شرح فصوص الحكم ابن عربي (قاساني): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'رسول الله' به 'رسول‌الله'
جز (جایگزینی متن - 'شرح فصوص الحكم داود القيصري (حسن زاده آملی)' به 'شرح فصوص الحكم داود القيصري (حسن‌زاده آملی)')
جز (جایگزینی متن - 'رسول الله' به 'رسول‌الله')
خط ۵۰: خط ۵۰:
اولى، «الفتوحات المكية» است كه بزرگ‌ترين دانش‌نامه عرفان اسلامى است كه از زمان تأليف تا كنون، هيچ تأليفى قابل مقايسه با آن نمى‌باشد و دومى، «فصوص الحكم» است كه مهم‌ترين اثر تحقيقى ابن عربى است، زيرا اين كتاب از آخرين نوشته‌هاى مؤلف به شمار مى‌رود. اين اثر، اگرچه از نظر حجم كوچك است و قابل مقايسه با «الفتوحات المكية» نيست، ولى از نظر تحقيق و محتوا بى‌نظير است. «فصوص الحكم» ابن عربى، كتابى است كه تا به حال بيشترين شروح و تعاليق و رديه‌ها را به خود اختصاص داده است.
اولى، «الفتوحات المكية» است كه بزرگ‌ترين دانش‌نامه عرفان اسلامى است كه از زمان تأليف تا كنون، هيچ تأليفى قابل مقايسه با آن نمى‌باشد و دومى، «فصوص الحكم» است كه مهم‌ترين اثر تحقيقى ابن عربى است، زيرا اين كتاب از آخرين نوشته‌هاى مؤلف به شمار مى‌رود. اين اثر، اگرچه از نظر حجم كوچك است و قابل مقايسه با «الفتوحات المكية» نيست، ولى از نظر تحقيق و محتوا بى‌نظير است. «فصوص الحكم» ابن عربى، كتابى است كه تا به حال بيشترين شروح و تعاليق و رديه‌ها را به خود اختصاص داده است.


مؤلف، در خطبه «فصوص الحكم» مى‌گويد: «من در يك مكاشفه روحانى، در دهه آخر محرم سنه 627ق، در شهر دمشق، حضرت رسول الله(ص) را ديدم كه كتابى در دست مبارك اوست و به من فرمود: اين، كتاب «فصوص الحكم» است. آن را بگير و به مردم برسان تا از آن بهره ببرند». از اين عبارت، به‌خوبى فهميده مى‌شود كه حضرت رسول(ص)، اين كتاب را «فصوص الحكم» ناميده است.
مؤلف، در خطبه «فصوص الحكم» مى‌گويد: «من در يك مكاشفه روحانى، در دهه آخر محرم سنه 627ق، در شهر دمشق، حضرت رسول‌الله(ص) را ديدم كه كتابى در دست مبارك اوست و به من فرمود: اين، كتاب «فصوص الحكم» است. آن را بگير و به مردم برسان تا از آن بهره ببرند». از اين عبارت، به‌خوبى فهميده مى‌شود كه حضرت رسول(ص)، اين كتاب را «فصوص الحكم» ناميده است.


[[کاشانی، عبدالرزاق|عبدالرزاق قاسانى]]، انگيزه تأليف «شرح فصوص الحكم» را در مقدمه چنين بيان مى‌كند: «گروهى از اهل حق و حقيقت و ارباب عرفان و معرفت، به‌ويژه دوست بزرگوار، عالم عارف موحد محقق شمس الملة والدين، قدوه ارباب يقين، محمد بن مصلح، مشتهر به شمس تبريزى، از بنده درخواست نمودند كه كتاب «فصوص الحكم» ابن عربى را براى آنان شرح نمايم؛ به شرط آنكه چيزى از گوهرهاى گران‌بهاى آن را مخفى نكنم و تا جايى كه امكان دارد اسرار و رموز آن را آشكار كنم».
[[کاشانی، عبدالرزاق|عبدالرزاق قاسانى]]، انگيزه تأليف «شرح فصوص الحكم» را در مقدمه چنين بيان مى‌كند: «گروهى از اهل حق و حقيقت و ارباب عرفان و معرفت، به‌ويژه دوست بزرگوار، عالم عارف موحد محقق شمس الملة والدين، قدوه ارباب يقين، محمد بن مصلح، مشتهر به شمس تبريزى، از بنده درخواست نمودند كه كتاب «فصوص الحكم» ابن عربى را براى آنان شرح نمايم؛ به شرط آنكه چيزى از گوهرهاى گران‌بهاى آن را مخفى نكنم و تا جايى كه امكان دارد اسرار و رموز آن را آشكار كنم».
خط ۷۸: خط ۷۸:
در صفحه 232 مى‌فرمايد: «به همين خاطر، امام محقق جعفر بن محمد صادق فرمود: رحمان، اسم خاص است»؛ در اينجا، به امامت برحق امام جعفر صادق، تصريح نموده است.
در صفحه 232 مى‌فرمايد: «به همين خاطر، امام محقق جعفر بن محمد صادق فرمود: رحمان، اسم خاص است»؛ در اينجا، به امامت برحق امام جعفر صادق، تصريح نموده است.


وى در چند جاى ديگر به امامت امام مهدى(عج)، اقرار نموده است. در صفحه 42 مى‌گويد: «خاتم اولياء، گاهى در حكم شرع تابع است، مانند امام مهدى(عج) كه در آخر زمان مى‌آيد، زيرا او در احكام شرعى، تابع محمد(ص) است، ولى در معارف و علوم و حقايق، تمام پيامبران و اولياء، همه، تابع او مى‌باشند و اين، با آنچه گفتيم، منافات ندارد، زيرا باطن مهدى، باطن محمد(ص) است و به همين خاطر، گفته شده: مهدى(عج)، حسنه‌اى از حسنات سيد المرسلين(ص) است و حضرت رسول الله(ص)، فرموده است: «همانا اسم او، اسم من و كنيه او، كنيه من است و او داراى مقام محمود است» و اينكه او تابع است، ضررى ندارد در اينكه او معدن علوم تمام پيامبران و اولياء است، زيرا او در علم شريعت و احكام، پايين‌تر است، ولى در علم تحقيق و معرفت به خدا، بالاتر است».
وى در چند جاى ديگر به امامت امام مهدى(عج)، اقرار نموده است. در صفحه 42 مى‌گويد: «خاتم اولياء، گاهى در حكم شرع تابع است، مانند امام مهدى(عج) كه در آخر زمان مى‌آيد، زيرا او در احكام شرعى، تابع محمد(ص) است، ولى در معارف و علوم و حقايق، تمام پيامبران و اولياء، همه، تابع او مى‌باشند و اين، با آنچه گفتيم، منافات ندارد، زيرا باطن مهدى، باطن محمد(ص) است و به همين خاطر، گفته شده: مهدى(عج)، حسنه‌اى از حسنات سيد المرسلين(ص) است و حضرت رسول‌الله(ص)، فرموده است: «همانا اسم او، اسم من و كنيه او، كنيه من است و او داراى مقام محمود است» و اينكه او تابع است، ضررى ندارد در اينكه او معدن علوم تمام پيامبران و اولياء است، زيرا او در علم شريعت و احكام، پايين‌تر است، ولى در علم تحقيق و معرفت به خدا، بالاتر است».


در صفحه 53 مى‌فرمايد: «و خاتم آباء در اين نوع، مهدى(ع) است».
در صفحه 53 مى‌فرمايد: «و خاتم آباء در اين نوع، مهدى(ع) است».
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش