تاریخ سني ملوك الأرض و الأنبیاء علیهم‌الصلاة‌و‌السلام: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ايران' به 'ایران'
جز (جایگزینی متن - '== ساختار ==' به '==ساختار==')
جز (جایگزینی متن - 'ايران' به 'ایران')
خط ۳۸: خط ۳۸:
در باب اول به تاريخ حكومت ملوك فارس و ضمن نقد، صحت و سقم اين تاريخ‌ها مدت حكومت هر يك را بيان مى‌كند. اين باب در پنج فصل مى‌باشد. در باب دوم تا نهم نيز به همين شيوه عمل كرده و درباره ملوك روم، يونان، قبطى‌ها، لخمى‌ها، غسّانى‌ها، حميرى‌ها و ملوك كنده و مدت حكومت آن‌ها سخن گفته است.
در باب اول به تاريخ حكومت ملوك فارس و ضمن نقد، صحت و سقم اين تاريخ‌ها مدت حكومت هر يك را بيان مى‌كند. اين باب در پنج فصل مى‌باشد. در باب دوم تا نهم نيز به همين شيوه عمل كرده و درباره ملوك روم، يونان، قبطى‌ها، لخمى‌ها، غسّانى‌ها، حميرى‌ها و ملوك كنده و مدت حكومت آن‌ها سخن گفته است.


در باب دهم به تفصيل به ذكر تاريخ قريش و ملوك عرب پرداخته و با سال‌هاى ايرانى يا زمان حكومت شاهان ايرانى تطبيق داده و در ده فصل نكاتى در زمينه و حوادث مختلف بيان كرده است. جالب توجه اين كه وى در چندين جاى به وضعيت آب و هوايى، زلزله‌ها، بيمارى‌هاى شايع و گسترده هم اشاره مى‌كند. در فصل نهم و دهم از باب دهم به ذكر واليان طبرستان و خراسان مى‌پردازد و سال به قدرت رسيدن آن‌ها را يك به يك بيان مى‌كند.
در باب دهم به تفصيل به ذكر تاريخ قريش و ملوك عرب پرداخته و با سال‌هاى ایرانى يا زمان حكومت شاهان ایرانى تطبيق داده و در ده فصل نكاتى در زمينه و حوادث مختلف بيان كرده است. جالب توجه اين كه وى در چندين جاى به وضعيت آب و هوايى، زلزله‌ها، بيمارى‌هاى شايع و گسترده هم اشاره مى‌كند. در فصل نهم و دهم از باب دهم به ذكر واليان طبرستان و خراسان مى‌پردازد و سال به قدرت رسيدن آن‌ها را يك به يك بيان مى‌كند.


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
خط ۵۹: خط ۵۹:
ميتوخ آلمانى در شرح آثار حمزه كتاب كبار الامم را معرفى كرده؛ كه دقيقا بر كتاب سنى ملوكم الارض و الانبياء انطباق دارد و هيچ اشاره‌اى به نام كتاب سنى ملوك الارض و الانبياء نمى‌كند، به طورى كه [[شعار، جعفر|جعفر شعار]] مترجم محترم كتاب سنى ملوك الارض و الانبياء بر ميتوخ ايراد گرفته كه چرا آن را تاريخ كبار الامم ناميده است، كه ايرادى بى‌مورد است و روزنتال از آن به نام تاريخ ياد كرده است. گر چه محققین ديگرى نيز اين اثر را به نام سنى ملوك الارض و الانبياء ناميده‌اند.
ميتوخ آلمانى در شرح آثار حمزه كتاب كبار الامم را معرفى كرده؛ كه دقيقا بر كتاب سنى ملوكم الارض و الانبياء انطباق دارد و هيچ اشاره‌اى به نام كتاب سنى ملوك الارض و الانبياء نمى‌كند، به طورى كه [[شعار، جعفر|جعفر شعار]] مترجم محترم كتاب سنى ملوك الارض و الانبياء بر ميتوخ ايراد گرفته كه چرا آن را تاريخ كبار الامم ناميده است، كه ايرادى بى‌مورد است و روزنتال از آن به نام تاريخ ياد كرده است. گر چه محققین ديگرى نيز اين اثر را به نام سنى ملوك الارض و الانبياء ناميده‌اند.


اين كتاب با اشاره به اقوام هفتگانه جهان، به ذكر سال‌هاى تقويمى اقوام مى‌پردازد، سپس با ارائه جدول‌هايى از اسامى پادشان ايرانى، پيشدادى، كيانى، اشكانى، و ساسانى از اقدامات پادشاهان اين سلسله‌ها و حوادث عصر آن‌ها (به نحو بسيار مختصرى) ياد مى‌نمايد و با ذكر نام و سال پادشاهان مقدونى و روم از پادشاهان قسطنطنيه و مبدأ تاريخ يونان ياد كرده، و از تواريخ قبطيان به اشاره مى‌گذرد، و آنگاه با استفاده از منابع يهودى شرح مختصرى از ابتداى آفرينش از ديدگاه يهود مى‌نگارد و سپس سال شمارى حوادث و ايام مهم آن‌ها را نقل مى‌كند.
اين كتاب با اشاره به اقوام هفتگانه جهان، به ذكر سال‌هاى تقويمى اقوام مى‌پردازد، سپس با ارائه جدول‌هايى از اسامى پادشان ایرانى، پيشدادى، كيانى، اشكانى، و ساسانى از اقدامات پادشاهان اين سلسله‌ها و حوادث عصر آن‌ها (به نحو بسيار مختصرى) ياد مى‌نمايد و با ذكر نام و سال پادشاهان مقدونى و روم از پادشاهان قسطنطنيه و مبدأ تاريخ يونان ياد كرده، و از تواريخ قبطيان به اشاره مى‌گذرد، و آنگاه با استفاده از منابع يهودى شرح مختصرى از ابتداى آفرينش از ديدگاه يهود مى‌نگارد و سپس سال شمارى حوادث و ايام مهم آن‌ها را نقل مى‌كند.


[[حمزه اصفهانی، حمزه بن حسن|حمزه اصفهانى]] تاريخ اعراب عراق (لخميان) را با تفصيل بيشترى مورد بحث قرار مى‌دهد و در شرح مختصرى از غسانيان، از ملوك حمير (يمن) شرحى نسبتا مفصل (در حد كتاب) آورده است و با اشاره به امراى كنده، از سال‌هاى تاريخى معديان (اجداد پيامبر(ص))، به زندگانى رسول اكرم و فتوحات (به طور مجمل) مى‌پردازد و به پاره‌اى دلايل نجومى برترى اسلام بر ساير اديان اشاره مى‌كند و فهرست خلفاى راشدين، بنى‌اميه و بنى‌عباس را تا عهد مستكفى نقل مى‌كند.
[[حمزه اصفهانی، حمزه بن حسن|حمزه اصفهانى]] تاريخ اعراب عراق (لخميان) را با تفصيل بيشترى مورد بحث قرار مى‌دهد و در شرح مختصرى از غسانيان، از ملوك حمير (يمن) شرحى نسبتا مفصل (در حد كتاب) آورده است و با اشاره به امراى كنده، از سال‌هاى تاريخى معديان (اجداد پيامبر(ص))، به زندگانى رسول اكرم و فتوحات (به طور مجمل) مى‌پردازد و به پاره‌اى دلايل نجومى برترى اسلام بر ساير اديان اشاره مى‌كند و فهرست خلفاى راشدين، بنى‌اميه و بنى‌عباس را تا عهد مستكفى نقل مى‌كند.
خط ۶۵: خط ۶۵:
جدولى از ايام نوروز از اول سال هجرت تا سال 350، مطابق با ماه‌هاى عربى تنظيم كرده است، سپس به بلايا و حوادث طبيعى نظير سيل، زلزله و قحطى از سال به بعد در مناطق مختلف به خصوص شهر بغداد مطالب مهمى عرضه كرده كه براى شناسايى تاريخ عهد خلافت اهميت دارد. و از امراى خراسان تا پادشاهى عبدالملك بن نوح سامانى (323) و از امراى طبرستان تا عهد حسن بن بويه به نحو مختصرى ياد كرده است.
جدولى از ايام نوروز از اول سال هجرت تا سال 350، مطابق با ماه‌هاى عربى تنظيم كرده است، سپس به بلايا و حوادث طبيعى نظير سيل، زلزله و قحطى از سال به بعد در مناطق مختلف به خصوص شهر بغداد مطالب مهمى عرضه كرده كه براى شناسايى تاريخ عهد خلافت اهميت دارد. و از امراى خراسان تا پادشاهى عبدالملك بن نوح سامانى (323) و از امراى طبرستان تا عهد حسن بن بويه به نحو مختصرى ياد كرده است.


اين اثر منبعى مهم در مورد عصر قبل از اسلام (به خصوص تاريخ ايران و عرب) محسوب مى‌شود، هر چند ملاحظات او در مورد بعثت، فتوح مسلمين، امراى طبرستان و خراسان گوشه‌هايى از تاريخ عصر اسلامى را در برگرفته است؛ اما اهميت كتاب بيشتر مربوط به قبل از اسلام به ويژه عصر ساسانى و امراى عرب است.
اين اثر منبعى مهم در مورد عصر قبل از اسلام (به خصوص تاريخ ایران و عرب) محسوب مى‌شود، هر چند ملاحظات او در مورد بعثت، فتوح مسلمين، امراى طبرستان و خراسان گوشه‌هايى از تاريخ عصر اسلامى را در برگرفته است؛ اما اهميت كتاب بيشتر مربوط به قبل از اسلام به ويژه عصر ساسانى و امراى عرب است.


كتاب به تفصيل رويدادهاى سياسى و نظامى نپرداخته است، بلكه بيشتر به صورت سالنامه و روزشمار سنوات پادشاهان درآمده است و با طالع‌يابى بعضى حوادث نظير مبعث و تنظيم جداولى در مورد ايام نوروز علاقه خود را با مسائل نجومى -تقويمى به اثبات رسانده و در نهايت كتاب به صورت رساله‌اى فرهنگى درآمده است.
كتاب به تفصيل رويدادهاى سياسى و نظامى نپرداخته است، بلكه بيشتر به صورت سالنامه و روزشمار سنوات پادشاهان درآمده است و با طالع‌يابى بعضى حوادث نظير مبعث و تنظيم جداولى در مورد ايام نوروز علاقه خود را با مسائل نجومى -تقويمى به اثبات رسانده و در نهايت كتاب به صورت رساله‌اى فرهنگى درآمده است.


هر چند كتاب درباره پادشاهان ايرانى از هوشنگ پيشدادى تا يزدگرد ساسانى مطلب ارائه نموده است؛ اما مهم‌ترين قسمت كتاب فصل چهارم آن درباره سلسله ساسانى مى‌باشد و در مورد ساسانيان با تفصيل بيشترى؛ از جمله در مورد شاهپور دوم و خسرو انوشيروان سخن گفته است؛ به طور كلى او درباره پادشاهان ساسانى به اعمال اين پادشاهان درخصوص ساختن شهرها و درباره شكل و شمايل و نوع البسه‌هاى آن‌ها پرداخته است. و منبعش در اين رابطه كتاب «صور ملوك بنى ساسان» است.
هر چند كتاب درباره پادشاهان ایرانى از هوشنگ پيشدادى تا يزدگرد ساسانى مطلب ارائه نموده است؛ اما مهم‌ترين قسمت كتاب فصل چهارم آن درباره سلسله ساسانى مى‌باشد و در مورد ساسانيان با تفصيل بيشترى؛ از جمله در مورد شاهپور دوم و خسرو انوشيروان سخن گفته است؛ به طور كلى او درباره پادشاهان ساسانى به اعمال اين پادشاهان درخصوص ساختن شهرها و درباره شكل و شمايل و نوع البسه‌هاى آن‌ها پرداخته است. و منبعش در اين رابطه كتاب «صور ملوك بنى ساسان» است.


كتاب همچنين در شناسايى تاريخ عرب اهميت زيادى دارد، به طورى كه تقريبا يك چهارم آن به بحث پيرامون اخبار عرب قبل از اسلام (آل لخميان حيره، غسانيان شام، ملوك، حمير، يمن، ملوك، كنده) اختصاص يافته و براى تاريخ عراق عرب اهميت زيادى دارد.
كتاب همچنين در شناسايى تاريخ عرب اهميت زيادى دارد، به طورى كه تقريبا يك چهارم آن به بحث پيرامون اخبار عرب قبل از اسلام (آل لخميان حيره، غسانيان شام، ملوك، حمير، يمن، ملوك، كنده) اختصاص يافته و براى تاريخ عراق عرب اهميت زيادى دارد.


ديدگاه نويسنده كتاب قابل تعمق مى‌باشد. حقيقت آن كه در كتاب چنان توازنى بين اخبار ايران و عرب (به خصوص قبل از اسلام) وجود دارد كه نمى‌توان مدعى بود كه او شعوبى مى‌باشد؛ يعنى ايرانيان را برتر از اعراب بداند؛ و توصيفاتى كه او از امراى عرب در عراق كرده، نشان از آن دارد كه او بى‌جهت با كسى سرستيز و دشمنى نداشته است، چنانكه جذيمه را تيزهوش و كاردان و نعمان را داراى رأى قاطع و دورانديش دانسته است. حتى مانند يك عرب متعصب جنوبى باور كرده است كه شمريرعش توانسته تا شهر سغد بيايد، و شهر سمرقند را معرب (تعريب) نام او دانسته است.
ديدگاه نويسنده كتاب قابل تعمق مى‌باشد. حقيقت آن كه در كتاب چنان توازنى بين اخبار ایران و عرب (به خصوص قبل از اسلام) وجود دارد كه نمى‌توان مدعى بود كه او شعوبى مى‌باشد؛ يعنى ایرانيان را برتر از اعراب بداند؛ و توصيفاتى كه او از امراى عرب در عراق كرده، نشان از آن دارد كه او بى‌جهت با كسى سرستيز و دشمنى نداشته است، چنانكه جذيمه را تيزهوش و كاردان و نعمان را داراى رأى قاطع و دورانديش دانسته است. حتى مانند يك عرب متعصب جنوبى باور كرده است كه شمريرعش توانسته تا شهر سغد بيايد، و شهر سمرقند را معرب (تعريب) نام او دانسته است.


اما يك نكته مسلم است كه او اصالت ايرانى خود را فراموش نكرده و هر جا كه مناسب دانسته به عنوان يك فارسی زبان سعى در ارائه فرهنگ خود نموده است. او در زبان فارسی توانايى داشته است. اين موضوع هم از فحواى مطالب خود او برمى‌آيد و هم ديگران آن را تاييد كرده‌اند، [[ابوریحان بیرونی، محمد بن احمد|ابوريحان بيرونى]] در بحث گياه‌شناسى و كانى‌شناسى مطالب زيادى از [[حمزه اصفهانی، حمزه بن حسن|حمزه اصفهانى]] نقل نموده است و عنوان كرده كه حمزه در زبان فارسی بينا است.
اما يك نكته مسلم است كه او اصالت ایرانى خود را فراموش نكرده و هر جا كه مناسب دانسته به عنوان يك فارسی زبان سعى در ارائه فرهنگ خود نموده است. او در زبان فارسی توانايى داشته است. اين موضوع هم از فحواى مطالب خود او برمى‌آيد و هم ديگران آن را تاييد كرده‌اند، [[ابوریحان بیرونی، محمد بن احمد|ابوريحان بيرونى]] در بحث گياه‌شناسى و كانى‌شناسى مطالب زيادى از [[حمزه اصفهانی، حمزه بن حسن|حمزه اصفهانى]] نقل نموده است و عنوان كرده كه حمزه در زبان فارسی بينا است.


[[حمزه اصفهانی، حمزه بن حسن|حمزه اصفهانى]] در فارسی نشان دادن كلمات اصرار زيادى دارد، و اين علاقه مفرط به مفرس كردن كلمات گاهى او را دچار اشتباه نموده است.
[[حمزه اصفهانی، حمزه بن حسن|حمزه اصفهانى]] در فارسی نشان دادن كلمات اصرار زيادى دارد، و اين علاقه مفرط به مفرس كردن كلمات گاهى او را دچار اشتباه نموده است.
خط ۸۳: خط ۸۳:
جالب آن كه او دو فصل از كتاب خود را به امراى خراسان و طبرستان اختصاص داده است. هنگامى كه علت اين موضوع را بيان مى‌كند، ديدگاهش دقيقا يك ديدگاه اسلامى و شايد متأثر از تفكر حاكميت عباسيان مى‌باشد و به عنوان مسلمانى متعصب از بنى‌اميه و اعمال آن‌ها و از قرمطيان دل آزرده است و تاريخ اين دو سرزمين را از اين ديدگاه طرح كرده كرده است.
جالب آن كه او دو فصل از كتاب خود را به امراى خراسان و طبرستان اختصاص داده است. هنگامى كه علت اين موضوع را بيان مى‌كند، ديدگاهش دقيقا يك ديدگاه اسلامى و شايد متأثر از تفكر حاكميت عباسيان مى‌باشد و به عنوان مسلمانى متعصب از بنى‌اميه و اعمال آن‌ها و از قرمطيان دل آزرده است و تاريخ اين دو سرزمين را از اين ديدگاه طرح كرده كرده است.


منابع [[حمزه اصفهانی، حمزه بن حسن|حمزه اصفهانى]]، در كتابش به نسبت فصول كتاب متغير است. منابع او در تاريخ ايران قبل از اسلام كتاب يا مجموعه كتاب‌هايى به نام خدانيامه مى‌باشد؛ حمزه تقريبا تمام ترجمه‌هاى خداينامه را از نظر گذرانده و يا به نحوى به آن‌ها دسترسى داشته است. او نقل كرده است، هشت جلد كتاب در اين مورد به دست آوردم كه عبارتند از كتاب سير ملوك الفرس ترجمه [[ابن‌مقفع، عبدالله بن دادویه|ابن مقفع]]، كتاب سير الملوك الفرس ترجمه محمد بن جهم برمكى، كتاب تاريخ ملوك الفرس، ترجمه زادويه بن شاهويه اصفهانى، كتاب سير الملوك الفرس ترجمه يا تأليف محمد بن بهرام مطيار اصفهانى، كتاب تاريخ ملوك بنى ساسان، ترجمه يا تأليف هشام بن قاسم اصفهانى و سرانجام كتاب تاريخ ملوك بنى ساسان اصلاح بهرام بن مردانشاه موبد ولايت شاپور از بلاد فارس.
منابع [[حمزه اصفهانی، حمزه بن حسن|حمزه اصفهانى]]، در كتابش به نسبت فصول كتاب متغير است. منابع او در تاريخ ایران قبل از اسلام كتاب يا مجموعه كتاب‌هايى به نام خدانيامه مى‌باشد؛ حمزه تقريبا تمام ترجمه‌هاى خداينامه را از نظر گذرانده و يا به نحوى به آن‌ها دسترسى داشته است. او نقل كرده است، هشت جلد كتاب در اين مورد به دست آوردم كه عبارتند از كتاب سير ملوك الفرس ترجمه [[ابن‌مقفع، عبدالله بن دادویه|ابن مقفع]]، كتاب سير الملوك الفرس ترجمه محمد بن جهم برمكى، كتاب تاريخ ملوك الفرس، ترجمه زادويه بن شاهويه اصفهانى، كتاب سير الملوك الفرس ترجمه يا تأليف محمد بن بهرام مطيار اصفهانى، كتاب تاريخ ملوك بنى ساسان، ترجمه يا تأليف هشام بن قاسم اصفهانى و سرانجام كتاب تاريخ ملوك بنى ساسان اصلاح بهرام بن مردانشاه موبد ولايت شاپور از بلاد فارس.


==منابع مقاله==
==منابع مقاله==
۶۱٬۱۸۹

ویرایش