تلخيص الأدلة لقواعد التوحيد: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '==پانویس== <references />' به '==پانویس== <references/>') |
جز (جایگزینی متن - '== وابستهها ==' به '==وابستهها==') |
||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
# [[:noormags:21482|جلالی، سید لطفالله، «پژوهشی در باب ماتریدیه»، مجله معرفت، خرداد 1383، شماره 78]]. | # [[:noormags:21482|جلالی، سید لطفالله، «پژوهشی در باب ماتریدیه»، مجله معرفت، خرداد 1383، شماره 78]]. | ||
== وابستهها == | ==وابستهها== | ||
نسخهٔ ۲۵ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۸:۱۱
تلخيص الأدلة لقواعد التوحيد | |
---|---|
پدیدآوران | صفار، ابراهيم بن اسماعيل (نويسنده) محمود، هشام ابراهيم (محقق) |
ناشر | دار السلام |
مکان نشر | مصر - قاهره |
چاپ | 1 |
شابک | 978-977-342-920-1 |
موضوع | کلام ماتريدي - قرن 6ق. |
زبان | عربي |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 205/2 /ص7ت8 |
تلخيص الأدلة لقواعد التوحيد، تألیف ابراهیم بن اسماعیل صفار (حدود 461-534ق)، در موضوع کلام و عقاید ماتریدیه، به زبان عربی است. هشام ابراهیم محمد، این اثر را بهعنوان پایاننامه کارشناسی ارشد مورد تحقیق قرار داده و منتشر نموده است.
مؤسس فرقه ماتریدیه، ابومنصور محمد بن محمد بن محمود سمرقندی حنفی است. او متکلم، فقیه و مفسر قرآن بود. ماتریدیه که دومین نحله کلامی اهل سنت است، روش کلامی آنها مخالف روش کلامی معتزله است؛ شباهتهایی با روش کلامی اشعری دارد، ولی تفاوتهایی نیز میان آنها هست. به نظر بسیاری، روش کلامی ماتریدی نسبت به اشعری، توجه بیشتری به مسائل عقلی دارد و به همین جهت میتوان روش او را راه میانه معتزلی و اشعری دانست.
ساختار
کتاب از یک مقدمه و دو بخش تشکیل شده است. بخش اول آن شامل دو باب و بخش دوم که متن کتاب است، شامل مقدمه و پنجاهودو فصل و یک خاتمه است.
گزارش محتوا
محقق در مقدمه علمایی را که قبل از صفار در مذهب ماتریدیه نقش ایفا نمودهاند، نام میبرد؛ ابومنصور ماتریدی (متوفی 333ق)، حکیم سمرقندی (متوفی 342ق)، ابوالحسن رستغفنی (متوفی حدود 345ق)، ابوالیسر بزدودی (متوفی 493ق)، ابومعین نسفی (متوفی 508ق)، نجمالدین نسفی (متوفی 537ق) از آن جملهاند[۱].
او در ادامه از اصول دین ماتریدیه و ارتباط ماتریدیه با اشاعره سخن به میان میآورد.
محقق در ادامه به زندگی صفار پرداخته، سپس توضیح مهمترین مباحث کتاب را در سه فصل ارائه نموده است.
فصل اول را به اسماء الله الحسنی اختصاص داده است. او در اینباره میگوید: اهل سنت و حدیث، بهخلاف اسماعیلیه، معتقدند که خداوند دارای اسم است[۲]. قرآن، سنت و اجماع بر این مدعا گواهی میدهند؛ زیرا در قرآن آمده: وَ لِلّٰهِ اَلْأَسْمٰاءُ اَلْحُسْنىٰ فَادْعُوهُ بِهٰا وَ ذَرُوا اَلَّذِينَ یلْحِدُونَ فِي أَسْمٰائِهِ سَيجْزَوْنَ مٰا كٰانُوا يعْمَلُونَ (اعراف: 180) و پیامبر در این زمینه فرموده است: «لله تسعة و تسعون اسما، مائة غیر واحد؛ من أحصاها دخل الجنة» [۳].
ایشان میگویند: این اسماء، توقیفی هستند و بر هیچکس جایز نیست که از جانب خویش نامی برای خداوند انشا کند[۴]. در این میان معتزله اعتقادی به توقیفی بودن اسماء الهی ندارند و اشاعره نیز همچون ماتریدیه آنها را توقیفی میدانند[۵].
صفار درباره صفات الهی میگوید: نظرات عالمان در این موضوع بسیار متفاوت است؛ بهگونهای که باعث نزاع در بین آنها شده است[۶]. در اعتقاد معتزله مبنی بر اثبات اسماء و نفی صفات تناقض شدید وجود دارد[۷].
محقق در انتهای بخش اول به چند ویژگی کتاب اشاره میکند که برخی از آنها چنین است:
- این اثر، اولین اثر در مذهب ماتریدیه است که به شرح کامل اسماء الحسنی پرداخته است.
- این اثر، دربردارنده بسیاری از نصوص قدیمی مفقود است؛ از جمله آنهاست: ابوالعباس قلانسی، ابوحفص کبیر و کتابش «الرد علی أهل الأهواء»، عبدالله استاد و کتابش «الكشف عن مناقب أبيحنيفة»، ابن انباری و کتابش «الرد علی أهل الأهواء»، حاکم و کتابش «المنتقی» و...
- این اثر از حیث کثرت استفاده و احتجاج به آیات و روایات نبوی دارای امتیازی خاص میباشد؛ خصوصاً وقتی بدانیم که فرقه ماتریدیه از فرقی است که برای عقل جایگاه ویژهای قائل هستند[۸].
نویسنده، ارکان ایمان را، ایمان به خدا، فرشتگان، کتابهای آسمانی، پیامبران، روز قیامت و ایمان به اینکه خیر و شر از جانب خداست میداند و به دو آیه شریفه: يٰا أَيهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللّٰهِ وَ رَسُولِهِ وَ اَلْكتٰابِ اَلَّذِي نَزَّلَ عَلىٰ رَسُولِهِ وَ اَلْكتٰابِ اَلَّذِي أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ وَ مَنْ يكفُرْ بِاللّٰهِ وَ مَلاٰئِكتِهِ وَ كتُبِهِ وَ رُسُلِهِ وَ اَلْيوْمِ اَلْآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلاٰلاً بَعِيداً (نساء: 136) و آیه شریفه: وَ اَللّٰهُ خَلَقَكمْ وَ مٰا تَعْمَلُونَ (الصافات: 96) و... استناد میکند[۹].
نویسنده در باب رؤیت خدا مطابق با اعتقاد ماتریدیه، معتقد به رؤیت است و آن را مستلزم جسمانیت خدا نمیداند و اعتقاد دارد که شرایط رؤیت این دنیایی با آن دنیا متفاوت است. ماتریدی میان ادراک و رؤیت تفکیک قائل است و مدعی است که ادراک مستلزم محدودیت مدرَک است و ازاینرو، خدا ادراک نمیشود، اما رؤیت ممکن است و موجب محدودیت نمیشود و اعتقاد به آن لازم است. ماتریدی برای اثبات مدعای خود به آیات و روایات، بهخصوص آیه: وجوه يومئذ ناضرة إلی ربها ناظرة (قیامت: 23 و 22)، استدلال میکند و معتقد است این آیه قطعاً به معنای نظر کردن به خدا و رؤیت است، نه به معنای انتظار یا نظاره آیات الهی؛ زیرا اولاً، قیامت محل انتظار نیست. ثانیاً، «ناظرة» به «إلی» متعدی شده است که در مورد نظر کردن به چیزی استعمال میشود، نه انتظار. ثالثاً، نظر کردن به آیات الهی در دنیا نیز حاصل میشود و لازم نیست که بهخصوص در قیامت بر آن تأکید شود. رابعاً، انتظار داشتن رحمت خدا یا نظاره آیات الهی مخصوص مؤمنان نیست، درحالیکه آیه در بشارت به مؤمنان است؛ بنابراین، اعتقاد به رؤیت خدا در بهشت بهوسیله مؤمنان لازم است. ماتریدی در همین جا نیز تأکید میورزد که باید رؤیت خدا را از جهات تشبیهی و جسمانی پیراسته کرد[۱۰].
نویسنده درباره چرایی آفرینش جهان مینویسد: امکان ندارد که آفرینش جهان بهخاطر علتی باشد؛ زیرا آن علت، یا قدیم است یا حادث؛ پس اگر قدیم باشد و آن علت قدیم هم ذات خداوند باشد، امکان ندارد که ذات باری علت باشد؛ چون این موجب قدم جهان خواهد بود... و اگر حادث باشد، آن امر حادث، چیزی را بر خدا واجب نموده و این محال است و نیز علت مزبور، در حدوثش خواهان علتی دیگر خواهد بود و این امر تا بینهایت ادامه خواهد یافت..[۱۱].
نویسنده در بحث شروط ایمان، بسیاری از مسلمانان را که عقاید آنان با وی متفاوت بوده، کافر دانسته است. او شیعیان را که خلافت و امامت ابوبکر را نپذیرفتهاند، کافر خوانده، به این دلیل که خلافت ابوبکر با اجماع صحابه ثابت شده است[۱۲].
وضعیت کتاب
صفحات 115 تا 122 حاوی تصاویری از نسخ خطی کتاب هستند.
محقق میگوید: تنها دو نسخه از این کتاب را یافته و به کمک آن دو نسخه، این اثر را تحقیق نموده است. ایشان برای هرکدام از این دو نسخه، علامت و رمزی را در نظر گرفته است.
عناوینی که در کتاب آمده توسط محقق در نظر گرفته شده است.
در پاورقیها علاوه بر اختلاف نسخ، شرح و توضیح لغات، توضیح اصطلاحات و ملل و فرقههای مختلف، توضیح و معرفی اماکن و مدن، مستند کردن آیات و روایات و اقوال، ترجمه اعلام و... آمده است[۱۳].
فهرست محتویات در ابتدا و فهرست منابع و مصادر در انتهای کتاب آمده است.