آشتیانی، سید جلال‌الدین: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
    جز (جایگزینی متن - 'يك' به 'یک')
    خط ۵۱: خط ۵۱:




    استاد بنا به سفارش ميرزا احمد سال 1323 (در سن نوزده سالگى) عازم حوزه علميه قم شد و پس از پایان دوره سطح، در درس خارج فقه و اصول حضرت [[بروجردی، حسین|آیت‌الله بروجردى]] حاضر شد. او همزمان مدت هشت سال تمام از حكيم الهى حضرت [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] الهيات شفا و اسفار الأربعه و قريب يك دوره اصول فقه و قسمتى از تفسير قرآن را فراگرفت. پس از اين دوره به سفر انفس و آفاق پرداخت. در قزوین از محضر پر فيض آیت‌الله سيد‌‎ابوالحسن رفيعى قزوینى سفر اسفار را آموخت و سپس در سال 1336 جهت تكميل علوم نقلى راهى نجف شد. مدت دو سال از محضر آيات عظام حكيم، عبدالهادى شيرازى و به ویژه آیت‌الله ميرزا [[بجنوردی، حسن|سيد‌‎حسن بجنوردى]] بهره مند شد. در همين زمان سخت بيمار شد و به ناچار به ايران بازگشت. پس از مداوا در تهران مدتى به حوزه درس اسفار حكيم محقق [[آشتیانی، احمد|ميرزا احمد آشتيانى]] و مدتى نيز به طور متفرقه به درس ميرزا مهدى آشتيانى راه يافت.
    استاد بنا به سفارش ميرزا احمد سال 1323 (در سن نوزده سالگى) عازم حوزه علميه قم شد و پس از پایان دوره سطح، در درس خارج فقه و اصول حضرت [[بروجردی، حسین|آیت‌الله بروجردى]] حاضر شد. او همزمان مدت هشت سال تمام از حكيم الهى حضرت [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] الهيات شفا و اسفار الأربعه و قريب یک دوره اصول فقه و قسمتى از تفسير قرآن را فراگرفت. پس از اين دوره به سفر انفس و آفاق پرداخت. در قزوین از محضر پر فيض آیت‌الله سيد‌‎ابوالحسن رفيعى قزوینى سفر اسفار را آموخت و سپس در سال 1336 جهت تكميل علوم نقلى راهى نجف شد. مدت دو سال از محضر آيات عظام حكيم، عبدالهادى شيرازى و به ویژه آیت‌الله ميرزا [[بجنوردی، حسن|سيد‌‎حسن بجنوردى]] بهره مند شد. در همين زمان سخت بيمار شد و به ناچار به ايران بازگشت. پس از مداوا در تهران مدتى به حوزه درس اسفار حكيم محقق [[آشتیانی، احمد|ميرزا احمد آشتيانى]] و مدتى نيز به طور متفرقه به درس ميرزا مهدى آشتيانى راه يافت.


    ==حيات علمى==
    ==حيات علمى==




    زندگى علمى علامه سيد‌‎جلال‌الدين آشتيانى را مى توان به دوره تحصيل، تدريس و تصنيف تقسيم كرد. دوره تحصيل از آشتيان شروع مى شود و به تهران، نجف و قم ختم مى شود. اين دوره، دوره درس آموزى استاد است كه نگارش اين دوره از گنجايش اين مقاله بيرون است، ولى دوره مهمى كه بيشتر آثار او هم مربوط به همين دوره است دوره اقامت استاد در ارض اقدس رضوى است. در واقع اين دوره كه در حدود پنجاه سال از عمر با بركت استاد را شامل مى شود دوره تدريس و تصنيف است و به نظر مى رسد به اين دوره بايد بيشتر توجه شود، گرچه سراسر زندگى آن بزرگمرد درس و الگوى كامل برای جویندگان علم و معرفت است. مشهد آن ارض ملكوتى ميزبان هشتمين قطب عالم امكان است. جارالرضا بودن بزرگ ترين سعادت و افتخار هر كسى است. علامه آشتيانى به آن ديار پا مى گذارد تا چراغ حكمت علوى و فلسفه الهى را كه در آن ارض اقدس به خاموشى گراييده بود با تدريس منظومه، اسفار، شواهد الربوبيه و شرح فصوص قيصرى جانى دوباره بخشد. آشتيانى و مكتب مشهد علامه آشتيانى در تبيين سير تاريخى ماجراى ضد فلسفه در مشهد چنين مى نویسد: «الآن در حوزه قم زمينه مناسب برای تدريس و كار در فلسفه هست، در مشهد اين طور نيست. مرحوم آقاى ميلانى را به جهت اين كه شاگرد مرحوم آقا [[اصفهانی، محمدحسین|شيخ محمدحسین اصفهانى]] فيلسوف بوده، با اين كه [[اصفهانی، محمدحسین|شيخ محمدحسین اصفهانى]] از زهاد درجه اول زمان خودش بوده است مورد توهين و اذّيت قرار دادند. اين مخالفت با فلسفه در مشهد تاريخچه‌اى دارد و آن بر مى گردد به زمان آقا ميرزا مهدى اصفهانى كه شاگرد [[نایینی، محمدحسین|ميرزا حسين نائينى]] بوده است. او ابتدا همان طريقه آخوند ملا حسينقلى همدانى و بهارى و كشميرى را انتخاب مى‌كند. او پيش [[آشتیانی، احمد|ميرزا احمد آشتيانى]] شواهد الربوبيه مى خواند، امّا فهم مطالب فلسفى برای او از اصعب امور بود، پس از همه اين مراحل به دليل فاقد توانايى فهم اين متون از عرفان و فلسفه سرخورده مى شود و به جان فلسفه مى افتد.» در جايى ديگر مى فرمايد «الآن مشهد شش هزار نفر طلبه دارد، ولى عده‌اى هم منع مى كنند و مى گویند فلسفه نروید كفر است و يك مكتب خاصى برای خودشان دارند و هر چيز جز آن را طرد و تخطئه مى كنند. حقير در ضمنِ نقد و ردّ تهافت الفلاسفه، آثار رب النوع آنها را مورد نقد قرار مى دهم تا معلوم شود اين جماعت با چيزى كه آشنا نيستند معارف ائمه است.» به هر حال، علامه آشتيانى نزدیک به پنجاه سال در چنين حوزه‌اى به تدريس فلسفه و عرفان اشتغال داشت و آن هم، تدريس آن حكيم الهى كه به حق عنوانِ مدرس عرفان و فلسفه تنها بر او شايسته و بايسته است. او تنها و يك تنه در مقابل اين افراد ايستاد و اگر نبود عظمت و جامعيت و اخلاص علمى آن درخت تناورِ فلسفه و عرفان، كه به راستى جلال حكمت و عرفان است، مقاومت و ادامه راه ممكن نمى شد. او كه به ظاهر يك فرد بود، ولى در واقع هزاران تن، فلسفه را در آن حوزه مبارک از غربت نجات داد، همان گونه كه سقراط در يونان چنين كرد. با توجه به آن وضعيت حتى پس از انقلاب قسم مى خورند كه: ما نمى گذاريم كسى كه (آشتيانى) تحت عنوان فلسفه به [[مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی|مرحوم مجلسى]] اهانت مى‌كند آب خوش از گلویش پايين برود و راحت زندگى كند؛ يا رياست دانشكده الهيات كه به پاس خوش خدمتى به پست هاى مادى دنيوى رسيده بود، زمينه بازنشستگى اجبارى استاد را فراهم مى‌كند؛ در گزارش كار خود اين كار را از افتخارات دوران تصدى رياستش قلمداد مى‌كند و به خيال خود محيط دانشكده را از وجود ايشان منزه كرده است. حال استاد با آن وضع اسفناك و دردآور، حدود دویست عنوان کتاب، رساله يا مقاله تصنيف و تأليف يا احيا مى‌كندو در دو مركز علم و دانش، دانشكده الهيات دانشگاه فردوسى و مدرسه علميه امام جعفر صادق به تدريس می‌پردازد. اين نيست جز توفيق و همراهى حضرت حق و درستى راه و اخلاص در عمل و صلابت ايمان و از همه مهمتر سفارش استادش حضرت [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] مبنى بر اين كه «چراغ فلسفه سنتى را روشن نگه دارد.» ولو لا اللطف والإحسان منه لما طابَ الحديث ولا الكلامُ وكل لطيفةٍ وظريف معني أستاذي فيه والله الأمامُ.
    زندگى علمى علامه سيد‌‎جلال‌الدين آشتيانى را مى توان به دوره تحصيل، تدريس و تصنيف تقسيم كرد. دوره تحصيل از آشتيان شروع مى شود و به تهران، نجف و قم ختم مى شود. اين دوره، دوره درس آموزى استاد است كه نگارش اين دوره از گنجايش اين مقاله بيرون است، ولى دوره مهمى كه بيشتر آثار او هم مربوط به همين دوره است دوره اقامت استاد در ارض اقدس رضوى است. در واقع اين دوره كه در حدود پنجاه سال از عمر با بركت استاد را شامل مى شود دوره تدريس و تصنيف است و به نظر مى رسد به اين دوره بايد بيشتر توجه شود، گرچه سراسر زندگى آن بزرگمرد درس و الگوى كامل برای جویندگان علم و معرفت است. مشهد آن ارض ملكوتى ميزبان هشتمين قطب عالم امكان است. جارالرضا بودن بزرگ ترين سعادت و افتخار هر كسى است. علامه آشتيانى به آن ديار پا مى گذارد تا چراغ حكمت علوى و فلسفه الهى را كه در آن ارض اقدس به خاموشى گراييده بود با تدريس منظومه، اسفار، شواهد الربوبيه و شرح فصوص قيصرى جانى دوباره بخشد. آشتيانى و مكتب مشهد علامه آشتيانى در تبيين سير تاريخى ماجراى ضد فلسفه در مشهد چنين مى نویسد: «الآن در حوزه قم زمينه مناسب برای تدريس و كار در فلسفه هست، در مشهد اين طور نيست. مرحوم آقاى ميلانى را به جهت اين كه شاگرد مرحوم آقا [[اصفهانی، محمدحسین|شيخ محمدحسین اصفهانى]] فيلسوف بوده، با اين كه [[اصفهانی، محمدحسین|شيخ محمدحسین اصفهانى]] از زهاد درجه اول زمان خودش بوده است مورد توهين و اذّيت قرار دادند. اين مخالفت با فلسفه در مشهد تاريخچه‌اى دارد و آن بر مى گردد به زمان آقا ميرزا مهدى اصفهانى كه شاگرد [[نایینی، محمدحسین|ميرزا حسين نائينى]] بوده است. او ابتدا همان طريقه آخوند ملا حسينقلى همدانى و بهارى و كشميرى را انتخاب مى‌كند. او پيش [[آشتیانی، احمد|ميرزا احمد آشتيانى]] شواهد الربوبيه مى خواند، امّا فهم مطالب فلسفى برای او از اصعب امور بود، پس از همه اين مراحل به دليل فاقد توانايى فهم اين متون از عرفان و فلسفه سرخورده مى شود و به جان فلسفه مى افتد.» در جايى ديگر مى فرمايد «الآن مشهد شش هزار نفر طلبه دارد، ولى عده‌اى هم منع مى كنند و مى گویند فلسفه نروید كفر است و یک مكتب خاصى برای خودشان دارند و هر چيز جز آن را طرد و تخطئه مى كنند. حقير در ضمنِ نقد و ردّ تهافت الفلاسفه، آثار رب النوع آنها را مورد نقد قرار مى دهم تا معلوم شود اين جماعت با چيزى كه آشنا نيستند معارف ائمه است.» به هر حال، علامه آشتيانى نزدیک به پنجاه سال در چنين حوزه‌اى به تدريس فلسفه و عرفان اشتغال داشت و آن هم، تدريس آن حكيم الهى كه به حق عنوانِ مدرس عرفان و فلسفه تنها بر او شايسته و بايسته است. او تنها و یک تنه در مقابل اين افراد ايستاد و اگر نبود عظمت و جامعيت و اخلاص علمى آن درخت تناورِ فلسفه و عرفان، كه به راستى جلال حكمت و عرفان است، مقاومت و ادامه راه ممكن نمى شد. او كه به ظاهر یک فرد بود، ولى در واقع هزاران تن، فلسفه را در آن حوزه مبارک از غربت نجات داد، همان گونه كه سقراط در يونان چنين كرد. با توجه به آن وضعيت حتى پس از انقلاب قسم مى خورند كه: ما نمى گذاريم كسى كه (آشتيانى) تحت عنوان فلسفه به [[مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی|مرحوم مجلسى]] اهانت مى‌كند آب خوش از گلویش پايين برود و راحت زندگى كند؛ يا رياست دانشكده الهيات كه به پاس خوش خدمتى به پست هاى مادى دنيوى رسيده بود، زمينه بازنشستگى اجبارى استاد را فراهم مى‌كند؛ در گزارش كار خود اين كار را از افتخارات دوران تصدى رياستش قلمداد مى‌كند و به خيال خود محيط دانشكده را از وجود ايشان منزه كرده است. حال استاد با آن وضع اسفناك و دردآور، حدود دویست عنوان کتاب، رساله يا مقاله تصنيف و تأليف يا احيا مى‌كندو در دو مركز علم و دانش، دانشكده الهيات دانشگاه فردوسى و مدرسه علميه امام جعفر صادق به تدريس می‌پردازد. اين نيست جز توفيق و همراهى حضرت حق و درستى راه و اخلاص در عمل و صلابت ايمان و از همه مهمتر سفارش استادش حضرت [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] مبنى بر اين كه «چراغ فلسفه سنتى را روشن نگه دارد.» ولو لا اللطف والإحسان منه لما طابَ الحديث ولا الكلامُ وكل لطيفةٍ وظريف معني أستاذي فيه والله الأمامُ.


    ==تألیف==
    ==تألیف==




    استاد سال 1338ش آهنگ ارض ملكوتى رضوى كرد و در آن ديار در حدود پنجاه سال به تصنيف و تدريس فلسفه و عرفان در حوزه و دانشگاه فردوسى مشهد (دانشكده الهيات) پرداخت و اين دوره بحق دوره پر بار عمر آن حكيم الهى است كه حاصل آن صدها کتاب و مقاله فلسفى - عرفانى است، كه نظير آن را در هيچ يك از تأليفات مدعيان فلسفه و عرفان عصر حاضر نمى توان يافت و ديگر خيل شاگردانى است كه در كشور پهناور ايران پراكنده‌اند و حتى از كشورهاى ديگر نيز به درس آموزى به خدمت استاد مى رسيدند. همين تأليف‌ها و تدريس متون عالى از وى شخصيت عظيم جهانى ساخته بود، متونى كه تدريس و فهم آنها فيلسوف و عارفى چون حكيم آشتيانى را شايسته و بايسته بود. دريغا كه با رفتن اين حكيم الهى دوران غريبى اين اوراق دوباره فرارسيد‌ ‎تا حكيمى و آشتيانى ديگرى و استاد در اين باره مى فرمايد «اگر كسى مى توانست عبارات شِفا و حكمت الاشراق سهروردى درس بدهد شق ّالقمر كرده بود» و در جاى ديگر به گونه‌اى صريح تر مى فرمايد  
    استاد سال 1338ش آهنگ ارض ملكوتى رضوى كرد و در آن ديار در حدود پنجاه سال به تصنيف و تدريس فلسفه و عرفان در حوزه و دانشگاه فردوسى مشهد (دانشكده الهيات) پرداخت و اين دوره بحق دوره پر بار عمر آن حكيم الهى است كه حاصل آن صدها کتاب و مقاله فلسفى - عرفانى است، كه نظير آن را در هيچ یک از تأليفات مدعيان فلسفه و عرفان عصر حاضر نمى توان يافت و ديگر خيل شاگردانى است كه در كشور پهناور ايران پراكنده‌اند و حتى از كشورهاى ديگر نيز به درس آموزى به خدمت استاد مى رسيدند. همين تأليف‌ها و تدريس متون عالى از وى شخصيت عظيم جهانى ساخته بود، متونى كه تدريس و فهم آنها فيلسوف و عارفى چون حكيم آشتيانى را شايسته و بايسته بود. دريغا كه با رفتن اين حكيم الهى دوران غريبى اين اوراق دوباره فرارسيد‌ ‎تا حكيمى و آشتيانى ديگرى و استاد در اين باره مى فرمايد «اگر كسى مى توانست عبارات شِفا و حكمت الاشراق سهروردى درس بدهد شق ّالقمر كرده بود» و در جاى ديگر به گونه‌اى صريح تر مى فرمايد  


    «با كمال تأسف چراغ فروزان حكمت متعاليه و عرفان كه به دست لرزان افراد نادر از اكابر علماى اماميه تا اين اواخر اطراف خود را روشن مى نمود رو به خاموشى رفت. در عصر ما استاد وارد در عرفان كه از عهده تدريس آثار عرفانى برآيد وجود ندارد و در حكمت و فلسفه نيز جز عده بسيار معدود كسى باقى نمانده است، چرا كه محيط موجود، مستعد و آماده برای پرورش شاگرد نمی‌باشد و اگر به نام درس فلسفه و تصوف حوزه‌اى ديده شود بايد چيزى شبيه كاريكاتور تلقى شود.» اين مسائل قلبش را به درد آورده بود. در راه ترميم اين دردها حدود پنجاه سال شب‌ها را تا به صبح نخوابيد و تارهاى وجودش نغمه‌هاى حكمت و عرفان را نواخت. سلامُ اللهِ ما كَرَّ اللَّيالي و جاوبَتِ الْمَثاني وَالْمَثالي. او عمرى را با حكمت و عرفان زندگى كرد، وجوه حكمت (لفظى، كتبى، ذهنى و عينى) در دل و جان او ريشه كرد و از او حكيمى جامع ساخت، مرتبه‌اى كه هر قلندرى توان دستيابى به آن را نداشت. {{شعر}}{{ب|''هر كه شد محرم دل در حرم يار بماند''|2=''و آن كه اين كار ندانست در انكار بماند''}}{{پایان شعر}}
    «با كمال تأسف چراغ فروزان حكمت متعاليه و عرفان كه به دست لرزان افراد نادر از اكابر علماى اماميه تا اين اواخر اطراف خود را روشن مى نمود رو به خاموشى رفت. در عصر ما استاد وارد در عرفان كه از عهده تدريس آثار عرفانى برآيد وجود ندارد و در حكمت و فلسفه نيز جز عده بسيار معدود كسى باقى نمانده است، چرا كه محيط موجود، مستعد و آماده برای پرورش شاگرد نمی‌باشد و اگر به نام درس فلسفه و تصوف حوزه‌اى ديده شود بايد چيزى شبيه كاریکاتور تلقى شود.» اين مسائل قلبش را به درد آورده بود. در راه ترميم اين دردها حدود پنجاه سال شب‌ها را تا به صبح نخوابيد و تارهاى وجودش نغمه‌هاى حكمت و عرفان را نواخت. سلامُ اللهِ ما كَرَّ اللَّيالي و جاوبَتِ الْمَثاني وَالْمَثالي. او عمرى را با حكمت و عرفان زندگى كرد، وجوه حكمت (لفظى، كتبى، ذهنى و عينى) در دل و جان او ريشه كرد و از او حكيمى جامع ساخت، مرتبه‌اى كه هر قلندرى توان دستيابى به آن را نداشت. {{شعر}}{{ب|''هر كه شد محرم دل در حرم يار بماند''|2=''و آن كه اين كار ندانست در انكار بماند''}}{{پایان شعر}}


    ==وفات==
    ==وفات==
    خط ۷۱: خط ۷۱:


    ==آثار==
    ==آثار==
    بيشترين آثار حضرت استاد در دوران تدريس، تأليف شده است و دوران تحصيل استاد كه خود داستان ديگرى دارد كه به يقين درس بزرگى برای طالبان علم و دانش است كه بسى خواندنى و شنيدنى است و نورانى ترين چراغ راه رهروان اين راه است و بيشتر اين آثار حاصل و نتيجه همين دوران تحصيل است. خود استاد در اين باره مى فرمايد «حقير ايامى كه در حوزه پر فيض قم موفق به تحصيل علوم اسلامى بود، مشكلِ علمى کتاب هايى را كه قرائت مى نمودم مى نوشتم. به همين مناسبت طى ده سال از ايام تحصيل را كه به دروس عاليه اشتغال داشتم، مطالب زياد و مفصلى در فلسفه و عرفان و فقه و اصول و كلام تهيه نمودم. کتاب هايى را كه در ايام اشتغال به تدريس فلسفه و عرفان اسلامى در دانشگاه مشهد و مدرسه علميه امام صادق(ع) چاپ و منتشر كردم و يا آماده برای انتشار دارم، محصول و نتيجه زحمات طاقت فرساى آن ايام پر فيض طلبگى است، ايامى كه با عشق بى حدّ و نهايت و خلوص ايمان و عقيدت برای كسب فيض به محضر اساتيد عالى مقام، كه بعضى از آنها در قيد حيات و برخى چهره در نقاب خاک كشيده اند، حاضر مى شدم. كسانى كه از فلسفه و تصوف اطلاع [[الکافی|كافى]] دارند و به حاق ّ مسائل علمى مدون در کتاب هاى فلاسفه و عرفا رسيده‌اند مى دانند كه تحرير و تأليف اين قبيل از کتاب‌ها چه اندازه صرف وقت و دقت و مطالعه لازم دارد.» سيدنا الاُستاذ تمامى عمر با بركت خود را صرفِ تحقيق و پژوهش در آثار، افكار و احوال حكيمان و فيلسوفان بزرگ اسلامى نمود و حال آن كه خود از برجستگان اين جماعت بود. او تمام عمر خویش را وقف احياى آثار و تصنيفات فلسفى و عرفانى نمود و حتى تحت هيچ شرايطى حاضر نشد كه بخشى از وقت خود را صرف تشكيل خانواده و ازدواج كند. با اين كه آن حالت تجرد به ویژه در دوران اخير كه سن آن جناب به بالاى هفتاد رسيده بود روزگار سختى را بر ايشان تحميل كرده بود و لطافت روحى خاص استاد نيز دشوارى اين دوران را صد چندان كرده بود. علامه آشتيانى شارح بزرگ و بى بديل حكمت و عرفان در بين نحله‌هاى موجود مكتب صدرايى را كامل تر از بقيه مكتب هاى فلسفى مى دانست. اگر روزگارى همه آن نظريات عميق و دقيق و اصولى كه در فلسفه و عرفان تبيين و تأسيس كرده در يك کتاب تدوین شود خود نمايانگر عُمق انديشه و مكتب فلسفى و عرفانى استاد خواهد بود و آنگه مكتب و استقلالِ فكر و انديشه خود را نشان خواهد داد و روش ذوقى و عرفانى و فلسفى او نمايان خواهد شد. او با شرح و نقد عالمانه سه مكتب فلسفى مشاء، اشراق، حكمت متعاليه و شرح و نقد عرفان نظرى كه همه نشان دهنده تسلط كامل او بر مبانى همه مكاتب فلسفى و عرفانى است، ثابت كرد كه در پى كشف و وصول به حقيقتى است كه نظام معنوى عالم هستى بر آن استوار است. آشتيانى آثارى بس ارزشمند از خود به يادگار گذاشت كه بزرگ ترين دليل بر اين مدعاست و مى توان آثار مكتوبِ آن حضرت را در نُه عنوان تقسيم كرد:  
    بيشترين آثار حضرت استاد در دوران تدريس، تأليف شده است و دوران تحصيل استاد كه خود داستان ديگرى دارد كه به يقين درس بزرگى برای طالبان علم و دانش است كه بسى خواندنى و شنيدنى است و نورانى ترين چراغ راه رهروان اين راه است و بيشتر اين آثار حاصل و نتيجه همين دوران تحصيل است. خود استاد در اين باره مى فرمايد «حقير ايامى كه در حوزه پر فيض قم موفق به تحصيل علوم اسلامى بود، مشكلِ علمى کتاب هايى را كه قرائت مى نمودم مى نوشتم. به همين مناسبت طى ده سال از ايام تحصيل را كه به دروس عاليه اشتغال داشتم، مطالب زياد و مفصلى در فلسفه و عرفان و فقه و اصول و كلام تهيه نمودم. کتاب هايى را كه در ايام اشتغال به تدريس فلسفه و عرفان اسلامى در دانشگاه مشهد و مدرسه علميه امام صادق(ع) چاپ و منتشر كردم و يا آماده برای انتشار دارم، محصول و نتيجه زحمات طاقت فرساى آن ايام پر فيض طلبگى است، ايامى كه با عشق بى حدّ و نهايت و خلوص ايمان و عقيدت برای كسب فيض به محضر اساتيد عالى مقام، كه بعضى از آنها در قيد حيات و برخى چهره در نقاب خاک كشيده اند، حاضر مى شدم. كسانى كه از فلسفه و تصوف اطلاع [[الکافی|كافى]] دارند و به حاق ّ مسائل علمى مدون در کتاب هاى فلاسفه و عرفا رسيده‌اند مى دانند كه تحرير و تأليف اين قبيل از کتاب‌ها چه اندازه صرف وقت و دقت و مطالعه لازم دارد.» سيدنا الاُستاذ تمامى عمر با بركت خود را صرفِ تحقيق و پژوهش در آثار، افكار و احوال حكيمان و فيلسوفان بزرگ اسلامى نمود و حال آن كه خود از برجستگان اين جماعت بود. او تمام عمر خویش را وقف احياى آثار و تصنيفات فلسفى و عرفانى نمود و حتى تحت هيچ شرايطى حاضر نشد كه بخشى از وقت خود را صرف تشكيل خانواده و ازدواج كند. با اين كه آن حالت تجرد به ویژه در دوران اخير كه سن آن جناب به بالاى هفتاد رسيده بود روزگار سختى را بر ايشان تحميل كرده بود و لطافت روحى خاص استاد نيز دشوارى اين دوران را صد چندان كرده بود. علامه آشتيانى شارح بزرگ و بى بديل حكمت و عرفان در بين نحله‌هاى موجود مكتب صدرايى را كامل تر از بقيه مكتب هاى فلسفى مى دانست. اگر روزگارى همه آن نظريات عميق و دقيق و اصولى كه در فلسفه و عرفان تبيين و تأسيس كرده در یک کتاب تدوین شود خود نمايانگر عُمق انديشه و مكتب فلسفى و عرفانى استاد خواهد بود و آنگه مكتب و استقلالِ فكر و انديشه خود را نشان خواهد داد و روش ذوقى و عرفانى و فلسفى او نمايان خواهد شد. او با شرح و نقد عالمانه سه مكتب فلسفى مشاء، اشراق، حكمت متعاليه و شرح و نقد عرفان نظرى كه همه نشان دهنده تسلط كامل او بر مبانى همه مكاتب فلسفى و عرفانى است، ثابت كرد كه در پى كشف و وصول به حقيقتى است كه نظام معنوى عالم هستى بر آن استوار است. آشتيانى آثارى بس ارزشمند از خود به يادگار گذاشت كه بزرگ ترين دليل بر اين مدعاست و مى توان آثار مكتوبِ آن حضرت را در نُه عنوان تقسيم كرد:  


    - تصنيفات مستقل فلسفى و عرفانى
    - تصنيفات مستقل فلسفى و عرفانى
    خط ۸۹: خط ۸۹:
    - نامه‌ها
    - نامه‌ها


    - پایان نامه‌ها نزدیک به دویست اثر نوشتارى، اعم از تصنيف، تأليف، تصحيح و تحقيق و تعليق در قالب کتاب، رساله، مقدمه، مقاله، پيشگفتار، مصاحبه و نامه از علامه آشتيانى به يادگار مانده است. البته بيشتر اين آثار را تصحيحات، تأليفات و مقدماتى تشكيل مى دهند كه آن استاد عظيم الشأن بر حسب وظيفه و در پى احياى آثار ارزشمند فلسفى و عرفانى نوشته‌اند. از اين تعداد حدود 180 عنوان چاپ و منتشر شده است. نزدیک به بيست عنوان از اين آثار يا دست نوشته است يا در دست مؤسسات و اشخاص است كه سرنوشت آنها خيلى معلوم نيست. در اين جا ياد كرد اين مطلب هم ضرورى به نظر مى رسد كه در محافل و نشست‌ها و مجالسى كه حرف از آمار آثار استاد به ميان مى‌آيد پنجاه اثر تأليفى را برای ايشان مى شمارند كه قطعاً اين آمار اشتباه است، برای مثال اثر عظيم منتخبات آثار حكماى الهى، كه شامل 25 رساله كوچك و بزرگ از نویسندگان مختلف است يك اثر شمرده شده كه با توجه به تعدد نویسندگان و گونه گون بودن موضوع رساله‌ها يك اثر محسوب نمى شود و به يقين اين گونه آماردهى خطاست و ما در اين فهرست هر يك از رساله‌ها را يك عنوان شمرديم و درست هم همين است و با محاسبه مقاله‌ها و نامه‌هاى چاپ شده در اين رساله، حدود دویست عنوان را تشكيل مى دهد.
    - پایان نامه‌ها نزدیک به دویست اثر نوشتارى، اعم از تصنيف، تأليف، تصحيح و تحقيق و تعليق در قالب کتاب، رساله، مقدمه، مقاله، پيشگفتار، مصاحبه و نامه از علامه آشتيانى به يادگار مانده است. البته بيشتر اين آثار را تصحيحات، تأليفات و مقدماتى تشكيل مى دهند كه آن استاد عظيم الشأن بر حسب وظيفه و در پى احياى آثار ارزشمند فلسفى و عرفانى نوشته‌اند. از اين تعداد حدود 180 عنوان چاپ و منتشر شده است. نزدیک به بيست عنوان از اين آثار يا دست نوشته است يا در دست مؤسسات و اشخاص است كه سرنوشت آنها خيلى معلوم نيست. در اين جا ياد كرد اين مطلب هم ضرورى به نظر مى رسد كه در محافل و نشست‌ها و مجالسى كه حرف از آمار آثار استاد به ميان مى‌آيد پنجاه اثر تأليفى را برای ايشان مى شمارند كه قطعاً اين آمار اشتباه است، برای مثال اثر عظيم منتخبات آثار حكماى الهى، كه شامل 25 رساله كوچك و بزرگ از نویسندگان مختلف است یک اثر شمرده شده كه با توجه به تعدد نویسندگان و گونه گون بودن موضوع رساله‌ها یک اثر محسوب نمى شود و به يقين اين گونه آماردهى خطاست و ما در اين فهرست هر یک از رساله‌ها را یک عنوان شمرديم و درست هم همين است و با محاسبه مقاله‌ها و نامه‌هاى چاپ شده در اين رساله، حدود دویست عنوان را تشكيل مى دهد.


    الف) تصنيفات مستقل عرفانى و فلسفى
    الف) تصنيفات مستقل عرفانى و فلسفى
    خط ۱۰۴: خط ۱۰۴:
    #اساس التوحيد؛ عنوان کتابى است در بررسى قاعده «الواحد» از ميرزا مهدى آشتيانى به زبان فارسی.
    #اساس التوحيد؛ عنوان کتابى است در بررسى قاعده «الواحد» از ميرزا مهدى آشتيانى به زبان فارسی.
    #اصل الأصول؛ عنوان کتابى است درباره معناى مفهوم وجود و مسائل پيرامونى آن از ملا نعيماى طالقانى به زبان عربى.
    #اصل الأصول؛ عنوان کتابى است درباره معناى مفهوم وجود و مسائل پيرامونى آن از ملا نعيماى طالقانى به زبان عربى.
    #اصول المعارف؛ عنوان کتابى است كه در بردارنده يك دوره مختصر فلسفه اسلامى از [[فیض کاشانی، محمد بن شاه‌مرتضی|ملا محسن فيض كاشانى]] به زبان عربى.
    #اصول المعارف؛ عنوان کتابى است كه در بردارنده یک دوره مختصر فلسفه اسلامى از [[فیض کاشانی، محمد بن شاه‌مرتضی|ملا محسن فيض كاشانى]] به زبان عربى.
    #اعجاز البيان في تفسير أم القرآن؛ عنوان کتابى است درباره تفسير عرفانى و تأویل سوره حمد به زبان عربى از صدرالدين قونيوى.
    #اعجاز البيان في تفسير أم القرآن؛ عنوان کتابى است درباره تفسير عرفانى و تأویل سوره حمد به زبان عربى از صدرالدين قونيوى.
    #انوار جليه در كشف اسرار حقيقت علویه؛ عنوان کتابى است در شرح حديث حقيقت از [[زنوزی، عبدالله بن بیرمقلی باباخان|ملا عبدالله مدرس زنوزى]]، به زبان فارسی.
    #انوار جليه در كشف اسرار حقيقت علویه؛ عنوان کتابى است در شرح حديث حقيقت از [[زنوزی، عبدالله بن بیرمقلی باباخان|ملا عبدالله مدرس زنوزى]]، به زبان فارسی.
    خط ۱۳۳: خط ۱۳۳:
    #مجموعه آثار عصّار؛ عنوان مجموعه‌اى است بر شش رساله از سيد‌‎محمدكاظم عصّار درباره علم تفسير و حديث و مسائل اعتقادى به زبان فارسی و عربى.
    #مجموعه آثار عصّار؛ عنوان مجموعه‌اى است بر شش رساله از سيد‌‎محمدكاظم عصّار درباره علم تفسير و حديث و مسائل اعتقادى به زبان فارسی و عربى.
    #منتخباتى از آثار حكماى الهى (جلد اول)؛ شامل هشت رساله از هفت فيلسوف عصر صفوى است كه علامه آشتيانى ضمن تصحيح رساله‌ها و تعليقه نگارى در مقدمه‌اى به معرفى آنها پرداخته است.
    #منتخباتى از آثار حكماى الهى (جلد اول)؛ شامل هشت رساله از هفت فيلسوف عصر صفوى است كه علامه آشتيانى ضمن تصحيح رساله‌ها و تعليقه نگارى در مقدمه‌اى به معرفى آنها پرداخته است.
    #منتخباتى از آثار حكماى الهى (جلد دوم)؛ شامل هشت رساله منتخب و كامل فلسفى از هفت تن از فيلسوفان شيعه دوره صفوى است، اين مجموعه بى نظير در واقع يك تاريخ مفصل فلسفه اسلامى در يك محدوده زمانى است.
    #منتخباتى از آثار حكماى الهى (جلد دوم)؛ شامل هشت رساله منتخب و كامل فلسفى از هفت تن از فيلسوفان شيعه دوره صفوى است، اين مجموعه بى نظير در واقع یک تاريخ مفصل فلسفه اسلامى در یک محدوده زمانى است.
    #منتخباتى از آثار حكماى الهى (جلد سوم)؛ اين135 مجموعه شامل پنج رساله فلسفى از پنج فيلسوف بزرگ ايران زمين دوره صفویه است.
    #منتخباتى از آثار حكماى الهى (جلد سوم)؛ اين135 مجموعه شامل پنج رساله فلسفى از پنج فيلسوف بزرگ ايران زمين دوره صفویه است.
    #منتخباتى از آثار حكماى الهى جلد چهارم؛ اين جلد از اين مجموعه شامل شش رساله از شش فيلسوف ايرانى است.
    #منتخباتى از آثار حكماى الهى جلد چهارم؛ اين جلد از اين مجموعه شامل شش رساله از شش فيلسوف ايرانى است.
    #:د) پيشگفتارها
    #:د) پيشگفتارها
    #تحفة المراد؛ عنوان شرحى است بر قصيده ميرفندرسكى از حكيم عباس شريف دارابى به زبان فارسی.
    #تحفة المراد؛ عنوان شرحى است بر قصيده ميرفندرسكى از حكيم عباس شريف دارابى به زبان فارسی.
    #شرح مثنوى معنوى مولوى؛ رينولد الين نيكلسون، ترجمه و تعليق [[لاهوتی، حسن|حسن لاهوتى]] ویراسته [[خرمشاهی، بهاءالدین|بهاء الدين خرمشاهى]].
    #شرح مثنوى معنوى مولوى؛ رينولد الين نیکلسون، ترجمه و تعليق [[لاهوتی، حسن|حسن لاهوتى]] ویراسته [[خرمشاهی، بهاءالدین|بهاء الدين خرمشاهى]].
    #شُكوه شمس؛ عنوان کتابى است در بررسى آثار و افكار [[مولوی، جلال‌الدین محمد|مولانا جلال‌الدين بلخى]] از آن مارى شميل، ترجمه [[لاهوتی، حسن|حسن لاهوتى]]، ویراسته [[خرمشاهی، بهاءالدین|بهاء الدين خرمشاهى]].
    #شُكوه شمس؛ عنوان کتابى است در بررسى آثار و افكار [[مولوی، جلال‌الدین محمد|مولانا جلال‌الدين بلخى]] از آن مارى شميل، ترجمه [[لاهوتی، حسن|حسن لاهوتى]]، ویراسته [[خرمشاهی، بهاءالدین|بهاء الدين خرمشاهى]].
    #نقد النصوص في شرح نقش الفصوص؛ عنوان شرحى است نقدگونه از [[جامی، عبدالرحمن|عبدالرحمان جامى]] با مقدمه و تصحيح و تعليقات ویليام چيتيك به زبان عربى.
    #نقد النصوص في شرح نقش الفصوص؛ عنوان شرحى است نقدگونه از [[جامی، عبدالرحمن|عبدالرحمان جامى]] با مقدمه و تصحيح و تعليقات ویليام چيتیک به زبان عربى.


    ه‍-) مقالات؛ پيرامون مسائل عرفانى و فلسفى
    ه‍-) مقالات؛ پيرامون مسائل عرفانى و فلسفى
    خط ۱۵۴: خط ۱۵۴:
    #تحقيق درحقيقت معاد؛ مشهد، (نشريه دانشكده الهيات و معارف اسلامى)، شماره‌هاى پنجم (زمستان 1351ش)، ششم و هفتم (بهار و تابستان)، هشتم و نهم (پاييز و زمستان 1352ش)؛ دهم، يازدهم و دوازدهم (بهار، تابستان و پاييز 1353ش)؛ شماره چهاردهم (بهار 1354ش) سلسله مقالات.
    #تحقيق درحقيقت معاد؛ مشهد، (نشريه دانشكده الهيات و معارف اسلامى)، شماره‌هاى پنجم (زمستان 1351ش)، ششم و هفتم (بهار و تابستان)، هشتم و نهم (پاييز و زمستان 1352ش)؛ دهم، يازدهم و دوازدهم (بهار، تابستان و پاييز 1353ش)؛ شماره چهاردهم (بهار 1354ش) سلسله مقالات.
    #پاسخ به چند سؤال؛ قم، (كيهان انديشه)، شماره بيست ودوم، بهمن و اسفند 1367ش، فارسی، ص55 - 66.  
    #پاسخ به چند سؤال؛ قم، (كيهان انديشه)، شماره بيست ودوم، بهمن و اسفند 1367ش، فارسی، ص55 - 66.  
    #پيرامون تفكر عقلى و فلسفى در اسلام؛ قم (انديشه حوزه)، سال پنجم، شماره سوم، آذر و دى 1378، ص106-130 (ویژه مكتب تفكيك).
    #پيرامون تفكر عقلى و فلسفى در اسلام؛ قم (انديشه حوزه)، سال پنجم، شماره سوم، آذر و دى 1378، ص106-130 (ویژه مكتب تفكیک).
    #حكيم محقق حاج [[سبزواری، هادی|ملا هادى سبزوارى]]؛ مشهد، (نشريه دانشكده علوم معقول و منقول)، شماره اول (1347ش)، فارسی، ص9-22.  
    #حكيم محقق حاج [[سبزواری، هادی|ملا هادى سبزوارى]]؛ مشهد، (نشريه دانشكده علوم معقول و منقول)، شماره اول (1347ش)، فارسی، ص9-22.  
    #ختم ولايت در انديشه ابن عربى؛ قم، (كيهان انديشه)، شماره بيست وششم، مهر و آبان 1368ش، فارسی، ص10-11.  
    #ختم ولايت در انديشه ابن عربى؛ قم، (كيهان انديشه)، شماره بيست وششم، مهر و آبان 1368ش، فارسی، ص10-11.  

    نسخهٔ ‏۲۳ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۵:۴۶

    آشتیانی، جلال‎‌الدین
    نام آشتیانی، جلال‎‌الدین
    نام‌های دیگر موسوی آشتیانی، جلال‌الدین
    نام پدر
    متولد 1304 ش
    محل تولد آشتیان
    رحلت 1384 ش یا 1426 ق
    اساتید آیت‌الله بروجردى

    علامه طباطبايى

    سيد‌‎حسن بجنوردى

    برخی آثار الشواهد الربوبیة في المناهج السلوکیة

    سه رساله فلسفی: متشابهات القرآن - المسائل القدسیة - اجوبة المسائل

    شرح بر زاد المسافر صدر الدین محمد بن ابراهیم شیرازی

    الشواهد الربوبیة فی المناهج السلوکیة

    شرح فصوص الحکم

    کد مؤلف AUTHORCODE4930AUTHORCODE

    سيد‌‎جلال‌الدين موسوى آشتيانى (1304-1384ش)، استاد فلسفه و عرفان اسلامی، فیلسوف اصالت وجودی، در سال ۱۳۷۶ش، دانشمند برجسته کشور انتخاب شود و در سال ۱۳۸۱ نشان درجه یک دانش جمهوری اسلامی را دریافت کند.

    ولادت

    سال 1304 شمسى در آشتيان به دنيا آمد. او در دوازده سالگى دوره ابتدايى را در دبستان خاقانى آشتيان به پایان رساند و چند سالى هم نزد دو تن از روحانیان آن ديار، گلستان سعدى، بوستان، منشآت قائم مقام، ديوان حافظ، منشآت اميرنظام گرّوسى، نصاب الصبيان و جامع المقدمات و قسمتى از شرح سيوطى و دره نادرى و خط و مقدارى رياضيات را فراگرفت. پس از اين دوران، جهت ادامه تحصيل در دبيرستان عازم تهران مى شود، ولى ميرزا احمد آشتيانى او را از اين كار بازمى دارد و ميفرمايد: (عمر خود را ضايع نكن، شايسته است كه به قم بروید و به تحصيل علوم قديمه بپردازيد).

    تحصيلات

    استاد بنا به سفارش ميرزا احمد سال 1323 (در سن نوزده سالگى) عازم حوزه علميه قم شد و پس از پایان دوره سطح، در درس خارج فقه و اصول حضرت آیت‌الله بروجردى حاضر شد. او همزمان مدت هشت سال تمام از حكيم الهى حضرت علامه طباطبايى الهيات شفا و اسفار الأربعه و قريب یک دوره اصول فقه و قسمتى از تفسير قرآن را فراگرفت. پس از اين دوره به سفر انفس و آفاق پرداخت. در قزوین از محضر پر فيض آیت‌الله سيد‌‎ابوالحسن رفيعى قزوینى سفر اسفار را آموخت و سپس در سال 1336 جهت تكميل علوم نقلى راهى نجف شد. مدت دو سال از محضر آيات عظام حكيم، عبدالهادى شيرازى و به ویژه آیت‌الله ميرزا سيد‌‎حسن بجنوردى بهره مند شد. در همين زمان سخت بيمار شد و به ناچار به ايران بازگشت. پس از مداوا در تهران مدتى به حوزه درس اسفار حكيم محقق ميرزا احمد آشتيانى و مدتى نيز به طور متفرقه به درس ميرزا مهدى آشتيانى راه يافت.

    حيات علمى

    زندگى علمى علامه سيد‌‎جلال‌الدين آشتيانى را مى توان به دوره تحصيل، تدريس و تصنيف تقسيم كرد. دوره تحصيل از آشتيان شروع مى شود و به تهران، نجف و قم ختم مى شود. اين دوره، دوره درس آموزى استاد است كه نگارش اين دوره از گنجايش اين مقاله بيرون است، ولى دوره مهمى كه بيشتر آثار او هم مربوط به همين دوره است دوره اقامت استاد در ارض اقدس رضوى است. در واقع اين دوره كه در حدود پنجاه سال از عمر با بركت استاد را شامل مى شود دوره تدريس و تصنيف است و به نظر مى رسد به اين دوره بايد بيشتر توجه شود، گرچه سراسر زندگى آن بزرگمرد درس و الگوى كامل برای جویندگان علم و معرفت است. مشهد آن ارض ملكوتى ميزبان هشتمين قطب عالم امكان است. جارالرضا بودن بزرگ ترين سعادت و افتخار هر كسى است. علامه آشتيانى به آن ديار پا مى گذارد تا چراغ حكمت علوى و فلسفه الهى را كه در آن ارض اقدس به خاموشى گراييده بود با تدريس منظومه، اسفار، شواهد الربوبيه و شرح فصوص قيصرى جانى دوباره بخشد. آشتيانى و مكتب مشهد علامه آشتيانى در تبيين سير تاريخى ماجراى ضد فلسفه در مشهد چنين مى نویسد: «الآن در حوزه قم زمينه مناسب برای تدريس و كار در فلسفه هست، در مشهد اين طور نيست. مرحوم آقاى ميلانى را به جهت اين كه شاگرد مرحوم آقا شيخ محمدحسین اصفهانى فيلسوف بوده، با اين كه شيخ محمدحسین اصفهانى از زهاد درجه اول زمان خودش بوده است مورد توهين و اذّيت قرار دادند. اين مخالفت با فلسفه در مشهد تاريخچه‌اى دارد و آن بر مى گردد به زمان آقا ميرزا مهدى اصفهانى كه شاگرد ميرزا حسين نائينى بوده است. او ابتدا همان طريقه آخوند ملا حسينقلى همدانى و بهارى و كشميرى را انتخاب مى‌كند. او پيش ميرزا احمد آشتيانى شواهد الربوبيه مى خواند، امّا فهم مطالب فلسفى برای او از اصعب امور بود، پس از همه اين مراحل به دليل فاقد توانايى فهم اين متون از عرفان و فلسفه سرخورده مى شود و به جان فلسفه مى افتد.» در جايى ديگر مى فرمايد «الآن مشهد شش هزار نفر طلبه دارد، ولى عده‌اى هم منع مى كنند و مى گویند فلسفه نروید كفر است و یک مكتب خاصى برای خودشان دارند و هر چيز جز آن را طرد و تخطئه مى كنند. حقير در ضمنِ نقد و ردّ تهافت الفلاسفه، آثار رب النوع آنها را مورد نقد قرار مى دهم تا معلوم شود اين جماعت با چيزى كه آشنا نيستند معارف ائمه است.» به هر حال، علامه آشتيانى نزدیک به پنجاه سال در چنين حوزه‌اى به تدريس فلسفه و عرفان اشتغال داشت و آن هم، تدريس آن حكيم الهى كه به حق عنوانِ مدرس عرفان و فلسفه تنها بر او شايسته و بايسته است. او تنها و یک تنه در مقابل اين افراد ايستاد و اگر نبود عظمت و جامعيت و اخلاص علمى آن درخت تناورِ فلسفه و عرفان، كه به راستى جلال حكمت و عرفان است، مقاومت و ادامه راه ممكن نمى شد. او كه به ظاهر یک فرد بود، ولى در واقع هزاران تن، فلسفه را در آن حوزه مبارک از غربت نجات داد، همان گونه كه سقراط در يونان چنين كرد. با توجه به آن وضعيت حتى پس از انقلاب قسم مى خورند كه: ما نمى گذاريم كسى كه (آشتيانى) تحت عنوان فلسفه به مرحوم مجلسى اهانت مى‌كند آب خوش از گلویش پايين برود و راحت زندگى كند؛ يا رياست دانشكده الهيات كه به پاس خوش خدمتى به پست هاى مادى دنيوى رسيده بود، زمينه بازنشستگى اجبارى استاد را فراهم مى‌كند؛ در گزارش كار خود اين كار را از افتخارات دوران تصدى رياستش قلمداد مى‌كند و به خيال خود محيط دانشكده را از وجود ايشان منزه كرده است. حال استاد با آن وضع اسفناك و دردآور، حدود دویست عنوان کتاب، رساله يا مقاله تصنيف و تأليف يا احيا مى‌كندو در دو مركز علم و دانش، دانشكده الهيات دانشگاه فردوسى و مدرسه علميه امام جعفر صادق به تدريس می‌پردازد. اين نيست جز توفيق و همراهى حضرت حق و درستى راه و اخلاص در عمل و صلابت ايمان و از همه مهمتر سفارش استادش حضرت علامه طباطبايى مبنى بر اين كه «چراغ فلسفه سنتى را روشن نگه دارد.» ولو لا اللطف والإحسان منه لما طابَ الحديث ولا الكلامُ وكل لطيفةٍ وظريف معني أستاذي فيه والله الأمامُ.

    تألیف

    استاد سال 1338ش آهنگ ارض ملكوتى رضوى كرد و در آن ديار در حدود پنجاه سال به تصنيف و تدريس فلسفه و عرفان در حوزه و دانشگاه فردوسى مشهد (دانشكده الهيات) پرداخت و اين دوره بحق دوره پر بار عمر آن حكيم الهى است كه حاصل آن صدها کتاب و مقاله فلسفى - عرفانى است، كه نظير آن را در هيچ یک از تأليفات مدعيان فلسفه و عرفان عصر حاضر نمى توان يافت و ديگر خيل شاگردانى است كه در كشور پهناور ايران پراكنده‌اند و حتى از كشورهاى ديگر نيز به درس آموزى به خدمت استاد مى رسيدند. همين تأليف‌ها و تدريس متون عالى از وى شخصيت عظيم جهانى ساخته بود، متونى كه تدريس و فهم آنها فيلسوف و عارفى چون حكيم آشتيانى را شايسته و بايسته بود. دريغا كه با رفتن اين حكيم الهى دوران غريبى اين اوراق دوباره فرارسيد‌ ‎تا حكيمى و آشتيانى ديگرى و استاد در اين باره مى فرمايد «اگر كسى مى توانست عبارات شِفا و حكمت الاشراق سهروردى درس بدهد شق ّالقمر كرده بود» و در جاى ديگر به گونه‌اى صريح تر مى فرمايد

    «با كمال تأسف چراغ فروزان حكمت متعاليه و عرفان كه به دست لرزان افراد نادر از اكابر علماى اماميه تا اين اواخر اطراف خود را روشن مى نمود رو به خاموشى رفت. در عصر ما استاد وارد در عرفان كه از عهده تدريس آثار عرفانى برآيد وجود ندارد و در حكمت و فلسفه نيز جز عده بسيار معدود كسى باقى نمانده است، چرا كه محيط موجود، مستعد و آماده برای پرورش شاگرد نمی‌باشد و اگر به نام درس فلسفه و تصوف حوزه‌اى ديده شود بايد چيزى شبيه كاریکاتور تلقى شود.» اين مسائل قلبش را به درد آورده بود. در راه ترميم اين دردها حدود پنجاه سال شب‌ها را تا به صبح نخوابيد و تارهاى وجودش نغمه‌هاى حكمت و عرفان را نواخت. سلامُ اللهِ ما كَرَّ اللَّيالي و جاوبَتِ الْمَثاني وَالْمَثالي. او عمرى را با حكمت و عرفان زندگى كرد، وجوه حكمت (لفظى، كتبى، ذهنى و عينى) در دل و جان او ريشه كرد و از او حكيمى جامع ساخت، مرتبه‌اى كه هر قلندرى توان دستيابى به آن را نداشت.

    هر كه شد محرم دل در حرم يار بماندو آن كه اين كار ندانست در انكار بماند

    وفات

    سرانجام آن استاد بزرگ و بى نظير حكمت و عرفان پس از هشتاد سال عمر پر بركت و تلاش بى وفقه و خدمتهاى بى نظير خود، روز چهارشنبه سوم فروردين ماه 1384 دار فانى دنيا را وداع گفت و به ديار ابديت شتافت.

    آثار

    بيشترين آثار حضرت استاد در دوران تدريس، تأليف شده است و دوران تحصيل استاد كه خود داستان ديگرى دارد كه به يقين درس بزرگى برای طالبان علم و دانش است كه بسى خواندنى و شنيدنى است و نورانى ترين چراغ راه رهروان اين راه است و بيشتر اين آثار حاصل و نتيجه همين دوران تحصيل است. خود استاد در اين باره مى فرمايد «حقير ايامى كه در حوزه پر فيض قم موفق به تحصيل علوم اسلامى بود، مشكلِ علمى کتاب هايى را كه قرائت مى نمودم مى نوشتم. به همين مناسبت طى ده سال از ايام تحصيل را كه به دروس عاليه اشتغال داشتم، مطالب زياد و مفصلى در فلسفه و عرفان و فقه و اصول و كلام تهيه نمودم. کتاب هايى را كه در ايام اشتغال به تدريس فلسفه و عرفان اسلامى در دانشگاه مشهد و مدرسه علميه امام صادق(ع) چاپ و منتشر كردم و يا آماده برای انتشار دارم، محصول و نتيجه زحمات طاقت فرساى آن ايام پر فيض طلبگى است، ايامى كه با عشق بى حدّ و نهايت و خلوص ايمان و عقيدت برای كسب فيض به محضر اساتيد عالى مقام، كه بعضى از آنها در قيد حيات و برخى چهره در نقاب خاک كشيده اند، حاضر مى شدم. كسانى كه از فلسفه و تصوف اطلاع كافى دارند و به حاق ّ مسائل علمى مدون در کتاب هاى فلاسفه و عرفا رسيده‌اند مى دانند كه تحرير و تأليف اين قبيل از کتاب‌ها چه اندازه صرف وقت و دقت و مطالعه لازم دارد.» سيدنا الاُستاذ تمامى عمر با بركت خود را صرفِ تحقيق و پژوهش در آثار، افكار و احوال حكيمان و فيلسوفان بزرگ اسلامى نمود و حال آن كه خود از برجستگان اين جماعت بود. او تمام عمر خویش را وقف احياى آثار و تصنيفات فلسفى و عرفانى نمود و حتى تحت هيچ شرايطى حاضر نشد كه بخشى از وقت خود را صرف تشكيل خانواده و ازدواج كند. با اين كه آن حالت تجرد به ویژه در دوران اخير كه سن آن جناب به بالاى هفتاد رسيده بود روزگار سختى را بر ايشان تحميل كرده بود و لطافت روحى خاص استاد نيز دشوارى اين دوران را صد چندان كرده بود. علامه آشتيانى شارح بزرگ و بى بديل حكمت و عرفان در بين نحله‌هاى موجود مكتب صدرايى را كامل تر از بقيه مكتب هاى فلسفى مى دانست. اگر روزگارى همه آن نظريات عميق و دقيق و اصولى كه در فلسفه و عرفان تبيين و تأسيس كرده در یک کتاب تدوین شود خود نمايانگر عُمق انديشه و مكتب فلسفى و عرفانى استاد خواهد بود و آنگه مكتب و استقلالِ فكر و انديشه خود را نشان خواهد داد و روش ذوقى و عرفانى و فلسفى او نمايان خواهد شد. او با شرح و نقد عالمانه سه مكتب فلسفى مشاء، اشراق، حكمت متعاليه و شرح و نقد عرفان نظرى كه همه نشان دهنده تسلط كامل او بر مبانى همه مكاتب فلسفى و عرفانى است، ثابت كرد كه در پى كشف و وصول به حقيقتى است كه نظام معنوى عالم هستى بر آن استوار است. آشتيانى آثارى بس ارزشمند از خود به يادگار گذاشت كه بزرگ ترين دليل بر اين مدعاست و مى توان آثار مكتوبِ آن حضرت را در نُه عنوان تقسيم كرد:

    - تصنيفات مستقل فلسفى و عرفانى

    - مقدمات، تعليقات و تصحيحات آثار فلسفى و عرفانى (رساله‌ها و کتاب ها).

    - مقدمات، تعليقات و تصحيحات آثار فلسفى و عرفانى (مجموعه‌ها)

    - پيشگفتار بر کتاب هاى مختلف

    - مقالات (درباره مسائل عرفانى و فلسفى)

    - مصاحبه‌ها (با چندين نشريه علمى)

    - مجموعه مقالات

    - نامه‌ها

    - پایان نامه‌ها نزدیک به دویست اثر نوشتارى، اعم از تصنيف، تأليف، تصحيح و تحقيق و تعليق در قالب کتاب، رساله، مقدمه، مقاله، پيشگفتار، مصاحبه و نامه از علامه آشتيانى به يادگار مانده است. البته بيشتر اين آثار را تصحيحات، تأليفات و مقدماتى تشكيل مى دهند كه آن استاد عظيم الشأن بر حسب وظيفه و در پى احياى آثار ارزشمند فلسفى و عرفانى نوشته‌اند. از اين تعداد حدود 180 عنوان چاپ و منتشر شده است. نزدیک به بيست عنوان از اين آثار يا دست نوشته است يا در دست مؤسسات و اشخاص است كه سرنوشت آنها خيلى معلوم نيست. در اين جا ياد كرد اين مطلب هم ضرورى به نظر مى رسد كه در محافل و نشست‌ها و مجالسى كه حرف از آمار آثار استاد به ميان مى‌آيد پنجاه اثر تأليفى را برای ايشان مى شمارند كه قطعاً اين آمار اشتباه است، برای مثال اثر عظيم منتخبات آثار حكماى الهى، كه شامل 25 رساله كوچك و بزرگ از نویسندگان مختلف است یک اثر شمرده شده كه با توجه به تعدد نویسندگان و گونه گون بودن موضوع رساله‌ها یک اثر محسوب نمى شود و به يقين اين گونه آماردهى خطاست و ما در اين فهرست هر یک از رساله‌ها را یک عنوان شمرديم و درست هم همين است و با محاسبه مقاله‌ها و نامه‌هاى چاپ شده در اين رساله، حدود دویست عنوان را تشكيل مى دهد.

    الف) تصنيفات مستقل عرفانى و فلسفى

    1. تفسير سوره توحيد؛ عنوان رساله‌اى است در تفسير عرفانى و فلسفى و بيان اسرار سوره توحيد، به زبان فارسی.
    2. شرح رساله نوريه در عالم مثال؛ عنوان کتابى است درباره عالم مُثُل و مِثال براساس آموزه‌هاى حكمت متعاليه و عرفان از بهائى لاهيجى به زبان فارسی.
    3. شرح بر زاد المسافر؛ شرحى است تحقيقى و توضيحى بر رساله زاد المسافر ملاصدرا درباره معاد جسمانى براساس آموزه‌هاى حكمت متعاليه به زبان فارسی.
    4. شرح حال و آراى فلسفى ملاصدرا؛ عنوان کتابى است درباره آثار، احوال، آرا و نظريات فلسفى ملاصدراى شيرازى به زبان فارسی.
    5. شرح مقدمه قيصرى بر فصوص الحكم؛ عنوان کتابى است تحقيقى، انتقادى، تكميلى در شرح و تبيين مبانى عرفان نظرى به زبان فارسی.
    6. نقدى بر تهافت الفلاسفه غزالى؛ عنوان کتابى است در نقد افكار و انديشه فلسفى و كلامى غزالى و رد مطالب کتاب تهافت غزالى.
    7. هستى از نظر فلسفه و عرفان؛ عنوان کتابى است درباره مباحث وجود براساس کتاب المشاعر، به زبان فارسی.
      ب) مقدمات، تعليقات و تصحيحات بر آثار فلسفى و عرفانى
    8. اثولوجيا؛ عنوان کتابى است درباره الهيات براساس آموزه‌هاى فلسفه يونان باستان از افلوطين به زبان عربى، ترجمه اين ناعمه حمصى، با تعليقات قاضى سعيد قمى، مقدمه انگليسى از سيد‌‎حسين نصر.
    9. اساس التوحيد؛ عنوان کتابى است در بررسى قاعده «الواحد» از ميرزا مهدى آشتيانى به زبان فارسی.
    10. اصل الأصول؛ عنوان کتابى است درباره معناى مفهوم وجود و مسائل پيرامونى آن از ملا نعيماى طالقانى به زبان عربى.
    11. اصول المعارف؛ عنوان کتابى است كه در بردارنده یک دوره مختصر فلسفه اسلامى از ملا محسن فيض كاشانى به زبان عربى.
    12. اعجاز البيان في تفسير أم القرآن؛ عنوان کتابى است درباره تفسير عرفانى و تأویل سوره حمد به زبان عربى از صدرالدين قونيوى.
    13. انوار جليه در كشف اسرار حقيقت علویه؛ عنوان کتابى است در شرح حديث حقيقت از ملا عبدالله مدرس زنوزى، به زبان فارسی.
    14. تمهيد القواعد؛ عنوان کتابى است در عرفان نظرى و وجودشناسى از صائن‌ الدين على بن محمد تركه اصفهانى به زبان عربى با حواشى آقا محمدرضا قمشه‌اى و ميرزا محمود قمى.
    15. رسالۀ النصوص؛ عنوان رساله مختصرى است در134 عرفان نظرى از محمد بن اسحاق قونيوى به زبان عربى با تعليقات ميرزا هاشم اشكورى.
    16. شرح دعاى عرفه؛ منسوب به امام حسين(ع)، ملا محمدعلى فاضل.
    17. شرح رسالۀ مشاعر ملاصدرا؛ عنوان کتابى است درباره وجود از ملاصدراى شيرازى با شرح محمد جعفر لاهيجى.
    18. شرح فصوص الحكم؛ عنوان کتابى است در تبيين و شرح اصول و قواعد عرفانى براساس مشرب عرفانى محيى‌الدين عربى از محمد داوود قيصرى رومى ساوجى به زبان عربى.
    19. شرح فصوص الحكم؛ عنوان کتابى است در عرفان نظرى در شرح فصوص از مؤيد الدين جَندى، به زبان عربى.
    20. الشواهد الربوبيه في المناهج السلوكيه؛ عنوان کتابى است درباره هستى شناختى فلسفى از صدرالمتألهين شيرازى به زبان عربى.
    21. قرة العيون؛ عنوان کتابى است در تبيين احكام وجود و ماهيت از ملا محمد مهدى نراقى به زبان عربى.
    22. لمعات الهية؛ عنوان کتابى است درباره الهيات فلسفى به زبان فارسی از ملا عبدالله زنوزى.
    23. المبدأ والمعاد؛ عنوان کتابى است از صدرالدين محمد شيرازى به زبان عربى.
    24. مشارق الدّرارى؛ عنوان کتابى است در شرح تائيه ابن فارض از سعيد الدين سعيد فرغانى به زبان فارسی.
    25. مشرع الخصوص إلى معانى النصوص؛ عنوان کتابى است در شرح و تبيين مشكلات کتاب النصوص صدرالدين قونيوى از على بن احمد مهائمى به زبان عربى.
    26. مصباح الهداية الى الخلافة والولاية؛ عنوانِ کتابى عرفانى است درباره حقيقت خلافت محمديه و ولايت علویه به زبان عربى از امام خمينى.
    27. المظاهر الالهية في اسرار العلوم الكماليه؛ عنوان کتابى است از صدرالمتألهين صدرالدين شيرازى، درباره مبدأ و معاد به زبان عربى.
    28. مكاتبات عرفانى؛ عنوان نامه‌هايى است درباره دو بيت از عطار از سيد‌‎احمد حائرى و محمدحسين غروى.
      ج) مقدمات، تعليقات و تصحيحات آثار فلسفى و عرفانى (مجموعه‌ها)
    29. تفسير سوره فاتحةالکتاب؛ عنوان کتابى است در تفسير عرفانى، تأویلى و بيان اسرار سوره حمد به زبان فارسی از مؤلفى ناشناخته.
    30. فى تفسير سورة فاتحة الکتاب و تأویلها على طريق أرباب الحق واليقين؛ عنوان رساله‌اى است در 33 صفحه وزيرى به زبان عربى از مؤلفى ناشناخته.
    31. مرآة العارفين؛ عنوان رساله‌اى است در سيزده صفحه وزيرى از مؤلفى ناشناخته به زبان عربى.
    32. رسائل حكيم سبزوارى؛ عنوان مجموعه رساله‌هايى است كلامى، فلسفى، عرفانى و اعتقادى از ملا هادى سبزوارى به زبان عربى و فارسی.
    33. رسائل فلسفى؛ عنوان مجموعه‌اى است كه شامل رساله‌هاى بسيط الحقيقة كل الأشياء و وحدت وجود، از خاتم الحكما ملا على نورى و تحفه از ملا نظرعلى گيلانى به زبان عربى.
    34. رسائل قيصرى؛ عنوان مجموعه‌اى است در عرفان اسلامى شامل التوحيد و النبوة والولاية، اساس الوحدانية؛ نهاية البيان في دراية الزمان از داوود بن محمود قيصرى با حواشى آقا محمدرضا قمشه‌اى و رساله‌اى در مباحث ولاية كليه از آقا محمدرضا قمشه اى.
    35. سه رساله فلسفى؛ عنوان کتاب و مجموعه‌اى است بر سه رساله (متشابهات القرآن، المسائل القدسية، و اجوبة المسائل) از صدرالدين محمد شيرازى به زبان عربى.
    36. اللمعة الالهية في الحكمة المتعاليه و الكلمات الوجيزة؛ عنوان دو رساله‌اى است از ملا محمدمهدى نراقى به زبان عربى.
    37. مجموعه آثار عصّار؛ عنوان مجموعه‌اى است بر شش رساله از سيد‌‎محمدكاظم عصّار درباره علم تفسير و حديث و مسائل اعتقادى به زبان فارسی و عربى.
    38. منتخباتى از آثار حكماى الهى (جلد اول)؛ شامل هشت رساله از هفت فيلسوف عصر صفوى است كه علامه آشتيانى ضمن تصحيح رساله‌ها و تعليقه نگارى در مقدمه‌اى به معرفى آنها پرداخته است.
    39. منتخباتى از آثار حكماى الهى (جلد دوم)؛ شامل هشت رساله منتخب و كامل فلسفى از هفت تن از فيلسوفان شيعه دوره صفوى است، اين مجموعه بى نظير در واقع یک تاريخ مفصل فلسفه اسلامى در یک محدوده زمانى است.
    40. منتخباتى از آثار حكماى الهى (جلد سوم)؛ اين135 مجموعه شامل پنج رساله فلسفى از پنج فيلسوف بزرگ ايران زمين دوره صفویه است.
    41. منتخباتى از آثار حكماى الهى جلد چهارم؛ اين جلد از اين مجموعه شامل شش رساله از شش فيلسوف ايرانى است.
      د) پيشگفتارها
    42. تحفة المراد؛ عنوان شرحى است بر قصيده ميرفندرسكى از حكيم عباس شريف دارابى به زبان فارسی.
    43. شرح مثنوى معنوى مولوى؛ رينولد الين نیکلسون، ترجمه و تعليق حسن لاهوتى ویراسته بهاء الدين خرمشاهى.
    44. شُكوه شمس؛ عنوان کتابى است در بررسى آثار و افكار مولانا جلال‌الدين بلخى از آن مارى شميل، ترجمه حسن لاهوتى، ویراسته بهاء الدين خرمشاهى.
    45. نقد النصوص في شرح نقش الفصوص؛ عنوان شرحى است نقدگونه از عبدالرحمان جامى با مقدمه و تصحيح و تعليقات ویليام چيتیک به زبان عربى.

    ه‍-) مقالات؛ پيرامون مسائل عرفانى و فلسفى

    1. اجوبه مسائل ميرزا ابوالحسن رضوى؛ مشهد، (نشريه دانشكده علوم معقول و منقول)، شماره اول، 1347ش، فارسی، ص23-50.
    2. اصالة الوجود، عند صدرالدين شيرازى؛ (الفكر الإسلامية) مجلۀ فصليۀ، العدد الثانى، السنة الاولى، ربيع الثانى - جُمادى الثانية، 1414، ص124- 125.
    3. انتقاد بر انتقاد از رساله سه اصل؛ تهران، (مجله راهنماى کتاب)، شماره سوم، سال پنجم، خرداد 1341ش، فارسی، ص239-242.
    4. انتقاد بر انتقاد؛ تهران، (مجله راهنمايى کتاب)، شماره چهارم و پنجم سال ششم، تير و مرداد، 1342ش، فارسی.
    5. انتقاد بر انتقاد بر انتقاد؛ تهران، (مجله راهنماى کتاب)، شماره اوّل، دوم سال ششم، فارسی، فروردين و ارديبهشت 1342ش.
    6. تفسير سوره فاتحة الکتاب؛ ناشناخته، مشهد، (نشريه دانشكده الهيات و معارف اسلامى)، شماره‌هاى بيست ودوم، بيست وسوم، بيست وچهارم و بيست وپنجم، بهار و تابستان و پاييز و زمستان 1356ش، فارسی، سلسله مقالات.
    7. تصوف در اسلام؛ تهران، (معارف اسلامى)، شماره سوم - ششم.
    8. توضيح درباره سيد‌‎احمد تهرانى؛ تهران، (وحيد)، سال ششم، شماره دوم - سوم (1348ش)، ص173- 178.
    9. تحقيق درحقيقت معاد؛ مشهد، (نشريه دانشكده الهيات و معارف اسلامى)، شماره‌هاى پنجم (زمستان 1351ش)، ششم و هفتم (بهار و تابستان)، هشتم و نهم (پاييز و زمستان 1352ش)؛ دهم، يازدهم و دوازدهم (بهار، تابستان و پاييز 1353ش)؛ شماره چهاردهم (بهار 1354ش) سلسله مقالات.
    10. پاسخ به چند سؤال؛ قم، (كيهان انديشه)، شماره بيست ودوم، بهمن و اسفند 1367ش، فارسی، ص55 - 66.
    11. پيرامون تفكر عقلى و فلسفى در اسلام؛ قم (انديشه حوزه)، سال پنجم، شماره سوم، آذر و دى 1378، ص106-130 (ویژه مكتب تفكیک).
    12. حكيم محقق حاج ملا هادى سبزوارى؛ مشهد، (نشريه دانشكده علوم معقول و منقول)، شماره اول (1347ش)، فارسی، ص9-22.
    13. ختم ولايت در انديشه ابن عربى؛ قم، (كيهان انديشه)، شماره بيست وششم، مهر و آبان 1368ش، فارسی، ص10-11.
    14. چهره‌هاى درخشان (ميرزا حسن بجنوردى)؛ تهران، (معارف اسلامى)، شماره ششم 1347ش، فارسی، ص31-33.
    15. چهره‌هاى درخشان سيد‌‎كاظم عصّار؛ تهران، (وحيد)، شماره58، سال پنجم 1347، فارسی، ص950- 958.
    16. چهره‌هاى درخشان (مختصرى در شرح احوال و آثار استاد بزرگوار آقاى حاج ميرزا سيد‌‎محمدحسين طباطبايى)؛ تهران، (معارف اسلامى)، شماره پنجم، 1347، فارسی، ص48-50.
    17. در رثاى امام عارفان؛ قم، (كيهان انديشه)، شماره بيست وچهارم، خرداد و تير 1368، فارسی، ص3-7.
    18. ديدارى با هانرى كربن؛ تهران، (در احوال و انديشه‌هاى هانرى كربن، مجموعه مقالات)، چاپ هرمس، 1379، فارسی، ص8 -10.
    19. رساله نوريه در عالم مثال؛ بهايى لاهيجى، مشهد، (نشريه دانشكده الهيات و معارف اسلامى) شماره‌هاى دوم،136 سوم و چهارم، 1351ش (سلسله مقالات).
    20. شخصيات لامعه؛ (العلامة الجليل السيد‌‎محمدحسين الطباطبائى التبريزى) تهران، (الفكر الاسلامى)، العدد الثانى، السنة الاولى، شوال 1392، عربى، ص62 -64.
    21. شوارق الالهام و اصالت وجود، برهان صديقين؛ تهران، (وقف ميراث جاویدان)، شماره چهارم، سال اول زمستان 1372ش، فارسی، ص74-79.
    22. شوارق اثر تحقيقى ملا عبدالرزاق لاهيجى؛ تهران، (وقف ميراث جاویدان)، شماره اول، سال اول، بهار 1372ش، فارسی، ص38-43.
    23. شوارق الإلهام و اصالت وجود با نگاهى به اساتيد مكتب فلسفى اصفهان؛ تهران، (وقف ميراث جاویدان)، شماره دوم، سال اول تابستان 1372ش، فارسی، ص98-103.
    24. فصوص الحكمة؛ ابونصر محمد بن محمد فارابى، مشهد، (دانشكده الهيات و معارف اسلامى)، شماره‌هاى سيزدهم و چهاردهم، زمستان 1353ش و بهار 1354ش، فارسی.
    25. قرة العيوم؛ ملا محمدمهدى نراقى، (نشريه دانشكده الهيات).
    26. معرفت و علم در کتاب و سنت؛ تهران، (کتاب فرهنگ)، شماره دوم - سوم، بهار و پاييز 1367.
    27. ميرداماد و ميرفندرسكى؛ تهران، (خردنامه صدرا)، شماره يازدهم، بهار 1373ش، فارسی، ص86 - 88
    28. نصج الهيات مستند به بحث و درس و توجه به سلطان وجود است؛ تهران، (نامه فرهنگ)، سال پنجم، شماره دوم، پياپى هيجدهم، تابستان 1374، فارسی، ص41- 45.
    29. نقد انديشه غزالى در اثبات مبدأ وجود؛ قم، (كيهان انديشه)، شماره بيست وسوم، فروردين و ارديبهشت 1368، فارسی، ص45- 58.
    30. نكاتى درباره فلسفه و عرفان؛ قم، (كيهان انديشه)، شماره هفدهم، فروردين - ارديبهشت 1367ش، فارسی، ص27-36.
    31. يادى از آیت‌الله خاتمى؛ قم، (كيهان انديشه)، شماره بيست ویكم، آذر و دى 1367، فارسی، ص50 - 53.
    32. نقد تهافت غزالى؛ قم، (كيهان انديشه)، شماره دوم، مهر و آبان 1364؛ شماره سوم، آذرو دى 1364؛ شماره پنجم، فروردين و ارديبهشت 1365؛ شماره ششم، خرداد و تير 1365؛ شماره هفتم، مرداد و شهريور 1365؛ شماره هشتم، مهر و آبان 1365؛ شماره نهم، آذر و دى 1365؛ شماره دهم، بهمن و اسفند 1365؛ شماره سيزدهم، مرداد و شهريور 1366؛ و شماره چهاردهم، مهر و آبان 1366.

    و) مصاحبه‌ها (با چندين نشريه علمى)

    1. استاد سيد‌‎جلال‌الدين آشتيانى شارح و مورخ حكمت و عرفان؛ تهران، (كيهان فرهنگى)، سال دوم، شماره ششم، (پياپى18)، شهريور 1364.
    2. پيرامون تفكر عقلى و فلسفى در اسلام؛ قم، (كيهان انديشه)، شماره اول، مرداد و شهريور 1364ش، فارسی، ص13- 25.
    3. ديدار با استاد سيد‌‎جلال‌الدين آشتيانى؛ تهران، (پژوهشنامه متين)، سال اول، شماره دوم، بهار 1378ش، فارسی، ص257-267.
    4. شخصيت حكيم و عارف (اسرار)؛ تهران، (كيهان فرهنگى)، سال دهم، شماره اول، فروردين 1372ش، ص5 -11.
    5. عارفانه ترين اعجاز آفرينش؛ مشهد، (روزنامه خراسان) 1378/4/14.
    6. عرفان و فلسفه در آفاق تشيع؛ تهران، (روزنامه همشهرى)، شماره‌هاى206، 207، 208، تاريخ 21و 22و 23 شهريور 1372.
    7. مصاحبه با استاد محقق و فيلسوف عاليقدر سيد‌‎جلال‌الدين آشتيانى؛ قم، (حوزه)، شماره81 - 82، سال چهارم، مرداد و شهريور و مهر و آبان 1376ش، فارسی، ص16-32.
    8. ملاصدرا، حكيمى متأله، فريد در برهانيات و ناظر هوشمند در عرفانيات؛ تهران، (خردنامه صدرا)، شماره دوم، شهريور 1374ش، فارسی، ص13-19.

    ح) نامه‌ها و رساله‌ها

    نامه به مديريت؛ آينه پژوهش، سال دوم، شماره چهارم، آذر و دى 1370، پياپى10، ص2.121. بحث در حشر نفوس؛ تهران، (نامه فرهنگ)، سال نهم، دوره سوم، پياپى13، پاييز 1378، ص72- 75.

    وابسته‌ها


    الشواهد الربوبیة في المناهج السلوکیة

    سه رساله فلسفی: متشابهات القرآن - المسائل القدسیة - اجوبة المسائل

    منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران از عصر میرداماد و میرفندرسکی تا زمان حاضر

    شرح بر زاد المسافر صدر الدین محمد بن ابراهیم شیرازی

    الشواهد الربوبیة فی المناهج السلوکیة

    شرح فصوص الحکم

    شرح فصوص الحکم ابن عربی (جندی)

    مشارق الدراری شرح تاییه ابن فارض

    النصوص

    تمهید القواعد

    مصباح الهدایة إلی الخلافة والولایة

    رسائل قیصری

    اصول المعارف

    شرح مثنوی معنوی مولوی

    إعجاز البیان في تفسیر أم القرآن

    شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم

    هستی از نظر فلسفه و عرفان

    نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص

    قره العیون

    شرح دعاء عرفه

    نقدی بر تهافت الفلاسفه

    انوار جلیه در کشف اسرار حقیقت علویه

    المظاهر الإلهية في أسرار العلوم الكمالية

    شرح فصوص الحکمه

    لمعات الهیة

    رساله نوریه در عالم مثال

    تحفة المراد

    شرح حال و آراى فلسفى ملاصدرا

    رسائل حکیم سبزوارى

    شرح رسالة المشاعر ملا صدرا

    عرفان

    تحقيقی در دين يهود

    تحقیقی در دین یهود

    تجزيه و تحليل افکار، ماترياليسم - ايداليسم - مکتب واسطه

    زرتشت مزدیسنا و حکومت

    تفسير سوره فاتحه الکتاب: به ضميمه دو رساله در تفسير سوره فاتحه

    شکوه شمس، سيري در آثار و افکار مولانا جلال الدین رومی

    شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم شیخ اکبر محیی الدین ابن عربی

    منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران: از عصر میرداماد و میرفندرسکی تا زمان حاضر رسائل فلسفی

    مصباح الهدایة إلی الخلافة و الولایة

    اللمعة الإلهیة و الکلمات الوجیزة

    مجموعه آثار عصار

    اساس التوحید

    الشواهد الربوبیة فی المناهج السلوکیة