جلالی نایینی، محمدرضا: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '</div> '''' به '</div> '''') |
جز (جایگزینی متن - 'ساواك' به 'ساواک') |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
جلالى نائينى، در آخرين دورهى مجلس سنا، سناتور انتخابى شد، اما در مجلس سنا قبل و بعد از دولت مهندس شريف امامى، در جهت منافع ملى و حقوق شهروندان عليه دولت وقت سخنرانى كرد و عاقبت هم در روز سوم بهمن 1357 بهعنوان اعتراض رسمى از سناتورى استعفا داد. | جلالى نائينى، در آخرين دورهى مجلس سنا، سناتور انتخابى شد، اما در مجلس سنا قبل و بعد از دولت مهندس شريف امامى، در جهت منافع ملى و حقوق شهروندان عليه دولت وقت سخنرانى كرد و عاقبت هم در روز سوم بهمن 1357 بهعنوان اعتراض رسمى از سناتورى استعفا داد. | ||
هنگامى كه جلالى نائينى در نطق خود در مجلس سنا گفت: «جلو تركتازىهاى | هنگامى كه جلالى نائينى در نطق خود در مجلس سنا گفت: «جلو تركتازىهاى ساواک را بگيريد»، تهديدهايى از جانب دربار عليه او صورت گرفت و از جمله سرلشكر ايرج مطبوعى، پيغامهاى تند به او رساند، ولى جلالى نائينى مردانه بر مواضع خود ايستادگى كرد و گفت: «اگر بخواهيد مرا در همين ساختمان مجلس سنا همين الان دستگير كنيد و به زندان ببريد، من آمادهام». | ||
جلالى نائينى، خاطرات خود را از غائلهى آذربايجان و دخالت شوروى در آن در 1324، جنبش ملى كردن صنعت نفت و تأسيس جبههى ملى اول در 1328، حمله به دفتر روزنامهى باختر امروز در كودتاى 28 مرداد 1332، مكاتبات خود با مصدق، فعاليتهايش براى نجات جان دكتر حسين فاطمى از خطر اعدام، مراجعاتش به مهندس مهدى بازرگان براى انتقال بدون خونريزى قدرت در بهمن 1357 و چندين خاطرهى ارزشمند مشابه را طىّ دهها مقاله در ماهنامهى حافظ نوشته است. بااينهمه، وى پس از پيروزى انقلاب 1357 همانند بسيارى ديگر از رجال كشور كه در رژيم سابق، مقامات مهمى را قبول كرده بودند، مدتى گرفتار و محبوس بود، اما به دليل سلامت نفس و خدمات فرهنگىاش سرانجام آزاد شد. | جلالى نائينى، خاطرات خود را از غائلهى آذربايجان و دخالت شوروى در آن در 1324، جنبش ملى كردن صنعت نفت و تأسيس جبههى ملى اول در 1328، حمله به دفتر روزنامهى باختر امروز در كودتاى 28 مرداد 1332، مكاتبات خود با مصدق، فعاليتهايش براى نجات جان دكتر حسين فاطمى از خطر اعدام، مراجعاتش به مهندس مهدى بازرگان براى انتقال بدون خونريزى قدرت در بهمن 1357 و چندين خاطرهى ارزشمند مشابه را طىّ دهها مقاله در ماهنامهى حافظ نوشته است. بااينهمه، وى پس از پيروزى انقلاب 1357 همانند بسيارى ديگر از رجال كشور كه در رژيم سابق، مقامات مهمى را قبول كرده بودند، مدتى گرفتار و محبوس بود، اما به دليل سلامت نفس و خدمات فرهنگىاش سرانجام آزاد شد. |
نسخهٔ ۳۱ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۰۰:۱۲
نام | جلالی نایینی، محمدرضا |
---|---|
نامهای دیگر | جلالی، محمدرضا
نائینی، محمدرضا |
نام پدر | |
متولد | 1291 ش |
محل تولد | |
رحلت | 0 ق |
اساتید | |
برخی آثار | |
کد مؤلف | AUTHORCODE1208AUTHORCODE |
سيد محمدرضا جلالى نائينى، حقوقدان، پژوهشگر تاريخ اديان، محقق، مترجم، روزنامهنگار، سياستمدار و خلاصه يكى از شخصيتهاى ملى و تأثيرگذار ايران در صد سالهى اخير و از رجال خوشنام و خدوم فرهنگى، مطبوعاتى و اجتماعى ايران بود كه هفتاد و چند سال از نود و چند سال عمر پربار خود را به خدمت به هموطنان خود موفق بود.
جلالى نائينى، به سال 1293 در نائين اصفهان متولد شد. دورهى تحصيلات ابتدايى را در نائين و دورهى اول متوسطه را در اصفهان و دورهى دوم دبيرستان را در مدرسهى دارالفنون تهران گذرانيد. در 1313 وارد دانشكدهى حقوق دانشگاه تهران شد. پس از فراغت از تحصيل در 1316 به سربازى رفت و با مرحومان دكتر غلامحسين صديقى و نصرت الله امينى هماطاق شد. در 1318 به سمت قاضى دادگسترى به استخدام دولت درآمد. پس از سه سال قضاوت، در پى تحولات اجتماعى شهريور 1320 از خدمت قضايى استعفا داد و در 1321 پروانهى وكالت دادگسترى اخذ كرد و از آن پس، ضمن اشتغال به حرفهى وكالت، به كسب فيض از محضر دانشمندان و تكميل دانش و بينش خود پرداخت و اندكاندك به تأليف و تصنيف و روزنامهنگارى روى آورد.
جلالى نائينى، در آخرين دورهى مجلس سنا، سناتور انتخابى شد، اما در مجلس سنا قبل و بعد از دولت مهندس شريف امامى، در جهت منافع ملى و حقوق شهروندان عليه دولت وقت سخنرانى كرد و عاقبت هم در روز سوم بهمن 1357 بهعنوان اعتراض رسمى از سناتورى استعفا داد.
هنگامى كه جلالى نائينى در نطق خود در مجلس سنا گفت: «جلو تركتازىهاى ساواک را بگيريد»، تهديدهايى از جانب دربار عليه او صورت گرفت و از جمله سرلشكر ايرج مطبوعى، پيغامهاى تند به او رساند، ولى جلالى نائينى مردانه بر مواضع خود ايستادگى كرد و گفت: «اگر بخواهيد مرا در همين ساختمان مجلس سنا همين الان دستگير كنيد و به زندان ببريد، من آمادهام».
جلالى نائينى، خاطرات خود را از غائلهى آذربايجان و دخالت شوروى در آن در 1324، جنبش ملى كردن صنعت نفت و تأسيس جبههى ملى اول در 1328، حمله به دفتر روزنامهى باختر امروز در كودتاى 28 مرداد 1332، مكاتبات خود با مصدق، فعاليتهايش براى نجات جان دكتر حسين فاطمى از خطر اعدام، مراجعاتش به مهندس مهدى بازرگان براى انتقال بدون خونريزى قدرت در بهمن 1357 و چندين خاطرهى ارزشمند مشابه را طىّ دهها مقاله در ماهنامهى حافظ نوشته است. بااينهمه، وى پس از پيروزى انقلاب 1357 همانند بسيارى ديگر از رجال كشور كه در رژيم سابق، مقامات مهمى را قبول كرده بودند، مدتى گرفتار و محبوس بود، اما به دليل سلامت نفس و خدمات فرهنگىاش سرانجام آزاد شد.
آثار
از استاد دكتر جلالى نائينى، دهها مقاله در مجلههاى معتبر ادبى ايران، از جمله «يغما»، «وحيد»، «گوهر»، «كِلك»، «كيهان فرهنگى»، «بخارا» و «حافظ» چاپ شده است. وى همچنين سخنرانىهاى متعددى در كنگرهها و همايشهاى داخلى و خارجى، از جمله در كنگرهى تحقيقات ايرانشناسى در سالهاى 1352 و 1354، انجمن ادبى ايران و ديگر انجمنهاى ادبى تهران ايراد كرده و در يادنامههاى بزرگانى چون ابوريحان بيرونى، خيام نيشابورى، دكتر جعفر شهيدى، محيط طباطبايى، دكتر محمود افشار، ابوالحسن ورزى و ديگران قلم زده است.
يكى ديگر از كارهاى او چاپ سه نسخه از ديوان حافظ بود كه اولى با همكارى نذير احمد، از استادان پارسىدان شبه قاره و دومى به همراهى دكتر نورانى وصال (نوهى وصال شيرازى) بود كه به دنبال آن دهها مقاله و مصاحبه دربارهى ذهن و زبان حافظ از او به چاپ رسيد.
تأليفات جلالى نائينى كه بيشتر در زمينهى هندشناسى، قرآنپژوهى، تاريخ اديان و ادبيات است، بسيارند، از جمله:
- تاريخ جمع قرآن كريم؛
- كتاب توضيح الملل، ترجمهى فارسى ملل و نحل شهرستانى؛
- سه نسخه تصحيحشده ديوان حافظ: يكى، با همكارى دكتر نذير احمد؛ ديگرى، با همكارى دكتر نورانى وصال و سومى، به استقلال؛
- تصحيح و چاپ تفسير مواهب عليه ملا حسين كاشفى واعظ سبزوارى؛
- «اوپانيشادها» موسوم به سرّ اكبر، ترجمهى محمد داراشكوه با همكارى دكتر تاراچند؛
- «پنچاكيانه يا پنج تنتره (كليلة و دمنة)»، تصحيح و تحقيق با همكارى دكتر تاراچند و دكتر عابدى؛
- «گزيده سرودههاى ريگودا»، ترجمه و تحقيق و نگارش؛
- «مهابهارت»، ترجمهى فارسى نقيبخان در چهار جلد، با همكارى دكتر شوكلا؛
- «پارسى پركاش» (فرهنگ مختصر سانسكريت به فارسى)، تأليف كريشنا داس؛
- «جوگ باشت» در فلسفه و عرفان هند، ترجمه نظام پانيپتى؛
- «لغات سانسكريت در كتاب ما للهند بيرونى»، با مقدمهى دكتر تاراچند، چاپ شوراى عالى فرهنگ و هنر؛
- «مجمع البحرين» (درياى دو انديشهى هندى و ايرانى)، تأليف محمد داراشكوه فرزند شاهجهان؛
- «هند در يك نگاه»، مشتمل بر تاريخ و ادبيات و مكتبهاى فلسفى هند؛
- «طريقهى گرونانك و پيدايى آيين سيك»؛
- «منتخبات آثار داراشكوه»؛
- «شرح حال جواهرلعلنهرو» كه نسخهيى از آن در دانشگاه جواهرلعلنهرو، جزو شرح احوال و شخصيت جواهرلعلنهرو قرار گرفته است؛
- «فرهنگ سانسكريت به فارسى»، جلد اول و جلد دوم از انتشارات پژوهشگاه علوم انسانى؛
- ثنويان در عهد باستان؛
- ترجمهى «كتاب الاصنام» (تنكيس الاصنام)، تاريخ پرستش عرب پيش از اسلام، تأليف ابومنذر هشام بن محمد كلبى؛
- تصحيح و چاپ سكينة الاولياء.