ترجمه فارسی إحياء علوم الدين: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'الدين' به ' الدين') |
|||
خط ۱: | خط ۱: | ||
<div class='wikiInfo'> | <div class='wikiInfo'> | ||
[[پرونده:NUR01334J1.jpg|بندانگشتی|احياء | [[پرونده:NUR01334J1.jpg|بندانگشتی|احياء علوم الدين]] | ||
{| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right" | {| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right" | ||
|+ | | |+ | | ||
|- | |- | ||
! نام کتاب!! data-type='bookName'|احياء | ! نام کتاب!! data-type='bookName'|احياء علوم الدين | ||
|- | |- | ||
|نام های دیگر کتاب | |نام های دیگر کتاب | ||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
'''ترجمه فارسى إحياء | '''ترجمه فارسى إحياء علوم الدين'''، أثر مؤيد الدين محمد خوارزمى ....<ref>در سال 1351ش كه اولين چاپ اين ترجمه با نام مؤيد الدين محمد خوارزمى چاپ شد، از سوى آقاى احمد نذير مورد نقادى واقع شد و نام مترجم از نظر وى، مجد الدين، ابوالمعالى، مؤيد بن محمد جاجرمى مىباشد، اما مصحح محترم پس از شنيدن سخنان ناقد، بعضى از نسخههاى لاهور را نيز بررسى كرد و نام صحيح را همان «مؤيد الدين محمد خوارزمى» اعلام نمود (نذير، 1375ش، ص 33)</ref>است. اين اثر، ترجمه کتاب [[إحياء علوم الدين]] به قلم [[غزالی، محمد بن محمد|أبوحامد محمد غزالى]] است. | ||
مترجم در بيان انگيزه خود مىنويسد: «در اواخر سال 620ق، خدمت مؤيد الملك محمد فرزند فخر الملك ابوسعيد جنيدى رسيدم، إشارت فرمود كه «إحياء العلوم» را به پارسى ترجمه بايد كرد تا همگنان را از آن فايده باشد؛ چه، أكثر خلق از إدراك عبارات تازى قاصرند. آن حقايق و معارف در ذات خود مشكل است. چون عسرت تازى با آن ضم شود، تعذر إدراك و تعسّر دريافت تضاعف پذيرد. چون تحريك اين داعيه توفيق رحمانى و تأييدى يزدانى بود، إمتثال آن مثال و إرتسام آن إشارت واجب و لازم شناخته آمد و به جدى كامل و جهدى وافر، روى بدان آورده شد» ....<ref>غزالى، 1386، ص 4</ref> | مترجم در بيان انگيزه خود مىنويسد: «در اواخر سال 620ق، خدمت مؤيد الملك محمد فرزند فخر الملك ابوسعيد جنيدى رسيدم، إشارت فرمود كه «إحياء العلوم» را به پارسى ترجمه بايد كرد تا همگنان را از آن فايده باشد؛ چه، أكثر خلق از إدراك عبارات تازى قاصرند. آن حقايق و معارف در ذات خود مشكل است. چون عسرت تازى با آن ضم شود، تعذر إدراك و تعسّر دريافت تضاعف پذيرد. چون تحريك اين داعيه توفيق رحمانى و تأييدى يزدانى بود، إمتثال آن مثال و إرتسام آن إشارت واجب و لازم شناخته آمد و به جدى كامل و جهدى وافر، روى بدان آورده شد» ....<ref>غزالى، 1386، ص 4</ref> | ||
خط ۹۰: | خط ۹۰: | ||
مقدمه مصحح با عنوان سخنى از مصحح به مطالب زير پرداخته است: | مقدمه مصحح با عنوان سخنى از مصحح به مطالب زير پرداخته است: | ||
#نسخههاى خطى ترجمه فارسى «إحياء | #نسخههاى خطى ترجمه فارسى «إحياء علوم الدين»؛ | ||
#ارزش «إحياء العلوم»؛ | #ارزش «إحياء العلوم»؛ | ||
#زندگىنامه غزالى. | #زندگىنامه غزالى. | ||
خط ۱۰۳: | خط ۱۰۳: | ||
#غزالى، محمد بن محمد (1386ش)، إحياء | #غزالى، محمد بن محمد (1386ش)، إحياء علوم الدين، ترجمه مؤيد الدين محمد خوارزمى، چاپ ششم، تهران، شركت انتشارات علمى فرهنگى؛ | ||
#نذير، احمد (1375ش)، نظرى به ترجمه و مترجم إحياء العلوم، كيهان فرهنگى، ص 32 - 33؛ | #نذير، احمد (1375ش)، نظرى به ترجمه و مترجم إحياء العلوم، كيهان فرهنگى، ص 32 - 33؛ | ||
==وابستهها== | ==وابستهها== | ||
[[إحياء علوم الدين]] | [[إحياء علوم الدين]] | ||
== پیوندها == | == پیوندها == | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] |
نسخهٔ ۲۸ ژوئن ۲۰۱۷، ساعت ۱۹:۲۳
نام کتاب | احياء علوم الدين |
---|---|
نام های دیگر کتاب | احیاء علوم الدین. فارسی |
پدیدآورندگان | غزالی، محمد بن محمد (نويسنده)
خدیو جم، حسین (به کوشش) خوارزمی، مویدالدین محمد (مترجم) |
زبان | فارسی |
کد کنگره | |
موضوع | |
ناشر | شرکت انتشارات علمی و فرهنگی |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1386 هـ.ش |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE1334AUTOMATIONCODE |
ترجمه فارسى إحياء علوم الدين، أثر مؤيد الدين محمد خوارزمى ....[۱]است. اين اثر، ترجمه کتاب إحياء علوم الدين به قلم أبوحامد محمد غزالى است.
مترجم در بيان انگيزه خود مىنويسد: «در اواخر سال 620ق، خدمت مؤيد الملك محمد فرزند فخر الملك ابوسعيد جنيدى رسيدم، إشارت فرمود كه «إحياء العلوم» را به پارسى ترجمه بايد كرد تا همگنان را از آن فايده باشد؛ چه، أكثر خلق از إدراك عبارات تازى قاصرند. آن حقايق و معارف در ذات خود مشكل است. چون عسرت تازى با آن ضم شود، تعذر إدراك و تعسّر دريافت تضاعف پذيرد. چون تحريك اين داعيه توفيق رحمانى و تأييدى يزدانى بود، إمتثال آن مثال و إرتسام آن إشارت واجب و لازم شناخته آمد و به جدى كامل و جهدى وافر، روى بدان آورده شد» ....[۲]
تقسيمبندى غزالى در «إحياء العلوم» كه کتاب را به چهار ربع تقسيم كرده: عبادات، عادات، مهلكات، منجيات و هر ربع آن را مشتمل بر ده کتاب قرار داده و هر کتابش را به موضوعى از مباحث دين و اخلاق و فلسفه و عرفان اسلامى مختص نموده، در ترجمه فارسى آن نيز رعايت شده است.
مترجم، پيش از شروع در ترجمه، چهار فصل را بهعنوان مقدمه ذكر كرده است كه عبارتند از:
فصل اول، در حمد و دعا و مدح و ثناى پادشاه اسلام؛
فصل دوم، در محامد و شمايل صاحب أجل؛
فصل سوم، در حكايت حال اين ضعيف كه بدين کتاب تعلقى دارد؛
فصل چهارم، در ذكر آن قواعد كه در ترجمه اين کتاب رعايت يافته است.
ويژگىهاى ترجمه
- اين ترجمه، ترجمهاى تحتاللفظى است و حتىالمقدور سعى شده از واژگان فارسى در معادليابى استفاده شود. مترجم، درباره اين مهم مىفرمايد: «در آن كوشيده آمده است كه بيشتر ألفاظ، پارسى باشد؛ مگر جايى كه يافته نشده است و اگر يافته شده است، مصطلح و متعارف نبوده است و اگر بوده است، سلاست و عذوبت لفظ تازى نداشته است و از گرانىاى و استكراهى خالى نبوده... فىالجمله، عدول از پارسى جز به موجبى نبوده است».
- اين ترجمه، سلسيس و روان است و از تكلفات بىجا پرهيز كرده است. مترجم در اين باره چنين مىنويسد: «از تكلف عبارت و تنوّق ....[۳]استعارت و طلب مقارنه و تسجيع و كوشيدن در تنجيس و ترصيع احتراز نموده شده است».
- اين ترجمه همراه با توضيحات است. مترجم مىفرمايد: «هر سخنى كه به زيادت بيان و تفسير و شرح و تقرير حاجت داشت و يا تنبيه بر نكتهاى و دقيقهاى آنجا مهم بود، آن نيز بر طريق اختصار آورده شده است». وى اضافات خود را بدين لفظ كه «مترجم مىگويد»، از متن جدا كرده و گاه قطع سخن براى اندك دقيقهاى روا ندانسته و گفتار خود را در ضمن عبارت متن مندرج كرده است.
- در اين ترجمه، آيات قرآن و أخبار نبوى و بعضى از آثار صحابه بعينها آورده شده است تا جماعتى از طلاب علم كه به حفظ آن مستقل باشند و در احتجاج و استدلال بدان تمسك توانند كرد، مقصود ايشان هم از اين ترجمه حاصل شود و با وجود آن، به اصل «احياء» نياز نباشد.
مترجم، در قاعده سوم مقدمه خويش مىفرمايد: «اين ترجمه را بر اصل «إحياء» به سه چيز مزيت است:
يكى، آنكه از «إحياء» جز تازىدان را منفعت نيست و از اين ترجمه، هم تازىدان را منفعت است و هم پارسىخوان را؛
دوم، آنكه از أحكام «إحياء» جز يك مذهب، معلوم نشود و از اين، هر دو مذهب معلوم گردد؛
سوم، آنكه در اين ترجمه قريب به هزار «فايده» خواهد بود كه «إحياء» از آن خالى است».
وضعيت کتاب
مسبوق بر اين ترجمه، «إحياء» را ترجمهاى نيست و مصصح در ابن باره مىنويسد: «از فيض نسخ موجود در قاهره بود كه برايم مسلم شد اين کتاب - از روزگار غزالى تا اين تاريخ - تنها يك بار به فارسى ترجمه شده ....[۴]
اين کتاب، اولين بار در سال 1351ش، به زينت طبع آراسته شده است و در سال 1386ش، به چاپ ششم خود رسيده است.
اين کتاب، در چهار مجلد گالينگور بر اساس چهار ربع «إحيا»، به طبع رسيده است و در آخر هر جلد، فهرست اعلام پيوست شده و مصصح در پايان، مقدمهاى كه در 1364ش، با عنوان «برگى از هفتمين مقدمه مصحح» نوشته است، مزاياى اين چاپ را چنين بيان مىكند:
- حروفچينى مجدد با ماشين لاينترون، بر اساس رسمالخط رايج در شركت انتشارات علمى فرهنگى؛
- مقابله همه ربع عبادات با عكس نسخه خطى تازهخريدارىشده و موجود در مجلس شورا؛
- مراجعه مجدد به متن عربى «إحيا»، چاپ کتاب الشعب و شرح ده جلدى إتحاف السادة المتقين...؛
- مشكول كردن (إعرابگذارى) آيات قرآنى و أحاديث نبوى و أشعار عربى؛
- افزودن توضيحات بيشتر در پاورقىها و ترجمه أشعار و عبارات عربى كه جايش در متن فارسى خالى بود، بدين نيت كه خواننده اين دانشنامه عظيم إسلامى را به هنگام مطالعه، ابهامى بر جاى نماند.
مقدمه مصحح با عنوان سخنى از مصحح به مطالب زير پرداخته است:
- نسخههاى خطى ترجمه فارسى «إحياء علوم الدين»؛
- ارزش «إحياء العلوم»؛
- زندگىنامه غزالى.
اين تصحيح را شأنى ويژه است، چرا كه مصحح آن در اين تحقيق، تلاشهاى پيگير و تحمل رنج سفرهاى دور و دراز توأم با رنج جانكاه غربت و دورى زن و فرزند را بر خود هموار ساخته و حدود پانزده سال از نقد عمر بر سر اين كار نهاده است.
پانويس
- ↑ در سال 1351ش كه اولين چاپ اين ترجمه با نام مؤيد الدين محمد خوارزمى چاپ شد، از سوى آقاى احمد نذير مورد نقادى واقع شد و نام مترجم از نظر وى، مجد الدين، ابوالمعالى، مؤيد بن محمد جاجرمى مىباشد، اما مصحح محترم پس از شنيدن سخنان ناقد، بعضى از نسخههاى لاهور را نيز بررسى كرد و نام صحيح را همان «مؤيد الدين محمد خوارزمى» اعلام نمود (نذير، 1375ش، ص 33)
- ↑ غزالى، 1386، ص 4
- ↑ تنوّق: چربدستى
- ↑ همان، ص چهارده
منابع مقاله
- غزالى، محمد بن محمد (1386ش)، إحياء علوم الدين، ترجمه مؤيد الدين محمد خوارزمى، چاپ ششم، تهران، شركت انتشارات علمى فرهنگى؛
- نذير، احمد (1375ش)، نظرى به ترجمه و مترجم إحياء العلوم، كيهان فرهنگى، ص 32 - 33؛