الفلسفة الطبيعية و الإلهية عند الفارابي: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «<div class='wikiInfo'> پرونده:NUR54822J1.jpg|بندانگشتی|الفلسفة الطبيعية و الإلهية عند الفار...» ایجاد کرد) |
(لینک درون متنی) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
<div class= | <div class="wikiInfo"> | ||
[[پرونده:NUR54822J1.jpg|بندانگشتی|الفلسفة الطبيعية و الإلهية عند الفارابي]] | [[پرونده:NUR54822J1.jpg|بندانگشتی|الفلسفة الطبيعية و الإلهية عند الفارابي]] | ||
{| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right" | {| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right" | ||
|+ | |+ | ||
|- | |- | ||
! نام کتاب!! data-type= | ! نام کتاب!! data-type="bookName" |الفلسفة الطبيعية و الإلهية عند الفارابي | ||
|- | |- | ||
|نام های دیگر کتاب | |نام های دیگر کتاب | ||
|data-type= | | data-type="otherBookNames" | | ||
|- | |- | ||
|پدیدآورندگان | |پدیدآورندگان | ||
|data-type= | | data-type="authors" |[[عفيفي، زينب]] (نويسنده) | ||
[[عراقي، عاطف]] (مقدمهنويس) | [[عراقي، عاطف]] (مقدمهنويس) | ||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
|- | |- | ||
|زبان | |زبان | ||
|data-type= | | data-type="language" |عربي | ||
|- | |- | ||
|کد کنگره | |کد کنگره | ||
|data-type= | | data-type="congeressCode" style="direction:ltr" | | ||
|- | |- | ||
|موضوع | |موضوع | ||
|data-type= | | data-type="subject" | | ||
|- | |- | ||
|ناشر | |ناشر | ||
|data-type= | | data-type="publisher" |دار الوفاء | ||
|- | |- | ||
|مکان نشر | |مکان نشر | ||
|data-type= | | data-type="publishPlace" |مصر - اسکندريه | ||
|- | |- | ||
||سال نشر | ||سال نشر | ||
|ata-type= | | ata-type="publishYear" |مجلد1: 2002م , | ||
|-class= | |- class="articleCode" | ||
|کد اتوماسیون | |کد اتوماسیون | ||
|data-type= | | data-type="automationCode" |AUTOMATIONCODE54822AUTOMATIONCODE | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
کتاب، شامل دو مقدمه و هشت فصل است. | کتاب، شامل دو مقدمه و هشت فصل است. | ||
نویسنده در این اثر به تحلیل علمی زندگانی فارابی و آثارش در حوزه فلسفه طبیعی و الهی پرداخته است و نیز روش فارابی در تصنیف علوم، علل چهارگانه (فاعلی، مادی، صوری و غایی) در موجودات، عالم در طبیعیات فارابی (عالم کون و فساد، جهان مادی، عالم پایینتر از فلک قمر (آخرین فلک از افلاک نهگانه) و یا عالم بالاتر از فلک قمر) را مورد بررسی قرار داده است<ref>ر.ک: مقدمه، ص8-7</ref>. | نویسنده در این اثر به تحلیل علمی زندگانی [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] و آثارش در حوزه فلسفه طبیعی و الهی پرداخته است و نیز روش [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در تصنیف علوم، علل چهارگانه (فاعلی، مادی، صوری و غایی) در موجودات، عالم در طبیعیات [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] (عالم کون و فساد، جهان مادی، عالم پایینتر از فلک قمر (آخرین فلک از افلاک نهگانه) و یا عالم بالاتر از فلک قمر) را مورد بررسی قرار داده است<ref>ر.ک: مقدمه، ص8-7</ref>. | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
در فصل اول آنچه که به زندگی فارابی و جایگاه علمی و تأثیرگذاری ایشان در تاریخ فلسفه مربوط میشود آمده است. نویسنده سعی نموده که تأثیر شرایط زمان، شرایط سیاسی و فکری در برخی از آثارش را نشان دهد؛ زیرا او بیرون از آن محیط نبود. او در شهری زندگی میکرد که مدینه فاضله نبود. | در فصل اول آنچه که به زندگی [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] و جایگاه علمی و تأثیرگذاری ایشان در تاریخ فلسفه مربوط میشود آمده است. نویسنده سعی نموده که تأثیر شرایط زمان، شرایط سیاسی و فکری در برخی از آثارش را نشان دهد؛ زیرا او بیرون از آن محیط نبود. او در شهری زندگی میکرد که مدینه فاضله نبود. | ||
او در زمان و مکانی زندگی میکرد که در آنجا مأمنی برای منازعات و ظهور جریانهای مختلف فکری بود. فارابی با رونق جنبش ترجمه و برخورد با نظریات فلسفی و مسائل مشکل آن، سعی بر آشتی و برقراری رابطه بین مسائل طبیعی و فلسفی با مسائل الهی و عقیدتی خود نمود. | او در زمان و مکانی زندگی میکرد که در آنجا مأمنی برای منازعات و ظهور جریانهای مختلف فکری بود. [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] با رونق جنبش ترجمه و برخورد با نظریات فلسفی و مسائل مشکل آن، سعی بر آشتی و برقراری رابطه بین مسائل طبیعی و فلسفی با مسائل الهی و عقیدتی خود نمود. | ||
آثار فارابی توضیح میدهند که چگونه فارابی در زمینههای مختلف به بهترین نتیجه ممکن دست یافته است. او حدود صد کتاب در موضوع فلسفه داشته است که متأسفانه بسیاری از آنها از بین رفته است. و آن آثاری که باقی مانده است برخی از محققان و مستشرقان در انتساب آنها به فارابی شک نمودهاند. | آثار [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] توضیح میدهند که چگونه [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در زمینههای مختلف به بهترین نتیجه ممکن دست یافته است. او حدود صد کتاب در موضوع فلسفه داشته است که متأسفانه بسیاری از آنها از بین رفته است. و آن آثاری که باقی مانده است برخی از محققان و مستشرقان در انتساب آنها به فارابی شک نمودهاند. | ||
در خلال این فصل نیز برای خواننده محترم معلوم میشود که مستشرقان تلاش بسیاری در زمینه ترجمه و تحقیق این آثار نموده و این تفکر را به دیگر کشورها از جمله کشورهای اروپایی انتقال دادهاند<ref>ر.ک: مقدمه نویسنده، ص18</ref>. | در خلال این فصل نیز برای خواننده محترم معلوم میشود که مستشرقان تلاش بسیاری در زمینه ترجمه و تحقیق این آثار نموده و این تفکر را به دیگر کشورها از جمله کشورهای اروپایی انتقال دادهاند<ref>ر.ک: مقدمه نویسنده، ص18</ref>. | ||
در فصل دوم با رویکرد فارابی در طبقهبندی علوم و توضیح ویژگیها و مبانی ایشان روبهرو میشویم. فارابی اولین شخص در جهان عرب است که دست به تصنیف و احصای علوم زد؛ بهگونهای که عملکرد او در این زمینه بر فلاسفه شرق و غرب تأثیر گذاشت. | در فصل دوم با رویکرد [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در طبقهبندی علوم و توضیح ویژگیها و مبانی ایشان روبهرو میشویم. [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] اولین شخص در جهان عرب است که دست به تصنیف و احصای علوم زد؛ بهگونهای که عملکرد او در این زمینه بر فلاسفه شرق و غرب تأثیر گذاشت. | ||
نویسنده میگوید: از آنجا که در این اثر جوانب طبیعی و الهی فلسفه فارابی را مورد بررسی قرار میدهیم، بهناچار باید از موضوع علم طبیعی و موضوع علم الهی و روش این دو بحث کنیم؛ چنانکه فارابی در تصنیف علوم این دو را عرضه نموده است. در ادامه مقصود فارابی از فلسفه طبیعی و موضوعات آن توضیح داده شده و از چگونگی دستیابی فارابی به علم الهی طبیعی به حکم تداخل بین موضوعات فلسفه طبیعی الهی، سخن به میان آمده است<ref>ر.ک: همان، ص19-18</ref>. | نویسنده میگوید: از آنجا که در این اثر جوانب طبیعی و الهی فلسفه [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] را مورد بررسی قرار میدهیم، بهناچار باید از موضوع علم طبیعی و موضوع علم الهی و روش این دو بحث کنیم؛ چنانکه فارابی در تصنیف علوم این دو را عرضه نموده است. در ادامه مقصود [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] از فلسفه طبیعی و موضوعات آن توضیح داده شده و از چگونگی دستیابی فارابی به علم الهی طبیعی به حکم تداخل بین موضوعات فلسفه طبیعی الهی، سخن به میان آمده است<ref>ر.ک: همان، ص19-18</ref>. | ||
در فصل سوم به فلسفه طبیعی فارابی پرداخته شده است. این فصل از سه قسمت تشکیل شده: قسمت اول به بیان مبادی موجودات طبیعی اختصاص یافته است. قسمت دوم به علل موجودات طبیعی و اقسام آن از قبیل، علت مادی، علت صوری، علت فاعلی و علت غایی اشاره کرده است. نویسنده در این قسمت، نظر فارابی را در مسئله بغرنج سببیت و انکار تصادف و اختبار مطرح نموده است و این بدان جهت است که هرچیزی که در جهان هستی پدید میآید، با اسبابی محدود حادث میشود. در آخر مسئله سببیت را در خلال دیدگاه انتقادی مطرحشده توسط غزالی و اشاعره مبنی بر رد رابطه ضروری بین اسباب و مسببات آنها مطرح کرده است. در قسمت سوم، لواحق موجودات طبیعی (حرکت، زمان، مکان و خلأ) مطرح شده است<ref>ر.ک: همان، ص20-19</ref>. | در فصل سوم به فلسفه طبیعی [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] پرداخته شده است. این فصل از سه قسمت تشکیل شده: قسمت اول به بیان مبادی موجودات طبیعی اختصاص یافته است. قسمت دوم به علل موجودات طبیعی و اقسام آن از قبیل، علت مادی، علت صوری، علت فاعلی و علت غایی اشاره کرده است. نویسنده در این قسمت، نظر فارابی را در مسئله بغرنج سببیت و انکار تصادف و اختبار مطرح نموده است و این بدان جهت است که هرچیزی که در جهان هستی پدید میآید، با اسبابی محدود حادث میشود. در آخر مسئله سببیت را در خلال دیدگاه انتقادی مطرحشده توسط غزالی و اشاعره مبنی بر رد رابطه ضروری بین اسباب و مسببات آنها مطرح کرده است. در قسمت سوم، لواحق موجودات طبیعی (حرکت، زمان، مکان و خلأ) مطرح شده است<ref>ر.ک: همان، ص20-19</ref>. | ||
در فصل چهارم، نظر فارابی درباره موجودات عالم و مراتب آنها در وجود و سپس اقسام وجود عرضه شده است. فارابی به تبعیت از ارسطو عالم را به عالم مافوق فلک قمر و عالم پایینتر از این فلک تقسیم نموده است. سپس از تأثیر عالم بالا بر عالم سفلی بحث نموده است. فارابی هرچند عالم را به دو قسم تقسیم نموده، لکن آن را واحد و محدود تصور نموده است و زمین را کروی و ثابت در مرکز جهان دانسته است. | در فصل چهارم، نظر [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] درباره موجودات عالم و مراتب آنها در وجود و سپس اقسام وجود عرضه شده است. [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] به تبعیت از [[ارسطو]] عالم را به عالم مافوق فلک قمر و عالم پایینتر از این فلک تقسیم نموده است. سپس از تأثیر عالم بالا بر عالم سفلی بحث نموده است. فارابی هرچند عالم را به دو قسم تقسیم نموده، لکن آن را واحد و محدود تصور نموده است و زمین را کروی و ثابت در مرکز جهان دانسته است. | ||
در ادامه چگونگی ابطال نظریات فارابی در فلسفه طبیعی، توسط دانش جدید، مطرح و سپس به مسائل فلسفه الهی پرداخته شده است<ref>ر.ک: همان، ص20</ref>. | در ادامه چگونگی ابطال نظریات [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در فلسفه طبیعی، توسط دانش جدید، مطرح و سپس به مسائل فلسفه الهی پرداخته شده است<ref>ر.ک: همان، ص20</ref>. | ||
در فصل پنجم، مبحث «خداوند و فلسفه الهی | در فصل پنجم، مبحث «خداوند و فلسفه الهی [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]]» بررسی شده و دلایل وجود و صفات او بیان گردیده است. در این بخش منابع دینی و فلسفی که [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] از آنها تأثیر پذیرفته تبیین شده است. همچنین ادلهای که [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] بر وجود خداوند آورده عرضه شده است. این ادله شامل ادله کونیه و عقلیه است. ادله کونیه شامل دلیل حرکت، دلیل علت تامه، دلیل عنایت و غایت و ادله عقلیه شامل دلیل ماهیت و وجود و دلیل ممکن و واجب است. | ||
از آنجا که عقل بشر از رسیدن به حقیقت خداوند و ذات او عاجز است، پس چارهای نیست از به کار بردن وسایلی برای پی بردن به این ماهیت مقدسه. نظر فارابی در این موضوع چنین است که باید مجموعهای از صفات را که میتوان به کمک آنها به حقیقت ذات خدا واقف شد، جداگانه بررسی نمود. لذا ایشان صفات خداوند را بهتفصیل شرح میدهد و برای او صفت «الوحدانية الأولیة» و پارهای از صفات دیگر را ثابت و پارهای از صفات را از او نفی میکند<ref>ر.ک: همان، ص21-20</ref>. | از آنجا که عقل بشر از رسیدن به حقیقت خداوند و ذات او عاجز است، پس چارهای نیست از به کار بردن وسایلی برای پی بردن به این ماهیت مقدسه. نظر [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در این موضوع چنین است که باید مجموعهای از صفات را که میتوان به کمک آنها به حقیقت ذات خدا واقف شد، جداگانه بررسی نمود. لذا ایشان صفات خداوند را بهتفصیل شرح میدهد و برای او صفت «الوحدانية الأولیة» و پارهای از صفات دیگر را ثابت و پارهای از صفات را از او نفی میکند<ref>ر.ک: همان، ص21-20</ref>. | ||
نویسنده در فصل ششم، از رابطه خداوند با عالم سخن به میان میآورد و نظر فارابی را درباره چگونگی صدور موجودات متکثر از خداوند واحد بیان میکند. فارابی این مشکل و بسیاری از مشکلات دیگر فلسفی را با نظریه صدور یا فیض حل نموده است<ref>ر.ک: همان، ص21</ref>. | نویسنده در فصل ششم، از رابطه خداوند با عالم سخن به میان میآورد و نظر [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] را درباره چگونگی صدور موجودات متکثر از خداوند واحد بیان میکند. [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] این مشکل و بسیاری از مشکلات دیگر فلسفی را با نظریه صدور یا فیض حل نموده است<ref>ر.ک: همان، ص21</ref>. | ||
فصل هفتم به تحقیق و مطالعه مسئله بغرنج اتصال انسان به خداوند و دست یافتن به سعادت نهایی اختصاص یافته است. در این فصل نظریه اتصال، ابعاد معرفتی و متافیزیکی آن، تأثیر نظریه اتصال فارابی در اندیشه عربی و جهان غرب و... بررسی شده است<ref>ر.ک: همان، ص22-21</ref>. | فصل هفتم به تحقیق و مطالعه مسئله بغرنج اتصال انسان به خداوند و دست یافتن به سعادت نهایی اختصاص یافته است. در این فصل نظریه اتصال، ابعاد معرفتی و متافیزیکی آن، تأثیر نظریه اتصال [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در اندیشه عربی و جهان غرب و... بررسی شده است<ref>ر.ک: همان، ص22-21</ref>. | ||
در فصل هشتم که فصل پایانی کتاب است، به مسئله نبوت و دلیل اهمیت آن نزد فارابی پرداخته شده است<ref>ر.ک: همان، ص22</ref>. | در فصل هشتم که فصل پایانی کتاب است، به مسئله نبوت و دلیل اهمیت آن نزد [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] پرداخته شده است<ref>ر.ک: همان، ص22</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== |
نسخهٔ ۲۱ نوامبر ۲۰۱۷، ساعت ۱۵:۳۶
نام کتاب | الفلسفة الطبيعية و الإلهية عند الفارابي |
---|---|
نام های دیگر کتاب | |
پدیدآورندگان | عفيفي، زينب (نويسنده)
عراقي، عاطف (مقدمهنويس) |
زبان | عربي |
کد کنگره | |
موضوع | |
ناشر | دار الوفاء |
مکان نشر | مصر - اسکندريه |
سال نشر | مجلد1: 2002م , |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE54822AUTOMATIONCODE |
الفلسفة الطبيعية و الإلهية عند الفارابي، رساله دکترای زینب عفیفی است که استادش عاطف عراقی بر آن مقدمه نوشته است.
ساختار
کتاب، شامل دو مقدمه و هشت فصل است.
نویسنده در این اثر به تحلیل علمی زندگانی فارابی و آثارش در حوزه فلسفه طبیعی و الهی پرداخته است و نیز روش فارابی در تصنیف علوم، علل چهارگانه (فاعلی، مادی، صوری و غایی) در موجودات، عالم در طبیعیات فارابی (عالم کون و فساد، جهان مادی، عالم پایینتر از فلک قمر (آخرین فلک از افلاک نهگانه) و یا عالم بالاتر از فلک قمر) را مورد بررسی قرار داده است[۱].
گزارش محتوا
در فصل اول آنچه که به زندگی فارابی و جایگاه علمی و تأثیرگذاری ایشان در تاریخ فلسفه مربوط میشود آمده است. نویسنده سعی نموده که تأثیر شرایط زمان، شرایط سیاسی و فکری در برخی از آثارش را نشان دهد؛ زیرا او بیرون از آن محیط نبود. او در شهری زندگی میکرد که مدینه فاضله نبود.
او در زمان و مکانی زندگی میکرد که در آنجا مأمنی برای منازعات و ظهور جریانهای مختلف فکری بود. فارابی با رونق جنبش ترجمه و برخورد با نظریات فلسفی و مسائل مشکل آن، سعی بر آشتی و برقراری رابطه بین مسائل طبیعی و فلسفی با مسائل الهی و عقیدتی خود نمود.
آثار فارابی توضیح میدهند که چگونه فارابی در زمینههای مختلف به بهترین نتیجه ممکن دست یافته است. او حدود صد کتاب در موضوع فلسفه داشته است که متأسفانه بسیاری از آنها از بین رفته است. و آن آثاری که باقی مانده است برخی از محققان و مستشرقان در انتساب آنها به فارابی شک نمودهاند.
در خلال این فصل نیز برای خواننده محترم معلوم میشود که مستشرقان تلاش بسیاری در زمینه ترجمه و تحقیق این آثار نموده و این تفکر را به دیگر کشورها از جمله کشورهای اروپایی انتقال دادهاند[۲].
در فصل دوم با رویکرد فارابی در طبقهبندی علوم و توضیح ویژگیها و مبانی ایشان روبهرو میشویم. فارابی اولین شخص در جهان عرب است که دست به تصنیف و احصای علوم زد؛ بهگونهای که عملکرد او در این زمینه بر فلاسفه شرق و غرب تأثیر گذاشت.
نویسنده میگوید: از آنجا که در این اثر جوانب طبیعی و الهی فلسفه فارابی را مورد بررسی قرار میدهیم، بهناچار باید از موضوع علم طبیعی و موضوع علم الهی و روش این دو بحث کنیم؛ چنانکه فارابی در تصنیف علوم این دو را عرضه نموده است. در ادامه مقصود فارابی از فلسفه طبیعی و موضوعات آن توضیح داده شده و از چگونگی دستیابی فارابی به علم الهی طبیعی به حکم تداخل بین موضوعات فلسفه طبیعی الهی، سخن به میان آمده است[۳].
در فصل سوم به فلسفه طبیعی فارابی پرداخته شده است. این فصل از سه قسمت تشکیل شده: قسمت اول به بیان مبادی موجودات طبیعی اختصاص یافته است. قسمت دوم به علل موجودات طبیعی و اقسام آن از قبیل، علت مادی، علت صوری، علت فاعلی و علت غایی اشاره کرده است. نویسنده در این قسمت، نظر فارابی را در مسئله بغرنج سببیت و انکار تصادف و اختبار مطرح نموده است و این بدان جهت است که هرچیزی که در جهان هستی پدید میآید، با اسبابی محدود حادث میشود. در آخر مسئله سببیت را در خلال دیدگاه انتقادی مطرحشده توسط غزالی و اشاعره مبنی بر رد رابطه ضروری بین اسباب و مسببات آنها مطرح کرده است. در قسمت سوم، لواحق موجودات طبیعی (حرکت، زمان، مکان و خلأ) مطرح شده است[۴].
در فصل چهارم، نظر فارابی درباره موجودات عالم و مراتب آنها در وجود و سپس اقسام وجود عرضه شده است. فارابی به تبعیت از ارسطو عالم را به عالم مافوق فلک قمر و عالم پایینتر از این فلک تقسیم نموده است. سپس از تأثیر عالم بالا بر عالم سفلی بحث نموده است. فارابی هرچند عالم را به دو قسم تقسیم نموده، لکن آن را واحد و محدود تصور نموده است و زمین را کروی و ثابت در مرکز جهان دانسته است.
در ادامه چگونگی ابطال نظریات فارابی در فلسفه طبیعی، توسط دانش جدید، مطرح و سپس به مسائل فلسفه الهی پرداخته شده است[۵].
در فصل پنجم، مبحث «خداوند و فلسفه الهی فارابی» بررسی شده و دلایل وجود و صفات او بیان گردیده است. در این بخش منابع دینی و فلسفی که فارابی از آنها تأثیر پذیرفته تبیین شده است. همچنین ادلهای که فارابی بر وجود خداوند آورده عرضه شده است. این ادله شامل ادله کونیه و عقلیه است. ادله کونیه شامل دلیل حرکت، دلیل علت تامه، دلیل عنایت و غایت و ادله عقلیه شامل دلیل ماهیت و وجود و دلیل ممکن و واجب است.
از آنجا که عقل بشر از رسیدن به حقیقت خداوند و ذات او عاجز است، پس چارهای نیست از به کار بردن وسایلی برای پی بردن به این ماهیت مقدسه. نظر فارابی در این موضوع چنین است که باید مجموعهای از صفات را که میتوان به کمک آنها به حقیقت ذات خدا واقف شد، جداگانه بررسی نمود. لذا ایشان صفات خداوند را بهتفصیل شرح میدهد و برای او صفت «الوحدانية الأولیة» و پارهای از صفات دیگر را ثابت و پارهای از صفات را از او نفی میکند[۶].
نویسنده در فصل ششم، از رابطه خداوند با عالم سخن به میان میآورد و نظر فارابی را درباره چگونگی صدور موجودات متکثر از خداوند واحد بیان میکند. فارابی این مشکل و بسیاری از مشکلات دیگر فلسفی را با نظریه صدور یا فیض حل نموده است[۷].
فصل هفتم به تحقیق و مطالعه مسئله بغرنج اتصال انسان به خداوند و دست یافتن به سعادت نهایی اختصاص یافته است. در این فصل نظریه اتصال، ابعاد معرفتی و متافیزیکی آن، تأثیر نظریه اتصال فارابی در اندیشه عربی و جهان غرب و... بررسی شده است[۸].
در فصل هشتم که فصل پایانی کتاب است، به مسئله نبوت و دلیل اهمیت آن نزد فارابی پرداخته شده است[۹].
وضعیت کتاب
فهرست محتویات و مصادر در پایان کتاب آمده است.
پاورقیها بهصورت یکجا در انتهای کتاب قبل از نتایج بحث آمده است.
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.