الگو:صفحهٔ اصلی/مقالهٔ برگزیده دوم: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    بدون خلاصۀ ویرایش
    بدون خلاصۀ ویرایش
    خط ۱: خط ۱:


    <div class="boxTitle"><big>'''[[نزول سورة هل أتی في أهل‌بيت المصطفی صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین|نزول سورة هل أتی في أهل‌بيت المصطفی(ص)]]'''</big></div>
    <div class="boxTitle"><big>'''[[آية المباهلة (تمیمی)|آية المباهلة]]'''</big></div>
    [[پرونده:NUR12366J1.jpg|بندانگشتی|نزول سورة هل أتی في أهل‌بيت المصطفی(ص)|175px]]
    [[پرونده:NUR36742J1.jpg|بندانگشتی|آية المباهلة (تمیمی)|175px]]


    '''نزول سورة هل أتی في أهل‌بيت المصطفی(ص)'''، نوشته [[حسینی میلانی، علی|سید علی حسینی میلانی]]، کتابی است به زبان عربی و با موضوع کلام شیعه. نویسنده در این اثر با استناد به روایات اهل تسنن به تفسیر آیاتی از سوره دهر (که در شأن اهل‌بیت(ع) نازل شده؛ یعنی آیات پنجم تا بیست‌ودوم) پرداخته است.
    '''آية المباهلة'''، نوشته رافد تمیمی، کتابی است به زبان عربی با موضوع کلام شیعه. نویسنده در این اثر به بیان معنا و دلالت آیه مباهله پرداخته و روایات مربوط به آن را بیان می‌کند. او شبهات وارده از [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] درباره دلالت این آیه بر برخی موارد مانند امامت [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین]] و... را مطرح کرده و پاسخ می‌گوید.


    آیات مورد استناد در کتاب، آیه‌های پنجم تا بیست‌ودوم سوره انسان هستند که در شأن اهل‌بیت رسول‌الله(ص)؛ یعنی علی و فاطمه و حسن و حسین(ع) نازل شده‌اند. نویسنده ضمن ذکر روایتی درباره شأن نزول این آیه می‌گوید: چون حسن و حسین(ع) مریض شدند و پیامبر(ص) به عیادت آنان رفت، علی(ع) و فاطمه(س) و همچنین خادمشان فضه نذر کردند در صورت بازیابی سلامتی این دو سبط پیامبر(ص)، سه روز روزه بگیرند. پس از بهبودی، چون چیزی در خانه [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]]  نبود، ایشان سه صاع جو قرض کرد و حضرت زهرا(س) آن را آرد کرده و با آن نان پخت. اما لحظه افطار روز اول مسکین و روز دوم یتیم و روز سوم اسیری به در خانه آمدند و همه اهل خانه افطارشان را به آنان دادند و پس از این ماجرا آیات مذکور از سوره انسان درباره آنان نازل شد.
    نویسنده گفته اهمیت این مبحث تا جایی است که خدای متعال در قرآن کریم آیه‌ای را به بیان آن اختصاص داده و روایات صحیحه‌ای در سنت درباره ماجرای مباهله وارد شده است. او در ابتدای این اثر، توقع ترتب فواید ذیل را از مطرح کردن مباحث کتاب دارد:
    # مباهله، واقعه‌ای است که جای هیچ شک و شبهه‌ای در وقوع آن نیست؛
    # مباهله پیامبر اکرم(ص) به‌همراه عترتش ([[امام على(ع)|علی]] و فاطمه و حسن و حسین(ع)) از امور ثابت‌شده و اتفاقی بین مسلمانان است؛
    # ورود پیامبر(ص) به مباهله با اهل‌بیتش، به‌خاطر وجود ویژگی کمال نفسانی در آنها بوده است، نه صرفا به دلیل قرابت در خویشاوندی؛
    # دلالت کلماتی که درباره شرح این واقعه آمده‌اند، حکایت از عنایت خاص الهی به عترت پیامبر(ص) و مشیت الهی به هدایت مردمان به دست آنها دارد.
    نویسنده، پس از تعریف لغوی مباهله به لعن و بیان کثرت استعمال آن در دعا، آن را در اصطلاح این‌گونه تعریف می‌کند: اصل ابتهال کوشش در دعا به لعن و غیره است و در قرآن کریم نیز به همین معنی استعمال شده است.


    نویسنده در فصل اول بیان می‌کند که نزول سوره انسان در شأن اهل‌بیت(ع) در بسیاری از کتاب‌های معتبر تفسیر، حدیث، مناقب، تراجم صحابه و... اهل تسنن آمده است. او دوازده تن از راویان این روایت از صحابه را نام می‌برد. همچنین سی‌وهشت نفر از ائمه تفسیر و حدیث از جمله [[طبری، محمد بن جریر|ابوجعفر طبری]]  در «[[كفاية‌الطالب في مناقب علي بن أبي‌طالب عليه‌السلام|كفاية الطالب في مناقب علي بن أبي‌طالب]]»، [[ثعلبی، احمد بن محمد|ابواسحاق ثعلبی]] در «[[الكشف و البيان المعروف تفسير الثعلبي|التفسير الكبير]]»، [[ابن مغازلی، علی بن محمد|ابن مغازلی شافعی]] در «[[مناقب الإمام علي بن أبي‌طالب عليه‌السلام (مناقب مغازلي)|مناقب علي بن أبي‌طالب]]»، [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشری]]  در «[[الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل و عيون الأقاويل في وجوه التأويل|الكشاف]]» و... را نام می‌برد که این حدیث را روایت کرده‌اند.
    او سپس متن آیه مباهله را می‌آورد: «فَمَنْ حَاجَّکَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَکُمْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَکُمْ وَ أَنْفُسَنَا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الْکَاذِبِينَ» (آل‏ عمران‏: 61)؛‌ «پس هركه در اين [باره] پس از دانشى كه تو را [حاصل] آمده، با تو محاجه كند، بگو: بياييد پسرانمان و پسرانتان و زنانمان و زنانتان و ما خويشان نزديك و شما خويشان نزديك خود را فرا خوانيم، سپس مباهله كنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم».
    و با استناد به روایات متعدد به بیان شأن نزول آن می‌پردازد؛ هنگامی که رسول خدا بعد از نزول آیه فوق، نصارای نجران را به مباهله دعوت کرد و آنان در ابتدا پذیرفتند، ایشان به‌همراه حسن و حسین و [[امام على(ع)|علی]] و فاطمه(ع) به قصد مباهله خارج شدند، ولی نصارای نجران پس از دیدن این افراد از مباهله پشیمان شده و پرداخت جزیه را پذیرفتند.


    سپس نصوص حدیث را به اسناد از [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]]، زید بن ارقم، [[ابن‌عباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]]، حبری و... ذکر می‌کند و به کلمات علمای اهل تسنن مانند [[قرطبی، محمد بن احمد|قرطبی]] در تفسیرش، [[ابن جوزی، یوسف بن قزاوغلی|سبط ابن جوزی]] در «[[تذكرة الخواص|تذكرة خواص الأمة]]»، [[آلوسی، محمود بن عبدالله|آلوسی]]  در «[[روح المعاني في تفسير القرآن العظيم و السبع المثاني|روح المعاني]]» و دیگران مبنی بر شهرت روایت استناد می‌کند و بعد نمونه‌هایی از اشعار شاعران در نزول سوره هل أتی در شأن اهل‌بیت(ع) را می‌آورد.
    وی با استفاده از تفسیر [[الميزان في تفسير القرآن|الميزان]] در بخش دلالت آیه، حرف «فاء» در: «فَمَنْ حَاجَّکَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ» (آل‏ عمران‏: 61) را به معنی تفریع از مطلب قبلی (که سابقا بین آنان مبنی بر سؤال مسیحیان از چگونگی عقیده مسلمانان درباره عیسی بن مریم مطرح شده بود) می‌داند و ضمیر «هاء» در «فيه» را به عیسی بن مریم یا مطلب حق سابق برمی‌گرداند. او در قسمت «فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَکُمْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَکُمْ وَ أَنْفُسَنَا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الْکَاذِبِينَ» (آل‏ عمران‏: 61)، دعوت به مباهله با زنان و فرزندان را نشانه یقین دعوت‌کننده به مباهله، به حقانیتش می‌داند و نیز تقدم فرزندان بر زنان و زنان بر خود را، بااینکه محبت انسان بر فرزندان بسیار زیاد است و نفس انسان باید مدافع زنان باشد. اینکه رسول خدا [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] را مانند نفس خود دانسته‌اند دلالت بر این مطلب دارد که [[امام على(ع)|علی(ع)]] در کمالات و خصوصیات روحی و صفاتش در نزدیک‌ترین حد مشابهت به پیامبر(ص) است و دعوت از [[امام على(ع)|علی(ع)]] به مباهله صرفا به‌خاطر قرابت در خویشاوندی نبوده؛ زیرا نزدیک‌تر از او در خویشاوندی هم وجود داشته، مانند عباس عموی پیامبر(ص) که به لحاظ قرابت در خویشاوندی از علی(ع) که پسرعموی آن حضرت است به ایشان نزدیک‌تر است. در بخش پایانی آیه، یعنی: «ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللّهِ عَلَى الْكاذِبِينَ» (آل عمران: 61)، ذکر کلمه «نجعل» بااینکه می‌توانست به‌جای آن از «نسأل» استفاده کند، دلالت بر حتمی‌الوقوع بودن نتیجه مباهله دارد.


    نویسنده سپس کلام [[ابن عبدربه، احمد بن محمد|ابن عبدربه قرطبی مالکی]] در احتجاج مأمون بر چهل تن از فقیهان در مسئله مفاضله و ذکر آیات سوره هل أتی و سخن از نزول آن در شأن [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] را نقل می‌کند. وی همچنین می‌نویسد که بسیاری از بزرگان حفاظ، فضه خادمه زهرا(س) را از صحابه دانسته‌اند. او کلام سبط ابن جوزی مبنی بر رد ادعای موضوعیت حدیث را هم نقل می‌کند و نکات دیگری مانند اینکه سائلین در این سه روز ملائکه از جانب خدا بوده‌اند که برای امتحان اهل‌بیت نازل شده بوده‌اند یا ذکر نعمت‌های بهشتی غیر از حورالعین در این سوره به جهت غیرت خدا به فاطمه زهرا(س) را ذکر کرده است. نویسنده پس از این مطالب، یکی از راویان این حدیث (که راویان آن به ترتیب، حسکانی از ابومحمد جوهری از مرزبانی از ابوالحسن علی بن محمد از حمیری از حسن بن حسین از حبان بن علی از کلبی از ابوصالح از [[ابن‌عباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]]  هستند) را ذکر می‌کند و سپس به تصحیح تک‌تک راویان آن از قول علمای اهل تسنن می‌پردازد. از نظر نویسنده در مورد سایر طرق هم همین کار امکان‌پذیر است، اما همین یک مورد کفایت می‌کند.
    <div class="mw-ui-button">[[آية المباهلة (تمیمی)|'''ادامه''']]</div>
     
     
    <div class="mw-ui-button">[[نزول سورة هل أتی في أهل‌بيت المصطفی(ص)|'''ادامه''']]</div>

    نسخهٔ ‏۱۵ سپتامبر ۲۰۱۷، ساعت ۲۳:۲۸

    آية المباهلة (تمیمی)

    آية المباهلة، نوشته رافد تمیمی، کتابی است به زبان عربی با موضوع کلام شیعه. نویسنده در این اثر به بیان معنا و دلالت آیه مباهله پرداخته و روایات مربوط به آن را بیان می‌کند. او شبهات وارده از ابن تیمیه درباره دلالت این آیه بر برخی موارد مانند امامت امیرالمؤمنین و... را مطرح کرده و پاسخ می‌گوید.

    نویسنده گفته اهمیت این مبحث تا جایی است که خدای متعال در قرآن کریم آیه‌ای را به بیان آن اختصاص داده و روایات صحیحه‌ای در سنت درباره ماجرای مباهله وارد شده است. او در ابتدای این اثر، توقع ترتب فواید ذیل را از مطرح کردن مباحث کتاب دارد:

    1. مباهله، واقعه‌ای است که جای هیچ شک و شبهه‌ای در وقوع آن نیست؛
    2. مباهله پیامبر اکرم(ص) به‌همراه عترتش (علی و فاطمه و حسن و حسین(ع)) از امور ثابت‌شده و اتفاقی بین مسلمانان است؛
    3. ورود پیامبر(ص) به مباهله با اهل‌بیتش، به‌خاطر وجود ویژگی کمال نفسانی در آنها بوده است، نه صرفا به دلیل قرابت در خویشاوندی؛
    4. دلالت کلماتی که درباره شرح این واقعه آمده‌اند، حکایت از عنایت خاص الهی به عترت پیامبر(ص) و مشیت الهی به هدایت مردمان به دست آنها دارد.

    نویسنده، پس از تعریف لغوی مباهله به لعن و بیان کثرت استعمال آن در دعا، آن را در اصطلاح این‌گونه تعریف می‌کند: اصل ابتهال کوشش در دعا به لعن و غیره است و در قرآن کریم نیز به همین معنی استعمال شده است.

    او سپس متن آیه مباهله را می‌آورد: «فَمَنْ حَاجَّکَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَکُمْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَکُمْ وَ أَنْفُسَنَا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الْکَاذِبِينَ» (آل‏ عمران‏: 61)؛‌ «پس هركه در اين [باره] پس از دانشى كه تو را [حاصل] آمده، با تو محاجه كند، بگو: بياييد پسرانمان و پسرانتان و زنانمان و زنانتان و ما خويشان نزديك و شما خويشان نزديك خود را فرا خوانيم، سپس مباهله كنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم». و با استناد به روایات متعدد به بیان شأن نزول آن می‌پردازد؛ هنگامی که رسول خدا بعد از نزول آیه فوق، نصارای نجران را به مباهله دعوت کرد و آنان در ابتدا پذیرفتند، ایشان به‌همراه حسن و حسین و علی و فاطمه(ع) به قصد مباهله خارج شدند، ولی نصارای نجران پس از دیدن این افراد از مباهله پشیمان شده و پرداخت جزیه را پذیرفتند.

    وی با استفاده از تفسیر الميزان در بخش دلالت آیه، حرف «فاء» در: «فَمَنْ حَاجَّکَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ» (آل‏ عمران‏: 61) را به معنی تفریع از مطلب قبلی (که سابقا بین آنان مبنی بر سؤال مسیحیان از چگونگی عقیده مسلمانان درباره عیسی بن مریم مطرح شده بود) می‌داند و ضمیر «هاء» در «فيه» را به عیسی بن مریم یا مطلب حق سابق برمی‌گرداند. او در قسمت «فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَکُمْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَکُمْ وَ أَنْفُسَنَا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الْکَاذِبِينَ» (آل‏ عمران‏: 61)، دعوت به مباهله با زنان و فرزندان را نشانه یقین دعوت‌کننده به مباهله، به حقانیتش می‌داند و نیز تقدم فرزندان بر زنان و زنان بر خود را، بااینکه محبت انسان بر فرزندان بسیار زیاد است و نفس انسان باید مدافع زنان باشد. اینکه رسول خدا امیرالمؤمنین(ع) را مانند نفس خود دانسته‌اند دلالت بر این مطلب دارد که علی(ع) در کمالات و خصوصیات روحی و صفاتش در نزدیک‌ترین حد مشابهت به پیامبر(ص) است و دعوت از علی(ع) به مباهله صرفا به‌خاطر قرابت در خویشاوندی نبوده؛ زیرا نزدیک‌تر از او در خویشاوندی هم وجود داشته، مانند عباس عموی پیامبر(ص) که به لحاظ قرابت در خویشاوندی از علی(ع) که پسرعموی آن حضرت است به ایشان نزدیک‌تر است. در بخش پایانی آیه، یعنی: «ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللّهِ عَلَى الْكاذِبِينَ» (آل عمران: 61)، ذکر کلمه «نجعل» بااینکه می‌توانست به‌جای آن از «نسأل» استفاده کند، دلالت بر حتمی‌الوقوع بودن نتیجه مباهله دارد.