۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '==منابع==' به '==منابع مقاله==') |
جز (جایگزینی متن - ':م' به ': م') |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات کتاب | |||
| تصویر =NUR01715J1.jpg | |||
| | | عنوان =آراء أهل المدينة الفاضلة و مضاداتها | ||
| پدیدآوران = | |||
[[فارابی، محمد بن محمد]] (نويسنده) | |||
| | |||
[[بو ملحم، علي]] (شارح) | [[بو ملحم، علي]] (شارح) | ||
| زبان =عربي | |||
|زبان | | کد کنگره =BBR 248 1374 | ||
| موضوع = | |||
فلسفه اسلامی - متون قديمی تا قرن 14 | |||
|کد کنگره | |||
|موضوع | |||
مدينه فاضله | مدينه فاضله | ||
| ناشر = | |||
|ناشر | دار و مکتبة الهلال | ||
| مکان نشر =لبنان - بيروت | |||
| سال نشر = |مجلد1: 1995م , | |||
|مکان نشر | |||
|کد اتوماسیون | | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE01715AUTOMATIONCODE | ||
| | | چاپ =1 | ||
|} | | تعداد جلد =1 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور =11572 | |||
| کد پدیدآور = | |||
| پس از = | |||
| پیش از = | |||
}} | |||
'''آراء أهل المدينة الفاضلة و مضاداتها''' اثر [[فارابی، محمد بن محمد|ابونصر فارابی]](۲۵۹-۳۳۹ق) کتابی است که به شـرح و بـیان دیدگاههای نویسنده در زمینـه آرمانشهر اسلامی پرداخته شده است. | '''آراء أهل المدينة الفاضلة و مضاداتها''' اثر [[فارابی، محمد بن محمد|ابونصر فارابی]](۲۵۹-۳۳۹ق) کتابی است که به شـرح و بـیان دیدگاههای نویسنده در زمینـه آرمانشهر اسلامی پرداخته شده است. | ||
خط ۵۶: | خط ۴۳: | ||
#:الف) خدا و صفاتش: | #:الف) خدا و صفاتش: | ||
#:کتاب بدون هیچ مقدمهای و مستقیماً درباره بحث پیرامون الهیات آغاز میشود. [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در این کتاب در صدد ارائه براهینی بر وجود خدا بر نمیآید و وجود خداوند را بهعنوان امری بدیهی میپذیرد و او را «موجود اول» مینامد؛ یعنی موجودی که سبب وجود دیگر موجودات است و از هر نقصی خالی است. او قدیم و ازلی است و وجودش به ذات خود اوست و او را صورتی مادی نیز نیست؛ زیرا صورت جز در ماده تحقق پیدا نمیکند و اگر او را صورتی بود لازم میآمد که ذات او مرکب از ماده و صورت باشد و در نتیجه او مرکب میبود<ref>نصری نادر، آلبر، ص15</ref>. | #:کتاب بدون هیچ مقدمهای و مستقیماً درباره بحث پیرامون الهیات آغاز میشود. [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در این کتاب در صدد ارائه براهینی بر وجود خدا بر نمیآید و وجود خداوند را بهعنوان امری بدیهی میپذیرد و او را «موجود اول» مینامد؛ یعنی موجودی که سبب وجود دیگر موجودات است و از هر نقصی خالی است. او قدیم و ازلی است و وجودش به ذات خود اوست و او را صورتی مادی نیز نیست؛ زیرا صورت جز در ماده تحقق پیدا نمیکند و اگر او را صورتی بود لازم میآمد که ذات او مرکب از ماده و صورت باشد و در نتیجه او مرکب میبود<ref>نصری نادر، آلبر، ص15</ref>. | ||
#:موجود اول همچنین بهسوی غایتی در حرکت نیست و اگر چنین میبود آن غایت علت و علت حرکت آن به شمار میرفت. موجود اول، یکی است و میان او و دیگر موجودات تباین وجود دارد و وجود او خاص خود اوست و او را ضدی نیست. موجود اول را نه میتوان تعریف کرد و نه برای او حدی قائل بود؛ زیرا او بسیط تام است و جسم نیست؛ اما درباره ارزش شناخت، نسبت به موجود اول باید گفت: شناخت ما با مرتبه کمال آن چیزی که بدان میاندیشیم تناسب دارد و ازآنجاکه موجود اول کمال مطلق است و عقول ما به ماده مرتبط است، پس نمیتوانیم حقیقت او را تعقل کنیم و تعقل درباره حقیقت او امکانپذیر نیست مگر آنکه عقول خود را تماماً از ماده مجرد کنیم<ref>ر.ک: همان، ص15- 16</ref>. | #: موجود اول همچنین بهسوی غایتی در حرکت نیست و اگر چنین میبود آن غایت علت و علت حرکت آن به شمار میرفت. موجود اول، یکی است و میان او و دیگر موجودات تباین وجود دارد و وجود او خاص خود اوست و او را ضدی نیست. موجود اول را نه میتوان تعریف کرد و نه برای او حدی قائل بود؛ زیرا او بسیط تام است و جسم نیست؛ اما درباره ارزش شناخت، نسبت به موجود اول باید گفت: شناخت ما با مرتبه کمال آن چیزی که بدان میاندیشیم تناسب دارد و ازآنجاکه موجود اول کمال مطلق است و عقول ما به ماده مرتبط است، پس نمیتوانیم حقیقت او را تعقل کنیم و تعقل درباره حقیقت او امکانپذیر نیست مگر آنکه عقول خود را تماماً از ماده مجرد کنیم<ref>ر.ک: همان، ص15- 16</ref>. | ||
#:ب) صدور موجودات از او: وجود همه موجودات بیشک تابع وجود اول است و پدید آمدن موجودات از او ناشی از فیض اوست و این فیض، قدیم است. این فیض نه چیزی از موجود اول میکاهد و نه کمالی را به او میافزاید. از موجود اوّل موجود ثانی فایض میشود و این موجود ثانی نیز جوهر است و مادی نیست. او عقل خالص است که هم خود را و هم موجود اول را تعقل میکند و از این تعقل دوگانه سایر عقول و افلاک هفتگانه ثابت و متحرک پدید میآیند که عبارتند از: زحل، مشتری، مریخ، خورشید، زهره، عطارد و ماه. این عقول ازآنجاکه مادی نیستند پس ضدی ندارد<ref>همان، ص16</ref>. | #:ب) صدور موجودات از او: وجود همه موجودات بیشک تابع وجود اول است و پدید آمدن موجودات از او ناشی از فیض اوست و این فیض، قدیم است. این فیض نه چیزی از موجود اول میکاهد و نه کمالی را به او میافزاید. از موجود اوّل موجود ثانی فایض میشود و این موجود ثانی نیز جوهر است و مادی نیست. او عقل خالص است که هم خود را و هم موجود اول را تعقل میکند و از این تعقل دوگانه سایر عقول و افلاک هفتگانه ثابت و متحرک پدید میآیند که عبارتند از: زحل، مشتری، مریخ، خورشید، زهره، عطارد و ماه. این عقول ازآنجاکه مادی نیستند پس ضدی ندارد<ref>همان، ص16</ref>. | ||
#:ج) انسان: عناصر قابل کون فساد در انسان با عقل که همان ملکه است، تلاقی میکند. عضو اصلی در جسم انسان قلب است. قلب مرکز احساس، تخیل و شهوت است و آن سرچشمه حرارت حیوانی است که از ناحیه او در دیگر اعضا پراکنده میشود، همچنان که آن سرچشمه روح حیوانی است که این حرارت را جابهجا میکند. پس از قلب، دماغ است، دماغ عضوی است که طبیعتی سرد و مرطوب دارد و وظیفه آن ملایم کردن حرارت حیوانی و پراکنده کردن آن در اعضای مختلف متناسب با نیاز آنها است. به نظر فارابی، اعضای بدن بهگونهای سامان یافتهاند که برخی پیرو برخی دیگرند و این چیزی است که مراحل شکلگیری جنین آن را اثبات میکند؛ زیرا قلب نخستین عضوی است که در جنین شکل میگیرد و پس از آن دماغ است و سپس کبد و طحال و آنگاه دیگر اعضا. در اینجا فارابی در دیدگاه و نظریههای پزشکی قدیم درباره مراحل شکلگیری جنین تردید روا میدارد<ref>همان</ref>. | #:ج) انسان: عناصر قابل کون فساد در انسان با عقل که همان ملکه است، تلاقی میکند. عضو اصلی در جسم انسان قلب است. قلب مرکز احساس، تخیل و شهوت است و آن سرچشمه حرارت حیوانی است که از ناحیه او در دیگر اعضا پراکنده میشود، همچنان که آن سرچشمه روح حیوانی است که این حرارت را جابهجا میکند. پس از قلب، دماغ است، دماغ عضوی است که طبیعتی سرد و مرطوب دارد و وظیفه آن ملایم کردن حرارت حیوانی و پراکنده کردن آن در اعضای مختلف متناسب با نیاز آنها است. به نظر فارابی، اعضای بدن بهگونهای سامان یافتهاند که برخی پیرو برخی دیگرند و این چیزی است که مراحل شکلگیری جنین آن را اثبات میکند؛ زیرا قلب نخستین عضوی است که در جنین شکل میگیرد و پس از آن دماغ است و سپس کبد و طحال و آنگاه دیگر اعضا. در اینجا فارابی در دیدگاه و نظریههای پزشکی قدیم درباره مراحل شکلگیری جنین تردید روا میدارد<ref>همان</ref>. | ||
خط ۸۹: | خط ۷۶: | ||
== وابستهها == | == وابستهها == | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
ویرایش