الگو:صفحهٔ اصلی/مقالهٔ برگزیده اول: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    بدون خلاصۀ ویرایش
    بدون خلاصۀ ویرایش
    خط ۱: خط ۱:


    <div class="boxTitle"><big>'''[[سیمای امام علی(ع) در قرآن]]'''</big></div>
    <div class="boxTitle"><big>'''[[مقتل أمير المؤمنين علي بن أبي طالب عليه السلام]]'''</big></div>
    [[پرونده:NUR02096J1.jpg|بندانگشتی|سیمای امام علی(ع) در قرآن|175px]]
    [[پرونده:NUR11841J1.jpg|بندانگشتی|مقتل أمير المؤمنين علي بن أبي طالب عليه السلام|175px]]


    '''سیمای امام علی(ع) در قرآن''' ترجمه فارسى سليس و روان از کتاب تفسير «[[شواهد التنزيل لقواعد التفضيل]]»، نوشته [[حسکانی، عبیدالله بن عبدالله|عبيدالله بن عبدالله بن احمد]]، معروف به [[حسکانی، عبیدالله بن عبدالله|حاكم حسكانى]]، از مفسران و عالمان قرن پنجم هجرى است. در اين كتاب آياتى كه توسط پيامبر(ص) يا اهل‌بیت پيامبر درباره على(ع) و فاطمه زهرا(س) و حسنين(ع) تفسير و تأويل شده و يا مستقیماً درباره آن‌ها نازل شده، جمع‌آورى شده است. برگردان فارسی این کتاب با تلاش [[یعقوب جعفری]] صورت گرفته است.
    '''مقتل اميرالمؤمنين على بن ابي‌طالب(ع)''' تألیف ابى بكر عبدالله بن محمد بن عبيد بن سفيان معروف به [[ابن ابی‌الدنیا، عبدالله بن محمد|ابن ابى الدنيا]] (متوفى 182ق) به روايت حسين بن صفوان برذعىّ است. اين اثر به زبان عربى مشتمل بر رواياتى مربوط به فضائل و زندگانى [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] از ولادت تا شهادت و مباحث پيرامون آن است.


    همه روايات نقل‌شده، داراى سند است. برخى از روايت‌ها از ائمه اطهار(ع) و برخى از صحابه پيامبر(ص) نقل شده است. مؤلف در انتهاى كتاب گفته: من اين جمع‌آورى را از روى شتاب انجام داده‌ام و اين، همه روايات موجود نيست و اين كار را براى تكذيب كسانى كه مدعى‌اند آيه‌اى درباره اهل بيت پيامبر(ص) نازل نشده است، انجام داده‌ام.
    كتاب با يك مقدمه از محقق، ابراهيم صالح، در شرح حال و سخنان بزرگان درباره [[ابن ابی‌الدنیا، عبدالله بن محمد|ابن ابى الدنيا]]  آغاز شده است. متن كتاب نيز در ده باب ارائه شده كه هر باب مشتمل بر تعدادى روايت است.


    مترجم انگيزه ترجمه اين تفسير را اين‌گونه بيان مى‌كند: «كتاب‌هاى زيادى به‌طور مستقل در خصوص آيات نازل‌شده درباره على(ع) از طرف علماى اهل سنت تأليف شده است... در ميان اين كتاب‌ها، شواهد التنزيل... نظم و ترتيب جالبى دارد و همه روايات آن با ذكر سند است و گاهى براى يك حديث چندين سند آورده است. در اين كتاب 210 آيه را به ترتيب سوره‌هاى قرآن آورده و در ذيل هركدام، رواياتى را از مشايخ خود نقل كرده است، مجموع اين روايات كه در تفسير آن آيات آمده بيش از 1200 روايت است.
    نخستين روايت از وقت بيرون آمدن [[امام على(ع)]] پيش از اذان صبح به سوى مسجد است كه مرغان برابر وى درآمدند و آواز سردادند. همراهان آنان را دور كردند اما حضرت فرمودند: مرانيد كه نوحه گرند.


    از ويژگى‌هاى اين ترجمه، يكى قلم آن است كه شيوا و سليس است؛ زيرا مترجم چنانچه گذشت از دانشمندان دينى است كه در فن نويسندگى مهارت دارد و كليه آثار فارسى او گواه بر اين مطلب است و ديگر اينكه حجم ترجمه به مقدار چشمگيرى كاهش يافته است و اين نيز به‌خاطر حذف اسناد تكرارى يك روايت و همچنين پاورقى‌هاى متعدد كه بيشتر مربوط به نسخه‌بدل است، مى‌باشد.
    روايات مربوط به شهادت [[امام على(ع)]] در اين كتاب متفاوت نقل شده است در واقع، [[ابن ابی‌الدنیا، عبدالله بن محمد|ابن ابى الدنيا]]  جامع اين نقلهاست و درست همان‌طور كه در كتابى مانند [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ طبرى]] ملاحظه مى‌كنيم، روايات متفاوت و متعارضى درباره يك واقعه آورده مى‌شود.
    <div class="mw-ui-button">[[سیمای امام علی(ع) در قرآن|'''ادامه''']]</div>
     
    در روايت 12 به نقل از امام باقر(ع) آمده است: «آنگاه كه خداوند اراده كرد كه كرامت شهادت با ضربت ابن ملجم نصيب [[امام على(ع)]] شود، ابن ملجم شب را در مسجد بنى اسد بود. وقتى هوا تاريك شد به خانه‌اى از خانه‌هاى كنديان رفت. يك جمعه پيش از آن امام روى منبر از زبان رسول خدا (ص)نقل كرد كه آن حضرت به من فرمود: لايبغضك مؤمن و لا يحبك كافر. و افزود:من در خواب ديدم كه شيطانى ضربتى بر من زده و ريش مرا به خون سرم تر كرده است، اما اين مرا ناراحت نكرد... اين بود تا شب معهود كه ابن ملجم در كنارى كمين كرد. وقتى امام براى نماز وارد مسجد شد، ابن ملجم ضربه خود را فرود آورد. محمد بن حنيفه نزديك آن حضرت ايستاده بود، او را گرفت. مردم نيز بر ابن ملجم يورش بردند تا او را بكشند. [[امام على(ع)]] فرمود: صبر كنيد. او را نكشيد. اگر ماندم او را قصاص خواهم كرد يا خواهم بخشيد. اگر نماندم، همان اصل نفس در برابر نفس.در روايت 97 آمده است: عبدالملك بن سليمان گويد: به عطاء گفتم: آيا احدى از اصحاب رسول الله فقيه‌تر از على بود؟ گفت: نه والله من كسى را نمى‌شناسم.
     
    <div class="mw-ui-button">[[مقتل أمير المؤمنين علي بن أبي طالب عليه السلام|'''ادامه''']]</div>

    نسخهٔ ‏۱۵ ژوئن ۲۰۱۷، ساعت ۱۱:۱۶

    مقتل أمير المؤمنين علي بن أبي طالب عليه السلام

    مقتل اميرالمؤمنين على بن ابي‌طالب(ع) تألیف ابى بكر عبدالله بن محمد بن عبيد بن سفيان معروف به ابن ابى الدنيا (متوفى 182ق) به روايت حسين بن صفوان برذعىّ است. اين اثر به زبان عربى مشتمل بر رواياتى مربوط به فضائل و زندگانى حضرت على(ع) از ولادت تا شهادت و مباحث پيرامون آن است.

    كتاب با يك مقدمه از محقق، ابراهيم صالح، در شرح حال و سخنان بزرگان درباره ابن ابى الدنيا آغاز شده است. متن كتاب نيز در ده باب ارائه شده كه هر باب مشتمل بر تعدادى روايت است.

    نخستين روايت از وقت بيرون آمدن امام على(ع) پيش از اذان صبح به سوى مسجد است كه مرغان برابر وى درآمدند و آواز سردادند. همراهان آنان را دور كردند اما حضرت فرمودند: مرانيد كه نوحه گرند.

    روايات مربوط به شهادت امام على(ع) در اين كتاب متفاوت نقل شده است در واقع، ابن ابى الدنيا جامع اين نقلهاست و درست همان‌طور كه در كتابى مانند تاريخ طبرى ملاحظه مى‌كنيم، روايات متفاوت و متعارضى درباره يك واقعه آورده مى‌شود.

    در روايت 12 به نقل از امام باقر(ع) آمده است: «آنگاه كه خداوند اراده كرد كه كرامت شهادت با ضربت ابن ملجم نصيب امام على(ع) شود، ابن ملجم شب را در مسجد بنى اسد بود. وقتى هوا تاريك شد به خانه‌اى از خانه‌هاى كنديان رفت. يك جمعه پيش از آن امام روى منبر از زبان رسول خدا (ص)نقل كرد كه آن حضرت به من فرمود: لايبغضك مؤمن و لا يحبك كافر. و افزود:من در خواب ديدم كه شيطانى ضربتى بر من زده و ريش مرا به خون سرم تر كرده است، اما اين مرا ناراحت نكرد... اين بود تا شب معهود كه ابن ملجم در كنارى كمين كرد. وقتى امام براى نماز وارد مسجد شد، ابن ملجم ضربه خود را فرود آورد. محمد بن حنيفه نزديك آن حضرت ايستاده بود، او را گرفت. مردم نيز بر ابن ملجم يورش بردند تا او را بكشند. امام على(ع) فرمود: صبر كنيد. او را نكشيد. اگر ماندم او را قصاص خواهم كرد يا خواهم بخشيد. اگر نماندم، همان اصل نفس در برابر نفس.در روايت 97 آمده است: عبدالملك بن سليمان گويد: به عطاء گفتم: آيا احدى از اصحاب رسول الله فقيه‌تر از على بود؟ گفت: نه والله من كسى را نمى‌شناسم.