نگارش كتاب، اشاره گرديده است [۵].
انوشروان و عماد هر دو ديوانى بودهاند و به قول بيهقى، آنچه نوشتهاند يا از معاينه آنان است و يا از سماع درست از مردى ثقه. بنابرين وقايع و حكايتهايى كه در «زبده النصره» ذكر گرديده، براى دريافت وضع سياسى و اجتماعى دوره سلجوقيان مصدرى بسيار با ارزش است [۶].
اختلاف ملكشاه و نظام الملك كه حتى «جعفرك» دلقك در حضور شاه اعمال و رفتار خواجه را مسخره مىكرده و فرزند خواجه ابومنصور او را مىكشد و خود نيز بر سر اين جسارت كشته مىشود، از مطالبى است كه درين كتاب ديده مىشود [۷].
كشور سلجوقيان، تا روزگار سلطان محمد بن ملكشاه يكپارچه است و قدرت حكومت مركزى بر اقطار پهناور كشور حكمفرماست. با مرگ محمد و به سلطنت رسيدن فرزند كودك او محمود كه منجر به نبرد با عمويش سلطان سنجر مىشود، كشور تجزيه مىگردد و خزانه خالى مىماند. از يك طرف اسماعيليان آتش فتنه روشن مىكنند و از طرف ديگر، اتابكان و امراء هرچندگاه شاهزادهاى را با خود همراه مىنمايند و بر سلطان وقت شورش مىكنند. كار خودكامگى امراء به آنجا كشيده مىشود كه خليفه و بغداد را نيز محاصره مىكنند [۸].
دستهبندى كارمندان و نايبان دولت و رقابت عراقى و خراسانى، در تضعيف حكومت سلجوقيان بىتأثير نبوده و ارتباط يا مخالفت وزراء سلجوقى با جماعت اسماعيليان خود از مباحث بسيار ارزنده كتاب است [۹].
وزيرى چون سعد الملك اسماعيليان را مىكوبد و قلعههاى شاه دژوخان لنجان را با خاك يكسان مىنمايد و وزيرى هم چون ابوالقاسم درگزينى، به دست همكيشان اسماعيلى، مخالفان را نابود مىسازد [۱۰].
امير عباس صاحب رى به قصاص امير اجل چوهر صدهزار اسماعيلى مىكشد و از سركشتگان كلهمنار مىسازد كه مؤذنان بر اين منار اذان گويند [۱۱].
اهميت كتاب حاضر، تنها در ضبط وقايع دست اول كه به برخى از آنها اشارتى شد نمىباشد. بعضى مقامهاى ادارى دوره سلجوقى منحصرا در اين اثر يادداشت شده مانند «وكيل در» يا «اميربار» و به ترتيب «ديوان استيفاء»، «ديوان طغراء»، «رسائل»، «انشاء»، «ديوان اشراف» و «ديوان عرض سپاه» و مطالبى ازين دست كه به اهميت كتاب افزوده است [۱۲].
اين اثر با كمى حجم خود، اطلاعات مبسوط و سودمندى در تاريخ سلجوقيان عراق در اختيار خواننده قرار مىدهد، بهطورى كه دورنمائى از دوره سلجوقيان و علل اوج و حضيض آن سلسله را پيش چشم مىبيند. بيشتر كسانى كه نسبت به تاريخ سلجوقيان عراق تحقيق كردهاند و مطالبى نوشتهاند از اين كتاب بهره گرفتهاند و خود كتاب نيز حكايتى شنيدنى دارد [۱۳].
وضعيت كتاب
اين كتاب نخست در 889م توسط هوتسما در ليدن منتشر شد. سپس در 336ق918/م، با عنوان «تاريخ دوله آل سلجوق«، بدون هيچگونه مقدمه در قاهره به چاپ رسيد. در 974م، محمد عزاوى با حمايت مالى «بنياد فرهنگ ايران« دوباره آن را در قاهره منتشر كرد و مقدمهاى كوتاه و مفيد بر آن افزود. وى نام اصلى كتاب را كه «زبده النصره و نخبه العصره« بود، به كتاب باز گرداند. سرانجام در 356ش، محمد حسين جليلى در همان مؤسسه آن را به فارسى ترجمه كرد؛ ولى ترجمه روى هم رفته نازيبا و گاه مغلوط است [۱۴].
بندارى بسيار كوشيده است كه از يك سو، سجعها و موازنههاى پرپيچ و تاب عماد را كه موجب نامفهوم شدن تاريخ مىگردد، از كتاب بزدايد و به همين منظور، علاوه بر روانسازى بسيارى از عبارات، انبوهى رساله، خطبه و شعر را كه ارزش ادبى آنها بر جنبه تاريخى مىچربيد، حذف كرده است. از سوى ديگر، وى كوشيده است در اين كار اغراق نورزد و تا جايى كه ممكن است، مايه اصلى نثر عمادالدين را حفظ كند و خوانندگان زمان خود را كه به اين گونه نثر ميل تمام داشتند، خشنود سازد [۱۵].
فهرست مطالب، در انتهاى كتاب آمده و در پاورقىها، معادل كلمات دشوار متن، آورده شده است.
پانويس
منابع
1- مقدمه و متن كتاب.
2- بندارى اصفهانى، محمد بن محمد «تاريخ سلسله سلجوقى زبده النصره و نخبه العصره»، ترجمه محمد حسين جليلى، انتشارات بنياد فرهنگ ايران.
3- بجنوردى، سيد كاظم و همكاران (1377)، دائره المعارف بزرگ اسلامى (چاپ دوم)، تهران: مركز دائره المعارف بزرگ اسلامى، ج12، ص580، آذرتاش آذرنوش.