الإشارات و التنبيهات مع المحاكمات: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۳ اکتبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'يك' به 'یک'
جز (جایگزینی متن - 'جسماني' به 'جسمانی')
جز (جایگزینی متن - 'يك' به 'یک')
خط ۴۵: خط ۴۵:
}}
}}


'''شرح الاشارات و التنبيهات'''، يكى از معروف‌ترين و با اهميت‌ترين شروح اشارات بوعلى است كه توسط [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصير‌الدين طوسى]] به زبان عربى نوشته شده است. [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصير‌الدين طوسى]]، در مقدمه كتاب، غرض خود را از تأليف چنين شرحى، پاسخ به درخواست بعضى از دوستانش مى‌داند كه با ديدن شرح [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] بر اشارات، متوجه گرديده‌اند كه در واقع جرح است نه شرح، فلذا از خواجه خواسته‌اند تا با شرح و توضيح مقاصد [[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]]، از ارزش و منزلت كتاب اشارات دفاع نمايد.  
'''شرح الاشارات و التنبيهات'''، یکى از معروف‌ترين و با اهميت‌ترين شروح اشارات بوعلى است كه توسط [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصير‌الدين طوسى]] به زبان عربى نوشته شده است. [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصير‌الدين طوسى]]، در مقدمه كتاب، غرض خود را از تأليف چنين شرحى، پاسخ به درخواست بعضى از دوستانش مى‌داند كه با ديدن شرح [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] بر اشارات، متوجه گرديده‌اند كه در واقع جرح است نه شرح، فلذا از خواجه خواسته‌اند تا با شرح و توضيح مقاصد [[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]]، از ارزش و منزلت كتاب اشارات دفاع نمايد.  


اين شرح، هم به لحاظ علمى و هم به لحاظ شهرت و وثاقت در جايگاه ويژه‌اى قرار دارد؛ از اين رو [[قطب‌‌الدین رازی، محمد بن محمد|قطب‌الدين رازى]]، اين شرح را شرح كرده است و در ضمن آن، به اشكالات [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]]، پاسخ داده است و در واقع شرح وى، قضاوتى است بين شرح خواجه و شرح [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]].
اين شرح، هم به لحاظ علمى و هم به لحاظ شهرت و وثاقت در جايگاه ويژه‌اى قرار دارد؛ از اين رو [[قطب‌‌الدین رازی، محمد بن محمد|قطب‌الدين رازى]]، اين شرح را شرح كرده است و در ضمن آن، به اشكالات [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]]، پاسخ داده است و در واقع شرح وى، قضاوتى است بين شرح خواجه و شرح [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]].


==ساختار==
==ساختار==
اشارات ابن سينا، از سه بخش منطق، علم الطبيعه و ما قبل الطبيعه تشكيل شده است كه هر كدام از آنها يكى از مجلدات اين شرح سه جلدى را به خود اختصاص داده است. قسمت منطق اشارات متشكل از ده نهج و بخش فلسفه نيز از ده نمط تشكيل يافته است كه سه نمط اول در علم الطبيعه و هفت نمط آن در ما قبل الطبيعه است.
اشارات ابن سينا، از سه بخش منطق، علم الطبيعه و ما قبل الطبيعه تشكيل شده است كه هر كدام از آنها یکى از مجلدات اين شرح سه جلدى را به خود اختصاص داده است. قسمت منطق اشارات متشكل از ده نهج و بخش فلسفه نيز از ده نمط تشكيل يافته است كه سه نمط اول در علم الطبيعه و هفت نمط آن در ما قبل الطبيعه است.


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
شارح، بعد از بيان مقدمه، ابتدا، خطبه كتاب را تشريح مى‌كند. عبارت نخست خطبه، جمله «احمد اللّه على حسن توفيقه و اسأل هداية طريقه و الهام الحق بتحقيقه»، مى‌باشد كه شارح آن را حمل بر مراتب نفس انسانى به حسب قواى نظريه و عمليه بين نقصان و كمال نموده است. وى، پس از توضيح هر يك از اين قوا، نقش هدايت الهى را در سلوك اهل طريق تبيين مى‌نمايد. چنان‌كه گفته شد [[قطب‌‌الدین رازی، محمد بن محمد|قطب‌الدين رازى]]، برای اين شروح توضيحاتى دارد كه در پاورقى آمده است.
شارح، بعد از بيان مقدمه، ابتدا، خطبه كتاب را تشريح مى‌كند. عبارت نخست خطبه، جمله «احمد اللّه على حسن توفيقه و اسأل هداية طريقه و الهام الحق بتحقيقه»، مى‌باشد كه شارح آن را حمل بر مراتب نفس انسانى به حسب قواى نظريه و عمليه بين نقصان و كمال نموده است. وى، پس از توضيح هر یک از اين قوا، نقش هدايت الهى را در سلوك اهل طريق تبيين مى‌نمايد. چنان‌كه گفته شد [[قطب‌‌الدین رازی، محمد بن محمد|قطب‌الدين رازى]]، برای اين شروح توضيحاتى دارد كه در پاورقى آمده است.


خواجه بعد از اتمام شرح خطبه كتاب، وارد مطالب بخش منطق مى‌شود كه نهج اول آن در غرض منطق است. وى شرحى بر تعريف منطق دارد كه در آن تك تك عبارات اين تعريف را مورد بررسى قرار داده است.
خواجه بعد از اتمام شرح خطبه كتاب، وارد مطالب بخش منطق مى‌شود كه نهج اول آن در غرض منطق است. وى شرحى بر تعريف منطق دارد كه در آن تك تك عبارات اين تعريف را مورد بررسى قرار داده است.
خط ۷۹: خط ۷۹:
ماتن و شارح هر دو، در اين قسمت، استدلال‌ها و توضيحات مفصلى دارند كه [[قطب‌‌الدین رازی، محمد بن محمد|قطب‌الدين رازى]] نيز در اين ميان بى‌نصيب نمانده و شرح مفصلّى را در بحث تركيب اجسام بيان نموده است. [[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]]، با خارج كردن تركيبات غير واقعى برای اجسام، تركيب آنها را از هيولى و صورت مورد كنكاش قرار داده و در ادامه در مورد نوع، جنس و فصل اشيا، مطالبى را بيان كرده است.
ماتن و شارح هر دو، در اين قسمت، استدلال‌ها و توضيحات مفصلى دارند كه [[قطب‌‌الدین رازی، محمد بن محمد|قطب‌الدين رازى]] نيز در اين ميان بى‌نصيب نمانده و شرح مفصلّى را در بحث تركيب اجسام بيان نموده است. [[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]]، با خارج كردن تركيبات غير واقعى برای اجسام، تركيب آنها را از هيولى و صورت مورد كنكاش قرار داده و در ادامه در مورد نوع، جنس و فصل اشيا، مطالبى را بيان كرده است.


مفارقت صورت جوهريّه از ماده و عدم امكان قوام شيئى به شىء ديگر به طورى كه هر يك از آنها به لحاظ وجود مقدم بر ديگرى و بر نفس خود باشد، از ديگر اشارات نمط اول است. تقدم هيولى بر صورت، در اشاراتى كه عناوين آنها گذشت، از مطالبى است كه به جهات مختلف بدان پرداخته شده است. اين مطلب، در ذيل بحث كيفيت تعلق هيولى به صورت مطرح است كه كيفيت تقدم صورت و امتناع تقدم هيولى به خاطر تقدم صورت و لزوم دور در صورت تقدم هيولى را حواشى اين بحث مى‌توان به حساب آورد.
مفارقت صورت جوهريّه از ماده و عدم امكان قوام شيئى به شىء ديگر به طورى كه هر یک از آنها به لحاظ وجود مقدم بر ديگرى و بر نفس خود باشد، از ديگر اشارات نمط اول است. تقدم هيولى بر صورت، در اشاراتى كه عناوين آنها گذشت، از مطالبى است كه به جهات مختلف بدان پرداخته شده است. اين مطلب، در ذيل بحث كيفيت تعلق هيولى به صورت مطرح است كه كيفيت تقدم صورت و امتناع تقدم هيولى به خاطر تقدم صورت و لزوم دور در صورت تقدم هيولى را حواشى اين بحث مى‌توان به حساب آورد.


اشارات پایانى نمط اول، اشارات مربوط به بحث حركت و جهات مى‌باشد. در اين قسمت نيز، ماتن و شارحين، به طور دقيق و عالمانه‌اى قلم‌فرسايى كرده‌اند و به مطالبى همچون اثبات جهات، تناسب جهت با مكان، خلأ و حدود آن و استدلال به جهت به خاطر قصد حركت به سوى آن و از معقولات نبودن جهات و ماهيت جهات، پرداخته‌اند.
اشارات پایانى نمط اول، اشارات مربوط به بحث حركت و جهات مى‌باشد. در اين قسمت نيز، ماتن و شارحين، به طور دقيق و عالمانه‌اى قلم‌فرسايى كرده‌اند و به مطالبى همچون اثبات جهات، تناسب جهت با مكان، خلأ و حدود آن و استدلال به جهت به خاطر قصد حركت به سوى آن و از معقولات نبودن جهات و ماهيت جهات، پرداخته‌اند.
خط ۹۱: خط ۹۱:
اشاره‌اى به اينكه جسم، لو خلّى و طبعه، در صورتى كه تأثير غريبى از خارج برایش عارض نگردد، موضع و شكل معين خواهد داشت و تنبيهى در مورد ميل به اقسام حركت و اينكه ميل طبيعى به سمت جهت طبيعى مى‌باشد، كما اينكه قرارش نيز در آن‌جا بوده و به همان‌جا بازگشت مى‌كند، از مطالب ديگر اين قسمت است.
اشاره‌اى به اينكه جسم، لو خلّى و طبعه، در صورتى كه تأثير غريبى از خارج برایش عارض نگردد، موضع و شكل معين خواهد داشت و تنبيهى در مورد ميل به اقسام حركت و اينكه ميل طبيعى به سمت جهت طبيعى مى‌باشد، كما اينكه قرارش نيز در آن‌جا بوده و به همان‌جا بازگشت مى‌كند، از مطالب ديگر اين قسمت است.


اشاره‌اى ديگر از سوى مؤلف، به اجسام قابل كون و فساد و اينكه چنين اجسامى داراى مكان بوده به خاطر استحقاقى كه اجسام به مكان دارند، آمده است. آخرين اشاره اين نمط، درباره اجسامى است كه ميل استداره دارند و به صورت دايره‌اى حركت مى‌كنند؛ مؤلف، عدم قابليت چنين اجسامى را برای حركت مستقيم، يادآورى نموده و تنبيهاتى را در ذيل آن مى‌آورد كه برای نمونه، جسمى را كه طبيعت آن حرارت است، آتش و جسمى را كه طبيعت آن برودت است، آب و جسمى را كه طبيعتش ميعان است، هوا و جسمى را كه طبيعت آن جمود است، زمين مى‌داند. قياس آنها با يك‌ديگر و حالات آنها كه قواعد كون و فساد در عالم دنيا را تشكيل مى‌دهد، از مطالب تكميلى اين بخش است.
اشاره‌اى ديگر از سوى مؤلف، به اجسام قابل كون و فساد و اينكه چنين اجسامى داراى مكان بوده به خاطر استحقاقى كه اجسام به مكان دارند، آمده است. آخرين اشاره اين نمط، درباره اجسامى است كه ميل استداره دارند و به صورت دايره‌اى حركت مى‌كنند؛ مؤلف، عدم قابليت چنين اجسامى را برای حركت مستقيم، يادآورى نموده و تنبيهاتى را در ذيل آن مى‌آورد كه برای نمونه، جسمى را كه طبيعت آن حرارت است، آتش و جسمى را كه طبيعت آن برودت است، آب و جسمى را كه طبيعتش ميعان است، هوا و جسمى را كه طبيعت آن جمود است، زمين مى‌داند. قياس آنها با یک‌ديگر و حالات آنها كه قواعد كون و فساد در عالم دنيا را تشكيل مى‌دهد، از مطالب تكميلى اين بخش است.


طريق به وجود آمدن معدنيّات، نباتات و حيوانات با اجناس و انواعشان از اين عناصر اربعه، موضوع تنبيه ديگرى است كه در ادامه‌اش در ضمن نكته‌اى، علت نورانى و منوّر بودن آتش را توضيح داده است.
طريق به وجود آمدن معدنيّات، نباتات و حيوانات با اجناس و انواعشان از اين عناصر اربعه، موضوع تنبيه ديگرى است كه در ادامه‌اش در ضمن نكته‌اى، علت نورانى و منوّر بودن آتش را توضيح داده است.
خط ۱۱۵: خط ۱۱۵:
بحثى را كه بوعلى در مورد مثلث دارد، شارح اين طور تفسير مى‌كند كه فرق بين ذات شىء و وجودش در اعيان، مورد نظراست، لكن غرض در اين‌جا فرق بين عللى است كه شىء نياز به آنها دارد در موجوديتش، مانند فاعل و غايت و بين عللى كه شىء در تحقق ذاتش در خارج و عقل، بدان نياز دارد، مانند ماده و صورت.
بحثى را كه بوعلى در مورد مثلث دارد، شارح اين طور تفسير مى‌كند كه فرق بين ذات شىء و وجودش در اعيان، مورد نظراست، لكن غرض در اين‌جا فرق بين عللى است كه شىء نياز به آنها دارد در موجوديتش، مانند فاعل و غايت و بين عللى كه شىء در تحقق ذاتش در خارج و عقل، بدان نياز دارد، مانند ماده و صورت.


اشاره‌اى در بيان كيفيت تعلق علل وجودى كه عبارتند از: فاعل و غايت، به ساير علل و كيفيت تعلق يكى از آنها به ديگرى مى‌باشد كه شرح كيفيت تعلق علل وجود به ساير علل و همين‌طور شرح كيفيت تعلق علت غائيه به فاعليّه، در ذيل آن آمده است.
اشاره‌اى در بيان كيفيت تعلق علل وجودى كه عبارتند از: فاعل و غايت، به ساير علل و كيفيت تعلق یکى از آنها به ديگرى مى‌باشد كه شرح كيفيت تعلق علل وجود به ساير علل و همين‌طور شرح كيفيت تعلق علت غائيه به فاعليّه، در ذيل آن آمده است.


اشاره بعدى، در بيان علت اولى است كه آن، علت تمام وجودات مى‌باشد. شارح، مى‌گويد: علت اولى، ممكن نيست كه صورت برای وجود باشد كه با توضيحاتى برای اين مطلب همراه است.
اشاره بعدى، در بيان علت اولى است كه آن، علت تمام وجودات مى‌باشد. شارح، مى‌گويد: علت اولى، ممكن نيست كه صورت برای وجود باشد كه با توضيحاتى برای اين مطلب همراه است.
خط ۱۲۳: خط ۱۲۳:
نمط پنجم اشارات، در صنع و ابداع است. ابتدا توهمى كه مردم در انتساب مفعول به فاعل دارند، نقّادى گرديده، بعد توضيحاتى در فرق ميان فعل و ايجاد و صنع ارائه گرديده است. در اين نمط، اشاراتى به بيان ماهيت زمان و...دارد و در ذيلش، شارح، تغيّر را همان حركت مى‌داند...
نمط پنجم اشارات، در صنع و ابداع است. ابتدا توهمى كه مردم در انتساب مفعول به فاعل دارند، نقّادى گرديده، بعد توضيحاتى در فرق ميان فعل و ايجاد و صنع ارائه گرديده است. در اين نمط، اشاراتى به بيان ماهيت زمان و...دارد و در ذيلش، شارح، تغيّر را همان حركت مى‌داند...


اشاره بعدى نمط پنجم، در بيان مسبوقيّت حوادث به موضوع و مادّه است كه توضيحات مفصلّى در بخش‌هاى گوناگون اين اشاره، از سوى شارح، مطرح گرديده است. اثبات حدوث ذاتى برای ممكنات، موضوع تنبيهى در ذيل اين اشارات است كه در ادامه‌اش چند تنبيه ديگر در عدم تخلف معلول از علت تامّه، تفسير معنى ابداع و عدم ترجيح يكى از طرفين ممكن بر ديگرى، آمده است.
اشاره بعدى نمط پنجم، در بيان مسبوقيّت حوادث به موضوع و مادّه است كه توضيحات مفصلّى در بخش‌هاى گوناگون اين اشاره، از سوى شارح، مطرح گرديده است. اثبات حدوث ذاتى برای ممكنات، موضوع تنبيهى در ذيل اين اشارات است كه در ادامه‌اش چند تنبيه ديگر در عدم تخلف معلول از علت تامّه، تفسير معنى ابداع و عدم ترجيح یکى از طرفين ممكن بر ديگرى، آمده است.


تنبيه مهم ديگرى، در واحديت عددى، واحد حقيقى و... استحاله صدور غير واحد از آن، آمده است. برای مسبوقيت غير واجب به عدم زمانى، احتجاجاتى از سوى حكما، اشاعره و معتزله، مطرح گرديده است كه با ابطال آراى غير صحيح، به تكميل نظريه صواب در اين مورد پرداخته شده است.
تنبيه مهم ديگرى، در واحديت عددى، واحد حقيقى و... استحاله صدور غير واحد از آن، آمده است. برای مسبوقيت غير واجب به عدم زمانى، احتجاجاتى از سوى حكما، اشاعره و معتزله، مطرح گرديده است كه با ابطال آراى غير صحيح، به تكميل نظريه صواب در اين مورد پرداخته شده است.
خط ۱۴۴: خط ۱۴۴:


== وضعيت كتاب ==
== وضعيت كتاب ==
كتاب، در انتهاى هر يك از مجلدات، فهرستى تفصيلى از اشارات و تنبيهات و شرح آنها دارد.
كتاب، در انتهاى هر یک از مجلدات، فهرستى تفصيلى از اشارات و تنبيهات و شرح آنها دارد.


==پانويس ==
==پانويس ==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش