أصول‌الدين (جمال‌الدین غزنوی): تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - ' {{جعبه اطلاعات کتاب' به '{{جعبه اطلاعات کتاب')
    جز (جایگزینی متن - '| پس از = | پیش از = ' به '| پس از = | پیش از =')
    برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
    خط ۱۹: خط ۱۹:
    | کد پدیدآور =
    | کد پدیدآور =
    | پس از =
    | پس از =
    | پیش از =
    | پیش از =}}'''أصول‌الدين'''، تألیف عالم حنفی قرن ششم، [[غزنوی، احمد بن محمد|جمال‎الدین احمد بن محمد غزنوی]]، کتابی است که در موضوع اصول و برخی از مسائل و فروعات مذهب ماتریدیه است که توسط استاد دانشگاه مطالعات اسلامی - عربی دبی، عمر وفیق داعوق مورد تحقیق قرار گرفته است.
    }}'''أصول‌الدين'''، تألیف عالم حنفی قرن ششم، [[غزنوی، احمد بن محمد|جمال‎الدین احمد بن محمد غزنوی]]، کتابی است که در موضوع اصول و برخی از مسائل و فروعات مذهب ماتریدیه است که توسط استاد دانشگاه مطالعات اسلامی - عربی دبی، عمر وفیق داعوق مورد تحقیق قرار گرفته است.


    ماتریدیه، یکی‎ از‎ مذاهب‎ مهم کلامی اهل سنت است که نگرش و گفتمان خاصی در حوزه مسائل کلامی، از جمله‎ امامت‎ و امام دارد. این مذهب کلامی توسط ابومنصور ماتریدی در ماوراءالنهر‎ تکوین‎ یافته‎ و امروزه، تقریباً نیمی از جمعیت اهل سنت را در بر می‎گیرد<ref>ر.ک: اخلاقی، حسنعلی و فکوری، محمدعلی، ص50</ref>.
    ماتریدیه، یکی‎ از‎ مذاهب‎ مهم کلامی اهل سنت است که نگرش و گفتمان خاصی در حوزه مسائل کلامی، از جمله‎ امامت‎ و امام دارد. این مذهب کلامی توسط ابومنصور ماتریدی در ماوراءالنهر‎ تکوین‎ یافته‎ و امروزه، تقریباً نیمی از جمعیت اهل سنت را در بر می‎گیرد<ref>ر.ک: اخلاقی، حسنعلی و فکوری، محمدعلی، ص50</ref>.

    نسخهٔ ‏۳ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۴:۲۲

    أصول‌الدين (جمال‎الدین غزنوی)
    أصول‌الدين (جمال‌الدین غزنوی)
    پدیدآورانغزنوی، احمد بن محمد(نويسنده) داعوق، عمر وفيق (محقق)
    ناشردار البشائر الإسلامية
    مکان نشرلبنان - بيروت
    چاپ1
    زبانعربي
    تعداد جلد1

    أصول‌الدين، تألیف عالم حنفی قرن ششم، جمال‎الدین احمد بن محمد غزنوی، کتابی است که در موضوع اصول و برخی از مسائل و فروعات مذهب ماتریدیه است که توسط استاد دانشگاه مطالعات اسلامی - عربی دبی، عمر وفیق داعوق مورد تحقیق قرار گرفته است.

    ماتریدیه، یکی‎ از‎ مذاهب‎ مهم کلامی اهل سنت است که نگرش و گفتمان خاصی در حوزه مسائل کلامی، از جمله‎ امامت‎ و امام دارد. این مذهب کلامی توسط ابومنصور ماتریدی در ماوراءالنهر‎ تکوین‎ یافته‎ و امروزه، تقریباً نیمی از جمعیت اهل سنت را در بر می‎گیرد[۱].

    ساختار

    ابتدای این اثر دو مقدمه از محقق و مؤلف آمده است‎.

    این اثر که در اصل فاقد باب‎بندی بوده، توسط محقق کتاب عنوان‎بندی شده است. تعداد این عناوین به پانزده عنوان می‎رسد. در ذیل هرکدام از این عناوین تعدادی فصول ذکر شده است. مجموع این فصول به یک‎صدوهفتاد فصل می‎رسد.

    نویسنده از آثاری، چون: «العقيدة الطحاوية»، «التمهيد لقواعد التوحيد»، «شرح العقائد النسفية» و «الأربعين في أصول‌الدين للغزالي» برای تألیف کتابش استفاده برده است[۲].

    گزارش محتوا

    مقدمه محقق شامل بررسی عصر غزنوی از حیث سیاسی، اجتماعی و علمی، زندگی‎نامه نویسنده و روش تحقیق کتاب است.

    مطالب کتاب با بحث صفات خداوند آغاز شده است. نویسنده در این بخش از کتاب به توضیح برخی از صفات ثبوتیه و سلبیه پرداخته و در ضمن آن دست به تأویل برخی از مفاهیم همچون «استواء»، «نزول»، «ید» و «وجه» زده است[۳].

    ایشان در این فصل با نفی برخی از صفات به نام صفات سلبیه، به اثبات صفاتی، همچون: حیات، علم، قدرت و... برای خداوند پرداخته است. او در این‎باره می‎گوید: زمانی که ثابت شد که خداوند حی، عالم، قادر، مرید، سمیع، بصیر و متکلم است، ثابت می‎شود که برای خداوند حیات، علم، قدرت، اراده، شنیدن، دیدن و تکلم وجود دارد؛ زیرا عالم، بدون علم و قادر بدون قدرت، همچون متحرک بدون حرکت و ساکن بدون سکون است و نیز مثل این است که گفته شود خداوند هیچ علمی و قدرتی بر ما ندارد و این محال است[۴].

    درباره علم خداوند نیز این مطلب گفتنی است که علم او نه کسبی و نه ضروری است؛ زیرا این دو قسم از نشانه‎های حدوث است[۵].

    ایشان راجع به اسماء الهی می‎گوید: اسماء الهی توقیفی است و جایز نیست از راه قیاس آن‎ها را به دست آورد. صفات خداوند ذاتی است و عرضی نیست؛ زیرا عرض فناپذیر است؛ درحالی‎که صفات خداوند ابدی هستند[۶].

    نویسنده درباره رؤیت خداوند می‎گوید: رؤیت خداوند در این دنیا محال و در آخرت امری ممکن است و دلیل آن موجود بودن خداوند می‎‎باشد[۷].

    نظر ایشان درباره عصمت انبیاء با توجه به آیاتی که در قرآن درباره عصیان و خطای پیامبران آمده، این است که با توجه به اینکه در تأویل نمودن این آیات، احتمال خطا وجود دارد، بنابراین ما آن‎ها را به معنای ظاهری خویش اخذ می‎کنیم[۸].

    احمد‎ غزنوی‎ حنفی، درباره ادخال جمیع خلایق‎ بدون معصیت در آتش‎ عذاب‎، پاسخ صریحی ارائه نمی‎دهد و به این سخن اکتفا می‎کند که بعضی از اهل سنت آن را نیکو دانسته‎اند و بعضی از مشایخ ما آن را نیکو ندانسته‎اند؛ زیرا در این صورت جمع بین دشمن و دوست خداوند در آتش جهنم اتفاق افتاده است[۹].

    در تعلیقه همین بخش از کتاب نیز چنین می‎خوانیم: الله تعالی در افعال و اقوالش، به کمال حکمت متصف می‎شود و در ملکش به‎نحو کامل تصرف می‎کند‎. خلق‎ و امر و حکم از آن اوست و بازگشت به‎سوی اوست و اگر خلق را نیافریند، از حکمت خارج نمی‎شود... و اگر حق ‎تعالی کافران را خلق کند و مؤمنان را نیافریند، یا بالعکس‎، جایز‎ است... همه این چیزها برای او صواب و عدل و حکمت است[۱۰].

    غزنوی حنفی درباره ایمان و کفر می‎گوید: اعتقاد ما این است که ایمان در حقیقت همان تصدیق قلبی است و آن همان ایمانی است که بر بنده واجب است آن را بر زبان جاری کنند تا بر مردم نیت‎های قلبی او روشن شود و اگر چنین کرد، احکام اسلام بر او جاری می‎شود. پس اگر کسی قلباً ایمان آورد مؤمن است بین خود او و خداوند و اگر کسی ایمان آورد و بر زبان نیز جاری کرد، از دیدگاه خداوند و از دیدگاه مردم مؤمن است[۱۱].

    سپس می‎گوید: «لا نكفّر أحداً من أهل القبلة بذنب ما لم تستحّله و لا نُخرجُ العبدَ من الإيمان إلا بجحود ما أدخله فيه و الإيمان واحد و أهله في أصله سواء و التفاضل بينهم بالتقوی»؛ یعنی: «ما احدی از اهل قبله را که مرتکب گناهی شده، تا زمانی ‎که آن را حلال نشمرده است، تکفیر نمی‎کنیم و فردی را از دایره ایمان بیرون نمی‎بریم، مگر اینکه به انکار چیزی برخیزد که باعث ایمان او گشته است. ایمان حقیقت واحد است و مؤمنان در آن یکسانند؛ تفاوت آن‎ها در تقواست»[۱۲].

    جمال‎الدین‎ غزنوی‎ حنفی، فلسفه امامت را اجرای احکام‎ و حدود‎ الهی‎، فرماندهی سپاه و مجهز ساختن لشکریان اسلام، گرفتن مالیات‎های شرعی و دادن آن به مستحقان و در یک‎کلام، تأمین‎ مصالح مسلمانان دانسته است[۱۳].

    او قرشی بودن را یکی از شروط امام می‎داند و می‎گوید: بهتر است که امام، هاشمی باشد؛ لکن معصوم بودن، افضل بودن از همه انسان‎ها و مجتهد بودن در اصول و فروع، از شرایطش نیست[۱۴].

    شیخ جمال‎الدین غزنوی حنفی، خروج بر امام را اگرچه ظلم نماید، جایز نمی‎داند و معتقد به عدم عزل امام در صورت ارتکاب کبیره است و در صورت ارتکاب کبیره، فقط دعوت به صلاح و عدل بر شما لازم می‎آید[۱۵].

    ایشان، افضل امت پیامبر را به‎ترتیب: ابوبکر، عمر، عثمان، علی، تمام عشره مبشره [در روایتی جعلی از پیامبر(ص) نقل شده که ده نفر اهل بهشت هستند...]، بقیه صحابه (به‎حسب مراتبشان)، تابعین، تابعین تابعین، علمای سلف و ائمه دین می‎داند[۱۶].

    وی، درباره اتفاقاتی که بین امیرالمؤمنین علی(ع) و معاویه واقع شده، می‎گوید: وقایعی که بین آن دو رخ داده، بر مبنای اجتهاد آنها بوده و در این میان، علی(ع) در همه آنچه انجام داده، مصیب بوده است...[۱۷].

    وضعیت کتاب

    فهرست محتویات و فهارس فنی در پایان کتاب آمده است.

    محقق کتاب، تحقیقات ارزشمندی را در پاورقی‎ها آورده است. این تحقیقات، شامل بحث‎های لغوی و اصطلاحی یک واژه، متن روایات، نظرات عالمان (مرتبط با مباحث کتاب) و... است.

    محقق، عناوینی را که برای مباحث کتاب برگزیده، در پرانتز قرار داده است.

    پانویس

    1. ر.ک: اخلاقی، حسنعلی و فکوری، محمدعلی، ص50
    2. ر.ک: مقدمه محقق، ص47
    3. ر.ک: متن کتاب، ص75-79
    4. ر.ک: همان، ص105
    5. ر.ک: همان، ص‎106
    6. ر.ک: همان، ص108-109
    7. ر.ک: همان، ص116-118
    8. ر.ک: همان، ص139
    9. ر.ک: سلیمانی کیاسری، جمال‎الدین، ص40؛ متن کتاب، ص‎195-196
    10. ر.ک: همان؛ همان
    11. ر.ک: متن کتاب، ص250-252
    12. ر.ک: همان، ص‎301-304
    13. ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، ص41؛ متن کتاب، ص269-270
    14. ر.ک: متن کتاب، ص273-276
    15. ر.ک: همان، ص281-283
    16. ر.ک: همان، ص287-289
    17. ر.ک: همان، ص‎292

    منابع مقاله

    1. مقدمات و متن کتاب.
    2. ربانی گلپایگانی، علی، «فلسفه امامت از دیدگاه متکلمان اسلامی»، مجله انتظار موعود، زمستان 1381، شماره 6، درج در پایگاه مجلات تخصصی نور (نورمگز).
    3. اخلاقی، حسنعلی و فکوری، محمدعلی، «امامت و امام در گفتمان امامیه و ماتریدیه»، پژوهشنامه کلام، پاییز و زمستان 1383، شماره 1، درج در پایگاه مجلات تخصصی نور (نورمگز).
    4. سلیمانی کیاسری، جمال‎الدین، «مصلحت در افعال الهی بررسی دیدگاه علامه طباطبایی»، مجله معرفت، تیر 1394، شماره 211، درج در پایگاه مجلات تخصصی نور (نورمگز).

    وابسته‌ها

    أصول‌الدين (تمیمی بغدادی)

    أصول‌الدين (بزدوی)