الگو:صفحهٔ اصلی/مقالهٔ برگزیده اول: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    بدون خلاصۀ ویرایش
    بدون خلاصۀ ویرایش
    خط ۱: خط ۱:


    <div class="boxTitle"><big>'''[[اسلام در کنار داغدیدگان (ترجمه، مسکن الفواد عند فقد الاحبه و الاولاد)]]'''</big></div>
    <div class="boxTitle"><big>'''[[مسند حضرت عبدالعظیم حسنی(علیه السلام)]]'''</big></div>
    [[پرونده:NUR17891J1.jpg|بندانگشتی|اسلام در کنار داغدیدگان (ترجمه، مسکن الفواد عند فقد الاحبه و الاولاد)|175px]]
    [[پرونده:NUR20966J1.jpg|بندانگشتی|مسند حضرت عبدالعظیم حسنی(علیه السلام)|175px]]


    '''اسلام در كنار داغديدگان (ترجمه مُسكِّن الفؤاد عند فقد الأحِبّة و الأولاد)'''، ترجمه سليس و روان دكتر [[حجتی، محمد باقر|محمدباقر حجتى]] از کتاب «[[مسكن الفؤاد عند فقد الأحبة و الأولاد|مُسكِّن الفؤاد عند فقد الأحِبّة و الأولاد]]» تأليف [[شهيد ثانى]] (965ق) است. مترجم، براى آشنايى اجمالى فارسى‌زبانان به محتواى اين کتاب قبل از مطالعه، آن را با عنوان «اسلام در كنار داغديدگان و افسرده‌دلان» ناميده است.
    '''مسند حضرت عبدالعظيم حسنى(ع)''' تأليف [[عطاردی قوچانی، عزیزالله|عزيزالله عطاردى]] و عليرضا هزار، دربردارنده روايات نقل شده از طريق حضرت عبدالعظيم حسنى(ع) است. اين اثر به زبان فارسى و در سال 1382ش نوشته شده است.


    کتاب هم‌چنان‌كه شهيد گفته است: مجملى از احاديث نبوى و سخنان بزرگان است كه زنگ از دل‌هاى غم‌زدگان مى‌زدايد و راه تسلى و شكيب بر چهره مصيبت‌رسيدگان مى‌گشايد و گل‌هاى بهجت و رضا بر دامان خاطر عارفان فرومى‌ريزد. شهيد ثانى(ره) از آنجا كه فرزند پيش از شيخ حسن، صاحبِ «معالم» را از دست داده بود و داغ مصيبت، نور چشمان وى را مى‌آزرد، اين کتاب را براى تسليت خاطر خود و ديگران تحرير كرد.وى ده سال پيش از شهادتش در ماه رجب سال 954ق، در 43 سالگى، از نگارش اين کتاب فراغت پيدا كرد و در يك مقدمه و چهار باب و يك خاتمه آن را ترتيب داد كه در کتاب‌شناسى «مسكّن الفؤاد» گزارش شده است.
    كتاب در دو بخش «درآمد» (در 121 صفحه) و مسند عبدالعظيم حسنى (در 132 صفحه)، سامان يافته است.


    مترجم، درخواست مسئولين انتشارات رشد و تسلى بخشيدن به آلام پدران و مادرانى كه عزيزانى را در جنگ تحميلى از دست داده بودند، انگيزه نگارش اين کتاب دانسته است.
    در مجموع 118 حديث همراه با ترجمه فارسى آن‌ها در اين كتاب گردآمده‌اند. مؤلفان كوشيده‌اند حتى‌الامكان روايات را از مصادر اصلى حديث نقل كنند و كمتر از [[بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار(ع)|بحار الانوار]] يا ساير جوامع روايى نقل حديث كرده‌اند


    مترجم در مقدمه کتاب با استفاده از منابع مختلف به شرح زندگانى [[شهيد ثانى]] پرداخته است. وى سفرهاى ده‌گانه شهيد را توضيح داده است، سپس از اساتيد ايشان به‌تفكيك سرزمين نام برده است. مؤلفات و آثار علمى شهيد، نيازمند تفصيل بيشترى بوده كه مترجم به‌تفصيل به آن پرداخته است و 66 اثر شهيد را به‌تفكيك موضوع معرفى كرده است.
    نويسندگان در ابتدا بحث‌هاى مقدماتى، معناى مسند، تاريخچه مسندنويسى و تاريخ زندگانى حضرت عبدالعظيم(ع) را ذكر كرده و سپس، به معرفى چهل نفر از مشايخ و راويان حضرت عبدالعظيم پرداخته‌اند.


    <div class="mw-ui-button">[[اسلام در کنار داغدیدگان (ترجمه، مسکن الفواد عند فقد الاحبه و الاولاد)|'''ادامه''']]</div>
    عبدالعظيم حسنى(ع) شخصيتى است كه روايات بسيارى از طريق او نقل شده است. با اينكه پيش از اين كتاب، مسند عبدالعظيم حسنى(ع)، به شكل مستقل و جدا تدوين نشده است، ولى در كتاب‌هايى كه در شرح حال ايشان نگارش شده‌اند، بخش‌هايى را مى‌توان ديد كه به جمع روايات عبدالعظيم(ع) اختصاص داده شده است.
     
    نويسنده در اين رابطه، به اشخاص و كتب زير اشاره نموده است: ملا اسماعيل فدايى كزازى (م 1263ق) در كتاب «جنات النعيم» شصت روايت را گردآورى كرده است؛ ملا محمدباقر كجورى (م 1313ق) در كتاب «روح و ريحان» 57 روايت و محمد ابراهيم كلباسى (م 1362ق) در «التذكرة العظيمية» 40 روايت و عطاردى در كتاب «عبدالعظيم الحسني حياته و مسنده» 78 روايت از عبدالعظيم(ع) را جمع‌آورى كرده است.
     
    در اثر حاضر، كوشش شده است تا كتب مختلف روايى جستجو شده و از امكانات رايانه‌اى هم استفاده شود. نتيجه اين جستار، دست يافتن به حدود 120 روايت است كه ناقل آن‌ها عبدالعظيم حسنى(ع) است.
     
    اولين روايتى كه در اين بخش ذكر گرديده روايتى است كه در آن، عبدالعظيم حسنى(ع) از امام جواد(ع) پيرامون آيه شريفه «ما اهِّل به لغير الله» پرسيده و حضرت در پاسخ فرموده است: مقصود ذبيحه‌اى است كه براى بت‌ها و يا درختى ذبح مى‌شد، خداوند اين نوع ذبيحه‌ها را حرام نموده هم‌چنانكه ميته و خون و گوشت خوك را حرام كرده است، پس كسى كه مضطر گردد و چاره نداشته باشد (در صورتى كه «ياغى» يعنى راهزن و سارق و هم‌چنين «عادى» يعنى براى شكار و تفريح سفر نكرده كه اضطرار حاصل شود) مى‌تواند از گوشت ميته براى سد رمق استفاده كند.
     
    <div class="mw-ui-button">[[مسند حضرت عبدالعظیم حسنی(علیه السلام)|'''ادامه''']]</div>

    نسخهٔ ‏۹ ژوئیهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۰۹:۵۶

    مسند حضرت عبدالعظیم حسنی(علیه السلام)

    مسند حضرت عبدالعظيم حسنى(ع) تأليف عزيزالله عطاردى و عليرضا هزار، دربردارنده روايات نقل شده از طريق حضرت عبدالعظيم حسنى(ع) است. اين اثر به زبان فارسى و در سال 1382ش نوشته شده است.

    كتاب در دو بخش «درآمد» (در 121 صفحه) و مسند عبدالعظيم حسنى (در 132 صفحه)، سامان يافته است.

    در مجموع 118 حديث همراه با ترجمه فارسى آن‌ها در اين كتاب گردآمده‌اند. مؤلفان كوشيده‌اند حتى‌الامكان روايات را از مصادر اصلى حديث نقل كنند و كمتر از بحار الانوار يا ساير جوامع روايى نقل حديث كرده‌اند

    نويسندگان در ابتدا بحث‌هاى مقدماتى، معناى مسند، تاريخچه مسندنويسى و تاريخ زندگانى حضرت عبدالعظيم(ع) را ذكر كرده و سپس، به معرفى چهل نفر از مشايخ و راويان حضرت عبدالعظيم پرداخته‌اند.

    عبدالعظيم حسنى(ع) شخصيتى است كه روايات بسيارى از طريق او نقل شده است. با اينكه پيش از اين كتاب، مسند عبدالعظيم حسنى(ع)، به شكل مستقل و جدا تدوين نشده است، ولى در كتاب‌هايى كه در شرح حال ايشان نگارش شده‌اند، بخش‌هايى را مى‌توان ديد كه به جمع روايات عبدالعظيم(ع) اختصاص داده شده است.

    نويسنده در اين رابطه، به اشخاص و كتب زير اشاره نموده است: ملا اسماعيل فدايى كزازى (م 1263ق) در كتاب «جنات النعيم» شصت روايت را گردآورى كرده است؛ ملا محمدباقر كجورى (م 1313ق) در كتاب «روح و ريحان» 57 روايت و محمد ابراهيم كلباسى (م 1362ق) در «التذكرة العظيمية» 40 روايت و عطاردى در كتاب «عبدالعظيم الحسني حياته و مسنده» 78 روايت از عبدالعظيم(ع) را جمع‌آورى كرده است.

    در اثر حاضر، كوشش شده است تا كتب مختلف روايى جستجو شده و از امكانات رايانه‌اى هم استفاده شود. نتيجه اين جستار، دست يافتن به حدود 120 روايت است كه ناقل آن‌ها عبدالعظيم حسنى(ع) است.

    اولين روايتى كه در اين بخش ذكر گرديده روايتى است كه در آن، عبدالعظيم حسنى(ع) از امام جواد(ع) پيرامون آيه شريفه «ما اهِّل به لغير الله» پرسيده و حضرت در پاسخ فرموده است: مقصود ذبيحه‌اى است كه براى بت‌ها و يا درختى ذبح مى‌شد، خداوند اين نوع ذبيحه‌ها را حرام نموده هم‌چنانكه ميته و خون و گوشت خوك را حرام كرده است، پس كسى كه مضطر گردد و چاره نداشته باشد (در صورتى كه «ياغى» يعنى راهزن و سارق و هم‌چنين «عادى» يعنى براى شكار و تفريح سفر نكرده كه اضطرار حاصل شود) مى‌تواند از گوشت ميته براى سد رمق استفاده كند.