من‌ لا‌يحضره‌ الفقيه: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - ' »' به '»')
    جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>')
    خط ۴۳: خط ۴۳:




    '''من‌لايحضره‌الفقيه'''، اثر [[شیخ صدوق|ابوجعفر محمد بن على بن حسين بن بابويه قمى]]، مشهور به «[[شيخ صدوق]]»، يكى از كتب اربعه روايى شيعه است. نويسنده در اين كتاب، مجموعه روايات اهل‌بيت(ع)، درباره مسائل فقهى و احكام شرعى را كه از ديدگاه خود، صحيح و معتبر مى‌دانسته، جمع‌آورى نموده است <ref>طاهرزاده، غلامعباس، ص156</ref>
    '''من‌لايحضره‌الفقيه'''، اثر [[شیخ صدوق|ابوجعفر محمد بن على بن حسين بن بابويه قمى]]، مشهور به «[[شيخ صدوق]]»، يكى از كتب اربعه روايى شيعه است. نويسنده در اين كتاب، مجموعه روايات اهل‌بيت(ع)، درباره مسائل فقهى و احكام شرعى را كه از ديدگاه خود، صحيح و معتبر مى‌دانسته، جمع‌آورى نموده است<ref>طاهرزاده، غلامعباس، ص156</ref>


    كتاب به زبان عربى و در قرن چهارم هجرى نوشته شده و تصحيح آن، توسط [[على‌اكبر غفارى]] صورت گرفته است.
    كتاب به زبان عربى و در قرن چهارم هجرى نوشته شده و تصحيح آن، توسط [[على‌اكبر غفارى]] صورت گرفته است.


    [[علامه سيد بحرالعلوم]] در توصيف اين كتاب گفته است: اين كتاب يكى از كتاب‌هايى است كه در شهرت و اعتبار به روشنايى روز مى‌ماند <ref>ر.ك: همان، ص158</ref>
    [[علامه سيد بحرالعلوم]] در توصيف اين كتاب گفته است: اين كتاب يكى از كتاب‌هايى است كه در شهرت و اعتبار به روشنايى روز مى‌ماند<ref>ر.ك: همان، ص158</ref>


    == ساختار ==
    == ساختار ==
    خط ۵۴: خط ۵۴:
    كتاب با دو مقدمه از مصحح و مؤلف آغاز گرديده است.
    كتاب با دو مقدمه از مصحح و مؤلف آغاز گرديده است.


    نويسنده، كتاب را در چهار جلد تأليف نموده و [[محدث بحرانى]] احاديث آن را شماره كرده و مجموع آن‌ها را، 5963 حديث دانسته است كه از اين تعداد، 3913 حديث مسند و 2050 حديث، مرسل مى‌باشد <ref>ر.ك: همان</ref>
    نويسنده، كتاب را در چهار جلد تأليف نموده و [[محدث بحرانى]] احاديث آن را شماره كرده و مجموع آن‌ها را، 5963 حديث دانسته است كه از اين تعداد، 3913 حديث مسند و 2050 حديث، مرسل مى‌باشد<ref>ر.ك: همان</ref>


    نويسنده در تأليف اين اثر، از كتاب‌هاى فراوان و باارزشى استفاده كرده است كه برخى از آن‌ها، عبارتند از: كتاب «حريز پسر عبدالله سيستانى» (شايد مقصود «كتاب الصلاة حريز» است)؛ كتاب «على بن عبدالله حلبى» (از اصحاب [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] كه كتاب او، مورد تحسين آن حضرت قرار گرفت)؛ كتاب‌هاى «على بن مهزيار اهوازى» (32 كتاب)؛ كتاب‌هاى «[[کوفی اهوازی، حسین بن سعید|حسين بن سعيد اهوازى]]»؛ «نوادر» احمد بن محمد بن عيسى؛ «نوادر الحكمة» محمد بن يحيى اشعرى؛ «كتاب الرحمة» از سعد بن عبدالله؛ «جامع» محمد بن حسن بن الوليد؛ «نوادر» محمد بن ابى‌عمير؛ «[[المحاسن|محاسن]]» [[احمد بن ابى‌عبدالله برقى]] و «رساله» على بن بابويه <ref>ر.ك: حائرى، عبدالحسين، ص70</ref>
    نويسنده در تأليف اين اثر، از كتاب‌هاى فراوان و باارزشى استفاده كرده است كه برخى از آن‌ها، عبارتند از: كتاب «حريز پسر عبدالله سيستانى» (شايد مقصود «كتاب الصلاة حريز» است)؛ كتاب «على بن عبدالله حلبى» (از اصحاب [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] كه كتاب او، مورد تحسين آن حضرت قرار گرفت)؛ كتاب‌هاى «على بن مهزيار اهوازى» (32 كتاب)؛ كتاب‌هاى «[[کوفی اهوازی، حسین بن سعید|حسين بن سعيد اهوازى]]»؛ «نوادر» احمد بن محمد بن عيسى؛ «نوادر الحكمة» محمد بن يحيى اشعرى؛ «كتاب الرحمة» از سعد بن عبدالله؛ «جامع» محمد بن حسن بن الوليد؛ «نوادر» محمد بن ابى‌عمير؛ «[[المحاسن|محاسن]]» [[احمد بن ابى‌عبدالله برقى]] و «رساله» على بن بابويه<ref>ر.ك: حائرى، عبدالحسين، ص70</ref>


    == گزارش محتوا ==
    == گزارش محتوا ==
    خط ۶۳: خط ۶۳:
    درباره محتوا و ويژگى‌هاى كتاب گران‌سنگ «من‌لايحضره‌الفقيه»، توجه به نكات زير مفيد است:
    درباره محتوا و ويژگى‌هاى كتاب گران‌سنگ «من‌لايحضره‌الفقيه»، توجه به نكات زير مفيد است:


    #مؤلف، اين كتاب را به درخواست يكى از سادات شهر بلخ، به نام شريف‌الدين ابوعبدالله محمد بن حسين معروف به نعمت، نگاشته است. او از [[شيخ صدوق]] درخواست كرده بود مانند كتاب «[[من‌لايحضره‌الطبيب]]» [[محمد بن زكرياى رازى]] در علم طب، او هم كتابى در علم فقه به نگارش درآورد تا مورد استفاده كسانى قرار گيرد كه به علما و فقهاى بزرگ، دسترسى ندارند و با مراجعه به آن، بتوانند به احكام شرعى و وظايف خود آگاه گردند <ref>ر.ك: طاهرزاده، غلامعباس، ص157</ref>
    #مؤلف، اين كتاب را به درخواست يكى از سادات شهر بلخ، به نام شريف‌الدين ابوعبدالله محمد بن حسين معروف به نعمت، نگاشته است. او از [[شيخ صدوق]] درخواست كرده بود مانند كتاب «[[من‌لايحضره‌الطبيب]]» [[محمد بن زكرياى رازى]] در علم طب، او هم كتابى در علم فقه به نگارش درآورد تا مورد استفاده كسانى قرار گيرد كه به علما و فقهاى بزرگ، دسترسى ندارند و با مراجعه به آن، بتوانند به احكام شرعى و وظايف خود آگاه گردند<ref>ر.ك: طاهرزاده، غلامعباس، ص157</ref>
    #اين كتاب، يكى از ارزشمندترين منابع روايى شيعه بشمار مى‌آيد و هر مجتهدى در اجتهاد و استنباط احكام شرعى، بايد به روايات آن، توجه داشته باشد؛ لذا از زمان نگارش، مورد توجه و استقبال علماى شيعه قرار گرفته است و پيوسته در مجموعه‌هاى بزرگ و كوچك روايى، به آن استناده نموده و از آن، روايت نقل كرده‌اند و به شرح، ترجمه و حاشيه بر آن، همت گماشته‌اند <ref>ر.ك: همان، ص156-158</ref>
    #اين كتاب، يكى از ارزشمندترين منابع روايى شيعه بشمار مى‌آيد و هر مجتهدى در اجتهاد و استنباط احكام شرعى، بايد به روايات آن، توجه داشته باشد؛ لذا از زمان نگارش، مورد توجه و استقبال علماى شيعه قرار گرفته است و پيوسته در مجموعه‌هاى بزرگ و كوچك روايى، به آن استناده نموده و از آن، روايت نقل كرده‌اند و به شرح، ترجمه و حاشيه بر آن، همت گماشته‌اند<ref>ر.ك: همان، ص156-158</ref>
    #نويسنده در اين كتاب، فقط نام راوى اولى كه روايت را از معصوم(ع) روايت كرده، آورده و در آخر كتاب؛ يعنى در بخش «مشيخه»، سند خود را به آن راوى نقل مى‌كند تا روايات، از حالت ارسال خارج شده و اصطلاحا، مسند شوند و استفاده از آن، براى مراجعه‌كنندگان، آسان‌تر گردد <ref>ر.ك: همان، ص157</ref> اين بخش، يكى از بخش‌هاى مهم كتاب است كه بسيار مورد توجه علماى شيعه قرار گرفته و شرح‌هاى فراوانى نيز بر آن نگاشته‌اند كه خود از منابع غنى و پربار علم رجال بشمار مى‌آيد <ref>ر.ك: همان، ص159</ref>
    #نويسنده در اين كتاب، فقط نام راوى اولى كه روايت را از معصوم(ع) روايت كرده، آورده و در آخر كتاب؛ يعنى در بخش «مشيخه»، سند خود را به آن راوى نقل مى‌كند تا روايات، از حالت ارسال خارج شده و اصطلاحا، مسند شوند و استفاده از آن، براى مراجعه‌كنندگان، آسان‌تر گردد<ref>ر.ك: همان، ص157</ref> اين بخش، يكى از بخش‌هاى مهم كتاب است كه بسيار مورد توجه علماى شيعه قرار گرفته و شرح‌هاى فراوانى نيز بر آن نگاشته‌اند كه خود از منابع غنى و پربار علم رجال بشمار مى‌آيد<ref>ر.ك: همان، ص159</ref>
    #در قرون اوليه اسلامى، فقهاى شيعه فقط به روايت و نقل سخنان ائمه(ع) اكتفا مى‌كردند و به خود اجازه گفتن سخنى در برابر و يا در كنار سخنان معصوم(ع) نمى‌دادند؛ چراكه آنان را مرتبط با مركز وحى و معدن حكمت مى‌دانستند. آنان حتى اگر مى‌خواستند كتابى غير روايى به نگارش درآورند، سعى مى‌كردند تا از الفاظ روايات استفاده كنند و سخنى غير از سخن اهل‌بيت(ع)، ننويسند. [[شيخ صدوق]]، از آخرين علماى اين دوره بشمار مى‌آيد. در اثر ايشان، همه كتاب، روايت و يا گرفته‌شده از الفاظ روايات است، به‌حدى كه برخى از علماى شيعه مى‌گويند: اگر درباره مسئله‌اى روايتى نيافتيم، به الفاظ [[شيخ صدوق]] نيز مى‌توانيم استناد كنيم؛ چراكه الفاظ ايشان، همه استفاده‌شده از الفاظ روايات است <ref>ر.ك: همان، ص157</ref>
    #در قرون اوليه اسلامى، فقهاى شيعه فقط به روايت و نقل سخنان ائمه(ع) اكتفا مى‌كردند و به خود اجازه گفتن سخنى در برابر و يا در كنار سخنان معصوم(ع) نمى‌دادند؛ چراكه آنان را مرتبط با مركز وحى و معدن حكمت مى‌دانستند. آنان حتى اگر مى‌خواستند كتابى غير روايى به نگارش درآورند، سعى مى‌كردند تا از الفاظ روايات استفاده كنند و سخنى غير از سخن اهل‌بيت(ع)، ننويسند. [[شيخ صدوق]]، از آخرين علماى اين دوره بشمار مى‌آيد. در اثر ايشان، همه كتاب، روايت و يا گرفته‌شده از الفاظ روايات است، به‌حدى كه برخى از علماى شيعه مى‌گويند: اگر درباره مسئله‌اى روايتى نيافتيم، به الفاظ [[شيخ صدوق]] نيز مى‌توانيم استناد كنيم؛ چراكه الفاظ ايشان، همه استفاده‌شده از الفاظ روايات است<ref>ر.ك: همان، ص157</ref>
    #[[شيخ صدوق]] در اين كتاب، حدود 6 هزار روايت نقل كرده است كه عموما درباره مباحث فقهى و احكام شرعى است؛ به‌عبارت‌ديگر، او در اين كتاب، تمام مسائل و مباحث فقه را ضمن نقل احاديثى كه به نظرش صحيح بوده است، فراهم آورده و در دسترس شيعيان گذارده است؛ مباحثى مانند: «آب‌ها و طهارت و نجاست آن»، «واجبات نماز و مقدمات آن، مانند وضو، غسل و تيمم»، «احكام اموات»، «احكام نماز»، «احكام قضاوت»، «مكاسب»، «احكام ازدواج»، «احكام ارث» و عناوين گوناگون ديگر فقهى <ref>ر.ك: همان، ص158-159</ref>
    #[[شيخ صدوق]] در اين كتاب، حدود 6 هزار روايت نقل كرده است كه عموما درباره مباحث فقهى و احكام شرعى است؛ به‌عبارت‌ديگر، او در اين كتاب، تمام مسائل و مباحث فقه را ضمن نقل احاديثى كه به نظرش صحيح بوده است، فراهم آورده و در دسترس شيعيان گذارده است؛ مباحثى مانند: «آب‌ها و طهارت و نجاست آن»، «واجبات نماز و مقدمات آن، مانند وضو، غسل و تيمم»، «احكام اموات»، «احكام نماز»، «احكام قضاوت»، «مكاسب»، «احكام ازدواج»، «احكام ارث» و عناوين گوناگون ديگر فقهى<ref>ر.ك: همان، ص158-159</ref>
    #بسيارى از علما احاديث موجود در اين كتاب را از چند نظر بر احاديث مذكور در سه كتاب ديگر از كتاب‌هاى چهارگانه ترجيح داده‌اند؛ چه، آنان اعتقاد داشتند كه [[شيخ صدوق]]، احاديث بسيارى را حفظ بوده و آنها را نيك ضبط كرده و در روايت تأمل روا داشته است و نيز كتاب خود را پس از كتاب «[[الكافي (ط. الاسلاميه)|الكافي]]» تأليف نموده و صحت احاديثى را كه در كتاب آورده، تضمين كرده است و نه‌تنها مانند ديگر مؤلفان، قصد گردآورى همه احاديث روايت‌شده را نداشته، بلكه به ثبت احاديثى پرداخته است كه بدانها فتوا داده و بر صحت آنها حكم كرده است و با اعتقادى راسخ آنها را حجت ميان خود و خدا مى‌دانسته است <ref>ر.ك: همان، ص158</ref>
    #بسيارى از علما احاديث موجود در اين كتاب را از چند نظر بر احاديث مذكور در سه كتاب ديگر از كتاب‌هاى چهارگانه ترجيح داده‌اند؛ چه، آنان اعتقاد داشتند كه [[شيخ صدوق]]، احاديث بسيارى را حفظ بوده و آنها را نيك ضبط كرده و در روايت تأمل روا داشته است و نيز كتاب خود را پس از كتاب «[[الكافي (ط. الاسلاميه)|الكافي]]» تأليف نموده و صحت احاديثى را كه در كتاب آورده، تضمين كرده است و نه‌تنها مانند ديگر مؤلفان، قصد گردآورى همه احاديث روايت‌شده را نداشته، بلكه به ثبت احاديثى پرداخته است كه بدانها فتوا داده و بر صحت آنها حكم كرده است و با اعتقادى راسخ آنها را حجت ميان خود و خدا مى‌دانسته است<ref>ر.ك: همان، ص158</ref>


    == وضعيت كتاب ==
    == وضعيت كتاب ==
    خط ۷۹: خط ۷۹:
    #[[الحاشیة علی کتاب من لا یحضره الفقیه|شرح من‌لايحضره‌الفقيه]]، نوشته [[شيخ بهايى، محمد بن حسين بن عبدالصمد حارثى همدانى]]؛
    #[[الحاشیة علی کتاب من لا یحضره الفقیه|شرح من‌لايحضره‌الفقيه]]، نوشته [[شيخ بهايى، محمد بن حسين بن عبدالصمد حارثى همدانى]]؛
    #[[معاهد التنبيه]]، اثر شيخ [[ابوجعفر محمد بن حسن بن زين‌الدين شهيد ثانى]].
    #[[معاهد التنبيه]]، اثر شيخ [[ابوجعفر محمد بن حسن بن زين‌الدين شهيد ثانى]].
    #[[شرح من‌لايحضره‌الفقيه]]، نوشته [[مولى حسام‌الدين محمدصالح بن مولى احمد سروى مازندرانى]] <ref>ر.ك: همان، ص159</ref>
    #[[شرح من‌لايحضره‌الفقيه]]، نوشته [[مولى حسام‌الدين محمدصالح بن مولى احمد سروى مازندرانى]]<ref>ر.ك: همان، ص159</ref>


    فهرست مطالب هر جلد، در انتهاى همان جلد قرار گرفته است.
    فهرست مطالب هر جلد، در انتهاى همان جلد قرار گرفته است.


    پاورقى‌ها، توسط مصحح كتاب، افزوده شده است. وى علاوه بر ذكر اختلاف نسخ در پاره‌اى موارد و ذكر آدرس آيات و توضيح اعلام و كلمات و جملات دشوار متن، حواشى ارزشمندى را از كتب معتبرى، همچون [[حاشيه مولى مراد تفرشى]]، [[حاشيه سلطان‌العلماء حسينى آملى]]، [[حاشيه شيخ محمد بن حسن]] (نوه شهيد ثانى)، [[روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه (طبع قدیم)|شرح مولى محمدتقى مجلسى]] و ساير كتب مورد اعتماد و نيز از اقوال فقهاى متتبع و دقيق‌النظر برگزيده و در پاورقى‌ها آورده است <ref>ر.ك: مقدمه مصحح، ج1، ص7</ref>
    پاورقى‌ها، توسط مصحح كتاب، افزوده شده است. وى علاوه بر ذكر اختلاف نسخ در پاره‌اى موارد و ذكر آدرس آيات و توضيح اعلام و كلمات و جملات دشوار متن، حواشى ارزشمندى را از كتب معتبرى، همچون [[حاشيه مولى مراد تفرشى]]، [[حاشيه سلطان‌العلماء حسينى آملى]]، [[حاشيه شيخ محمد بن حسن]] (نوه شهيد ثانى)، [[روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه (طبع قدیم)|شرح مولى محمدتقى مجلسى]] و ساير كتب مورد اعتماد و نيز از اقوال فقهاى متتبع و دقيق‌النظر برگزيده و در پاورقى‌ها آورده است<ref>ر.ك: مقدمه مصحح، ج1، ص7</ref>


    ==پانویس ==
    ==پانویس ==

    نسخهٔ ‏۲ ژوئن ۲۰۱۷، ساعت ۰۴:۴۵

    من لا يحضره الفقيه
    نام کتاب من لا يحضره الفقيه
    نام های دیگر کتاب کتاب من لا یحضره الفقیه
    پدیدآورندگان ابن‌بابویه، محمد بن علی (نويسنده)

    غفاری، علی‌‎اکبر (مقدمه و تصحیح)

    زبان عربی
    کد کنگره ‏‎‏BP‎‏ ‎‏129‎‏ ‎‏/‎‏الف‎‏2‎‏م‎‏8‎‏ ‎‏1363
    موضوع احادیث احکام

    احادیث شیعه - قرن 4ق.

    ناشر جماعة المدرسين في الحوزة العلمیة بقم، مؤسسة النشر الإسلامي
    مکان نشر قم - ایران
    سال نشر 1363 هـ.ش یا 1404 هـ.ق
    کد اتوماسیون AUTOMATIONCODE1347AUTOMATIONCODE


    معرفى اجمالى

    من‌لايحضره‌الفقيه، اثر ابوجعفر محمد بن على بن حسين بن بابويه قمى، مشهور به «شيخ صدوق»، يكى از كتب اربعه روايى شيعه است. نويسنده در اين كتاب، مجموعه روايات اهل‌بيت(ع)، درباره مسائل فقهى و احكام شرعى را كه از ديدگاه خود، صحيح و معتبر مى‌دانسته، جمع‌آورى نموده است[۱]

    كتاب به زبان عربى و در قرن چهارم هجرى نوشته شده و تصحيح آن، توسط على‌اكبر غفارى صورت گرفته است.

    علامه سيد بحرالعلوم در توصيف اين كتاب گفته است: اين كتاب يكى از كتاب‌هايى است كه در شهرت و اعتبار به روشنايى روز مى‌ماند[۲]

    ساختار

    كتاب با دو مقدمه از مصحح و مؤلف آغاز گرديده است.

    نويسنده، كتاب را در چهار جلد تأليف نموده و محدث بحرانى احاديث آن را شماره كرده و مجموع آن‌ها را، 5963 حديث دانسته است كه از اين تعداد، 3913 حديث مسند و 2050 حديث، مرسل مى‌باشد[۳]

    نويسنده در تأليف اين اثر، از كتاب‌هاى فراوان و باارزشى استفاده كرده است كه برخى از آن‌ها، عبارتند از: كتاب «حريز پسر عبدالله سيستانى» (شايد مقصود «كتاب الصلاة حريز» است)؛ كتاب «على بن عبدالله حلبى» (از اصحاب امام صادق(ع) كه كتاب او، مورد تحسين آن حضرت قرار گرفت)؛ كتاب‌هاى «على بن مهزيار اهوازى» (32 كتاب)؛ كتاب‌هاى «حسين بن سعيد اهوازى»؛ «نوادر» احمد بن محمد بن عيسى؛ «نوادر الحكمة» محمد بن يحيى اشعرى؛ «كتاب الرحمة» از سعد بن عبدالله؛ «جامع» محمد بن حسن بن الوليد؛ «نوادر» محمد بن ابى‌عمير؛ «محاسن» احمد بن ابى‌عبدالله برقى و «رساله» على بن بابويه[۴]

    گزارش محتوا

    درباره محتوا و ويژگى‌هاى كتاب گران‌سنگ «من‌لايحضره‌الفقيه»، توجه به نكات زير مفيد است:

    1. مؤلف، اين كتاب را به درخواست يكى از سادات شهر بلخ، به نام شريف‌الدين ابوعبدالله محمد بن حسين معروف به نعمت، نگاشته است. او از شيخ صدوق درخواست كرده بود مانند كتاب «من‌لايحضره‌الطبيب» محمد بن زكرياى رازى در علم طب، او هم كتابى در علم فقه به نگارش درآورد تا مورد استفاده كسانى قرار گيرد كه به علما و فقهاى بزرگ، دسترسى ندارند و با مراجعه به آن، بتوانند به احكام شرعى و وظايف خود آگاه گردند[۵]
    2. اين كتاب، يكى از ارزشمندترين منابع روايى شيعه بشمار مى‌آيد و هر مجتهدى در اجتهاد و استنباط احكام شرعى، بايد به روايات آن، توجه داشته باشد؛ لذا از زمان نگارش، مورد توجه و استقبال علماى شيعه قرار گرفته است و پيوسته در مجموعه‌هاى بزرگ و كوچك روايى، به آن استناده نموده و از آن، روايت نقل كرده‌اند و به شرح، ترجمه و حاشيه بر آن، همت گماشته‌اند[۶]
    3. نويسنده در اين كتاب، فقط نام راوى اولى كه روايت را از معصوم(ع) روايت كرده، آورده و در آخر كتاب؛ يعنى در بخش «مشيخه»، سند خود را به آن راوى نقل مى‌كند تا روايات، از حالت ارسال خارج شده و اصطلاحا، مسند شوند و استفاده از آن، براى مراجعه‌كنندگان، آسان‌تر گردد[۷] اين بخش، يكى از بخش‌هاى مهم كتاب است كه بسيار مورد توجه علماى شيعه قرار گرفته و شرح‌هاى فراوانى نيز بر آن نگاشته‌اند كه خود از منابع غنى و پربار علم رجال بشمار مى‌آيد[۸]
    4. در قرون اوليه اسلامى، فقهاى شيعه فقط به روايت و نقل سخنان ائمه(ع) اكتفا مى‌كردند و به خود اجازه گفتن سخنى در برابر و يا در كنار سخنان معصوم(ع) نمى‌دادند؛ چراكه آنان را مرتبط با مركز وحى و معدن حكمت مى‌دانستند. آنان حتى اگر مى‌خواستند كتابى غير روايى به نگارش درآورند، سعى مى‌كردند تا از الفاظ روايات استفاده كنند و سخنى غير از سخن اهل‌بيت(ع)، ننويسند. شيخ صدوق، از آخرين علماى اين دوره بشمار مى‌آيد. در اثر ايشان، همه كتاب، روايت و يا گرفته‌شده از الفاظ روايات است، به‌حدى كه برخى از علماى شيعه مى‌گويند: اگر درباره مسئله‌اى روايتى نيافتيم، به الفاظ شيخ صدوق نيز مى‌توانيم استناد كنيم؛ چراكه الفاظ ايشان، همه استفاده‌شده از الفاظ روايات است[۹]
    5. شيخ صدوق در اين كتاب، حدود 6 هزار روايت نقل كرده است كه عموما درباره مباحث فقهى و احكام شرعى است؛ به‌عبارت‌ديگر، او در اين كتاب، تمام مسائل و مباحث فقه را ضمن نقل احاديثى كه به نظرش صحيح بوده است، فراهم آورده و در دسترس شيعيان گذارده است؛ مباحثى مانند: «آب‌ها و طهارت و نجاست آن»، «واجبات نماز و مقدمات آن، مانند وضو، غسل و تيمم»، «احكام اموات»، «احكام نماز»، «احكام قضاوت»، «مكاسب»، «احكام ازدواج»، «احكام ارث» و عناوين گوناگون ديگر فقهى[۱۰]
    6. بسيارى از علما احاديث موجود در اين كتاب را از چند نظر بر احاديث مذكور در سه كتاب ديگر از كتاب‌هاى چهارگانه ترجيح داده‌اند؛ چه، آنان اعتقاد داشتند كه شيخ صدوق، احاديث بسيارى را حفظ بوده و آنها را نيك ضبط كرده و در روايت تأمل روا داشته است و نيز كتاب خود را پس از كتاب «الكافي» تأليف نموده و صحت احاديثى را كه در كتاب آورده، تضمين كرده است و نه‌تنها مانند ديگر مؤلفان، قصد گردآورى همه احاديث روايت‌شده را نداشته، بلكه به ثبت احاديثى پرداخته است كه بدانها فتوا داده و بر صحت آنها حكم كرده است و با اعتقادى راسخ آنها را حجت ميان خود و خدا مى‌دانسته است[۱۱]

    وضعيت كتاب

    بر اين كتاب، شرح‌هاى فراوانى نگاشته شده است، از جمله:

    1. روضة المتقين، اثر علامه محمدتقى مجلسى؛
    2. شرح من‌لايحضره‌الفقيه، نوشته سيد امير محمدصالح بن امير عبدالواسع، داماد علامه مجلسى؛
    3. شرح من‌لايحضره‌الفقيه، نوشته شيخ بهايى، محمد بن حسين بن عبدالصمد حارثى همدانى؛
    4. معاهد التنبيه، اثر شيخ ابوجعفر محمد بن حسن بن زين‌الدين شهيد ثانى.
    5. شرح من‌لايحضره‌الفقيه، نوشته مولى حسام‌الدين محمدصالح بن مولى احمد سروى مازندرانى[۱۲]

    فهرست مطالب هر جلد، در انتهاى همان جلد قرار گرفته است.

    پاورقى‌ها، توسط مصحح كتاب، افزوده شده است. وى علاوه بر ذكر اختلاف نسخ در پاره‌اى موارد و ذكر آدرس آيات و توضيح اعلام و كلمات و جملات دشوار متن، حواشى ارزشمندى را از كتب معتبرى، همچون حاشيه مولى مراد تفرشى، حاشيه سلطان‌العلماء حسينى آملى، حاشيه شيخ محمد بن حسن (نوه شهيد ثانى)، شرح مولى محمدتقى مجلسى و ساير كتب مورد اعتماد و نيز از اقوال فقهاى متتبع و دقيق‌النظر برگزيده و در پاورقى‌ها آورده است[۱۳]

    پانویس

    1. طاهرزاده، غلامعباس، ص156
    2. ر.ك: همان، ص158
    3. ر.ك: همان
    4. ر.ك: حائرى، عبدالحسين، ص70
    5. ر.ك: طاهرزاده، غلامعباس، ص157
    6. ر.ك: همان، ص156-158
    7. ر.ك: همان، ص157
    8. ر.ك: همان، ص159
    9. ر.ك: همان، ص157
    10. ر.ك: همان، ص158-159
    11. ر.ك: همان، ص158
    12. ر.ك: همان، ص159
    13. ر.ك: مقدمه مصحح، ج1، ص7

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن كتاب.
    2. طاهرزاده، غلامعباس «منبع‌شناسى شيعه (من‌لايحضره‌الفقيه: شيخ صدوق ابوجعفر محمد بن على بن حسين بن بابويه قمى 381ق)، پايگاه مجلات تخصصى نور، نشريه علوم اسلامى، مربيان، زمستان 1386، شماره 26 (7 صفحه، از 154 تا 160)».
    3. حائرى، عبدالحسين «من‌لايحضره‌الفقيه»، پايگاه مجلات تخصصى نور، نشريه فلسفه، كلام و عرفان، معارف اسلامى (سازمان اوقاف)، فروردين 1347، شماره 5 (6 صفحه، از 69 تا 74).


    وابسته‌ها

    ابن‌بابویه، محمد بن علی (نويسنده)

    غفاری، علی‌‎اکبر (مقدمه و تصحیح)

    الحاشیة علی کتاب من لا یحضره الفقیه

    روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه (طبع قدیم)

    الوافي

    المواعظ

    گلچین صدوق

    ترجمه و متن کتاب من لايحضره الفقيه

    لوامع صاحبقراني المشتهر بشرح الفقیه

    مشیخة الفقیه

    پیوندها

    مطالعه کتاب من لا يحضره الفقيه در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور