سلک الجواهر: فرهنگ‌نامۀ منظوم: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NURسلک الجواهرJ1.jpg | عنوان =سلک الجواهر: فرهنگ‌نامۀ منظوم | عنوان‌های دیگر = |پدیدآورندگان | پدیدآوران = انگوری، عبدالحمید بن عبدالرحمن (نویسنده) صادقی، رضا (مصحح) |زبان | زبان = | کد کنگره =‏ | موضوع = |ناشر | ناشر =میر...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۶: خط ۲۶:
| پیش از =
| پیش از =
}}
}}
سلک الجواهر: فرهنگ‌نامۀ منظوم (به پیروی از نصاب الصبیان ابونصر فراهی)؛ تألیف عبدالحمید بن عبدالرحمن انگوری (زنده در 763ق)؛ مصحح رضا صادقی؛ این کتاب فرهنگ منظوم عربی به فارسی است که شاعر به پیروی از «نِصاب الصِبیان» ابونصرفراهی برای نوآموزان و علاقه‌مندان زبان عربی و فارسی در آناتولی سروده است.
'''سلک الجواهر: فرهنگ‌نامۀ منظوم (به پیروی از نصاب الصبیان ابونصر فراهی)'''؛ تألیف [[انگوری، عبدالحمید بن عبدالرحمن|عبدالحمید بن عبدالرحمن انگوری]] (زنده در 763ق)؛ مصحح [[صادقی، رضا|رضا صادقی]]؛ این کتاب فرهنگ منظوم عربی به فارسی است که شاعر به پیروی از «[[نصاب الصبيان|نِصاب الصِبیان]]» [[ابونصر فراهی، مسعود بن ابی‌بکر|ابونصر فراهی]] برای نوآموزان و علاقه‌مندان زبان عربی و فارسی در آناتولی سروده است.


==گزارش کتاب==
==گزارش کتاب==
«سلک الجواهر» فرهنگ منظوم عربی به فارسی است که شاعر به پیروی از «نِصاب الصِبیان» ابونصرفراهی برای نوآموزان و علاقه‌مندان زبان عربی و فارسی در آناتولی سروده است. این‌گونه آثار نشان از رواج فرهنگ و ادب فارسی در مناطق ترک‌نشین و چندفرهنگی آناتولی دارد. اتفاقاً در ایام تألیف این اثر است که سلطان مراد اول پادشاه عثمانی بر آنکارا حاکم می‌شود. سلاطین عثمانی شیفتۀ زبان فارسی بودند و برخی نیز به فارسی دیوان شعر داشتند و مکاتبات خود را با صفویان به فارسی انجام می‌دادند. این فرهنگنامه نمونه‌ای است از میراث مشترک ایران و عثمانی که مبتنی بر آن می‌توان تاریخ دو کشور ایران و ترکیه را بهتر مورد مطالعه قرار داد.
«سلک الجواهر» فرهنگ منظوم عربی به فارسی است که شاعر به پیروی از «[[نصاب الصبيان|نِصاب الصِبیان]]» [[ابونصر فراهی، مسعود بن ابی‌بکر|ابونصر فراهی]] برای نوآموزان و علاقه‌مندان زبان عربی و فارسی در آناتولی سروده است. این‌گونه آثار نشان از رواج فرهنگ و ادب فارسی در مناطق ترک‌نشین و چندفرهنگی آناتولی دارد. اتفاقاً در ایام تألیف این اثر است که سلطان مراد اول پادشاه عثمانی بر آنکارا حاکم می‌شود. سلاطین عثمانی شیفتۀ زبان فارسی بودند و برخی نیز به فارسی دیوان شعر داشتند و مکاتبات خود را با صفویان به فارسی انجام می‌دادند. این فرهنگنامه نمونه‌ای است از میراث مشترک ایران و عثمانی که مبتنی بر آن می‌توان تاریخ دو کشور ایران و ترکیه را بهتر مورد مطالعه قرار داد.


عبدالحمید بن عبدالرحمن انگوری متخلص به حمید شاعر پارسی‌گوی آسیای صغیر، واعظ، محدث، نویسنده و لغت‌شناس قرن هشتم هجری است. اطلاع چندانی از احوال او در دست نیست و در تمامی دست‌نویس‌های موجود عنوان وی «انکوری» ضبط شده است که تصحیفی از صورت «انگوری» است. سال تولد و وفات او به‌کلی مشخص نیست؛ اما در باب کیش و مذهب او می‌توان گفت وی از پیروان مذهب تسنن بوده است. او در «آنکار» به دنیا آمده است و داشتن پسوند انگوری گواه این امر است؛ همچنین شواهدی در آثار او وجود دارد که این احتمال را به ذهن متبادر می‌سازد که ترک‌زبان بوده یا ترکی می‌دانسته است.
[[انگوری، عبدالحمید بن عبدالرحمن|عبدالحمید بن عبدالرحمن انگوری]] متخلص به حمید شاعر پارسی‌گوی آسیای صغیر، واعظ، محدث، نویسنده و لغت‌شناس قرن هشتم هجری است. اطلاع چندانی از احوال او در دست نیست و در تمامی دست‌نویس‌های موجود عنوان وی «انکوری» ضبط شده است که تصحیفی از صورت «انگوری» است. سال تولد و وفات او به‌کلی مشخص نیست؛ اما در باب کیش و مذهب او می‌توان گفت وی از پیروان مذهب تسنن بوده است. او در «آنکار» به دنیا آمده است و داشتن پسوند انگوری گواه این امر است؛ همچنین شواهدی در آثار او وجود دارد که این احتمال را به ذهن متبادر می‌سازد که ترک‌زبان بوده یا ترکی می‌دانسته است.


«سلک الجواهر» فرهنگ‌نامۀ منظومی است که به تقلید از «نصاب الصبیان» ابونصر فراهی و «نصاب الفتیان» حسا‌م‌الدین خویی در سال 757 قمری نوشته است. این اثر بعد از دیباچه‌ای منثور، در 35 قطعه تنظیم و منظوم شده است. این 35 قطعه درمجموع دربردارندۀ 585 بیت می‌شود که 550 بیت شرح و بیان لغت است و به موازات قطعات، 35 بیت تلخیص در پایان هر قطعه آورده شده است. این قطعات در اوزان و بحور مختلفی نظیر رمل، هزج، منسرح، رجز، سریع و ... منظوم شده‌اند.
«سلک الجواهر» فرهنگ‌نامۀ منظومی است که به تقلید از «[[نصاب الصبيان|نصاب الصبیان]]» [[ابونصر فراهی، مسعود بن ابی‌بکر|ابونصر فراهی]] و «[[نصاب الفتیان]]» [[حسا‌م‌الدین خویی]] در سال 757 قمری نوشته است. این اثر بعد از دیباچه‌ای منثور، در 35 قطعه تنظیم و منظوم شده است. این 35 قطعه درمجموع دربردارندۀ 585 بیت می‌شود که 550 بیت شرح و بیان لغت است و به موازات قطعات، 35 بیت تلخیص در پایان هر قطعه آورده شده است. این قطعات در اوزان و بحور مختلفی نظیر رمل، هزج، منسرح، رجز، سریع و ... منظوم شده‌اند.


عبدالحمید برای منظوم‌کردن لغات از روش‌های مختلفی استفاده کرده است؛ این روش‌ها بدین ترتیب است: لغات و معانی آنها در یک مصراع/ بیت پیوسته و پشت سر هم در وزنی گنجانده شده است؛ برای پرکردن وزن، حروف ربط، فعل ربطی و گاهی افعال و لغاتی به مصراع/ بیت افزوده شده است؛ گاهی برای ذکر معنای لغت از حروف استفهام بهره گرفته است؛ گاه دو یا چند لغت هم‌معنی پشت سر هم آورده شده و با یک کلمۀ فارسی/ عربی مصطلح در فارسی معنا شده است؛ در مواردی لغت و معنی آن به صورت لف و نشر مرتب آمده است؛ گاه برای یک واژه دو معنا آورده شده است؛ در مواردی معنای لغت در طی جمله بیان می‌شود؛ بهره‌گیری از ادات استثناء در بیان معنای واژه.
[[انگوری، عبدالحمید بن عبدالرحمن|عبدالحمید]] برای منظوم‌کردن لغات از روش‌های مختلفی استفاده کرده است؛ این روش‌ها بدین ترتیب است: لغات و معانی آنها در یک مصراع/ بیت پیوسته و پشت سر هم در وزنی گنجانده شده است؛ برای پرکردن وزن، حروف ربط، فعل ربطی و گاهی افعال و لغاتی به مصراع/ بیت افزوده شده است؛ گاهی برای ذکر معنای لغت از حروف استفهام بهره گرفته است؛ گاه دو یا چند لغت هم‌معنی پشت سر هم آورده شده و با یک کلمۀ فارسی/ عربی مصطلح در فارسی معنا شده است؛ در مواردی لغت و معنی آن به صورت لف و نشر مرتب آمده است؛ گاه برای یک واژه دو معنا آورده شده است؛ در مواردی معنای لغت در طی جمله بیان می‌شود؛ بهره‌گیری از ادات استثناء در بیان معنای واژه.


این کتاب به روش انتقادی و قراردادن کهن‌ترین و صحیح‌ترین دست‌نویس به عنوان مبنا و اساس تصحیح شده است. در این تصحیح کهن‌ترین دست‌نویس، اساس قرار گرفته است.
این کتاب به روش انتقادی و قراردادن کهن‌ترین و صحیح‌ترین دست‌نویس به عنوان مبنا و اساس تصحیح شده است. در این تصحیح کهن‌ترین دست‌نویس، اساس قرار گرفته است.