فضائل فاطمة: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    بدون خلاصۀ ویرایش
    بدون خلاصۀ ویرایش
    خط ۲۶: خط ۲۶:
    }}  
    }}  
       
       
    '''فضائل فاطمة'''، اثر ابوحفص عمر بن احمد بن عثمان بن ایوب بن شاهین (متوفی 385ق)، کتابی است در بردارنده روایاتی در بیان فضایل حضرت زهرا(س) که با تحقیق ابواسحاق جوینی اثری به چاپ رسیده است.
    '''فضائل فاطمة'''، اثر [[ابن شاهین، عمر بن احمد|ابوحفص عمر بن احمد بن عثمان بن ایوب بن شاهین]] (متوفی 385ق)، کتابی است در بردارنده روایاتی در بیان فضایل حضرت زهرا(س) که با تحقیق [[حوینی اثری، ابواسحاق|ابواسحاق جوینی اثری]] به چاپ رسیده است.


    ==ساختار==
    ==ساختار==
    خط ۳۹: خط ۳۹:


    در اولین روایت کتاب، از نصر بن قاسم بن زید فرائضی از محمد بن ابراهیم ابن فرنه خوارزمی، از معاذ بن هشام، از پدرش، از یحیی بن ابی کثیر، از زید ابوسلام، از ابواسماء رهبی، از ثوبان، چنین نقل شده است که: «جاءت ابنة هند إلی رسول‌الله(ص) و في یدها فتخ- أی خواتیم ضخام- فجعل رسول‌الله(ص) یضرب یدها، فدخلت علی فاطمة تشکو إلیها الذی صنع بها رسول‌الله(ص)، فانتزعت فاطمه- علیهاالسلام- سلسلة من ذهب من عنقها، فقالت، هذه اهداها (لی) ابوالحسن، فدخل رسول‌الله(ص) و السلسة في یدها، فقال: «یا فاطمة أیغرک أن یقول الناس: ابنة رسول‌الله(ص) وفی یدها سلسلة من نار؟» ثم خرج و لم یقعد، فبعثت فاطمة علیهاالسلام بالسلسة إلی السوق، فباعتها و اشترت بثمنها عبدا فعتقته، فحدث بذلک رسول‌الله(ص)، فقال: الحمد لله الذی نجی فاطمة من النار» (زنی به نام بنت هبیره نزد پیامبر(ص) آمد درحالی‌که انگشترهای ضخیمی از طلا در دست داشت؛ رسول خدا(ص) پیاپی بر دستان کوفت؛ آن زن نزد فاطمه(س) رفت و از این رفتار پیامبر(ص) نزد او گلایه کرد.  
    در اولین روایت کتاب، از نصر بن قاسم بن زید فرائضی از محمد بن ابراهیم ابن فرنه خوارزمی، از معاذ بن هشام، از پدرش، از یحیی بن ابی کثیر، از زید ابوسلام، از ابواسماء رهبی، از ثوبان، چنین نقل شده است که: «جاءت ابنة هند إلی رسول‌الله(ص) و في یدها فتخ- أی خواتیم ضخام- فجعل رسول‌الله(ص) یضرب یدها، فدخلت علی فاطمة تشکو إلیها الذی صنع بها رسول‌الله(ص)، فانتزعت فاطمه- علیهاالسلام- سلسلة من ذهب من عنقها، فقالت، هذه اهداها (لی) ابوالحسن، فدخل رسول‌الله(ص) و السلسة في یدها، فقال: «یا فاطمة أیغرک أن یقول الناس: ابنة رسول‌الله(ص) وفی یدها سلسلة من نار؟» ثم خرج و لم یقعد، فبعثت فاطمة علیهاالسلام بالسلسة إلی السوق، فباعتها و اشترت بثمنها عبدا فعتقته، فحدث بذلک رسول‌الله(ص)، فقال: الحمد لله الذی نجی فاطمة من النار» (زنی به نام بنت هبیره نزد پیامبر(ص) آمد درحالی‌که انگشترهای ضخیمی از طلا در دست داشت؛ رسول خدا(ص) پیاپی بر دستان کوفت؛ آن زن نزد فاطمه(س) رفت و از این رفتار پیامبر(ص) نزد او گلایه کرد.  
    بعد فاطمه(ص) رشته‌ای از طلا از گردنش باز کرده و در دست گرفته بود و به آن زن گفت: این را ابوالحسن علی(ع) به من هدیه داده است. در همان لحظه پیامبر(ص) داخل گردید و در حالی آن گردنبند در دست فاطمه(س) بود فرمود: ای فاطمه آیا اینکه مردم بگویند فاطمه دختر رسول‌الله(ص) در دستش رشته‌ای از آتش دارد، تو را شاد می‌کند؟ پیامبر(ص) این را گفت و سپس از منزل خارج شده و آنجا ننشست. ازاین‌رو فاطمه(س) گردنبند را به بازار برد و آن را فروخت و با مبلغش، برده‌ای خرید و در راه خدا، آزاد ساخت. وقتی این خبر به پیامبر(ص) رسید، فرمود: ستایش مخصوص خدایی است که فاطمه را از آتش نجات داد)<ref>متن کتاب، ص12- 13</ref>.
    بعد فاطمه(ص) رشته‌ای از طلا از گردنش باز کرده و در دست گرفته بود و به آن زن گفت: این را [[امام على(ع)|ابوالحسن علی(ع)]] به من هدیه داده است. در همان لحظه پیامبر(ص) داخل گردید و در حالی آن گردنبند در دست فاطمه(س) بود فرمود: ای فاطمه آیا اینکه مردم بگویند فاطمه دختر رسول‌الله(ص) در دستش رشته‌ای از آتش دارد، تو را شاد می‌کند؟ پیامبر(ص) این را گفت و سپس از منزل خارج شده و آنجا ننشست. ازاین‌رو فاطمه(س) گردنبند را به بازار برد و آن را فروخت و با مبلغش، برده‌ای خرید و در راه خدا، آزاد ساخت. وقتی این خبر به پیامبر(ص) رسید، فرمود: ستایش مخصوص خدایی است که فاطمه را از آتش نجات داد)<ref>متن کتاب، ص12- 13</ref>.


    در روایت دیگری از عبدالله بن محمد بغوی، از سیرج بن یونس، از یوسف بن یعقوب ماجشونی، از محمد بن عبدالله بن عمرو بن عثمان نقل شده است که حضرت فاطمه(س) فرمودند: «قال لی رسول‌الله(ص): أنت أول أهلی لحوقا بي و أنت رفیقتي في الجنة» (پیامبر(ص) به من فرمود تو اولین نفر از اهل‌بیتم هستی که من ملحق می‌شود و تو همراه من در بهشت هستی)<ref>همان، ص23</ref>.
    در روایت دیگری از عبدالله بن محمد بغوی، از سیرج بن یونس، از یوسف بن یعقوب ماجشونی، از محمد بن عبدالله بن عمرو بن عثمان نقل شده است که حضرت فاطمه(س) فرمودند: «قال لی رسول‌الله(ص): أنت أول أهلی لحوقا بي و أنت رفیقتي في الجنة» (پیامبر(ص) به من فرمود تو اولین نفر از اهل‌بیتم هستی که من ملحق می‌شود و تو همراه من در بهشت هستی)<ref>همان، ص23</ref>.

    نسخهٔ ‏۱۹ آوریل ۲۰۲۰، ساعت ۰۹:۴۱

    ‏فضائل فاطمة
    فضائل فاطمة
    پدیدآورانابن شاهین، عمر بن احمد (نويسنده) حوینی اثری، ابواسحاق (محقق)
    عنوان‌های دیگرفضائل فاطمة؛ الجزء فيه فضائل سيدة النساء بعد مريم : فاطمة بنت رسول‌الله صلي‌الله‌عليه‌وسلم و رضي‌عنها
    ناشرمکتبة التوعية الاسلامية
    مکان نشرمصر - جیزة
    سال نشر2007م , 1428ق
    چاپ2
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏/الف2ف6 27/2 BP

    فضائل فاطمة، اثر ابوحفص عمر بن احمد بن عثمان بن ایوب بن شاهین (متوفی 385ق)، کتابی است در بردارنده روایاتی در بیان فضایل حضرت زهرا(س) که با تحقیق ابواسحاق جوینی اثری به چاپ رسیده است.

    ساختار

    کتاب با مقدمه محقق آغاز گردیده و مطالب، دربردارنده مجموعاً، 38 روایت از پیامبر(ص) در بیان فضائل حضرت زهرا(س) می‌باشد.

    گزارش محتوا

    در مقدمه، شرح‌حال مختصری از مؤلف، ارائه گردیده[۱] و سپس، به این نکته اشاره شده است که روایات کتاب، از پنج طریق، مورد سماع قرار گرفته و لذا به بیان سلسله سند هریک، پرداخته شده است[۲]. در پایان مقدمه، نسخ خطی کتاب، توصیف شده است[۳].

    محقق از 38 روایت کتاب، سیزده روایت آن را صحیح، دو روایت منکر، ده روایت ضعیف، پنج روایت باطل یا موضوع، دو روایت «جید»، و یک روایت ثقه، یک روایت مرسل و یک روایت آن را منقطع دانسته است. ایشان نسبت به دو روایت 25 و 26 نظری ارائه نداده، و به نظر می‌رسد از قلم افتاده باشد[۴].

    به‌منظور آشنایی با محتوای کتاب، به برخی از روایات نقل شده در آن، اشاره می‌شود.

    در اولین روایت کتاب، از نصر بن قاسم بن زید فرائضی از محمد بن ابراهیم ابن فرنه خوارزمی، از معاذ بن هشام، از پدرش، از یحیی بن ابی کثیر، از زید ابوسلام، از ابواسماء رهبی، از ثوبان، چنین نقل شده است که: «جاءت ابنة هند إلی رسول‌الله(ص) و في یدها فتخ- أی خواتیم ضخام- فجعل رسول‌الله(ص) یضرب یدها، فدخلت علی فاطمة تشکو إلیها الذی صنع بها رسول‌الله(ص)، فانتزعت فاطمه- علیهاالسلام- سلسلة من ذهب من عنقها، فقالت، هذه اهداها (لی) ابوالحسن، فدخل رسول‌الله(ص) و السلسة في یدها، فقال: «یا فاطمة أیغرک أن یقول الناس: ابنة رسول‌الله(ص) وفی یدها سلسلة من نار؟» ثم خرج و لم یقعد، فبعثت فاطمة علیهاالسلام بالسلسة إلی السوق، فباعتها و اشترت بثمنها عبدا فعتقته، فحدث بذلک رسول‌الله(ص)، فقال: الحمد لله الذی نجی فاطمة من النار» (زنی به نام بنت هبیره نزد پیامبر(ص) آمد درحالی‌که انگشترهای ضخیمی از طلا در دست داشت؛ رسول خدا(ص) پیاپی بر دستان کوفت؛ آن زن نزد فاطمه(س) رفت و از این رفتار پیامبر(ص) نزد او گلایه کرد. بعد فاطمه(ص) رشته‌ای از طلا از گردنش باز کرده و در دست گرفته بود و به آن زن گفت: این را ابوالحسن علی(ع) به من هدیه داده است. در همان لحظه پیامبر(ص) داخل گردید و در حالی آن گردنبند در دست فاطمه(س) بود فرمود: ای فاطمه آیا اینکه مردم بگویند فاطمه دختر رسول‌الله(ص) در دستش رشته‌ای از آتش دارد، تو را شاد می‌کند؟ پیامبر(ص) این را گفت و سپس از منزل خارج شده و آنجا ننشست. ازاین‌رو فاطمه(س) گردنبند را به بازار برد و آن را فروخت و با مبلغش، برده‌ای خرید و در راه خدا، آزاد ساخت. وقتی این خبر به پیامبر(ص) رسید، فرمود: ستایش مخصوص خدایی است که فاطمه را از آتش نجات داد)[۵].

    در روایت دیگری از عبدالله بن محمد بغوی، از سیرج بن یونس، از یوسف بن یعقوب ماجشونی، از محمد بن عبدالله بن عمرو بن عثمان نقل شده است که حضرت فاطمه(س) فرمودند: «قال لی رسول‌الله(ص): أنت أول أهلی لحوقا بي و أنت رفیقتي في الجنة» (پیامبر(ص) به من فرمود تو اولین نفر از اهل‌بیتم هستی که من ملحق می‌شود و تو همراه من در بهشت هستی)[۶].

    وضعیت کتاب

    فهرست احادیث، به ترتیب حرف آغاز هر روایت، بر اساس حروف الفباء، به همراه نام راوی آن، در انتهای کتاب آمده و در پاورقی‌ها، علاوه بر اشاره بر اختلاف نسخ[۷]، به بررسی صحت و ضعف روایات، پرداخته شده است[۸].

    پانویس

    1. مقدمه، ص4
    2. همان، ص7- 9
    3. همان، ص10
    4. پاورقی کتاب، ص39
    5. متن کتاب، ص12- 13
    6. همان، ص23
    7. ر.ک: پاورقی، ص29
    8. ر.ک: همان، ص33

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.

    وابسته‌ها