دسوقی شتا، ابراهیم: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸۶: | خط ۸۶: | ||
# المثنوى المعنوى. | # المثنوى المعنوى. | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
==منابع مقاله== | |||
[https://rch.ac.ir/article/Details/9576 ر.ک. دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرةالمعارف اسلامی، عزیری، محمدرضا، برگرفته از مقاله «دسوقی شتا ابراهیم»، ج17] | |||
==وابستهها== | ==وابستهها== |
نسخهٔ ۹ سپتامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۴۶
نام | دسوقی شتا، ابراهیم |
---|---|
نامهای دیگر | |
نام پدر | |
متولد | 20 ژانویه 1941م |
محل تولد | شهر بیلا از استان کفرشیخ مصر |
رحلت | ژوئن 1998 |
اساتید | محمد عبدالسلام کفافی |
برخی آثار | مثنوی (دسوقی)
المعجم الفارسی الكبیر فرهنگ بزرگ فارسی، فارسی - عربی |
کد مؤلف | AUTHORCODE01312AUTHORCODE |
ابراهيم دسوقى شتا (۱۹۴۱ـ۱۹۹۸م)، اديب و مترجم و استاد زبانهاى شرقى دانشگاه قاهره، رئیس بخش زبان و ادبیات شرقی در دانشکده ادبیات قاهره
ولادت
در 30 دی 1319برابر با 20 ژانویه 1941م در شهر بیلا از استان کفرشیخ، به دنيا آمد.
تحصیلات
در سال 1337ش برابر با 1958 وارد دانشگاه قاهره شد و در رشته زبانهای شرقی، مدرک کارشناسی گرفت. در 1346ش برابر با 1967 از پایان نامه کارشناسی ارشد خود با موضوع «مجادلات و منازعات میان سلطان سلیم عثمانی و شاه اسماعیل صفوی و تأثیر آن در ادبیات » دفاع کرد و در سال 1351ش برابر با 1972م موفق شد رساله دکتری خود را با موضوع «حدیقه سنایی و تحقیق تحلیلی درباره آن و تأثیر آن در ادبیات فارسی» با درجه عالی به پایان برد.
سپس در دانشگاه قاهره به تدریس زبان و ادبیات فارسی پرداخت و در 1361ش/1982 به مقام استادی رسید.
محمد عبدالسلام کفافی، یحیی خشاب، احمد محمود ساداتی و عبدالحلیم محمود از استادان تأثیر گذار در زندگی او بودند.
دسوقی از 1984 تا 1982 به ليبى رفت و در دانشگاه بنغازى مشغول تدريس شد و به ترجمه مهمترين آثار ادبيات نو و كهن فارسى پرداخت. و در سال 1369/1990ریاست گروه زبانهای شرقی قاهره را برعهده گرفت.
دسوقی مترجم و مؤلفی پر کار بود. برگردانهای او از زبانهای گوناگون گواه تسلط او بر زبانهای عربی، فارسی، انگلیسی و ترکی است. همچنین از استفاده فراوان او از آیات و احادیث نبوی و استناد به سخنان مشایخ صوفیه در کتابهای عرفانی برمی آید که وی از معارف اسلامی و عرفانی آگاهی داشته است.
تألیفات و ترجمه های دسوقی موضوعات متنوعی همچون عرفان و تصوف و، اندیشه های معاصر اسلامی، انقلاب اسلامی ایران، داستان کوتاه و رمان، لغت و آموزش زبان فارسی را در بر می گیرد.
دسوقى شتا، صادق هدايت را با ترجمه «بوف كور» و چهارده داستان كوتاه از او به خوانندگان عربزبان شناساند. وى همچنين گزيدهاى از شعرهاى معاصر فارسى را نيز به زبان عربى برگرداند. ترجمه شش دفتر مثنوى معنوى جلالالدين رومى از ديگر فعالیتهای اوست.
دسوقى شتا، پيش از مرگ در گفتوگو با هفتهنامه مصرى «اخبار الادب» گفته بود: «فارسى، داراى عنصرى اساسى است كه متأسفانه هنگام ترجمه، موسيقى زبانى آن از بين مىرود. اين هماهنگى، تناسب عجيب بين الفاظ و معانى و حروف چون موج روانى است كه تو را در بر مىگيرد و با خود مىبرد. هر وقت يك متن فارسى مىخواندم، احساسم اين بود كه من در ترجمه عربىام هيچ كارى نمىكنم».
او درباره انقلاب اسلامى مىگويد: «بىگمان، انقلاب اسلامى ايران را اگر مهمترين رويداد تاريخى معاصر ندانيم، بايد مهمترين رخداد سده چهاردهم هجرى قمرى دانست. پيروزى شگفت اين انقلاب بايستى مورد بحث و پژوهش پيگير پژوهشگران جهان قرار گيرد، زيرا براى نخستين بار در تاريخ، مردمى ستمديده با دستهاى خالى و سينههاى گشوده با يك سلاح، آن هم ايمان، در برابر حكومت بيدادگر ايستادند و با پايدارى و جانفشانى خود، تمام نيروهاى سركش طاغوتى را درهم شكستند و آن را به زبالهدان تاريخ انداختند و اين رويداد عظيم به نوبه خود نشان داد كه سلاح ايمان، شكستناپذير است و همچنين اثبات كرد كه اسلام تا چه اندازه با بنيادها و اصول انقلابى سرنوشتساز ملتها هماهنگى و سازگارى دارد و تا چه اندازه كشورهاى اسلامى مىتوانند، اين سلاح را به كار گيرند؛ سلاحى كه همچون آتش زير خاکستر در دل مردم درخشش و حيات دارد».
وفات
او در خرداد سال 1377 برابر با ژوئن 1998 دیده از جهان فروبست و در زادگاهش بیلا به خاک سپرده شد.
آثار
- نصوص فارسیة من التاریخ الاسلامی و الادب الفارسی
- اللغة فارسیة و النصوص المتخصصة
- مطالعات فی الروایة الفارسیة المعاصرة
- التصوف عند الفرس؛
- الثورة الايرانية؛
- الصراع؛
- الملحمه؛
- النصرة؛
- دور العثمانى فى حركة التحرر؛
- دراسة على مصر و ايران و تركيا؛
- اللغة الفارسیة للمبتدئين؛
- ترجمة كشف المحجوب هجويرى؛
- ترجمة دور المتصوف الايرانيين فى ميدان التصوف الاسلامى و سياحتهم الى مصر؛
- ترجمة قصص من الادب الفارسى المعاصر؛
- المعجم الفارسى الكبير؛
- المثنوى المعنوى.